تکاپوهای اسرائیل در آستانه سفر پزشکیان به نیویورک
دیپلماسی دولت چهاردهم در محک تجربه
دیپلماسی ایرانی: جنس کلام رئیس جمهور پزشکیان و وزیر امورخارجه او درباره ترمیم روابط خارجی، نشانههایی از اعتماد به نفس دارد. به نظر میرسد دیپلماسی دولت چهاردهم با نگاه به پشتوانههای خود، رویکرد موازنه مثبت در سیاست خارجی را دردستور کار دارد. این رویکرد اگرچه با احتیاط اما در بستری از واقعنگری به جامعه جهانی و ساختار حاکم برآن دنبال میشود. حزم و احتیاط جریانهای تندرو در نقد و نظر پیرامون رویکرد سیاست خارجی دولت نیز میتواند نشانهای از توافق عمومی برای اصلاح رویکرد تماما یکسونگر در سیاست خارجی باشد. این رویکرد نتایج گران خود را حداقل در سطوح اقتصادی به رخ کشیده است. اما آیا میتوان به روشنی نتیجه گرفت که رفته رفته شاهد تغییر راهبردی در سیاست خارجی خواهیم بود؟ پیش شرطهای این امر کدام است؟ ظرفیتهای جاری در داخل و خارج برای استقبال از آن چه میزان است؟ موانع کدامها هستند؟ و سرانجام کدامیک از موانع لازم است در دستور کار قرار گیرد؟
وقتی رئیسجمهور و "عباس عراقچی" وزیر امورخارجه او از لزوم ترمیم روابط با جامعه جهانی سخن میگویند، جدا از همسایگان ایران در چهارسوی کشور، بیشترین نگاهها را متوجه اروپا و با احتیاط ایالات متحده میکند. برای مثال وقتی "مسعود پزشکیان" به رغم همه اختلافات و دشمنیها، از "برادری" ایران و آمریکا میگوید، تا پیش از این میتوانست نظری بدیع و جسارتی بزرگ نزد تندروها تلقی شود. در نگاه تندروها اگر بتوان میان تهران و واشنگتن نقطه توافقی پیدا کرد، آن است که "هردو چشم دیدن یکدیگر" را ندارند. اما وقتی نقدهای جریان تندرو را به سخنان پزشکیان در نخستین نشست مطبوعاتی او مرور میکنیم، اشارات بیشتر به گشت ارشاد و فیلترینگ و امثال آن است. این سکوت و یا خویشتنداری در برابر تابو شکنی پزشکیان و اظهارات عراقچی درباره لزوم بازگشت به گفتوگوهای برجامی و یا ضرورت پذیرش FATF تفسیری ندارد جز این که واقعیتها تأثیرخود را بر نگرشها و رویکردها گذاشته است. در اینحال زود خواهد بود اگر سرانجام رویکرد دیپلماسی دولت چهاردهم را کامیاب تصور کنیم؛ به دودلیل روشن: نخست ،ظرفیت جریان تندرو در قبول شیوه و نتایج تعاملات خارجی دولت. دوم؛ گرهگاههای ترمیم روابط تهران و غرب که به دلایل و در سطوح مختلف، برجستهتر از هر زمان دیگر شده است.
مهمتر این که روابط تهران و غرب، علاوه بر اختلاف سنتی و چهارگانه "هستهای _موشکی، خاورمیانه، تروریسم و حقوق بشر" اکنون بیشتر تابع روابط ایران با دو قدرت شرقی یعنی روسیه و چین است. اهمیت این روابط نزد غربیها به اندازهای است که ادامه آن را در سرانجام جنگ اوکراین و سیاست جهانی چین موثر دانسته و خواستار تغییر آن هستند. در این حال تهران نیز به غرب چه در چارچوب "اروپا _ ایالات متحده" و چه به تنهایی و در کلونی "اروپایی" بیاعتماد است. در تصور تهران، عبور از نگاه شرقی، میتواند نوعی وادادن به غرب باشد که ممکن است در بزنگاهها زیر پای هر توافقی را خالی کنند. تجربه خروج ترامپ از توافقنامه برجام و ناتوانی اروپا در تأمین خسارتهای تحمیل شده به ایران هنوز پیش چشم قرار دارد.
تیم دیپلماسی دولت پزشکیان، علائمی از بازگشت به موازنه مثبت را بروز داده است. مقامهای اتحادیه اروپا نیز از شروع گفتوگوها با تهران استقبال کردهاند. ایراد کار اما نزد تهران آنجاست که غربیها خواستار گفتوگو بر سر همه چیز و توافق بر سر همه موارد یا عدم توافق در همه موارد را خواستارند. در حالی که تهران چنین برداشتی از اهداف گفتوگو ندارد. در این حال، ترمیم روابط تهران و غرب مخالفان و دشمنان پا بهکاری هم دارد که در هنگامههای لازم توانستهاند نقش خرابکارانه خود را به خوبی ایفا کنند. راه دور نرویم؛ آخرین و تازهترین مصداق این مدعا، عملیات تروریستی اسرائیل علیه صدها نفر از نیروهای حزبالله لبنان و سفیر جمهوری اسلامی در این کشور است. این اقدام جنگ طلبانه و در آستانه سفر مسعود پزشکیان به نیویورک برای حضور در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، میتواند بر هرنوع گفتوگوی سازنده با غرب سایه بیندازد. وجود این موانع البته به معنای ناامیدی از هرگونه تلاش برای ترمیم روابط نیست. اصولا وظیفه و کارکرد دیپلماسی، تلاش برای حل ناممکنهاست. جنس کلام این روزهای رئیس جمهور پزشکیان و وزیر امور خارجه او شاید میخواهد ناممکنها را به امر ممکن تبدیل کند. باید منتظر ماند و دید توانایی آنان در عبور از موانع چه میزان است. /ابتکار
نظر شما :