اوکراین و احیاء تقابل روسیه و غرب

پوتین درمانگر احساسات سرخورده روس ها

۱۰ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۱۰۲۰۸ اروپا انتخاب سردبیر
سینا عمادی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دوران حدود ۲۰ ساله ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهوری و نخست وزیر در سیاست روسیه گامی در جهت بازیابی اقتدار پدر سالارانه کمونیستی محسوب می شود، هر چند شرایط منطقه ای و بین المللی و حتی داخلی روسیه آن گونه نبود که بتوانند عرض اندام مقتدرانه ای را به مانند جنگ سرد داشته باشند.
پوتین درمانگر احساسات سرخورده روس ها

نویسنده: دکتر سینا عمادی، پژوهشگر مسائل بین الملل

دیپلماسی ایرانی: بحران اوکراین در آغاز سال 2022 یک بار دیگر، یادآور وقایع تاریخ روابط بین الملل در دوره جنگ سرد و تنش بین شرق و غرب شده است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای دهه 1990 که به منزله از بین رفتن قطب شرق محسوب می شد، به مدت حدود 30 سال غرب یکه تاز عرصه سیاست بین الملل بود. در این دنیای پسا جنگ سرد چینی ها توانستند خودشان را از لحاظ اقتصادی در حد و قواره غربی ها مطرح کنند، اما روس ها به عنوان جانشین سرخورده و ناکام نظام هفتاد ساله کمونیست شوروی در سال های اولیه پس از شوک بزرگ، نه به مانندچینی ها توانستند در عرصه اقتصادی بدرخشند و نه توانستند میراث دار مقتدر رهبر بلوک شرق در جنگ سرد باشند. 

اما دوران حدود 20 ساله ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهوری و نخست وزیر در سیاست روسیه گامی در جهت بازیابی اقتدار پدر سالارانه کمونیستی محسوب می شود، هر چند شرایط منطقه ای و بین المللی و حتی داخلی روسیه آن گونه نبود که بتوانند عرض اندام مقتدرانه ای را به مانند جنگ سرد داشته باشند. احیاء رگه های از اقتدار نظام کمونیستی در دوره پوتین را می توان از همان سال های اولیه قرن بیست و یکم در سیاست های منطقه ای روسیه مشاهده کرد و آن چیزی نبود مگر جنگ با گرجستان در سال 2008 که هر چند کوتاه بود اما نشان داد پوتین نسبت به هر گونه تغییرات ژئوپلیتیکی حداقل در مرزهای و همسایگی خودش کوتاه نخواهد آمد. 

بازیابی اقتدار توسط پوتین منحصر به منطقه باقی نماند و برای اولین بار در بحران سوریه نمود پیدا کرد که به صورت مستقیم وارد حمایت از دولت بشار اسد شد و در دو عرصه سیاسی و نظامی تلاش کرد بحران سوریه را در کنار سایر بازیگران دخیل بویژه ایران مدیریت کند. در تمامی این بحران ها بویژه گرجستان و سوریه اگر چه پوتین به صورت غیر مستقیم با غربی ها و بخصوص امریکا در چالش و تقابل قرار داشت اما مدیریت بحران ها به گونه ای انجام شد که تصویری از جدال مستقیم نظامی بین روس ها  و غرب  تداعی نمی کرد یا در حداقل ها تصور می شد. 

همزمان با بحران سوریه، وقوع بحران داخلی در اوکراین در سال 2014 که با جنگ نظامی چند روزه در مرزهای این کشور که عمدتا محل سکونت روس تبارها متمایل به روسیه است همراه بود، باعث شد پوتین ضمن اعمال سیاست فشار و تهدید از بالا و اقناع از پایین بتواند به دستاوردی همچون خودمختاری شبه جزیره کریمه در جنوب اوکراین و در حاشیه دریای سیاه دست پیدا کند. بحران اوکراین در این مقطع عمدتا به حوادث داخلی اوکراین و ناآرامی های داخلی و روی کار آمدن رهبران غرب گرا متمرکز بود و از یک گفتمان تقابل نظامی بین روسها و غرب چندان خبری نبود.

در مجموع دوره بیست ساله اول قرن بیست و یکم برای روس ها در عرصه منطقه ای و بین المللی در تقابل با غرب عمدتا متمرکز بر  تقابل های مقطعی و گذرا بویژه لفاظی های دیپلماتیک بود که به صورت واکنش طرفین در موضوعاتی همچون گسترش ناتو به شرق، استقرار سامانه موشکی امریکا در کشورهای اروپایی شرقی بویژه لهستان، رومانی، بلغارستان و عضویت کشورهای اروپای شرقی در اتحادیه اروپا دنبال شده است.

اما بحران 2022 اوکراین بارزترین نمود تقابل شرق و غرب در دوره نوین نظام بین الملل پسا جنگ سرد به حساب می آید، تا جایی که در ادبیات نظام بین الملل می توان این بحران را تا حدی به تهدیدات شرق و غرب در جریان خلیج خوکها و بحران موشکی کوبا در سال 1962 تشبیه کرد. برای اولین بار به صورت جدی در عرصه سیاست بین الملل در جریان بحران اوکراین از وقوع جنگ جهانی سوم استفاده شد. طرح این مفهوم در این مقطع اگر چه چندان از منظر روابط بین الملل جدی گرفته نمی شود اما خود گویای تقابلات جدیدی بین روسها با غرب به حساب می آید که اگر در دهه ها و یا حتی سالهای آتی مدیریت و گفتگو نشود و راهکارهای برای آن تدبیر نگردد می توان به صورت های بسیار جدی تر از صحنه های امروز بحران اوکراین بروز نماید که تبعاتی سنگینی هم در برخواهد داشت. 

به نظر می رسد در نظام بین الملل سه دهه پس از پایان جنگ سرد که شاهد نظمی نوین مبتنی بر نظام تک قطبی امریکایی بوده است تقابلات و اختلافات نهفته در بطن این نظام بتدریج سرباز کرده و در سطح نظام خودش را نشان می دهد. روسها در  این عرصه از انگیزه های بیشتری برخوردارند هر چند ممکن است این انگیزه ها با تواناییهایشان تطابق نداشته باشد. پوتین در طی دو دهه گذشته تلاش کرده تعهدات را همراه با تواناییها در سیاستهای منطقه ای و جهانی دنبال کند و از اشتباهی که پدران اسبق خودش در اتحاد جماهیر شوروی مرتکب شدند خودداری کند. اما به نظر می رسد در بحران اوکراین  چندان به این سیاست پای بند نیست زیرا اوکراین را خط قرمزی تلقی می کند که به منزله تهدید وجودی روسیه تلقی می گردد. لذا حاضر است به بهای پیشی گرفتن انگیزه ها و تعهدات از تواناییها، اوکراین را تهدید نماید حتی اگر به منزله تقابل شدید با اروپا و امریکا تلقی شود. البته پوتین نشان داده است پیشی گرفتن تعهدات از تواناییها در اوکراین نباید به منزله و بهای سنگینی همچون جنگ تمام عیار با غرب در این مقطع تمام شود. لذا تلاش دارد با حداقل هزینه این بحران را به سرانجام برساند. 

تقابل روسیه با غرب در اروپای شرقی و به طور خاص در اوکراین همچنان به عنوان میدان اختلاف طرفین باقی خواهد ماند، حداقل تا زمانی که شخص پوتین و یا جانشینانش سیاستهای احیائ اقتدار روسیه را دنبال نمایند. به نظر می رسد پوتین به دنبال یکسره کردن مناقشه اوکراین یکبار برای همیشه است و آن استقلال مناطق خودمختار روس تبار اوکراین با حداقل هزینه یعنی دوری از جنگ با غرب است، اما واکنش غرب در این زمینه نیز از اهمیت زیادی برخودار است. سوالات مهمی در این باره مطرح است که آیا با جدایی مناطق شرقی اوکراین، واکنش غرب در کوتاه مدت و میان مدت چه خواهد بود؟ آیا غرب تحریم یا اقدام نظامی برای بازگردان اوکراین مستقل اعمال خواهد کرد؟ آیا با جدایی مناطق شرق اوکراین، سیاستهای غرب برای حفظ مابقی اوکراین( غرب و مرکز ) به صورت عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا تشدید خواهد شد؟ آیا پوتین فقط به تصرف مناطق شرقی اوکراین بسنده خواهد کرد؟ اینها سوالاتی هستند که اذهان سیاستمداران روسیه و غرب را در ماهها، سالها و حتی دهه های آتی درگیر خواهد کرد و بحران اوراسیا  را در کنار بحرانهای بزرگ خاورمیانه و شرق آسیا در راس نظام خبری و رسانه ای دنیا قرار خواهد داد. 

کلید واژه ها: روسیه اوکراین جنگ اوکراین روسیه و اوکراین روسیه و گرجستان حمله روسیه به اوکراین اروپا روسیه و اروپا روسیه و غرب روسیه و امریکا ولادیمیر پوتین


( ۴۱ )

نظر شما :

فدوی ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۸:۰۸
حالا چرا سرخورده ؟ اینا نصف دنیا آنهم از مرغوبترین زمین‌ها را تصاحب کرده اند پوتین عطش وحشی‌گری و روحیه تهاجمی اینها را ارضا می کنه
اشکان ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۳:۲۲
خود پوتین هم بگه من بدم ما نوکران بی جیره مواجب پوتین از او خدا میسازیم