احیای برجام، راهکاری برای امنیت خاورمیانه (بخش دهم)

مدیریت اختلافات در خلیج فارس نیازمند الگوی همکاری منطقه ایست

۲۸ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۱۱۲۷۷ اخبار اصلی پرونده هسته ای خاورمیانه
برای مدیریت چالش های منطقه ای از طریق رضایت عمومی، هنجارها و کدهای رفتاری، به یک الگوی امنیتی مبتنی بر همکاری نیاز است که هنوز نمونه آن در هیچ کجای خاورمیانه دیده نمی شود. یک چارچوب امنیتی منطقه ای می تواند به مدیریت و کاهش درگیری ها در خاورمیانه کمک کند و حل تنش ها و درگیری های منطقه ای و برداشت های متفاوت از تهدید را ممکن سازد. بسیاری از سیاست گذارانی که در گذشته در این راستا تلاش کرده اند، از تحقق چنین چشم اندازی ناامید هستند؛ اما همه اعتقاد دارند گفت و گوها و اقدامات در جهت اعتمادسازی می تواند در تنش زدایی و ایجاد اجماع برای ایجاد یک فرآیند امنیتی منطقه ای موثر باشد.
مدیریت اختلافات در خلیج فارس نیازمند الگوی همکاری منطقه ایست

نویسندگان: صنم وکیل و نیل کوئیلیام

دیپلماسی ایرانی: برای مدیریت چالش های منطقه ای از طریق رضایت عمومی، هنجارها و کدهای رفتاری، به یک الگوی امنیتی مبتنی بر همکاری نیاز است که هنوز نمونه آن در هیچ کجای خاورمیانه دیده نمی شود. یک چارچوب امنیتی منطقه ای می تواند به مدیریت و کاهش درگیری ها در خاورمیانه کمک کند و حل تنش ها و درگیری های منطقه ای و برداشت های متفاوت از تهدید را ممکن سازد. بسیاری از سیاست گذارانی که در گذشته در این راستا تلاش کرده اند، از تحقق چنین چشم اندازی ناامید هستند؛ اما همه اعتقاد دارند گفت و گوها و اقدامات در جهت اعتمادسازی می تواند در تنش زدایی و ایجاد اجماع برای ایجاد یک فرآیند امنیتی منطقه ای موثر باشد.

بررسی چارچوب ها و فرآیندهای امنیتی منطقه ‌ای گذشته می تواند به هدایت گام های آینده کمک کند. مهم ترین انتقادها به فرآیندهای امنیتی گذشته این است که تلاش ها همه جانبه نبوده و تنها برخی از کشورهای منطقه را بر اساس تصورات مشترک آنها از تهدیدهای امنیتی شامل می شده اند. آنچه به شکست ابتکارعمل های گذشته انجامیده، بی اعتمادی و واگرایی در تصورات از تهدید، عدم پرداخت به موضوع اصلی حاکمیت، و نبود مجموعه ای از منافع مشترک در میان بازیگران منطقه ای است. الگوهای گذشته در صدد حل مناقشات خاص از جمله بین اسرائیل و فلسطین یا پیشنهاد یک مدل امنیت جمعی مانند تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در سال 1981 برآمدند؛ اما هنوز هیچ الگوی امنیتی مبتنی بر همکاری برای مدیریت چالش های منطقه ای از طریق رضایت، هنجارها و کدهای رفتاری به مثابه سازمان امنیتی و همکاری در اروپا، سازمان کشورهای جنوب شرق آسیا، یا سازمان کشورهای آمریکایی و سازمان همکاری شانگهای در منطقه خاورمیانه شکل نگرفته است.

در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس به یک الگوی امنیتی همکاری به عنوان زیربنای مدیریت مناقشه نیاز است. طبق تحلیل های صورت گرفته، تلاش های امنیتی در خاورمیانه تا به امروز را می توان بر اساس تصورات از تهدید، به سه «سبد» یا گروه تقسیم کرد: اولی، آنهایی که برای تقویت وحدت و امنیت اعراب انجام شده اند؛ دوم، آنهایی که با هدف رسیدگی به روند صلح اسرائیل و فلسطین شکل گرفته اند؛ و سوم، آنهایی که بر مهار تهدید ایران متمرکز بوده اند.

در سبد اول، با توجه به در اولویت قرار گرفتن اتحاد و امنیت کشورهای عربی، می توان به اتحادیه عرب تاسیس سال 1945 اشاره کرد که به رغم تلاش های مکرر برای ایجاد یک نیروی نظامی مشترک، هنوز نتوانسته بر موضوع رقابتدر  منطقه فائق آید. سازمان همکاری اسلامی مورد بعدی است که همه بازیگران منطقه به غیر از اسرائیل، به همراه سایر کشورها با اکثریت جمعیت مسلمان خارج از خاورمیانه را شامل می شود، اما به دلیل نبود ساختاری برای میانجیگری، تا کنون نتوانسته اقدامی ملموس برای کاهش تنش ها انجام دهد. شورای همکاری خلیج فارس هم در همین سبد قرار می گیرد. این سازمان به دلیل نداشتن انسجام توانایی اقدام موثر نداشته است. دولت دونالد ترامپ هم در صدد ایجاد یک اتحاد استراتژیک خاورمیانه به شکل یک سازمان سیاسی و امنیتی عربی مشابه ناتو متشکل از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، مصر و اردن بود، اما به دلیل چالش ها و اختلاف ها بین کشورهای عربی بر سر اهداف، تصورات از تهدید و ساختار، چنین اتحادی شکل نگرفت.

در سبد دوم، ابتکارات صلح در جهت مدیریت مناقشه اسرائیل و فلسطین قرار می گیرد. جدای از قراردادهای کمپ دیوید در سال 1979 که به عادی سازی روابط بین اسرائیل و مصر منجر شد، دهه 1990 شاهد مذاکرات فشرده صلح در مادرید، اسلو، شپردزتاون و کمپ دیوید بود که به صلح 1994 انجامید. توافق بین اردن و اسرائیل نتوانست به حل مشکل فلسطینی ها منجر شود. توافق های موسوم به آبراهام بین اسرائیل با امارات و بحرین هم عادی سازی روابط را فراهم آوردند و به صورت فرصت های اقتصادی، فناوری و تجاری دوجانبه در بخش‌های مختلف از جمله انرژی، گردشگری، مراقبت های بهداشتی و بنادر تبلیغ شدند. آنها همچنین همکاری طولانی مدت و پنهانی اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس از سال 1990 را علنی کردند. با این حال، ریشه عمیق تر این توافق ها در نگرانی های گسترده و مشترک اماراتی ها و اسرائیل درباره تعهد بلندمدت ایالات متحده به منطقه و جاه طلبی های متقابل آنها برای مدیریت مستقیم درگیری های منطقه ایست.

سبد سوم از مناسبات با تمرکز مشترک بر محدود کردن چالش های امنیتی و منطقه ای ایران تشکیل شده و به دنبال مدیریت و روابط اقتصادی، سیاسی و امنیتی ایران در منطقه و جامعه بین المللی است. هدف این است که ایران در ازای به دست آوردن منافع اقتصادی در تعامل با غرب، فعالیت های امنیتی خود در منطقه را کاهش دهد. قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد مصوب ژوئیه 1987 به پایان جنگ 8 ساله عراق و ایران انجامید، از این نمونه است. پس از افشای برنامه مخفی هسته ای ایران در سال 2002، مجموعه ای از ابتکارات برای مدیریت تنش ها و بن بست فزاینده هسته ای آغاز شد تا در نهایت، برجام تحقق یافت و زمینه را برای یک توافق چندجانبه موثر فراهم آورد. اگرچه برجام صرفا بر محدود کردن برنامه هسته ای ایران در ازای کاهش تحریم ها متمرکز بوده، اما هدف از آن زمینه سازی برای بحث های گسترده تر منطقه ایست. با این حال، اینرسی پسا برجام و از سال 2016، عدم اطمینان درباره تعهد ایالات متحده به توافق، مانع از پیشرفت در بحث های منطقه ای شد. پس از آن، رئیس جمهوری دونالد ترامپ در ماه مه 2018 تهدید خود به خارج کردن ایالات متحده از برجام را عملی کرد و مایک پومپئو، وزیر امور خارجه او «12 خواسته» را در تلاشی ناموفق برای وادار کردن ایران به عقب نشینی در زمینه های هسته ای، موشک های بالستیک و فعالیت های منطقه ای، مطرح ساخت. (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: چتم هاوس
 

کلید واژه ها: منطقه الگوی امنیتی اسرائیل فلسطین الگوی امنیتی منطقه ای خلیج فارس برجام توافق هسته ای ایران منطقه خلیج فارس


( ۵ )

نظر شما :