تأملی در مواجهه سوبژکتیو نئوتزارین با امر واقعی

پوتین و سودای استمرار انگاره های قرن بیستمی

۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۱۱۷۸۵ اروپا انتخاب سردبیر
احسان سپه وند در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ولادیمیر پوتین در شرایطی با پیشینه فعالیت های امنیتی در مارس ۲۰۰۰ قدرت را از بوریس یلتسین غرق در ابهام ربود که از منظر ویلیام جی برنز، دیپلمات عالی رتبه پیشین امریکایی و رئیس فعلی دستگاه اطلاعات مرکزی ایالات متحده، دلیل این انتقال قدرت از یلتسین به پوتین عدم توفیق یلتسین در ساختن یک نظام سیاسی و اقتصادی آزاد از دل خرابه های کمونیسم بوده است.
پوتین و سودای استمرار انگاره های قرن بیستمی

نویسنده: احسان سپه وند، کارشناس ارشد دیپلماسی و سازمان های بین المللی

دیپلماسی ایرانی: این روز ها عموم توجهات مفسرین و اندیشمندان در فضای بین المللی معطوف بحران اوکراین است. کشتار غیرنظامیان در بوچا و موشک باران کیف همزمان با اقامت دبیرکل سازمان ملل متحد در این شهر موضوعات حائز اهمیتی هستند که من باب آنان تحلیلگران متعددی به بیان نظرات خود می پردازند. اما هر چه درگیری نظامی و صف آرایی بین روس ها و غرب بیشتر گسترش می یابد، دنبال کنندگان را بر آن می دارد که نگاه ژرف تری به ریشه آغاز این معضل بین المللی از منظر بررسی انگیزه های آغازگران آن بیاندازند. موضوع این یادداشت همانطور که از تیتر پیداست بررسی میدانی این نزاع نظامی از طریق گزارش های منتشر شده نیست، بلکه نگاهی شناخت شناسانه به سازوکار رویه ایست که نویسنده این سطور آنرا  نوعی انگاره های قرن بیستمی می داند که گویی زیست جهانِ سیاسی مستأجر فعلی کرملین با آن در هم تنیدگی تأمل برانگیزی دارد. 

در باب تفسیر انگاره های قرن بیستمی ابتدا گریزی به اثر قابل توجه آلن بدیو (Alain Badiou)  فیلسوف فرانسوی چپ گرای معاصر با عنوان The Century)) خواهیم زد. در این اثر که سراسر به مسائل قرن بیستم با الگوی تحلیلی ساختارگرایی پرداخته می شود، بدیو عنوان می دارد که قرن بیستم در ماهیت خود قرن تخاصم ، توتالیتر و ارجحیت ایدئولوژی ها بوده است. وی به صراحت عنوان می دارد که تاریخ حامی نامتزلزل هر گونه سیاستی پنداشته می شود. برای مثال می توان مدعی شد که قرن بیستم با جنگ جهانی اول (1918-1914 ) شروع می شود. جنگی که انقلاب اکتبر 1917 را در بر دارد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد به اتمام می رسد. این همان قرن بیستم است. قرنی کاملا وحدت یافته و در یک کلام قرن شوروی (1).

با تعریف بدیو نگاه ما هر چه بیشتر متوجه روس ها می شود. اما فهم انگاره های قرن بیستمی از منظر روس ها نیازمند یک الگوی تحلیلی است. انتخاب نویسنده این سطور تقسیم بندی ژان لکان (Jacques Lacan) فیلسوف و روانکاو فرانسوی (1981-1901) است که وی نوعی ساحت های سه گانه بر امور منطبق می کند. ساحت های نمادین، خیالی و واقعی. در بیانی مختصر و بسیار کلی ساحت نمادین با پدیدار شدن نمادها سوبژکتیو بشری را می سازد. امر خیالی نیز در غیاب پدیده های از پیش موجود، سوژه را در مرحله ای قرار می دهد که لکان آن را امر خیالی می نامد و نهایتا امر واقع که موضوع این یادداشت در نسبت با قرن بیستم است. نزد لکان واقعیت شامل نمادها و فرآیند دلالت هاست. پس با این بیان امر واقع را می توان حفره موجود در هسته وجودمان درک کنیم، حفره ای که مدام به دنبال پُر کردنش هستیم. (2)

با عنایت به توضیحات فوق می توان چنین انگاشت که قرن بیستم در عمل امر واقعیِ آن چیزی است که قرن نوزدهم برایش خیالی بود. لکان بدرستی متوجه این مهم شده بود که تجربه امر واقعی همیشه نوعی از تجربه وحشت است و تجلی این وحشت بروز جنگ های بنیان افکن در این قرن است. میل و اشتیاق قرن بیستم به جنگ غیر قابل انکار است. در سوبژکتیو این قرن چنین مفروض می شود که جنگ آگاهی می آفریند، علی الخصوص نوعی آگاهی ملی و ملیتی که لنین با همین ذهنیت سوبژکتیو سیاسی را از آگاهی تاریخی تفکیک کرد که اثر این تحلیل در وجه جهش یافته سوبژکتیو پوتینیزم هویداست(3). پس میل این قرن به امر واقعی در واقع میل به تخاصم است. این میل طعم امر واقعی را در جنگ تجلی می بخشد آن هم به این خاطر که هم تمامیت و هم خُردترین قطعاتش در قالب تصویر تخاصم شکل می گیرد. نقش ایدئولوژی در این فرآیند تولید آگاهی منفک از امر واقعی است که ایدئولؤژی آن را باز نمایی می کند.

با پیش فرض توضیحات فوق به سراغ رئیس جمهور شکارچی تبار و فرصت طلب روس ها می رویم. وی در شرایطی با پیشینه فعالیت های امنیتی در مارس 2000 قدرت را از بوریس یلتسین غرق در ابهام ربود که از منظر ویلیام جی برنز، دیپلمات عالی رتبه پیشین امریکایی و رئیس فعلی دستگاه اطلاعات مرکزی ایالات متحده، دلیل این انتقال قدرت از یلتسین به پوتین عدم توفیق یلتسین در ساختن یک نظام سیاسی و اقتصادی آزاد از دل خرابه های کمونیسم بوده است.(4) با توجه به تحلیل برنز که خود سابقه سفارت در مسکورا در کارنامه دارد پر واضح بنظر می رسد که نفر جایگزین یلتسین برای بقا در قدرت چارهای جز کنار گذاشتن مسیر وی نخواهد داشت و این مهم آغاز مواجهه با سوبژکتیو سیاستمدار روسی را دارد که سودای بازگشت به مسلک تزارین ها را در سر می پرواند. رئیس جمهوری اتفاقی روزهای اول ، اینک 22 سال است به چیزی غیر از صندلی قدرت نمی اندیشد. این جنس از سوبژکتیو تبعاتی من جمله نحوه رویارویی وی با مخالفانش در طول این سال ها و استفاده از کوچکترین ضعف غرب به جهت نفوذ و تغییر حاکمیت سرزمین های استراتژیک همجوار را در پی داشته است. بحران گرجستان که به استقلال اوستیا و آبخازیا در سال 2008 انجامید، بحران کریمه و ضمیمه شدن این منطقه استراتژیک به خاک روسیه در سال 2014، باج خواهی ها در بازار انرژی و اینک جنگ اوکراین که تکمیل کننده پازل بازگشت به انگاره های قرن بیستمی یاد شده توسط پوتین است.

هنری کسینجر سیاس کهنه کار امریکایی اشاره می دارد که بیسمارک صدر اعظم پروسی روزی هشدار داده بود که وای بر دولتمردی که استدلال هایش برای وارد شدن به جنگ به اندازه پایان آن در زمان شروع آن، متقاعد کننده نیست(5). این بیان چه بسیار اندر حکایت پوتین در روز های حال جنگ اوکراین است.

اینک تمایل قابل توجه به انگاره های قرن بیستمی رجل روسی را به سمت آغاز جنگی برده که این جنگ دارای نام های بی شمار و نه چندان مرموز، واقعیت علیه ایده، طبیعت علیه آزادی، رخداد علیه زندگی، حقیقت علیه عقاید، بقای سیاسی علیه شور زندگی، سیاست علیه مدیریت و... است. 

حال باید منتظر بود و دید نهایتا این جنس سوبژکتیو تخاصمی سرنوشتی همچون شوروی را بر وی وارد خواهد کرد یا او به طریقتی دیگر رهنمون خواهد شد. 

منابع مورد استفاده: 

1. آلن بدیو، این قرن، ترجمه فواد جراح باشی، نشر بیدگل،1399. ص22
2. شون هومر، ژان لکان، ترجمه محمد علی جعفری، نشر ققنوس،1388.
3. لئون تروتسکی ، تاریخ انقلاب روسیه، ترجمه سعید باستانی ، نشر نیلوفر، 1393
4. ویلیام جی برنز، گفتگو های پشت پرده،ترجمه آرمین منتظری،نشر کتاب سرا،1398.ص110
5. هنری کسینجر، نظم جهانی تاملی در ویژگی ملت ها وجریان تاریخ، ترجمه محمد تقی حسینی ، نشر علمی و فرهنگی،1398.ص 86

کلید واژه ها: ولادیمیر پوتین روسیه کمونیسم جنگ اوکراین حمله روسیه به اوکراین روسیه و اوکراین روسیه تزاری


( ۱۱ )

نظر شما :

توحید زارع احمدی ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۲۰:۰۶
بسیار مقاله خوبی بود، از جناب آقای سپه‌وند تشکر میکنم، انشاءالله سلامت باشند.