مردی خطرناک در سخن، در تصمیم و در اقدام
دونالد ترامپ، شایسته رهبری امریکا نیست
نویسنده: هیئت دبیران، گروهی از روزنامه نگارانِ نویسنده ستون "دیدگاه" در نیویورک تایمز
دیپلماسی ایرانی: هفته آینده، برای سومین بار در هشت سال گذشته، دونالد ترامپ به عنوان نامزد حزب جمهوریخواه برای ریاست جمهوری ایالات متحده برگزیده خواهد شد. حزبی که زمانی بزرگ بود، اکنون به منافع یک نفر خدمت میکند، کسی که به وضوح برای مقام ریاست جمهوری نامناسب است و ارزشها، خلقوخو، ایدهها و زبان او به طور مستقیم مخالف بسیاری از ارزش هایی است که این کشور را بزرگ کرده است. این یک انتخاب ترسناک در این لحظه ملی است. برای بیش از دو دهه، اکثریت بزرگی از آمریکاییها گفتهاند که از جهتگیری سیاست های کشور ناخرسندند و دوره پساکووید با تورمی سرسخت، نرخهای بهره بالا، شکاف های اجتماعی و رکود سیاسی، بسیاری از رأیدهندگان را حتی بیشتر هم کلافه و ناامید کرده است. حزب جمهوریخواه زمانی قدرت انتخاباتی را در خدمت به حل چنین مشکلاتی دنبال میکرد، برای ساختن آن "شهر درخشان روی تپه" که رونالد ریگان دوست داشت آن را اینگونه توصیف کند. چشمانداز آن از ایالات متحده در ارزشهایی همچون آزادی، فداکاری، مسئولیت فردی و خیر عمومی ریشه داشت. نگاه حزب به این ارزشها در دستور کار سیاست محافظهکارانه دیرپای آن بازتاب می یافت اما امروز بسیاری از جمهوریخواهان به دلیل مواضع ترامپ درباره مهاجرت، تجارت و مالیات نگرانیهای خود از آقای ترامپ را کنار میگذارند.
آقای ترامپ از خود شخصیتی نالایق برای مسئولیت های یک رییس جمهوری نشان داده است. او به وضوح، احترام به قانون اساسی، قانون و مردم آمریکا را نادیده گرفته است. به جای داشتن دیدگاهی منطقی برای آینده کشور، پیشرانِ ترامپ، تشنگی برای قدرت سیاسی است: استفاده از اهرمهای دولتی برای پیشبرد منافع فردی، ارضای تمایلات خود و انتقامگیری از کسانی که فکر میکند به او ظلم کردهاند. او به سادگی، برای رهبری نامناسب است. دموکراتها به درستی درگیر بحثی در درون خود هستند بر سر اینکه آیا رئیسجمهور بایدن، فرد مناسبی برای نامزدی حزب در انتخابات است یا نه، آن هم با توجه به نگرانیهای گسترده میان رأیدهندگان درباره تناسب او به دلیل سن و سالش. این بحث بویژه به شدت به دلیل نگرانیهای مشروع از تهدید احتمالی آقای ترامپ برای کشور، قدرت، امنیت و وجهه ملی آمریکا، داغ است و اینکه یک جایگزین قوی دموکرات تنها چیزی است که میتواند از بازگشت او به قدرت جلوگیری کند. این یک تراژدی ملی است که جمهوریخواهان نتوانستهاند بحث مشابهی درباره ناشایستگی آشکار اخلاقی و شخصیتی نماینده خود داشته باشند و به جای آن، ارزشهای قدیمی خود را کنار گذاشته، متحد شده و بر روی واقعیت هایی چشم بسته اند که نزدیکترین همکاران پیشین رئیسجمهور سابق با استناد به آنها، او را با عدم صداقت سیستماتیک، فساد، بیرحمی و بیکفایتی توصیف کردهاند. این وظیفه اکنون بر عهده مردم آمریکاست. ما از رأیدهندگان میخواهیم که به وضوح خطرات دوره دوم ترامپ را ببینند و آن را رد کنند. اهمیت و معنای ریاست جمهوری ایجاب میکند که شخصی با ویژگیها و ارزشهای اساسی برای جلب اعتماد ما وجود داشته باشد و در هر یک از این موارد، دونالد ترامپ فاقد آنهاست.
او آشکارا و بدخواهانه دروغ میگوید، نژادپرستان را در آغوش میگیرد، به زنان آزار میرساند و غریزهای همانند زورگویان حیاط مدرسه دارد که به آسیبپذیرترین افراد جامعه حمله کند. او از تشدید خشونت و قطببندی عرصه عمومی با زبانی هر چه بیشتر تفرقهانداز و آتشافروز لذت می برد. آقای ترامپ مردی است که به تایید و تحسین نیاز دارد، تا جایی که ترجیح میدهد به دروغهای رهبر یک کشور دشمن اعتماد کند تا به حقایقی که نهادهای اطلاعاتی خودش ارائه می کنند و نیز برای منافع سیاسی کوتاهمدت خود یک متحد آسیبپذیر را تحت فشار قرار دهد. (در دوره ریاست جمهوری اش) مدیریت او در همه زمینه ها، از امور روزمره تا بحرانهای بزرگ، با ترکیبی از بیاحتیاطی، ناامنی و یقین پنداری بیمطالعهاش تضعیف میشد. این کارنامه نشان میدهد که تحت رهبری چنین فردی چه بلایی میتواند بر سر یک کشور بیاید: تصویر، اعتبار و همبستگی آمریکا در طول دوره او مستمرا تضعیف شد. هیچ یک از کردارهای نادرست او به اندازه تلاشهای مصمم و سیستماتیکش برای تضعیف انسجام انتخابات – اساسیترین عنصر هر دموکراسی – به وضوح او را بیاعتبار نمیکند، تلاشی که به شورشی علیه کنگره برای جلوگیری از انتقال صلحآمیز قدرت منجر شد.
سپردن چنین قدرت گسترده ای به فردی همچون ترامپ، منافع و امنیت آمریکا را هم در داخل و هم در خارج به خطر میاندازد. فرمانده کل قوای کشور باید به سوگند خود برای "حفظ، حمایت و دفاع از قانون اساسی" پایبند باشد. این سوگند نزدیکترین چیزی است که این ملت سکولار به یک "اعتماد مقدس" دارد. رئیس جمهور وظایف و اختیارات متعددی دارد که تنها مختص اوست: او تنها کسی است که اختیار دارد سلاح هستهای را شلیک کند. او اختیار دارد نیروهای آمریکایی را به مناطق خطرناک اعزام کند و مجوز استفاده از نیروی مرگبار علیه افراد و دیگر کشورها را صادر کند.
آمریکاییهایی که در ارتش خدمت میکنند نیز سوگند میخورند که از قانون اساسی دفاع کنند و به فرمانده کل قوای خود اعتماد دارند که این سوگند را همان اندازه جدی بگیرد که آنها میگیرند.
او رویکرد مشابهی را نسبت به روابط استراتژیک آمریکا در خارج از کشور اتخاذ کرد. آقای ترامپ اعتماد متحدان قدیمی آمریکا، به ویژه در ناتو، را از دست داد و از امنیت اروپا کاست. در عوض به جناح راست افراطی و رهبران اقتدارگرا در اروپا، آمریکای لاتین و آسیا جسارت بخشید. او از توافق هستهای ایران خارج شد و این کشور، که از پیش هم تهدیدی برای جهان بود، را با احیای برنامه هسته ای اش که به اورانیوم نزدیک به درجه تسلیحاتی دست یافته، خطرناکتر کرد.
آمریکاییها انتظار ندارند که رؤسای جمهورشان کامل و بینقص باشند؛ بسیاری از آنها تکبر، خودپسندی، غرور و دیگر نقصهای شخصیتی را نشان دادهاند. اما سیستم حکومتی آمریکا فراتر از صرفاً رئیسجمهور است: این یک سیستم ارزیابی و موازنه بخشی است و بر همه افراد در دولت تکیه دارد تا وقتی کاستی های شخصی رئیسجمهور ممکن است منافع عمومی را تهدید کند، مداخله کنند. آقای ترامپ به عنوان رئیسجمهور این محدودیتها را آزمایش کرد و در این چهار سال از زمانی که در انتخابات شکست خورد، چیز زیادی در او تغییر نکرده است. او سعی میکند هر کسی را که جرات کند به عنوان شاهد علیه او شهادت دهد، بترساند. او به یکپارچگی قضاتی که وظیفه خود را برای پاسخگو نگه داشتن او به قانون انجام میدهند، حمله میکند. او افرادی که دوست ندارد را مسخره میکند، درباره کسانی که با او مخالفند دروغ میگوید و جمهوریخواهانی را که از او پیروی نکنند، هدف قرار میدهد. یک رهبر خودکامه، به اطرافیانی ضعیف نیاز دارد و آقای ترامپ را هم افراد بلهقربانگو احاطه کرده اند. مردم آمریکا حق دارند از رئیسجمهور خود و کسانی که زیر دست او خدمت میکنند، بیشتر مطالبه کنند.
منبع: نیویورک تایمز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :