مذاکرات چه سودی برای دو طرف دارد؟
توافق میان ایران و آمریکا و فهم متعارض از نظام بین الملل
نویسنده: فرزام احمد دوست
دیپلماسی ایرانی: ماراتن مذاکرات میان ایران و غرب همچنان ادامه دارد. هر از گاهی اخباری از قریب الوقوع بودن حصول توافق به گوش می رسد و پس از چند روز مجددا از وجود اختلافات باقیمانده سخن به میان می آید. گره کور توافق میان ایران و غرب و مشخصا میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا کجاست که حصول توافق تا این اندازه طولانی و پیچیده شده است؟ و اینکه آیا اگر توافقی حاصل شود، استمرار خواهد یافت؟
توافق به معنای سازش و سازگاری است. توافق لزوما به معنای یک شکل شدن و عدم وجود اختلاف نیست، بلکه بدین معناست که علیرغم وجود تفاوتها، سازگاری با طرف مقابل وجود داشته باشد و طرفین بین ستیز و آشتی، آشتی را برگزینند و ارادهای برای ضربه زدن به طرف مقابل نداشته باشند. این امر محقق نمی شود مگر آنکه طرفین بر سر یک سری از ارزش های اساسی اشتراک نظر داشته باشند.
جمهوری اسلامی ایران، هویت سیاست خارجی خود را در نفی تام و تمام آنچه نظام سلطه میخواند قرار داده و به صراحت اعلام میکند که ایالات متحده آمریکا سردمدار این نظام است. از منظر جمهوری اسلامی ایران، نظام بین المللی کنونی، نظامی ناعادلانه است و به نگرانی های کشورهایی چون ایران در این نظام توجهی نمی شود. نمونه بارز آن را می توان در نحوه تعامل کشورهای غربی با رژیم صهیونیستی و عدم توجه به درک تهدید ژئوپلیتیکی و هویتی ایران از رفتارهای آن رژیم مشاهده کرد.
نمونه بارز دیگر را می توان درک تهدید ایران از حضور نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه و پایگاه های متعدد نظامی این کشور در اطراف مرزهای جمهوری اسلامی ایران برشمرد. از اینرو ابراز مخالفت جمهوری اسلامی ایران با آمریکا و نظام بین المللی کنونی، هم ریشهی هویتی و اعتقادی و هم ریشه ژئوپلیتیکی دارد. با این اوصاف جمهوری اسلامی ایران تنها زمانی میتواند به زندگی مسالمتآمیز در این نظام و مشخصا با آمریکا رضایت دهد که یا تغییر اساسی در هویت سیاست خارجی خود داده (امریکه غیر ممکن بهنظر میآید) و همزمان مخاطرات ژئوپلیتیکی موجود را به نحوی مقتضی رفع نموده باشد، یا اینکه ایالات متحده آمریکا به انتظارات منطقه¬ای و بین المللی جمهوری اسلامی توجه کافی کند و تغییر رویه بنیادین در رفتار خود ایجاد کند، یا اینکه درجه ای از تغییرات فوق در بین هر دو طرف صورت پذیرد.
اما اینکه چرا در شرایط کنونی و با وجود این اختلافات عمیق جمهوری اسلامی ایران به دنبال برجام و احیای آن است را باید در وضعیت اقتصادی و آثار اجتماعی، سیاسی و امنیتی آن جست وجو کرد. ایران هماینک تحت شدیدترین تحریمها و تنگناهای مالی است و به احیای احتمالی برجام به چشم یک فضای تنفس، استراحت و تجدید قوا مینگرد. از این منظر «توافق» با آمریکا برای ایران پشتوانه تئوریک ندارد و صرفا تاکتیکی برای عبور از وضعیت فعلی است و در صورتی که مسائل اقتصادی ایران عادی شود، تفاهم و توافق با آمریکا بی معنی خواهد بود و وضعیت «ستیز» مجددا بر روابط دو طرف حاکم میشود.
در میان آمریکاییها نیز ایده توافق با ایران وجود ندارد. آنها معتقدند که ایران نسبت به نظام بینالملل رویکردی انقلابی دارد و درصدد براندازی آن است. تحریمها و فشارهای آمریکا و جامعه غربی در سالیان اخیر علیه ایران نیز متاثر از همین مطلب است و تمرکز آنها بر مسائل هستهای، موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران به این دلیل که آنرا در راستای تلاشهای ایران برای براندازی نظام بین¬المللی میبینند است.
«توافق با ایران» برای آمریکاییها تاکتیکی است که در راستای ایده «هضم جمهوری اسلامی در جامعه جهانی» است. آمریکاییها درصدد هستند بواسطه «تحریم» و سیاست های تنبیهی هزینه مقابله با نظام بین الملل، و از مسیر برجام و سیاست های تشویقی مواهب زندگی در «نظام بینالملل نهادینه» را به جمهوری اسلامی بچشانند تا از این طریق به ترغیب طرف مقابل جهت تغییر رویکرد بپردازند. ایدهای که در درون آمریکا موافقانی چون «جان مرشایمر» و مخالفانی چون «هنری کسینجر» دارد.
مطابق با آنچه گفته شد همکاری و توافق احتمالی میان طرفین، فاقد «ایده توافق» است، چراکه نه ناشی از پذیرش طرف مقابل با همین ویژگیهایی که دارد، بلکه برای ایران عبور از وضعیت بغرنج کنونی جهت تجدید قوا و بازگشتی قویتر به موضع پیشین، و برای آمریکا تلاشی برای تغییر ماهوی در طرف مقابل است.
با این توضیحات، توافق احیای برجام میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا اگر هم محقق شود – حتا اگر از روی کار آمدن مجدد ترامپ (یا فردی مانند او) و خروج احتمالی اش از توافق چشم پوشی کنیم باز هم- لزوما پایدار نخواهد بود، چراکه آمریکایی ها انتظار خواهند داشت که پس از توافق خیلی زود شاهد تغییر ملموس در رفتار منطقه ای جمهوری اسلامی ایران باشند. امری که اگر محقق شود، عمر توافق طولانی تر خواهد شد، اما برای تحقق آن لازم است که در وهله نخست فشارهای اقتصادی از روی ایران برداشته شود و در ادامه نگرانی های ژئوپلیتیکی و هویتی جمهوری اسلامی ایران به نحوی مرتفع شود. این اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه طرفین از موضع فعلی خود عقب نشینی کنند و به نگرانی های طرف مقابل اهمیت دهند.
لازم است طرفین به جای آنکه به توافق نگاه تاکتیکی داشته باشند و آن را به چشم یک ابزار برای تقویت موضع خود و تضعیف طرف مقابل ببینند، به ایده توافق و زندگی مسالمت آمیز با رسیدن به نقطه مرضی الطرفین پایبند شوند. عدم وجود ایده توافق و نگاه تاکتیکی به آن یکی از مهمترین و اساسی ترین عوامل پیچیده شدن و زمان بر شدن حصول توافق میان ایران و آمریکاست.
در نهایت اینکه به نظر میرسد مسئله اصلی میان ایران و آمریکا و پیچیده شدن حصول توافق، نه هستهای است، نه فعالیتهای منطقهای، نه تروریسم و نه مصادیق مختلف دیگر؛ بلکه گره کوری که مانع از شکل گیری «ایده توافق» میان ایران و آمریکا می شود، موضع طرفین نسبت به نظام بین الملل کنونی است. مسئله این است که از یک سو عدم توجه این نظام به انتظارات و نگرانی های جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر مهم و اثرگذار منطقه ای و از سوی دیگر رویکرد انقلابی جمهوری اسلامی ایران نسبت به آن موجب شده که دو کشور در دو موضع متضاد نسبت به نظام بین المللی کنونی قرار گرفته باشند. اختلاف میان دو کشور بنیادی تر از مصادیقی چون هسته ای، موشکی و... است. از این رو، مادامی که موضع طرفین بر سر نظام بین المللی و تقویت یا تضعیف آن در دو قطب متضاد است، امکان شکل گیری ایده توافق بین آنها وجود ندارد و از این رو نباید انتظار پایداری و استمرار توافق احتمالی احیای برجام را داشت.
نظر شما :