وقتی «هوش فردی» جای «عقلانیت جمعی» را می گیرد

بابا آب داد، چرا عقل نداد؟

۲۷ آذر ۱۴۰۰ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۰۸۴۵۰ اخبار داخلی انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: محسن رنانی
محسن رنانی در یادداشتی می نویسد: ما افتادیم در مسیر رقابت صوری با جهان و دانشگاه‌های‌مان را به جای بستری برای شکل‌گیری «علم زنده»، به کارخانه تولید علم مرده (مقاله) تبدیل کردیم؛ چون می‌خواستیم فخر بفروشیم که ما در تولید علم جزء کشورهای رده بالای جهان هستیم. یعنی همان کلکی که در انرژی اتمی به خودمان زدیم و نقشه‌های جعلی و تجهیزات آلوده را از جاسوسان اتمی غربی خریدیم و بعد خودمان را گرفتار پیامدهای آن کردیم و هنوز هم درگیریم، در حوزه علم هم همان کلک‌ها را به خودمان زدیم.
بابا آب داد، چرا عقل نداد؟

دیپلماسی ایرانی: یکی از خسارت‌هایی که نظام سیاسی پساانقلاب به جامعه ما زد تمرکز بر شناسایی و تقویت افراد باهوش بود. تاسیس مدارس‌ تیزهوشان، تاسیس سازمان استعدادهای درخشان، برگزاری المپیادهای علمی و نظایر این‌ها، در سطح نظام آموزش عمومی، ما را در یک فضای توهم‌آمیز فرود برد و از شکل‌دهی به عقلانیت جمعی غافل کرد. در عین حال به ذخایر هوشی ما نیز بسیار خسارت زد. هم با ایجاد فشارهای سخت بلندمدت روی کودکان و نوجوانان باهوش و قرار دادن آنها در رقابت‌های شکننده، به روان آنها آسیب زد و آنها را از مواهب یک زندگی طبیعی و غنی محروم کرد؛ هم بعد از فراغت از تحصیل، همان استعدادهای درخشان به علت فقدان عقلانیت جمعی، یا سرخورده و افسرده به گوشه‌ای خزیدند یا به خارج رفتند.  

بعد از آن هم «نهضت تولید علم» و «جنبش نرم‌افزاری» و نظایر آنها را در دانشگاه‌ها به‌راه انداختند و نظام آموزش عالی را هم از مسیر یک نظام علمی مبتنی بر عقلانیت جمعی خارج کردند و بر ریل رقابت‌‌های مبتنی بر هوش قرار دادند. ما افتادیم در مسیر رقابت صوری با جهان و دانشگاه‌های‌مان را به جای بستری برای شکل‌گیری «علم زنده»، به کارخانه تولید علم مرده (مقاله) تبدیل کردیم؛ چون می‌خواستیم فخر بفروشیم که ما در تولید علم جزء کشورهای رده بالای جهان هستیم. یعنی همان کلکی که در انرژی اتمی به خودمان زدیم و نقشه‌های جعلی و تجهیزات آلوده را از جاسوسان اتمی غربی خریدیم و بعد خودمان را گرفتار پیامدهای آن کردیم و هنوز هم درگیریم، در حوزه علم هم همان کلک‌ها را به خودمان زدیم. تولید مقاله را شدیداً تقویت و جایگزین سازوکارهای یک «نظام علم زنده» کردیم.

همه‌ اِشکال کار هم در این بود که فکر می‌کردیم توسعه کشور را می شود با «هوش» درست کرد. همان گونه که در نوشتار قبلی، «عقلانیت جمعی و توسعه در ایران»، گفتم، برای توسعه، نیاز به شکل گیری «عقلانیت جمعی» است. نه هوش فردی و نه هوش جمعی شرط لازم برای توسعه نیست. تمام آن سیستم‌ها و سیاست‌ّها (مدارس تیزهوشان، سازمان استعداد درخشان، نهضت تولید علم و ....) بر تقویت هوش فردی و در مواردی هم بر تقویت هوش جمعی متمرکز می‌شوند اما هیچ کدام به گسترش و تعمیق «عقلانیت جمعی» نمی‌انجامد. از قضا گسترش هوش فردی و هوش جمعی بدون شکل گیری عقلانیت فردی و جمعی، می‌تواند بسیار خسارت‌آمیز باشد. یک نمونه‌ عینی از آسیب بسیار گسترده و ملموسی که کشور از تقویت هوش فردی و هوش جمعی بدون شکل‌گیری عقلانیت جمعی خورده، در حوزه آب بوده است. نابودی منابع آبی کشور در واقع حاصل همین به کارگیری هوش فردی و جمعی بدون عقلانیت بوده است.

محسن رنانی

نویسنده خبر

عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان 

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: توسعه عقلانیت ایران جمهوری اسلامی ایران انقلاب ایران آب کمبود ایران تولید علم دانشگاه های ایران توسعه ایران محسن رنانی


( ۸ )

نظر شما :

فدوی ۲۷ آذر ۱۴۰۰ | ۱۶:۲۳
در ایران سیستم مدیریت طولی است و سیستم عرضی وجود ندارد . در سیستم مدیریت طولی جلب رضایت مافوق مهم است و در عرضی رقابت ، پیشرفت و مورد مقایسه بودن . در شرایط نرمال هر دو نوع ارتباط طولی و عرضی لازم است ‌ اولی برای جلو رفتن و دومی برای درست جلو رفتن . فرض کنید می خواهیم جلوی قاچاق را بگیریم . پلیس با مافوقش ، گمرگ با مافوقش ، وزارت صمت با نافوق و ... کار می کنند ، گزارش می دهند و دستور می گیرند . اما بین پلیس ، گمرک و ... به صورت عرضی ارتباطی نیست که خودبخود تبدیل به موازی کاری و حتی گاهی زیرآب زنی و خرابکاری می شود . سیستم هرمی باید به استوانه ای تبدیل شود . حتی مکعبی نیز خوب نیست .
ابراهیم قدیمی ۲۷ آذر ۱۴۰۰ | ۱۶:۵۱
هوش یافتن وپیش بینی تجربه نشده هاست۔عقل توان انباشت وبکار گیری تجربه هااست۔هوش نیاز علم دانشگاهی است وعقل نیاز علم اجرائی است۔تدوین یک تئوری هوش میخواهد و بهینه عمل کردن کار اجرائی عقل ۔اگر در مورد برنامه های هسته ای انگونه عمل شد تجربه موجود نبود۔بسیاری از زیان های ما در کارهای اجرائی که حتی به خیانت تعبیر میشوند نبود تجربه قبلی است۔شخصی که اشتباهی را دوبار انجام بدهد بی عقل وسهل انگار است۔
همايي ۲۸ آذر ۱۴۰۰ | ۱۱:۱۵
خاطرم هست که در دوره فوق لیسانس مهندسی در کشور مالزی، ما از لحاظ ریاضیات از آنها قویتر بودیم. اما دانشجویان مالزیایی در زمینه کار تیمی، نوشتن رزومه و پروپوزال و کاور لتر و مهارتهای ساده تر ولی مهم بسیار از ما جلوتر بودند. الان از خودم می پرسم چرا بنده در دوره دیپلم و ترم اول دانشگاه انتگرال های پیشرفته را بلد بودم و چند باردیگر هم در دانشگاه خواندم، ولی بعنوان مهندس توانایی ارائه و پرزنت یک موضوع پیچیده به زبان ساده را نداشتم؟ در آنزمان شنیده بودم که در مدارس مالزی سیستم نمره دهی و تجدید و مردودی و کنکور ورودی مثل ما ندارند و در ابتدا فکر می کردیم که حتما ما برتری داریم.الان بعنوان یک محقق فهمیدم که هدف نظام آموزشی نابغه پروری نیست و نیازی نیست که در دوره دکترا چند هزارنفر ثبت نام کنند ولی کار تیمی و مهارت های مذاکره را در دانشگاه بیاموزند. یعنی واقعا اینهمه متقاضی دکترا واقعا محقق هستند؟ پس محققین ما باید از تمام دنیا بیشتر باشد ولی پس چرا اینهمه تولید علم نتیجه واقعی نمی دهد؟ دانشجوی دکترا ما وقتی برای دانشگاه های خوب دنیا اپلای می کند ولی نمی تواند کاور لتر بنویسد و فرق نوشتن رزومه علمی و کاری را بلد نیست و... در کشور های پیشرفته فاصله تبدیل علم به نمونه اولیه یک محصول تکنولوژیک حداکثر 6 ماه است ولی در کشور ما فقط 6 ماه دنبال مجوز های می دویم و تربیت نیروی انسانی متخصص اصلا ارتباطی با نیاز واقعی جامعه ندارد. مثلا در همه واحدهای دانشگاهی کشور به اینهمه مهندس نیاز نداریم ولی خروجی چند برابر نیاز واقعی است..حال امروزه که مردم واقعیت را فهمیده اند و هدف گزاری صحیح می کنند نگران تعطیلی واحدهای دانشگاهی افتاده ایم..در کشور های غربی مخصوصا آلمان شرکت ها برخی دوره های مهندسی دانشگاهی خاص را تعریف می کنند و خروجی را بورسیه می کنند که راهکار خوبی خواهد بود.
فدوی ۲۸ آذر ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۶
جناب همایی اگر راهکار شما اجرا شود ، تکلیف مافیای آموزش ( عوام بهش می گویند مافیای کنکور ) که از ابتدایی تا دکترا دارای برنامه برای خلق الله است ( البته جیب خلق الله ) چه می شود ؟
بهروز ۲۸ آذر ۱۴۰۰ | ۱۵:۴۹
فرض اصلی این مقاله اشتباه هست. اصلا کی گفته ما به فکر توسعه مادی کشور بودیم؟ اهداف بالاتری مد نظر بوده است.
اشکان ۲۸ آذر ۱۴۰۰ | ۲۱:۵۵
بابای جهان سوم عقل ندارد که بدهد