سخنرانی مدیرکل موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان در شورای امنیت

تهدید داعش و گسترش فاجعه افغانستان

۰۵ شهریور ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۰۵۳۵۸ خاورمیانه انتخاب سردبیر
داوود مرادیان، مدیرکل موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان، در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد با موضوع «تهدیدهای صلح و امنیت بین المللی ناشی از اقدامات تروریستی» درباره وضعیت افغانستان سخنرانی داشت و دیدگاه خود را درباره تهدید داعش برای امنیت بین المللی در ارتباط با فاجعه آشکار و بحران انسانی در افغانستان ارائه داد که متن آن را در ادامه می خوانید.
تهدید داعش و گسترش فاجعه افغانستان

دیپلماسی ایرانی: داوود مرادیان، مدیرکل موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان، در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد با موضوع «تهدیدهای صلح و امنیت بین المللی ناشی از اقدامات تروریستی» درباره وضعیت افغانستان سخنرانی داشت و دیدگاه خود را درباره تهدید داعش برای امنیت بین المللی در ارتباط با فاجعه آشکار و بحران انسانی در افغانستان ارائه داد که متن آن را در ادامه می خوانید.

در کمتر از سه هفته جهان بیستمین سالگرد غم انگیز و دردناک حملات تروریستی 11 سپتامبر که به مبارزه جمعی علیه تروریسم منجر شد، را گرامی خواهد داشت. این واقعیت که شورای امنیت سازمان ملل متحد جلسه دائمی خود را درباره داعش در آگوست 2021 برگزار می کند، گواهی آن است که جهان پس از 20 سال مبارزه و تخصیص منابع فراوان جانی و مالی، در کل در مقابله با تهدید تروریسم شکست خورده است. من می خواهم تجزیه و تحلیل خود را درباره برخی از دلایل این شکست جمعی ارائه دهم و این کار را از دنیای دانشگاهی شروع می کنم.

درباره تعریف و درک تروریسم تقریبا هیچ اجماع منطقی و توافق فکری وجود ندارد. تنوع اسامی برای توصیف جنبش های اسلام گرای مبارز نشان دهنده این سردرگمی مفهومی است: نام هایی مانند جهادگرا، سلفی، بنیادگرا، تروریست اسلامی، افراطی، افراط گرای خشونت طلب، اسلامو فاشیست، شورشی، بربر، تروریست، تروریست خارجی، تروریسم بین المللی و برخی نام ها و برچسب های دیگر همگی برای اشاره به این جنبش ها استفاده می شوند.

شکست جهان اسلام در پذیرش مسئولیت، دلیل مهم دیگر این شکست جمعی است. در حالی که بیشتر عاملان و قربانیان تروریسم مسلمانان بوده اند، متاسفانه جهان اسلام روایتی منسجم، معتبر و سازنده در مواجهه با این تهدید وجودی برای رفاه و امنیت خود تنها یک ناظر منفعل باقی مانده است.

رکود فکری و سیاسی نهادهای دینی، فرهنگی و آموزشی ما در افزایش افراط گرایی و ناکامی اقدامات دفاعی در برابر این تهدید سهم بسزایی داشته است.

بگذارید نقش ممتازترین عضو سیستم بین المللی، یعنی کشورهای عضو، در این شکست جمعی را یادآور شوم. رویکرد قریب به اتفاق در مواجهه با تروریسم این بوده که یک پدیده «غیر دولتی» و مستقل از سیستم بین المللی دولت محور در نظر گرفته شده است. اما در حقیقت، تروریسم محصول سیستم دولتی است و معمولا یک یا چند دولت به حمایت از یک گروه تروریستی تمایل دارند.

در برخی موارد، گروهی از دولت های همفکر از گروه های ستیزه جو حمایت می کنند، مانند مورد مجاهدین در حمله شوروی به افغانستان. اگر حمایت های برخی از کشورهای عضو جامعه بین الملل نبود، داعش دوام نمی آورد و شکوفا نمی شد.

متاسفانه سیستم سازمان ملل متحد از اعضای گناهکار خود که در جنگ های نیابتی مشارکت دارند و از تروریسم به عنوان یک سیاست خارجی علیه دشمنان منطقه ای و جهانی استفاده می کنند، محافظت می کند. نبود ارتباط بین گزارش های تحلیلی سازمان ملل متحد و اقدامات سیاسی آن نشان دهنده ناتوانی سازمان در مقابله با تروریسم تحت حمایت دولت هاست.

مبارزه جهانی ما علیه تروریسم را می توان با مبارزه جهانی در برابر همه گیری کووید19 مقایسه کرد. در مبارزه در برابر همه گیری شاهد پدیده «ناسیونالیسم واکسن» هستیم که در آن کشورهای ثروتمند «منفعت شخصی» را بر منافع جمعی اولویت می دهند. با وجود لفاظی ها درباره مبارزه با همه انواع تروریسم، متاسفانه بسیاری از دولت ها صرفا روی تهدید تروریستی علیه خود متمرکز شده اند، نه ماهیت یکپارچه تروریسم جهانی.

مورد افغانستان نمونه بارز رویکرد متناقض مقابله با تروریسم است. بسیاری توصیه می کنند که در برابر طالبان از راه حل سیاسی استفاده شود، اما در برابر دیگر گروه های همفکر آن مانند القاعده و طالبان پاکستان از راه حل نظامی حمایت می کنند. اگر رویکرد سیاسی در قبال طالبان منطقی است، چرا نباید آن را در برابر دیگر گروه ها به کار گرفت؟ یا بالعکس؟ همه این گروه ها به رغم تفاوت در دامنه فعالیت های خود، ویژگی های اساسی مشترکی دارند. باز هم در قیاس با همه گیری، درجات مختلفی از یک پدیده اصلی یکسان وجود دارد مانند انواع آلفا، بتا، دلتا که از نظر شدت و شمار قربانی ها تفاوت دارند.

تروریسم، 11 سپتامبر و افغانستان واژه هایی تعیین کننده در گفتمان جهانی درباره تروریسم بوده اند. تصرف شهر کابل توسط طالبان در آستانه بیستمین سالگرد 11 سپتامبر را می توان یک معیار تاریخی و یک نقطه عطف دانست. وقوع اتفاقی نمادین دو سالگرد یا بحث فکری درباره تعریف تروریسم یا بحث سیاسی «بازی سرزنش» سرگرم کننده است؛ اما آنچه باید روی آن تمرکز کنیم، «بعد انسان دوستانه» است. فاجعه ای در حال رخ دادن است. در فرودگاه کابل بودم که مسافران مایوس هواپیمای آمریکایی را ترک کردند. این، ناامیدی و درماندگی و ترس واقعی انسانی بود. طبق گزارش های منتشر شده، یکی از مسافرانی که از هواپیمای در حال پرواز به زمین افتاد، پزشک بود. تنها این مسافران نبودند که دچار نومیدی و درماندگی شدند. میلیون ها افغان با پیشینه های مختلف، از فعالان حقوق زنان گرفته تا کشاورزان بی بضاعت، در شرایط مشابهی هستند.

جهان باید برای جلوگیری و کاهش شدت یک فاجعه بشردوستانه آخرالزمانی مداخله کند.

برای این منظور، سازمان ملل متحد باید با اعلام وضعیت به عنوان یک بحران بشردوستانه فوری بر اساس فصل 7 منشور سازمان، رویکردهای معمول خود را تغییر دهد. این تغییر رویکرد باید مشورت جدی و فوری برای اعلام کابل به عنوان یک «منطقه امن» تحت محافظت یک ماموریت حافظ صلح سازمان ملل را شامل شود. این امر به جناح های مخالف این امکان را می دهد تا ضمن تلاش برای کاهش شد فاجعه، به توافق سیاسی فراگیر برسند.

بحران افغانستان در 4 دهه گذشته نشان داده است که پیروزی نظامی مکث کوتاهی برای مرحله بعدی جنگ است. طالبان و شرکای منطقه ای آنها به ویژه جمهوری اسلامی پاکستان باید درباره نقش خود در کاهش یا تسریع فاجعه فکر کنند؛ نتیجه این اندیشه سرنوشت مبارزه چندین ساله ما علیه تروریسم را تعیین خواهد کرد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی 34

کلید واژه ها: افغانستان سقوط کابل داعش تهدید تروریسم جنگ علیه تروریسم طالبان طالبان افغانستان القاعده طالبان پاکستان


( ۲ )

نظر شما :

داود ۰۵ شهریور ۱۴۰۰ | ۱۲:۵۳
اگر کشورهای منطقه ای و کشورهای با نفوذ مثل چین و روسیه سریعا برای ثبات افغانستان دست به کار نشوند متاسفانه باید منتظر یک سوریه دیگر در شرق ایران باشیم و تنها راهش متاسفانه در حال حاضر تحکیم قدرت طالبان در افغانستان است هرچند احتمال دارد این حمله های داعش ساخته و پرداخته دولت انگلیس به خاطر تحکیم نفوذ انگلیس و گرفتن امتیاز از طالبان باشد ولی دولت ایران باید سریعا با مذاکره با طرفهای حاضر در راس افغانستان خطر جنگ داخلی در افغانستان را گوشزد نماید و البته پسر شاه مسعود احتمالا عامل انگلیس میباشد و در به چالش کشیدن طالبان به بهانه دمکراسی و حقوق زنان که اهرم انگلیس در کشورهای هدف برای به چالش کشیدن و امتیاز گرفتن ار دولتهای مستقر است با انگلیسیها همکاری نماید.
توجه! ۰۶ شهریور ۱۴۰۰ | ۱۳:۳۷
باور کنید که داعش مزدور صهیونیسم هست. چه شد که آمریکا از قبل هشدار داده بود در فرودگاه کابل خطر حمله داعش وجود دارد و بعد این اتفاق افتاد؟ مگر نه اینکه افراد عادی به سختی زیاد می توانند خود را به آنجا برسانند اما انتحاری کننده به راحتی بدون آنکه کسی جلویش را بگیرد تا جایی که توانسته جلو رفته؟! چرا آمریکا طالبان را که دشمن آن بود به یک باره و با دستور مزدوری به نام اشرف غنی دوباره طالبان را روی کار آورد؟ جوابش روشن است! زیرا شیاطین جن و انس صهیونیست به خون ما مسلمانان تشنه اند. هوشیار باشیم!