ترکیه در دوراهی سیاست و اقتصاد است
آذربایجان، پل ارتباطی اسرائیل در قفقاز
دیپلماسی ایرانی: با تداوم تنشها در خاورمیانه، نگرانیها درباره احتمال سرایت بحران به مناطق همجوار، بهویژه قفقاز جنوبی، افزایش یافته است. برای روشن شدن بیشتر این چشماندازِ پیچیدهٔ ژئوپلیتیک و پیامدهای آن برای منافع راهبردی اسرائیل، پایگاه تخصصی caucasuswatch به سراغ دکتر گالیا لیندراستراوس Gallia Lindenstrauss پژوهشگر ارشد موسسهٔ مطالعات امنیت ملی در تلآویو، که از صاحبنظران برجسته در زمینهٔ روابط در حال تحول اسرائیل با ترکیه و جمهوری آذربایجان است، رفته است.
در مصاحبهٔ ایلیا روبانیس از پایگاه رصدقفقاز (caucasuswatch) با این کارشناس ارشد و پژوهشگر اسرائیلی، دیدگاههای قابل تاملی درباره شبکهٔ پیچیده روابط میان اسرائیل، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ایران، و همچنین پویاییهای گستردهتر منطقهای ارائه شده است. هرچند با بررسی دقیق مصاحبه و در پرتو یافتههای تحقیقاتی اخیر درباره پوشش رسانهای درگیری اسرائیل – فلسطین، گرایشی بعضا جانبداری در گفتار مصاحبهشونده قابل مشاهده است؛ از جمله اشاره به آوارگی اسرائیلیهای ساکن شمال سرزمینهای اشغالی و سکوت در مورد آوارگی فلسطینیان. مصاحبهشونده بر "حمله غافلگیرکننده حماس" و "تهدید فزاینده ایران" تأکید میکند، اما از اشاره به حملات گسترده اسرائیل به غزه و نقش این کشور در تشدید تنشهای منطقهای و حملات مکرر به کشورهای همسایه خودداری میکند. همچنین تحلیل روابط آذربایجان – اسرائیل این کارشناس ارشد، فاقد نگاه جامع به نقش تاریخی و ژئوپلیتیک ایران در شکلدهی به هویت و سیاست حوزهٔ قفقاز است. باوجوداین، او با بهرهگیری از اِشراف خود بر منطقه، به تحلیل احتمال تشدید درگیری، تأثیر تحولات اخیر دیپلماتیک و اقتصادی، و محاسبات راهبردی شکلدهنده به رویکرد اسرائیل در قبال قفقاز جنوبی میپردازد.
رئیسجمهوری ترکیه، رجب طیب اردوغان، در ماه مه 2024 روابط تجاری کشورش را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورد. این اقدام هزینهای بین 6 تا 8 میلیارد دلار برای دو کشور در پی خواهد داشت. آیا این پایان تمایز بین سیاست و تجارت در منطقه است؟ دیدگاه اسرائیل نسبت به پروژه کریدور میانی چیست؟
تصمیم ترکیه در ماه مه برای توقف تجارت با اسرائیل بر اساس محاسبات اقتصادیِ منطقی نبوده است، زیرا سهچهارم تجارت دوجانبه پیش از جنگ، شامل صادرات ترکیه به اسرائیل بود. در عوض، این اقدام بیشتر با تمرکز بر عوامل داخلی و ایدئولوژیک قابل توضیح است. بااینحال، درگیری اسرائیل و فلسطین که احساسات قوی بینالمللی را برمیانگیزد، موردی منحصربهفرد است. بسیاری از کشورها، به ویژه با توجه به مشکلات اقتصادی خود، سیاستی را دنبال میکنند که در مجموع از نظر اقتصادی منطقی است، دستکم از نظر تمایل به حفظ روابط با شرکای تجاری موجود. حتی در مورد ترکیه و اسرائیل، هر دو طرف در واقع اجازه دادهاند تا برخی تجارتها و داد و ستدها از طریق مسیرها و شبکههای ثالث ادامه یابد. اگرچه این مسیر به سطح پیش از جنگ نمیرسد، اما برخی پیوندهای تجاری را زنده نگه میدارد. در مورد پروژه کریدور میانی، بحث چندانی در اسرائیل صورت نگرفته است. با این حال، در مقایسه با کریدورهای شمالی و جنوبی، ترجیح اسرائیل مشخص و همسو با آذربایجان است. از آنجا که مسیرهای زمینی در مقایسه با مسیرهای دریایی ظرفیت محدودی دارند، به نظر نمیرسد تعارض مستقیمی بین پیشنهادهای فعلی گوناگون مانند IMEC(دالان اقتصادی هند – خاورمیانه – اروپا)، جادهٔ توسعه عراق و کریدور میانی وجود داشته باشد.
اخیراً آذربایجان سفارت خود را در تلآویو افتتاح کرد. آیا با توجه به نظریه "یک ملت دو دولت"، احتمال دارد که وخامت روابط با آنکارا بر روابط با باکو تأثیر بگذارد؟
از زمان آغاز جنگ در 7 اکتبر پس از حمله غافلگیرکنندهٔ حماس به اسرائیل، هیچ کشوری با اکثریت مسلمان، روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع نکرده است. ترکیه حتی با وجود ممنوعیت تجاری، روابط خود را با اسرائیل کاهش نداده است. در این زمینه، دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم آذربایجان متفاوت از سایر کشورهای با اکثریت مسلمان عمل کند. اگرچه آذربایجان به طور قابل درکی نگران تشدید تنشها در خاورمیانه است، این امر تنها بر اهمیت حفظ تمام کانالهای ارتباطی تأکید میکند. در این راستا، آذربایجان رویکردی را در روابط خود با اسرائیل اتخاذ میکند که بیشتر با رویکرد امارات متحده عربی همسوست تا ترکیه. برخلاف آنکارا که ممنوعیت تجاری اعمال کرد، باکو بر تقویت کانالهای ارتباطی و حفظ روابط موجود با اسرائیل تمرکز دارد. علاوه بر این، آنکارا روابط قوی آذربایجان با اسرائیل را درک میکند و فشار بر باکو برای انتخاب بین روابطش با اسرائیل و ترکیه میتواند اقدامی حساسیتبرانگیز برای آنکارا باشد.
روابط بین آذربایجان و اسرائیل به عنوان "رابطه کوهیخی" توصیف میشود. یک همکاری مشارکتی در حوزهٔ نظامی و انرژی وجود دارد. اهمیت این مشارکت چیست و آیا تحت تأثیر وقایع جاری قرار گرفته است؟
دو رکن اصلی روابط اسرائیل و آذربایجان در واقع همکاریها در زمینهٔ انرژی و همکاریهای دفاعی است. اکتشافات گاز طبیعی در سواحل اسرائیل بخش عمدهای از نیازهای انرژی آن را تأمین میکند، اما اسرائیل همچنان به واردات نفت نیاز دارد. آذربایجان سالهاست که تأمینکننده بسیار قابل اعتمادی برای نفت بوده است. در حوزهٔ دفاعی، آذربایجان مصرفکننده عمدهٔ محصولات دفاعی اسرائیل است و هر دو کشور جاهطلبیهای تجدیدنظرطلبانه ایران را تهدیدی بسیار جدی میدانند. در سالهای اخیر روابط اقتصادی و همکاری در زمینههایی مانند هوانوردی، گردشگری و سازگاری با تغییرات اقلیمی توسعه داشته است. روابط اسرائیل و آذربایجان دورههای پیشینِ درگیری در غزه را تحمل کرده، اگرچه جنگ فعلی به وضوح بسیار شدیدتر است. به نظر میرسد دو طرف متعهد به حفظ روابط خود هستند و علیرغم جنگ جاری، گزارشها حاکی از آن است که صادرات تسلیحاتی اسرائیل به آذربایجان بدون وقفه ادامه دارد.
مجمع سهجانبه تشکیل شده برای بحث درباره آینده سوریه (روسیه – ایران – ترکیه) در حال تبدیل شدن به یک چارچوب سه بعلاوهٔ سه برای تعیین آینده قفقاز است. آیا این ساختار چندملیتی برای اسرائیل مشکلساز است؟ به عنوان مثال، موضع اسرائیل در قبال کریدور بینالمللی شمال – جنوب چیست؟
به نظر من، همسویی فزاینده بین روسیه و ایران از دیدگاه اسرائیل نگرانی قابل توجهی ایجاد میکند. ایران همچنین از برخی مسیرهای تجاری، کامیونهای تجاری، هواپیمایی و کشتیرانی برای ارسال قطعات سلاح به حزبالله استفاده کرده است. در نتیجه، احتمالاً اسرائیل از مسیرهای تجاری آغاز شده توسط بازیگرانی با گرایشی غربیتر یا مسیرهایی که از کشورهای دارای روابط دوستانه با غرب عبور میکنند، حمایت بیشتری خواهد کرد. روسیه، ایران و ترکیه اغلب در مورد تحولات قفقاز اتفاق نظر ندارند. این موضوع اخیراً با انتقاد ایران از روسیه به دلیل حمایت از موضع آذربایجان (و ترکیه) در مورد کریدور زنگزور برجستهتر شد. به طور کلی، عملکرد متعادل آذربایجان به این معنی است که احتمالاً از هیچ راهحلی در قفقاز که بازیگران غربی را کاملاً از منطقه کنار بگذارد، حمایت نخواهد کرد. حفظ مجموعهٔ متنوعی از مشارکتهای بینالمللی برای آذربایجان حیاتی است و کنار گذاشتن غرب منافع استراتژیک آن را تضعیف خواهد کرد. در این راستا، علاقهٔ آذربایجان به حفظ تعادل در روابط خارجی خود، انگیزهای برای حفظ روابط نزدیک با اسرائیل است.
از دیدگاه اسرائیل، آیا احتمال سرایت بحرانِ با ایران به قفقاز وجود دارد؟ آیا انتخاب رئیسجمهوری در ایران که اصلاحطلب تلقی میشود، تفاوتی ایجاد میکند؟
پس از حمله مستقیم ایران به اسرائیل در آوریل 2024، هیچ احتمالی را نمیتوان رد کرد. ایران پیشتر به اهداف اسرائیلی و یهودی خارج از اسرائیل حمله کرده است. اگرچه دیپلماتهای اسرائیلی در خارج از کشور به طور منظم از اقدامات امنیتی سختگیرانه برخوردار هستند، اما گفته میشود آنها در معرض تهدید فزایندهای از سوی ایران قرار دارند. در ماه اوت، ارتش اسرائیل به تمام سربازانی که در تعطیلات بودند یا قصد سفر به گرجستان یا آذربایجان را داشتند، دستور داد در اسرائیل بمانند. اگرچه هویت رئیسجمهور ایران مهم است، اما تهدیدی که ایران برای اسرائیل ایجاد میکند، عمیق و چندلایه است. اشتباه خواهد بود اگر درگیری در غزه را جدا از رویارویی گستردهتر ایران و نیروهای نیابتی آن با اسرائیل در نظر بگیریم. از ماه اکتبر، اسرائیل از هفت جبههٔ مختلف مورد حمله قرار گرفته است و بسیاری از اسرائیلیها در حال حاضر به ویژه به دلیل درگیری با حزبالله در جبهه شمالی اسرائیل، آواره شدهاند.
منبع: کاوکاز واچ/ ترجمه و افزوده: احسان دستِـغیب
نظر شما :