در سایه نگرانی های ترکیه
ناتو در عراق به دنبال چیست؟
نویسنده: محمد فاتح جیلان، نزدیک به چهل سال در وزارت خارجه ترکیه مشغول به کار بوده است. وی بیست سال از این مدت را در مشاغل مربوط به امور امنیتی و دفاعی سپری کرده است. در کارنامه آقای جیلان سفارت ترکیه در سودان و همچنین نمایندگی دائم ترکیه در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به چشم می خورد. از دیگر کشورهای محل خدمت ایشان می توان به پاکستان، هلند، بلژیک و آلمان اشاره کرد.
دیپلماسی ایرانی: یکی از موضوعات اصلی مورد بحث در نشست وزیران دفاع ناتو که در تاریخ ۱۷ و ۱۸ فوریه ۲۰۲۱ برگزار شد، آینده حضور ناتو در عراق بود. وزرای دفاع کشورهای عضو ناتو تصمیم گرفتند تا حضور این سازمان را از ۵۰۰ نفر پرسنل کنونی در عراق به ۴۰۰۰ نفر افزایش دهند.
با نگاهی به گذشته متوجه می شویم که شروع "ماجراجویی ناتو در عراق" به آگوست سال ۱۹۹۰ و حمله صدام به کویت باز می گردد. بعد از اشغال کویت توسط عراق، بوش پدر که رئیس جمهور آمریکا بود با بسیج یک ائتلاف بین المللی گسترده و تحت چتر حمایتی سازمان ملل به اشغال این کشور پایان داد. در آن زمان، دیدگاه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در مورد عملیات خارج از منطقه یورو-آتلانتیک بسیار متفاوت تر از نگرش امروزی این سازمان بود. گروهی از کشورهای عضو این اتحاد، به رهبری آلمان در برابر هرگونه عملیات فرامنطقه ای همواره مقاومت می کردند.
در دسامبر سال ۱۹۹۰ بود که با درخواست دولت وقت ترکیه از ناتو برای کمک به تقویت بنیه دفاعی و موشکی این کشور اوضاع رو به آشفتگی نهاد. در حالی که بسیاری از کشورهای عضو نظر مثبتی نسبت به مداخله مستقیم ناتو در جنگ اول خلیج فارس نداشتند، اما ترجیح می دادند تا به طور غیر مستقیم هم که شده به ترکیه کمک کنند. در راستای همین ترجیحات بود که ناتو در دسامبر ۱۹۹۰ و در پاسخ به تقاضای ترکیه، تصمیم به استقرار سیستم های دفاع هوایی پاتریوت برای محافظت از این کشور در برابر حملات موشکی نوع اسکاد از طرف عراق گرفت و همچنین در اقدامی دیگر تقویت سیستم های ارتباطی و اطلاعاتی با ترکیه را در دستور کار قرار داد. به دنبال این تصمیم، آلمان هم هواپیماهای آلفای خود را برای نشان دادن همبستگی و انجام گشت زنی در مرزهای عراق روانه ترکیه کرد. به طور خلاصه آن چه اینجا مهم است این است که ناتو از طریق تقویت بنیه دفاعی ترکیه و اقدامات پشتیبانی لازم توانست تا به طور غیر مستقیم در جنگ اول خلیج فارس شرکت کند.
نقش ناتو در عراق با آزادسازی کویت اما به پایان نرسید. در این دوره، نه عراق و نه دیگر کشورهای منطقه نتوانستند تا خود را از جنگ و بی ثباتی نجات دهند. پس از جنگ هشت ساله علیه ایران، عراق کماکان خود را در دایره رادار ناتو می دید. علیرغم تمامی این ماجراها، صدام در آن زمان توانست قدرت خود در عراق را حفظ کند. اما در سال ۲۰۰۳ میلادی و این بار با مداخله بوش پسر و با استناد به دلایل واهی و غیرقابل قبول بود که سرنگونی صدام عملی شد و عراق را گرفتار دومین جنگ خلیج فارس کرد. در اینجا باید به یاد داشت که بر خلاف پدرش، بوش پسر در شکل دادن به یک نیروی بزرگ ائتلاف بین المللی موفق نبود. مضاف اینکه اقدامات رئیس جمهور وقت آمریکا باعث ایجاد شکاف در داخل ناتو هم شد. ناتو که اولین تجربه خارج از منطقه خود را به دلیل جنگ بوسنی و هرزگوین در کارنامه اش داشت، به علت مقاومت متحدان اروپایی همچون فرانسه و آلمان، از جنگ دوم خلیج فارس هم، همچون جنگ اول نتوانست به طور مستقیم حمایت کند.
در این میان اما ترکیه که تجربه تلخ مواجهه با خیل عظیم پناهجویان عراقی را در خلال جنگ اول خلیج فارس داشت، در سال ۲۰۰۳ هم به مانند سال ۱۹۹۰ تقاضای تقویت توان هوایی و موشکی خود از ناتو را کرد. این اتحاد نظامی هم علیرغم شکاف هایی که بین ایالات متحده و اروپا به دلیل شروع جنگ توسط بوش پسر وجود داشت، بار دیگر به درخواست ترکیه پاسخ مثبت داد.
در حالی که می بینیم ناتو توانسته است از سال ۱۹۹۰ بدین سو در تحولات عراق نقش داشته باشد، باید این موضوع را در نظر داشت که ترکیه سهم مهمی در داخل کردن این سازمان نظامی به عراق داشته است.
روند تکامل فعالیت های ناتو
در سال ۲۰۰۴، ترکیه میزبان اجلاس ناتو در استانبول بود. پس از انجام مذاکراتی طولانی، در آخر تصمیم بر این شد که عراق مقصد بعدی نیروهای ائتلاف پس از حضور این نیروها در بوسنی و هرزگوین و کوزوو باشد. بعد از اجلاس استانبول، یک ستاد آموزشی – مستشاری در مقیاس کوچک تحت عنوان «ماموریت آموزشی ناتو» به عراق اعزام شد. این ماموریت که با حضور یک تیم اصلی به عنوان هسته مرکزی ستاد آموزشی انجام می شد اولین رد پای نیروهای ناتو در عراق است. بعدها و به موازات تصمیمی که دولت اوباما در سال ۲۰۱۱ اتخاذ کرد، هیچ ماموریت جدیدی از آن سال به بعد، یعنی بعد از پایان «ماموریت آموزشی ناتو» تا سال ۲۰۱۵ در عراق انجام نشد. در اینجا باید در نظر داشت که بعد از ژوئن ۲۰۱۴ و در پی حملات خونین گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه که همراه با اعلام رسمی موجودیت «دولت اسلامی» بود، عراق به موضوعی اصلی برای ناتو تبدیل شد. همین امر کافی بود تا در اجلاس های ولز ۲۰۱۴، ورشو ۲۰۱۶ و اجلاس های بروکسل ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸، تصمیماتی متوالی برای تقویت و گسترش حضور ناتو در عراق گرفته شد. لازم به ذکر است که قبل از اتخاذ هرگونه تصمیمی، ناتو مراقب بود تا تاییدیه و یا دعوت دولت مرکزی عراق را برای حضورش در این کشور دریافت کرده باشد. حال اینکه حتی اگر به صورت غیر مستقیم و از طریق پشتیبانی از ترکیه هم که باشد، می توان گفت که ناتو هیچ گاه میهمانی ناخوانده برای عراق نبوده است.
وقتی روند توسعه حضور ناتو در عراق را بررسی می کنیم، با دو تصمیم پایه ای مواجه می شویم: یکی از آنها عدم فرستادن نیروهای ناتو به میدان و به طور مستقیم است که اعضا قبل از اجلاس ۲۰۱۴ ولز در مورد آن به توافق رسیده بودند. درعوض، آموزش نیروهای محلی و یا جستجو برای استخدام چنین نیروهایی در دستور کار قرار گرفته است. روند دیگر تلاش برای به وجود آوردن شرایطی بود که به هیچ نیروی رزمی اجازه شرکت در درگیری ها را ندهد. این مهم تنها با استخدام افراد محلی غیر نظامی برای ارائه خدمات آموزشی – کمکی و مشاوره ای به دست می آمد. در اینجا شاهد هستیم که چنین تصمیمی برای شکل دادن حضور ناتو در عراق درست به مانند حضور ناتو در افغانستان می باشد که ماموریت نظامی نیروهای «آیساف» در سال ۲۰۱۴ پایان یافته و جای خود را به عملیات فعلی ناتو در این کشور یعنی عملیات «تعلیمات، کمک، مشورت» در سال ۲۰۱۵ داده است.
همان طور که مشاهده می شود، از دهه ۱۹۹۰ میلادی به بعد دولت هایی که در ترکیه بر سر کار آمده اند مخالفتی با حضور مستقیم و یا غیر مستقیم ناتو در عراق نداشته اند. اگر چه هر از چندگاهی افکار عمومی چندان بدش نمی آید تا رفتار یک جانبه آمریکا در عراق و منطقه را با حضور ناتو در هم آمیخته و همه آن ها را در یک قاب نشان دهد، اما این گونه تحلیل ها منافع و برنامه های کشورهای خارج از منطقه مانند روسیه و چین و منافع آن ها در عراق را نادیده می گیرند. از دیگر ضعف های این گونه دیدگاه ها نادیده گرفتن امضای ترکیه پای تصمیماتی است که ناتو در مورد عراق می گیرد چرا که به ویژه در سال های اخیر، ترکیه یکی از بازیگران اصلی در روند شکل گیری حضور فزاینده ناتو در عراق بوده است. در رابطه با آموزش نیروهای محلی، ترکیه بیش ترین مراقبت و تلاش را کرده است تا از نفوذ جنبش های تجزیه طلب قومی و نیروهای افراط گر دینی به داخل کادر پرسنلی تحت آموزش جلوگیری کند و همواره اطمینان حاصل کرده است که کارکنان ترکیه ای در سمت های اصلی واحدهایی به کار گرفته شوند که کار انتخاب این نیروها را بر عهده دارند.
با تصمیم اتخاذ شده در جلسه وزرای دفاع عضو ناتو در ۱۷ و ۱۸ فوریه سال جاری، حضور ناتو در عراق در سال ۲۰۲۱ بیشتر هم خواهد شد. چنین تصمیمی باعث افزایش تعداد نیروهای ناتو از جمله پرسنل ترک درست در آن سوی مرزهای این کشور یعنی در عراق خواهد شد.
گزینه های پیش روی ترکیه
مسیری که باید طی شود و گزینه هایی که باید در مرحله فعلی در اولویت قرار گیرند را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
بدون آسیب رساندن به روابط ترکیه با دولت مرکزی عراق و هسته های محلی قدرت، آنکارا باید به دنبال راه هایی باشد تا تعداد پرسنل ترک حاضر در مشاغل کلیدی ناتو – که در حال گسترش حضور خود در عراق است - را افزایش دهد.
روند روابط ناتو و روسیه که از سال ۲۰۱۴ به بعد دچار تنش شده است باید این بار با در نظر گرفتن مسئله عراق به دقت دنبال شود. سیاستی که از طرف روسیه دنبال می شود از ترانس نیستریا شروع شده، آبخازیا / اوستیا-کریمه و ارمنستان (حضور روسیه در قره باغ) را دربر می گیرد و در طول عراق تا سوریه و سواحل لاذقیه تا مغرب ادامه می یابد. باید گفت که چنین کمربند جغرافیایی با منافع ملی ترکیه انطباقی نخواهد داشت. جای تعجب نخواهد بود اگر روسیه، که شراکتی استراتژیک با ناتو ندارد، به اشکال و طرق مختلف در عراق هم ظاهر شود. به طور خلاصه ما شاهد «یک مأموریت گسترش یافته ناتو و یک روسیه که رقیبی قدیمی اما به روز رسانی شده است» خواهیم بود.
اما نکته بعدی واقعیتی در منطقه به نام چین است که در پیش روی ماست. چین که با ظهور خود در سال های اخیر به لطف شکوفایی اقتصادی اش در همه زمینه ها پیشرفت داشته تبدیل به رقیبی استراتژیک برای ایالات متحده شده است. به همین شکل، ناتو پکن و فعالیت هایش را منبع نگرانی برای خود می داند. چین، با پیگیری منافع ملی خود به ویژه در بخش نفت و گاز و به دور از هرگونه هیاهو نشان داده که به طور کلی خواهان حضور بیش تر و افزایش مراودات با کشورهای منطقه به خصوص عراق است. در این زمینه، لازم است تا به دقت تحرکات و مانورهای چین در برابر افزایش حضور ناتو در عراق مورد بررسی قرار گیرد.
در این شرایط باید گفت که ایران هم بیکار نخواهد نشست. گسترش نفوذ در عراق، سوریه و لبنان برای تهران از اهمیتی حیاتی برخوردار است. در چنین وضعیتی باید به دنبال پیش بینی اقدامات متقابل از طرف ایران بود که سیاست خارجی و امنیتی خود را بر روی اصل مذهب بنا کرده است.
انتظار می رود که عربستان سعودی، کشورهای حوزه خلیج فارس و اسرائیل از افزایش حضور ناتو استقبال کنند. باید توجه داشت که آنها این حضور را عامل تعادلی علیه ایران از یک سو و عملی متقابل در برابر روسیه از سوی دیگر می دانند.
گسترش حضور ناتو برای توافقات دوجانبه ترکیه با عراق هم مهم است. در یک چنین روندی، ترکیه احتیاج خواهد داشت تا برای سازگار کردن توافق نامه ها و تفاهم نامه های خود، تماس هایش را با حکومت مرکزی عراق افزایش و روابط خود را با بغداد تعمیق بخشد.
در حال حاضر، می توان گفت که پرسنل اطلاعاتی در حال سپری کردن روزهای خوش خود هستند، چرا که به موازات افزایش حضور ناتو، جنگ اطلاعاتی در منطقه بیش تر خواهد شد و تعداد حملات سایبری و ترکیبی افزایش خواهد یافت. اینجاست که ضرورت عملیات جاسوسی الکترونیکی و انسانی بیش تر هم حس خواهد شد. لازم است که ترکیه آمادگی های لازم را با در نظر گرفتن اشکال تکامل یافته امنیتی و ابعاد جدید اطلاعاتی عراق داشته باشد.
در آخر باید گفت که چالش های جدیدی در انتظار ترکیه خواهد بود که ریاست نیروهای واکنش سریع ناتو(VJTF) در سال ۲۰۲۱ را بر عهده گرفته است. بدین منظور، لازم است تا با در اولویت قرار دادن مقابله با گروه جدایی طلب و تروریست پ.ک.ک. آنکارا روابط دو جانبه خود با بغداد را به وسیله یک چارچوب چندجانبه در قالب تشکیلات ناتو تکمیل کند.
منبع: مرکز سیاست آنکارا / ترجمه: علی مفتح
نظر شما :