معرفی کتاب از زبان رنانی

توسعه (گزارش صفر ۱۴۰۰)

۰۵ شهریور ۱۴۰۱ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۱۴۱۹۰ اخبار اصلی کتابخانه
نویسنده خبر: محسن رنانی
محسن رنانی در معرفی کتاب «توسعه (گزارش صفر ۱۴۰۰)» می نویسد: این نخستین کتاب از یکصد کتابی است که امیدوارم تا پایان این قرن (هر سال یک «کتاب توسعه») توسط پویش فکری توسعه منتشر شود. این، کتاب نیست، بلکه یک خط‌کش است، «خط‌کش توسعه.»
توسعه (گزارش صفر ۱۴۰۰)

دیپلماسی ایرانی: کتاب صفر توسعه (کتاب توسعه ۱۴۰۰) منتشر شد. این نخستین کتاب از یکصد کتابی است که امیدوارم تا پایان این قرن (هر سال یک «کتاب توسعه») توسط پویش فکری توسعه منتشر شود. این، کتاب نیست، بلکه یک خط‌کش است، «خط‌کش توسعه.»

در یکصد سال گذشته، بی‌ نقشه علمی (نظریه توسعه) و بی خط‌کش (شاخص‌های ارزیابی)، در راه توسعه گام نهادیم و برای تداوم این رفتن، بخش‌ اعظم منابع نفت را سوزاندیم، منابع آب را تبخیر کردیم، معادن را تخلیه کردیم و جنگل‌ها را تراشیدیم. در این یکصد سال، نقشه‌ راه‌ توسعه کشور، همان حدیث آرزومندی و منویات مقامات عالی بوده که هر بار در «برنامه‌های عمرانی» یا «برنامه‌های توسعه»، یا کتاب «به سوی تمدن بزرگ» یا سند «چشم‌انداز بیست ساله» منعکس شده و برای سال های بلندی تمام منابع و امکانات کشور برای تحقق آن آرزوهای عمدتاً متوهمانه، بسیج شده است. و در آخر آنچه برای ملت ما مانده است، یا باد بوده یا تورم یا فقر بوده یا شکاف طبقاتی. و طُرفه آن‌که معماران این برنامه‌ها، هیچ خط‌کش یا شاقولی هم برای اندازه‌گیری بنایی که در اندیشه ساخت آن بودند معرفی نمی‌کردند. و هیچ بنیادی و نهادی نیز در عمل مسئول دیده‌بانی و رصد این طرح‌های عظیم نبود. در واقع نهادهایی بوده (مثل سازمان برنامه)، اما در این نهادها کسی را توان یا جرأت آن نبود که شاقول را بگذارد کنار دیوار سیاست‌ها و برنامه‌ها و بگوید آقایان این دیوار کج است و هرچه پیش می‌رود کج‌تر می‌شود. و البته این سکوت تحقیرآمیز، خاصیت «نان دولت» خوردن است که در همه حکومت‌ها بوده است.

کتاب توسعه، کتاب نیست،‌ خط‌کشی است که به کمک آن می‌توانیم سال‌به‌سال و برنامه‌به‌برنامه و دولت‌به‌دولت، روندها و مسیر حرکت توسعه را در کشورمان دیده‌بانی کنیم. این نخستین بار است که یک نهاد پژوهشی مدنی چنین وظیفه سنگینی را بر عهده می‌‌گیرد (البته نسخه مقدماتی کتاب توسعه یک بار نیز در سال ۱۳۹۹ توسط پویش فکری توسعه منتشر شده است).

هنر این کتاب این است که علاوه بر تحلیل نمودارها و شاخص‌های توسعه در حوزه‌های مختلف (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فردی و محیط زیستی)، به کمک نزدیک به ۸۳ هزار داده و اطلاعات، و از دل سه هزار شاخص و نماگر، توانسته است ۳۸۰ شاخص توسعه را استخراج و به کمک آنها نقشه توسعه ایران را ترسیم کند.

به نقشه توسعه ایران (نقشه زیر) نگاه کنید. ترکیب سه رنگ پرچم ایران، متشکل از ۳۸۰ مربع است که هر مربع نماینده یک شاخص است. خانه‌های سبز شاخص‌هایی هستند که حداقل ده واحد (از صد واحد) بالاتر از میانگین جهانی هستند. خانه‌های سفید شاخص‌هایی هستند که در محدوده میانگین جهانی هستند (ده واحد پایین تا ده واحد بالای میانگین جهانی) و خانه‌های قرمز رنگ شاخص‌هایی هستند که ده واحد و بیشتر، زیر میانگین جهانی هستند. دقت کنید، در این نقشه، همه شاخص‌های ضعیف با رنگ قرمز در پایین نقشه ایران کنار هم چیده شده‌اند و همه شاخص‌های متوسط با رنگ سفید در وسط نقشه و همه شاخص‌های قوی با رنگ سبز در بالای نقشه، تا رنگ پرچم ایران را تداعی کنند. این بدین معناست که در سال های آینده، هرچه رنگ نقشه ایران به سمت سبزی برود یعنی، به طورکلی و در سطح ملی، ما داریم به سمت توسعه بیشتر، حرکت می‌کنیم؛ و اگر به سمت قرمزی بیشتر برود به معنی پس‌روی کشور است. نقشه توسعه امروز ایران بیشتر به قرمزی می‌زند. یعنی از ۳۸۰ شاخص توسعه در سطح ملی، ۱۵۸ تای آن بسیار پایین‌تر از میانگین جهانی است. این حاصل یکصد سال فروش نفت و تلاش‌های دو نظام سیاسی در ایران و هفت دهه برنامه‌ریزی توسعه است. اکنون به نقشه توسعه دانمارک نگاه کنید (نقشه بعدی)، تقریبا کل نقشه به سبزی می زند. دانمارکی که نفت ندارد و تنها یکصد سال است که مرزهایش به شکل کشور مستقل امروزی تثبیت شده است و تنها از بعد از جنگ جهانی دوم فرصت یافت درباره توسعه خودش فکری و کاری بکند.

1

2

با دست‌و‌فرمانِ امروز نظام تدبیر، این که اصولا در سال های آینده نقشه توسعه ایران به سوی سبزی بیشتر می‌رود یا نه هنوز معلوم نیست. آیا مردم صبوری لازم را برای گذار آرام از این دوره دارند؟‌ آیا حکومت اصولا توسعه می‌خواهد؟ آیا اگر توسعه می‌خواهد اصولا توانایی ایجاد «فضای امکان» برای توسعه را دارد؟ این‌ پرسش‌ها دستکم الآن پاسخ روشنی ندارد. اما کتاب توسعه دستکم می‌تواند راه را بر ادعاهای شعاری و فریبناک دولت‌های مختلف در زمینه توسعه ببندد.

اما علی‌رغم همه این دشواری‌ها، نگرانی‌ها و ابهامات، تحولاتی که امروز زیر پوست جامعه و اقتصاد ما در جریان است، چنان قدرتمند است که به گمانم از این پس دستکم حکومت دیگر نمی‌تواند مانع تحولات مثبت و امیدبخش شود. از یک سو حکومت از نظر امنیت ملی و فضای بین‌المللی اکنون سطح نسبی‌ای از اقتدار را تجربه می‌کند؛ اما در مقابل، از نظر اقتدار داخلی در برابر جامعه مدنی در پایین‌ترین نقطه در تاریخ بعد از مشروطیت است؛ و این یک فرصت استثنایی تاریخی است که همه باید مراقب باشیم که خرابش نکنیم. هیچ‌گاه در تاریخ پس از مشروطیت این وضیعت (فرصت) را نداشته‌ایم. در یکصد سال گذشته، یا اقتدار در هر دو حوزه خارجی و داخلی کلا پایین بوده (دو دهه پس از مشروطیت و دهه ۲۰ شمسی) یا اقتدار در هر دو حوزه کلا بالا بوده است (نیمه‌های دوم پهلوی‌ها و نیمه اول جمهوری اسلامی). الان نخستین بار است که اقتدار بیرونی حکومت نسبتا بالا و اقتدار داخلی آن به اندازه کافی پایین است.

به عنوان تازه‌ترین نمونه، به‌نظرم تحولات مذاکرات برجام از یک سو، و تجربه اخیری که در حوزه برخورد با خوش‌حجابی رخ داده، از سوی دیگر، موید خوبی بر این دیدگاه «دوگانگی اقتدار» است. از یک سو حکومت ایران با اعتماد به نفس خوبی، بدون عجله، مذاکرات برجام را پیش می برد. اما از سوی دیگر در برخورد با تحولات داخلی، اعتماد به نفس حکومت بسیار پایین آمده است. به برخوردهای حکومت با تحولات یا اعتراضات داخلی نگاه کنید؛ بسیار شتابزده، نگران و فاقد عقلانیت کافی است. اصولا وقتی اقتدار پایین است و اعتماد به نفس کاهش می‌یابد برخوردها خشن و با مشت آهنین خواهد بود. این روزها سیاست مشت ‌‌آهنین در همه حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به طور جدی دنبال می‌شود که نشانه جدی از کاهش اعتماد به نفس ناشی از کاهش اقتدار حکومت است.

این‌ها روندهای امیدبخشی است که هوشیاری می‌طلبد. بویژه نخبگان و روشنفکران باید مراقب باشند که با تحلیل‌ها یا کنش‌های خود مردم را ناامید نکنند و آنها را به سوی حرکت‌های تند سوق ندهند.

این روزها خیلی حواسم به شمارش جوانه‌های توسعه است. هیچگاه در طول صد سال گذشته جامعه ما تا این حد مستعد گذار به توسعه نبوده است. البته که داریم بر لبه تیغ راه می‌رویم،‌ یعنی همزمان دو چشم‌انداز محتمل را در برابر خود داریم؛ که یکی امیدبخش و در راستای تحکیم فرایند‌ توسعه است؛ و دیگری نگران‌کننده و مستعد فروپاشی. اما بدون این که استدلالی داشته باشم، احساس و دریافت‌ شهودی‌‌ام این است که هم نخبگان و هم مردم متوجه آن هستند که وارد اقداماتی که به فروپاشی منجر می‌شود نشوند. گویی بخش اعظم جامعه متوجه شده است که درهم‌ریزی‌های انقلابی هیچ چیزی را حل نمی‌کند و فقط با سقوط ساختارها و قابلیت‌هایی که آجر‌به‌آجرش را با خون دل ساخته‌ایم، مجددا ما را به نقطه صفر باز‌می‌گرداند. 

برگردیم به «کتاب توسعه». اکنون قرار است «رصدخانه توسعه»‌ در پویش فکری توسعه، هر سال این کتاب را با داده‌ها و تحلیل‌‌های تازه تدوین کند و «نقشه توسعه»‌ ایران برای هر سال را استخراج کند تا هر سال با یک نگاه به «نقشه توسعه» و مقایسه آن با سال های قبل، بتوانیم سیر حرکت کلی توسعه در کشورمان را ارزیابی کنیم و عملکرد کلی دولت‌ها را با یکدیگر هم‌سنجی کنیم.

تداوم انتشار این کتاب در سال های آینده، نیازمند حمایت جامعه نخبگی است. استادانی که این کتاب را در درس‌های علوم اجتماعی معرفی می‌کنند؛‌ تحلیل‌گرانی که داده‌ها و نتایج این کتاب را تحلیل، نقد و بازنشر می‌کنند؛ نهادها و سازمان‌هایی که این کتاب را به کارکنانشان هدیه می‌دهند و مطالعه آن را به همکارانشان توصیه می‌کنند؛ فعالان اقتصادی یا شرکت‌هایی که از انتشار آن برای سال های آینده حمایت می‌کنند و هر ایرانی که با خرید یا توصیه به خرید یک نسخه از آن، گامی کوچک برای تدوام کار «رصد‌خانه توسعه» و انتشار منظم این کتاب بر می‌دارد.

محسن رنانی

نویسنده خبر

عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان 

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: توسعه توسعه ایران گزارش صفر 1400 کتاب توسعه صفر 1400 محسن رنانی


( ۶ )

نظر شما :