ادعای نفت در برابر آب از کجا خط می گیرد؟

باج خواهی اشرف غنی از ایران محکوم به شکست است

۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۷:۰۰ کد : ۲۰۰۱۱۸۷ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
عبدالمحمد طاهری در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که پیرامون باج خواهی رئیس جمهوری افغانستان از ایران بر این باور است که چون هیچ کدام از این پارامترهای مقبولیت، مشروعت و حمایت لازم داخلی و خارجی از دولت اشرف غنی وجود ندارد، وی سعی می‌کند با فرار رو به جلو و طرح مواضعی نظیر نفت در برابر آب از ایران مقبولیتی، ولو اندک در داخل افغانستان کسب کند.
باج خواهی اشرف غنی از ایران محکوم به شکست است

دیپلماسی ایرانی – در جریان افتتاح سد کمال خان در ولایت نیمروز افغانستان، اشرف غنی احمدزی، رئیس جمهور این کشور در مواضعی عنوان داشت که که آب هیرمند قرن‌ها از افغانستان خارج می‌شد، ولی اکنون مدیریت آن به دست افغان هاست، لذا از این پس به ایران آب در مقابل نفت می دهیم؛ مواضعی که بی شک رنگ و بوی باج خواهی از ایران می دهد. هر چند که تهران سعی کرده است از واکنش تند در برابر این مواضع رئیس جمهور افغانستان پرهیز کند، اما سخنگوی دستگاه سیاست خارجی ایران در پاسخ به سخنان اشرف غنی عنوان داشت که رژیم حقوقی رودخانه هیرمند و حق ابه ایران طبق توافق سال ۱۳۵۱ هجری شمسی تعریف شده است و افغانستان متعهد به اجرای آن است. اما سوالی که در این میان باید پرسید این است که این ادبیات اشرف غنی، آن هم در شرایطی که به دلیل کاهش بارندگی و خشکسالی در تابستان پیش رو، تهران نیاز مبرمی به حق آبه هیرمند دارد، می تواند یک سوء استفاده و وجه المصالحه قرار دادن حق آبه ایران برای افزایش فشار به تهران باشد؟ اساسا این مواضع رئیس جمهور افغانستان چه تبعات و آثاری بر روابط تهران و کابل خواهد داشت؟ در این راستا دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر تاثیر این مواضع اشرف غنی بر روابط دو کشور و نیز آینده حق ابه ایران از رودخانه هیرمند به خصوص در تابستان پیش رو، گفت وگویی را با دکتر عبدالمحمد طاهری، کاردار و اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا و تحلیلگر ویژه حوزه افغانستان و پاکستان انجام داده است که در ادامه می خوانید:

با تکمیل آبگیری سد کمال خان در ولایت نیمروز و در نزدیکی مرز افغانستان با ایران، این سد رسما دیروز چهارشنبه افتتاح شد. در جریان مراسم افتتاح این سد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان عنوان داشت که آب هیرمند قرن‌ها از افغانستان خارج می‌شد،  ولی اکنون مدیریت آن به دست افغان هاست، لذا از این پس به ایران آب در مقابل نفت می‌دهیم. اگرچه وی تاکید کرده است که احداث این سد علیه منافع کشورهای همسایه نیست. اما بی شک این مواضع اشرف غنی که بوی باج خواهی از ایران را می دهد. حال سوال مهم اینجاست که اساسا رئیس جمهوری افغانستان با چه عقبه و پشتوانه سیاسی، دیپلماتیک و حقوقی دست به اتخاذ چنین باج‌خواهی، آن هم از جمهوری اسلامی زده است، چرا که ذیل معاهده آبی ۱۹۷۳ ایران و افغانستان بین محمدموسی شفیق و امیر عباس هویدا، افغانستان باید حق آبه ایران (چیزی بالغ بر ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب) را به سمت مرزهای شرقی ما روانه کند. ضمن این که اشرف غنی نه از مقبولیت داخلی برخوردار است و نه حمایت منطقه ای و فرامنطقه ای از دولت او به عمل می آید. حتی اخیرا کار به جایی رسیده است که آنتونیو بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا طی نامه‌ای خواستار کناره گیری اشرف غنی از قدرت شد. پس رئیس جمهور افغانستان با چه منطقی ریسک این باج خواهی از ایران را پذیرفته است؟

پیش از ورود به این سوال مشخص شما باید چند نکته مهم را یادآور شد. اول این که بی شک از زمان پیروزی مجاهدین در جنگ داخلی افغانستان و بعد از آن اشغال این کشور توسط آمریکا در سال ۲۰۰۱ و استقرار دولت مدنظر واشنگتن در کابل تا به امروز شاهد این میزان از سردرگمی در سیاست خارجی افغانستان و دیپلماسی گیج کننده ای از سوی دولت مرکزی کابل نبوده ایم. این گیجی و سردرگمی دیپلماسی دولت مرکزی کابل به خصوص در مورد همسایگان افغانستان به شدت مشهود است. نکته دوم به اقتضائات سیاسی اشرف غنی احمدزی بازمی‌گردد. یقیناً پیرو نکته شما چون رئیس جمهور افغانستان از مقبولیت و مشروعیت لازم برای ریاست جمهوری این کشور برخوردار نیست و با آن میزان از آرای کمی که آن هم ذیل ادعای برخی رقبا در سایه تقلب در انتخابات کسب کرده است نمی‌تواند به طور کامل و صددرصدی خود را رئیس جمهور افغانستان و نماینده کل مردم این کشور بداند. در سایه این واقعیت اشرف‌غنی اکنون، هم با اپوزیسیون خارج از قدرت درگیر است و هم با اپوزیسیون داخل قدرت؛ اینها علاوه بر آن است که غنی با ابر چالشی به نام ناامنی گسترده در کل افغانستان و به طریق اولی تعیین تکلیف طالبان نیز دست به گریبان است که خود این مسئله کارایی و مقبولیت این دولت را نزد افغان ها به کمترین میزان خود رسانده است. به هر حال اکنون حاکمیت دولت مرکزی کابل به ریاست جمهوری اشرف غنی در کل ۶۰۰ هزار کیلومتر خاک این کشور اعمال نمی شود. حتی پایتخت این کشور هم وضعیت مساعدی ندارد. مجموعه این نکات در کنار نقش آفرینی بازیگرانی مانند آیساف، دونرها، ناتو و غیره که هر کدام سهمی در معماری و سازندگی سیاست خارجی افغانستان داشتند سبب شده است که اشرف غنی علاوه بر سردرگمی و گیجی در حوزه دیپلماسی نتواند از امتیاز ارتباط حسنه با برخی از همسایگان کلیدی مانند جمهوری اسلامی ایران بهره لازم را ببرد. بنابراین پیرو نکات یاد شده و در پاسخ به سوال مشخص شما اگر اشرف غنی توانسته بود از قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه استفاده کند و تقویت مناسبات کابل با تهران را مانند دوران ریاست جمهوری حامد کرزی به طور جدی در دستور کار قرار داده بود شرایط به اینجا کشیده نمی‌شد. اتفاقاً اشرف غنی به دلیل همان عدم مقبولیت و مشروعیت لازم در مقام رئیس جمهور افغانستان برای حفظ قدرت و جایگاهش از روی ناچاری به دامان کشورهایی پناه برد که از وی به عنوان یک کارت بازی سوء استفاده کردند. پیرو این نکته علاوه بر نامه تهدید آمیز وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا خطاب به اشرف غنی حتی دیروز چارشنبه طرح وی برای انتخابات زودهنگام نیز از طرف طالبان و دیگر جریان های سیاسی افغان رد شد. همین مسئله نشان می‌دهد که مقبولیت و جایگاه اشرف‌غنی، هم در خارج از کشور و هم در ساختار سیاسی افغانستان تا چه اندازه رو به زوال است. اما همانگونه که استحضار دارید پیرو قرارداد آبی پیش از انقلاب بین محمدموسی شفیق و امیرعباس هویدا در سال ۱۳۵۱ شمسی حق آبه مشخصی برای ایران از رودخانه هیرمند تعیین شده است. به هر حال شرق کشور و مشخصا استان سیستان و بلوچستان همواره منطقه خشک بوده است و متاسفانه به دلیل کاهش محسوس بارندگی ها طی سال های اخیر و به طور مشخص امسال به نظر می رسد که دادن حق آبه ایران ذیل این قرارداد یک تکلیف حقوقی برای دولت کابل است که نمی تواند از زیر باز آن شانه خالی کند و دادن حق ابه ایران را در ادبیاتی معنادار به مسائل و گروکشی های مدنظرش گره بزند. 

اتفاقا به نظر می رسد که دولت مرکزی کابل و اشرف غنی با اشراف و درک خشکسالی پیش رو و نیاز مبرم کشورمان به حق آبه خود از بالادست هیرمند سعی کرده است در ادبیات باج خواهانه این نیاز مبرم ایران را به یک گروکشی سیاسی و دیپلماتیک بدل کند. اگرچه تاکنون واکنش منفی جدی از سوی جمهوری اسلامی ایران به این سخنان اشرف غنی داده نشده است، اما این مواضع چه آثار و تبعات دیپلماتیک برای کابل در پی دارد؟ اساسا اشرف غنی با چه هدف یا اهدافی این سخنان را مطرح کرده است؟

در سال های اخیر دولت افغانستان برنامه جدی برای احداث سد در این کشور داشته است که مهمترین آن سد کجکی است. همین سد سازی ها سبب شده است که موانع جدی بر سر راه ورود آب هیرمند به ایران شکل گیرد. البته من در همان زمانی که در افغانستان حضور داشتم ناظر و شاهد این مسئله بودم که دولت کابل سعی می کند از مسئله آب به عنوان اهرم فشار علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کند و در این راستا از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای هم خطوط سیاسی لازم را می گرفتند. لذا هیچ وقت افغان ها و دولت مرکزی کابل به دنبال حل و فصل اساسی حق آبه ایران نبودند. حتی به خاطر دارم که در اواسط دهه ۸۰ شمسی که در افغانستان حضور داشتم این ادبیات از سوی سیاسیون افغانی می شنیدم که چرا ایرانی‌ها شیر گاز و نفت خود را به روی افغانستان باز نمی کند. البته این سخنان را به صورت غیررسمی بارها و بارها از زبان سیاسون افغانی شنیدم که بعدها متوجه شدم این ادبیات در بدنه و ساختار دولت کابل هم به شکل جدی نفوذ پیدا کرده است. در همبن راستا اکنون که دولت مرکزی کابل و شخص اشرف غنی با انبوهی از چالش‌ها و بحران‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دست به گریبان است متاسفانه رئیس جمهوری این کشور به دلیل عدم درک درست از شرایط از امتیاز بزرگی مانند برقراری تقویت ارتباط با قدرت منطقه ای مانند جمهوری اسلامی ایران چشم‌پوشی می‌کند. از طرف دیگر این ادبیات و الفاظی که دیروز چهارشنبه اشرف غنی به کاربرد و خواهان گرفتن نفت در برابر آب بود از آنِ رئیس جمهور و سیاستمداری است که با حداکثر آراء و نهایت مقبولیت و مشروعیت داخلی، منطقه‌ای و بین المللی مواجه است و در برابر کشور مانند ایران کارت ها و برگ های برنده زیادی در اختیار دارد. ضمن این که از شرایط با ثبات سیاسی و دیپلماتیکی هم برخوردار باشد، اما هیچ کدام از این مولفه ها در خصوص اشرف غنی صدق نمی کند. بنابراین چون هیچ کدام از این پارامترها در دولت غنی وجود ندارد سعی می‌کند با فرار رو به جلو و طرح این مواضع مقبولیتی، ولو اندک در داخل را کسب کند. از سوی دیگر اگر دولت اشرف غنی به طور جدی مانع سرازیر شدن آب هیرمند به استان سیستان و بلوچستان، آن هم در خشکسالی پیش رو شود قطعاً تبعاتی را برای خود افغانستان در پی خواهد داشت. به هر حال دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است که این ماده حیاتی را برای مردم کشور به خصوص استان سیستان و بلوچستان فراهم کند، اما این مسئله یقین برای کشور به قدری گران تمام می شود. چون آب با هزینه بیشتری به این استان خواهد رسید. بنابراین اگر مشاورین اشرف غنی وی را به مسیر درست هدایت نکنند معضلات دولت کابل در قبال همسایگانی مانند ایران بیشتر خواهد شد.

البته برخی هم معتقدند به دلیل خشکسالی پیش رو که در افغانستان هم وجود دارد دولت سعی می‌کند با احداث این سد ها از چالش پیشرو جلوگیری کند. این مسئله توجیهی برای استفاده از این ادبیات در قبال ایران است، آن هم در شرایطی که بهمن ماه سال گذشته مسئولان وزارت نیرو و وزارت امور خارجه دو کشور ایران و افغانستان با حضور فرمانداران شمال سیستان و بلوچستان و مسئولان حوزه مرزبانی این استان در افغانستان طی نشست فشرده دو روزه اساسنامه‌ای برای پیگیری حق‌آبه ایران از رودخانه هیرمند را تصویب کردند؟ 

به هیچ وجه. ضمن این که اگر چه افغانستان هم طی سال های اخیر با معضل کم آبی و کاهش بارندگی ها مواجه بوده است، اما شدت مشکلات آن نسبت به شرق ایران و استان سیستان و بلوچستان به مراتب کمتر است. به هر حال اکثر مناطق افغانستان مناطقی سردسیر و با بارش مناسب سالیانه همراه است که گاهی دمای به منفی ۱۰ درجه و پایین تر هم می رسد. به تبع آن بسیاری از ولایات افغانستان از نظر آبی وضعیت مناسبی دارند. لذا رودخانه هیرمند رودخانه پر آبی است که دولت کابل می تواند در سایه همان قرارداد ۱۳۵۱ حق آبه مشخص ایران را بدهد و جریان آب را به سمت شرق کشورمان هدایت کند.

هر چند که پیشتر اشرف غنی در چهارم اسفند سال گذشته عنوان داشت که دولت کابل برای مهار آب‌های این کشور بیشتر سرمایه‌گذاری می‌کند، زیرا به گفته او هرقطره آب افغانستان نسبت به نفت همسایه‌ها قیمت‌تری خواهد بود، اما به باور شما و در سایه سال ها حضور در افغانستان و تجربه، اشراف و شناختی که به سیاسیون افغانی دارید گزاره «نفت در برابر آب» دیروز چهارشنبه رئیس جمهور افغانستان تا چه انداز از آنِ خود اشرف غنی است؟ 

تحت هیچ شرایطی این ادبیات و این جملات گزاره اشرف غنی نیست و حتی او در خلوت هم منتقد مشاورین خود و هر کسی خواهد بود که این جملات را به وی دیکته کرده است. 

حال به واکنش مناسب جمهوری اسلامی ایران در برابر این مواضع باج خواهانه افغانستان بپردازیم. تا کنون به صورت مشخص و رسمی تنها سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امورخارجه مواضعی را مطرح کرده است که نه تنها ادبیاتی تند ندارد، بلکه حتی از سخنان اشرف غنی برای همکاری تهران و کابل استقبال کرده است. خطیب زاده عنوان کرده که رودخانه هیرمند دارای رژیم حقوقی تعریف شده ای است و بر اساس قراردادی که در سال ۱۳۵۱ بین دو کشور به امضاء رسیده، حق آبه ایران کاملا مشخص بوده و دولت افعانستان هم به این حق آبه متعهد است. ضمن این که دولت جمهوری اسلامی ایران از اظهارات رئیس جمهور محترم افغانستان برای تبدیل آب به موضوع همکاری بین دو کشور استقبال کرده و آمادگی خود را بدین منظور اعلام می کند. به نظر شما بهترین واکنش تهران چه می تواند باشد؟

به نظر من بهترین واکنش و بهترین مکانیسم که جمهوری اسلامی از طریق اعمال آن می تواند افغانستان را وادار کند که حق آبه مشروع ایران را بدهد، تاکید بر همکاری مشترک برای استفاده از منافع این سد (کمال خان) است. به هر حال جمهوری اسلامی ایران یکی از قدرت های جدی در تولید برق در منطقه به شمار می‌رود که از دانش، نیرو و ابزار لازم برای تولید برق برخوردار است به گونه ای که ایران به بسیاری از کشورهای همسایه برق صادر می کند. این مسئله یعنی تاکید بر همکاری مشترک به دو دلیل دارای اهمیت است؛ اول اینکه افغانستان به طور مشخص، واضح و عملیاتی متوجه قدرت ایران خواهند بود و دوم اینکه از این طریق علاوه بر آن که مانع از ایجاد تنش‌های احتمالی آتی خواهیم شد، منافع بیشتری برای افغان ها رقم خواهد خورد. چون اکنون مشکل بسیار جدی که در افغانستان وجود دارد نداشتن برق است. پس همکاری مشترک بین ایران و افغانستان در استفاده و بهره‌برداری از منافع این سد و حتی دیگر سد های داخلی افغانستان، هم می‌تواند به توسعه و رشد مناسبات اقتصادی و تجاری دو کشور کمک کند، هم می‌تواند به ناامنی های مرزی دو طرف پایان دهد، ضمن اینکه اختلافات و چالش ها مبنی بر حق آبه ایران نیز خود به خود برطرف خواهد شد. افغانستان برای تولید برق، هم از نظر سخت افزاری و هم از نظر نرم‌افزاری با مشکلات عدیده ای روبه روست. حتی در کابل، پایتخت این کشور کابل های برق روی زمین رها شده اند در صورتی که ایران با دانش و توان خود یک جاده آسفالت را از مرز دوغارون تا هرات ایجاد کرد و به موازاتش هم کار برق رسانی از دوغارون تا هرات هم توسط جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت. همین تجربه و دیگر تجربه های مشابه نشان می‌دهد که ایران می تواند که نقش مهمی در استفاده و بهره‌برداری هر چه بیشتر از سدهای افغانستان برای خود مردم این کشور داشته باشد. متاسفانه در طول این سال ها به دلیل خشکسالی و کاهش نزولات آسمانی، هم مردم کشور در مرز ایران و هم مناطق مرزنشین افغانستان با چالش دست به گریبانند. لذا ورود به همکاری های مشترک برای بهره برداری و استفاده از منافع آبی سدهای افغانستان می تواند به حل این مشکلات کمک کند. علیرغم ذکر این نکته باید یادآور شد ایران کشوری نیست که بخواهد به افغانستان یا هر کشور دیگری باج دهد. در طول سال ها ایران همسایه ایمنی برای تمام کشورهای منطقه بوده است، اما در عین حال از حقوق خود کوتاه نخواهد آمد. 

بپیرو مصاحبه های سال گذشته با دیپلماسی ایرانی شما عنوان داشتید تنها فردی که در افغانستان می تواند نگاه منفی اشرف غنی احمدزی، رئیس جمهور این کشور را نسبت به ایران تغییر و تعدیل کند محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه افغانستان است که حضرتعالی سال ها سابقه مشاوره مستقیم وی را در کارنامه دارید و از نزدیک با نگاه و بینش سیاسی و دیپلماتیک آقای اتمر آشنایی دارید. حال از نگاه شما ایا اتمر خواهد توانست به این مهم نائل شود؟

اگرچه محمد حنیف اتمر یک پشتون است اما از عقلای این قوم به شمار می‌رود که دارای مهارت ادراکی سیاسی و دیپلماتیک بالایی است. آقای اتمر به هیچ وجه دنبال تنش با جمهوری اسلامی ایران در هیچ سطحی نیست و همواره خواهان برقراری مذاکره، گفت و گو و دیالوگ بین تهران و کابل است. ضمن اینکه خود اشرف غنی هم به هیچ وجه تمایلی ندارد بازوی مهم سیاست خارجی خود مانند آقای اتمر را از دست بدهد. بنابراین من خوشبین هستم که آقای اتمر می‌تواند اشرف غنی را در مسیر درست قرار دهد. پس باج خواهی اشرف غنی از ایران محکوم به شکست است

در طول مصاحبه گریزی هم به مشکلات ناشی از خشکسالی در مناطق مرزی ایران و مشخصا استان سیستان و بلوچستان داشتید. به دلیل چالش‌های زیست محیطی ناشی از کاهش بارندگی و خشکسالی در این استان شاهد بروز مشکلات عدیده ای از گرد و غبار و معیشت گرفته تا چالش های امنیتی بودیم. در همین رابطه اواخر سال گذشته اعتراضات گسترده ای هم در کل سیستان و بلوچستان شکل گرفت. حال خشکسالی جدی تابستان پیش رو تا چه اندازه به افزایش این چالش ها و تشدید ناامنی ها دامن خواهد زد؟

من معتقدم تنها راه حل و فصل مشکلات استان سیستان و بلوچستان پرداختن ویژه به رونق استان اقتصادی در این استان است. یقیناً خشکسالی و وجه المصالحه قرارگرفتن حق آبه ایران از سوی دولت اشرف غنی می تواند به تشدید این چالش ها در استان سیستان و بلوچستان در تابستان پیش رو بینجامد. با چنین نگاهی از سوی دولت مرکزی کابل باید شاهد یک بحران در مناطق مرزی ایران و افغانستان باشیم. چون به هر حال هم مناطق مرزی ایران و هم مناطق مرزی افغانستان با چالش‌های معیشتی و تنگدستی های بسیار زیادی مواجه هستند که عمده آنها از کم آبی و خشکسالی نشأت می گیرد. به هر حال اشتغال و معیشت مردم این نواحی از طریق کشاورزی و دامداری بوده است که با خشکسالی تمام درآمدهای آنها از بین رفته و به ناچار برای امرار معاش رو به برخی کارهای دیگر مانند سوخت بری آروده اند که در ادامه نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران مجبور به مدیریت آن شدند چون این مسئله تبعات گسترده اقتصادی و امنیتی برای ایران در پی داشت. بنابراین من معتقدم دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید در زمینه توسعه همکاری های مشترک با افغانستان در خصوص استفاده و بهره برداری از منافع آبی ورود هر چه جدی تر و هر چه سریع تری پیدا کند. لذا باید تا پیش از فرا رسیدن تابستان پیش رو مذاکرات مقدماتی برای حل و فصل این مشکل از سوی جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گیرد، در غیر این صورت اگر معضل و مشکل خشکسالی بدون ارائه راه حلی باقی بماند چالش های بسیار جدی برای ایران در مناطق شرقی کشور به دنبال خواهد داشت. البته در این رابطه خوشبختانه اخباری در خصوص مدیریت و امتیاز دهی به سوخت برها مطرح شده است. با این حال اگر ایران بتواند مسئله آب و خشکسالی در مناطق شرقی کشور را حل کند و حداقل تفاهم نامه اولیه ای با افغانستان منعقد شود، می‌تواند از نظر روانی کمک بسیار شایانی به حل مشکلات بکند.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: عبدالمحمد طاهری ایران افغانستان اشرف غنی حق آبه ایران رود هیرمند استان سیستان و بلوچستان سوخت برها سد کمال خان توافق نامه آبی 1351


( ۳۳ )

نظر شما :

شاهرخ ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۹:۱۸
دیروز ترکیه و ترکمنستان امروز افغانستان فردا کجا ؟؟؟؟؟؟؟ چرا به این ذلت تن دادید ،چرا از مشت آهنین مانند ترکیه و پاکستان استفاده نمی کنید ؟؟؟؟؟؟ در باطن تمام همسایگان ایران تشنه به خون ایراند در ظاهر تعارف و چاخان دارند ، هیچ یک از همسایگان ایران دارای هویت مستقل نیست ، برده غرب هستند ، و نایبان سیاست آنها
سعید ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۰:۰۷
هیچ گونه باج خواهی وجود ندارد. منظور آقای غنی آب مازاد بر حقابه هست. ضمنا این لفظ که گفتید اگرچه فلانی پشتون هست اما عاقل قوم هست بسیار زننده و دور از شأن این سایت هست.
بهادر ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۰:۴۵
این جسارت نه به دلیل حماقت ریس جمهوری افغانستان است بللکه به دلیل بی کفایتی اداره کشور است که کشوری که چهل سال میلیونها نفر از مردمش در ایران کار کردن و سرمایه ایران رو برای بقا کشورشون بردن و کلا از ایران تغذیه میکردن اجازه چنین رفتاری پیدا میکنن . بعد از افغانستان نوبت عراق سر اروند رود و امارات سر جزایر خواهد رسید .
سعید تبریزلی ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۱:۱۴
خوب جواتی طباطبایی را بفرستید تا فلسفه ایرانشهری را حالیش کند. شاید هم برعکس اشرف غنی جواتی را متوجه عاریتی بودن زبان دری در ایران کرد، خدا را چه دیدید!
ابراهیم قدیمی ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۱:۳۹
تمدن ها وسکنی گزینی ها برروی اب جاری رودخانه هاست که مرزی نمی شناختند۔این نحوه تعامل کشورها روشی هزار ان ساله از ابتدای سکنی گزینی های انسان برروی کره زمین است۔رودهای بزرگتری از هیرمند برروی جغرافیای جهان بین کشورهای جاری است۔امازون،نیل،دانوب و ۔۔۔ که بین کشورهای جهان جاری است وقانون مندی دارندویا در حال تدوین است۔این مقبول است که با رشد جمعیت وحتی کاهش برف بعلت تغییرات اقلیمی هم نیاز به مصرف زیادتر شده وهم کاهش اب جاری بوقوع پیوسته است۔ جمعیت جهان هشت میلیارد شده واب جاری کمتر شده است۔۔نه کشوری را میتوان از ساخت سد محروم کرد ونه کشور دیگری را ازحق اب۔چرا ما نفت وگاز خود رامیفروشیم چون برروی کشف وتولید وتصفیه وانتقال و تاثیرات مخرب محیط زیستی ناشی از این عملیات و۔۔۔هزینه میگنیم هم چنانکه دیگرمواد اولیه را میفروشند۔سهمیه ایران از این اب در قرار دادهای فی مابین مشخص است۔اگر ایران نیازبییشتراز سهمیه داشت در صورت در خواست و تامین انرا خریداری ویا از جهات دیگر بایستی تامین کند۔ پول خواست پول می دهیم برق خواست برق می وهیم گاز خواست گاز میدهیم و۔۔۔۔۔این درست است که جناب غنی بعلت برخی عدم مقبولیت های داخلی بدون مطالعه وبررسی واظهار نظرهای کارشناسانه درشت در مورد ایران صحبت میکند۔خوبی در این است که جناب غنی فارسی خوب می دانند و احتمالا زبان اصلی ایشان فارسی بوده است۔یک زبان با اصطلاجات ونوشتارها ی ان بعنوان یک فرهنگ شناحته میشود۔ زبان مشترک حتی بیشترازدین مشترک فرهنگ مشترک بوجود میاورد۔ما در فارسی که مثل شکراست می گوئیم زبان سرخ سر سبز می دهد برباد۔دستار بر سر داشته باشد یا کلاه فرنگی۔ما با مردمان افغانسان برادریم وبرابر۔
peace ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۳:۳۳
این مردک دست نشانده امریکا نمیداند که سرنوشت صدام چگونه بود و چه شد که خود امریکا بعدأ تصمیم گرفت بدنبال دستگیری او باشد ، و اگر شرف غنی تاریخ را بخواند شاید متوجه شود که همین الآن روی خاک ایران ایستاده است و با کمال بی شرمی و سرسپردگی به امریکا راجع به آب منطقه حرف میزند آنهم با لحجه کج و کله ، دوران قبیله گرائی بسر آمده و ایران باید به این مردک درس عبرت بدهد .
پشتونژاد ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۳:۵۴
چرا راه دور میرید،همین فردا برای ورود هر افغان اخذ ویزا را اجباری کنید ،ودر مقابل روادید اقامت هر ۳ ماه از هر افغانی مبلغ ۲۰ دلار دریافت وبعد هم انها که ویزای اقامت ندارند را اخراج کنید، وانتقال پول واشیای قیمتی افغانها از ایران را با اخذ عوارض گمرکی ومالیاتی همراه کنید،(( با در نظر گرفتن اینکه نزدیک ۴ میلیون افغان غیر قانونی در ایران اقامت دارند رقمی(( هر افغان سالانه ۸۰ دلار که ۴ میلیون افغان در حدود ۳/۵ میلیارد دلار)) معادل کل بودجه سالانه دولت اشرف غنی افغان عاید دولت ایران میشود که میتواند با این پول کل ابهای افغانستان را با دست خود افغانها به ایران هدایت کنند. ولی کو گوش شنواااا
افخمی ۰۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۳:۱۷
مشکل ماست که نتوانستیم از وجود میلیونها افغانی در ایران اوپوزیسیونی قدرتمند برای گرفتن سرزمین های شرقی خود درست کنیم.باید مانند غرب یاد بگیریم که از اراذل بیگانه در کشورشان چگونه نیروی اپوزیسیون درست می کنند.اراذل ایرانی ویا عرب که در غرب به خدمت گرفته می شوند بهترین نمونه است.
Jalil ۰۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۹:۴۲
در یک جا گفتید مشکل بسیار جدی در افغانستان برق هست اما در واقع مشکل بسیار جدی امنیت هست امنیت که باشد همه چیز هست.
امیر ۰۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۴:۵۴
اگر مسولین درست میتوانستند از ظرفیت های ایران استفاده کنند الان جز پیشرو ترین های خاورمیانه بودیم! کلی گفتم منظورم این مقاله نیست ...
سعید ۰۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۵:۲۵
همانطور که گفتم این موضوع را الکی بزرگ نکنید حقابه ایران سر جایش هست. منظور جناب آقای غنی آب مازاد بر حقابه است نه خود حقابه! دوستان به جای هتاکی و جسارت به کشور های همسایه و مردم شان بروید سطح دانش خود را بالا ببرید تا اینگونه نظرات و مقالات ننویسید.
اکبر ۰۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۵:۲۹
بی احترامی به رئیس جمهور یک کشور اسلامی غیرقابل قبول است و بی احترامی به تمام ملت آن کشور تلقی می شود.
علی ۰۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۵:۳۲
این اظهارات غنی بخاطر کینه و نفرت تاریخی پشتونها از فارسی زبانها و شیعیان است که گاهی بدون پرده از جانب این قوم بیان میشود. در افغانستان سالها به دنبال جداسازی زبان فارسی دری از فارسی رایج در ایرانند و به کار بردن لغات فارسی در ادارات دولتی را ممنوع کرده اند. با اینکه اکثر مردم افغانستان فارسی زبان اند. در مقابل زبان بی ریشه و بدوی پشتون را به دیگران تحمیل میکنند. وظیفه سرکوب شیعه های افغانستان را هم به طالبان و دیگر گروه های تروریستی دیگر داده اند.اما گاهی نیروهای دولتی هم همراه دیگر تروریستها در سرکوب مردم هزاره میشوند. مانند آنچه در بهسود در جریان است. با اینکه اکثر مردم افغانستان سنی هستند اما رابطه خوبی با هزاره های شیعه دارند اما اکثر تروریستان افراطی از یک گروه قومی خاص هستند. اینها از ارتباط ایران با هزاره ها و دیگر شیعیان افغانستان میترسند. کسانی هم که اینجا نوشتند ایران باید فشار بر مهاجرین افغانستانی را زیاد کند, بهتر است بدانند که برای دولت متعصب افغانستان و شخص غنی اهمیتی ندارد و از آنجایی که اکثر این مهاجرین هزاره و یا تاجیک هستند, با آزار این مهاجرین ایران دشمنی سایر اقوام را نسبت به خود بیشتر میکند. فقط نگاه به برخورد دوگانه دولت با مهاجرین پشتون بازگشتی از پاکستان که به محض ورود زمین و کمکهای مالی از دولت دریافت میکنند و مهاجرین برگشتی از ایران که بدون هیچ توجهی در مرز به حال خود رها میشوند, شناخت بیشتری از دولت افغانستان ارائه میکند. ایران باید در شناخت مردم و دولت و اجرای سیاستهایش در افغانستان تعمق بیشتری داشته باشد.
محمد ۰۶ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۷:۳۶
واقعیت این است که چیزی به اسم افغانستان در طول تاریخ وجود نداشته است ، آنها دو گروه و قوم مختلف و کاملا متضاد هستند ، یک قوم نزدیک و دوست ایران و دیگری دور و دشمن که از زمان حمله محمود افغان به اصفهان تا به امروز دشمن ایران باقی مانده اند ،
ایرانی ۰۷ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۶:۱۲
با نظر شاهرخ, افخمی, علی, و محمد موافقم ، مخصوصأ افخمی .
جواب به آقای محمد ۰۸ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۳:۰۱
واقعیت آنست که کشوری به نام افغانستان وجود دارد. گذشته ها گذشته. من یک شیعه دوازده امامی هستم و مردم کشور افغانستان از هر قومیتی را دوست دارم. اینطور که شما می گویید نیست. حرف هایتان دیگر قدیمی شده. ما هوشیار تر از نسل دیروز بر وحدت ملت تماما مسلمان افغانستان تاکید داریم و منافع ما منافع افغانستان عزیز است و هیچ اجنبی حق دخالت در امور داخلی را نخواهد داشت انشاءالله.
(رضا) ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۰:۴۹
اشرف غنی به جای معاوضه نفت با اب . این را بداند . جامعه اینده افغانستان که اموزش دیده هستند . به کمک و تعلیم نظام اموزشی ما بالنده و اموزش دیده شده اند . اگر حیا و درک هم باشد اب با اموزش . حق زندگی و پناه دادن به دوستان افغانی عزیز برابری میکند . این را باید دانست اشرف غنی در پاسخ به رایزنی های ایران وطالبان متوهم و ترسیده است
جواب به رضا ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۸:۴۸
مهاجرین با پول و عقل خودشان زندگی گذرانده و درس خوانده‌اند. حق زندگی را هم خدا به انسانها بخشیده. پناه دادن شما هم که.... چه بگویم.....
خسرو ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۲:۵۳
نوشته و بیشتر نظرات حاوی اخلاق نژادپرستانه و غیر دوستانه ای بود ، افغانها مردم مسلمان و همسایه ما و برداران دینی ویا نژادی و یا زبانی ما هستند ، به عینه دیدم که در شرق کشورمان افغانها با نصف دستمزد معمولی کار می کنند و سختترین کارها را انجام میدهند آنها حلقه مهم اقتصاد در شرق ایران هستند دوستانی که پیشنهاد اخراج یاسختگیری افغانها را میدهند متوجه نیستند که علاوه بر مقیدات دینی و انسانی ، ضروریات اقتصادی خودمان نیز چنین تصمیماتی را بر نمی تابد ، عربها و ترکها و افغانها و پاکستانی ها را نمی پسندید و اشتباها خود را از تبار اورپایی و آریایی می دانید ولی اورپاییها هم شمارا نمی پسندند تافته جدا بافته نباشید انسان باشید