پیش بینی آینده مبهم است
بن بست در مذاکرات صلح طالبان با دولت افغانستان
نویسنده: عبدالعزیر انصاری، کارشناس امور منطقه شرق آسیا
دیپلماسی ایرانی: در تاریخ 10 اسفند ماه 1398 گروه طالبان افغانستان و آمریکایی ها در دوحه قطر توافقی را امضا کردند که بر اساس آن قرار بود، نیروهای خارجی ظرف مدت 14 ماه یعنی تا قبل از 11 اردیبهشت1400 افغانستان را ترک کنند. آمریکایی ها توافقات دیگری هم با طالبان دارند از جمله اینکه 5000 زندانی طالبان آزاد شوند و نام طالبان از فهرست گروه های تروریستی سازمان ملل متحد خارج شود. گفته می شود که توافقنامه دوحه پیوست محرمانه ای نیز داشته که به غیر از طالبان و آمریکا کسی از محتوای آن با خبر نیست. در مقابل این اقدامات آمریکا طالبان نیز توافق کرده بود تا خشونت ها را کاهش دهند، طالبان ارتباطات خود را با القاعده و سایر سازمان های دیگر قطع کنند و به آنها اجازه استفاده از خاک افغانستان را ندهند. بخش دیگری از این توافق این بود که طی یک بازه زمانی 14 ماهه پس از گفت وگوهای درون افغانی، یک دولت فراگیر در کابل مستقر شود. اما آنچه عملا اتفاق افتاده چیز دیگری است. وعده آزادی زندانیان طالبان تحقق یافت. اما خشونت ها فقط در حدی کاهش یافت که حمله طالبان به آمریکایی ها متوقف شد و آمریکایی ها حمله به طالبان را متوقف کردند و هنوز خشونت های درون افغانی به شدت ادامه دارد. گفت وگوی درون افغانی که قرار بود چند روز پس از توافق طالبان و آمریکا آغاز شود، ماه ها به طول انجامید. در این گفت وگوها، دو طرف فقط پس از طولانی شدن روند مذاکرات در مورد دستور کار مذاکرات توافق کردند و تقریبا شانسی وجود ندارد که دو طرف افغانی در مورد هر نوع توافقی در چهار ماه باقی مانده از مهلت اعلام شده موفقیتی داشته باشند.
موضع طالبان این است که کنترل دولت باید به آنها سپرده شود و امارات اسلامی آنها دوباره احیا شود و تمام عناصری که اکنون در کابل بر سر کار هستند، باید بخشی از امارت آنها باشند. از سوی دیگر، موضع دولت افغانستان این است که دولت آنها یک دولت قانونی است و همه طالبان باید بخشی از دولت آنها شوند. بدیهی است که با ادامه این مواضع غیر منعطف نه دولت افغانستان و نه طالبان از مواضع خود کوتاه نیامده و به نتیجه نمی رسند.
اکنون آمریکایی ها در وضعیت بلاتکلیفی هستند، اگر آمریکا نیروهای خود را طبق تعهد خود از افغانستان بیرون بکشد و افغانستان را در چنین وضعیت بی ثبات و ناامن رها کند، همه، آمریکا را متهم خواهند کرد که همانند اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان فرار کرده است و در نتیجه مسئول تمام خرابی هایی خواهد بود که از این هرج و مرج در سراسر افغانستان به وجود خواهد آمد. بررسی مواضع سران طالبان نشان می دهد که توافق دوحه باعث افزایش روحیه طالبان افغانستان شده است و در نتیجه آزادی زندانیان آنها که در میدان های نبرد دستگیر شده بودند، هزاران مبارز باتجربه به صفوف آنها پیوسته اند و قدرت عملیاتی آنها را این روزها مشاهده می کنیم که به نحو غیر قابل تصوری در کابل ناامنی ایجاد کرده اند. لذا پس از خروج آمریکا از افغانستان این احتمال وجود دارد که طالبان و دولت اشرف غنی تجربه ای مشابه وضعیت دولت نجیب و مجاهدین را تکرار کنند.
هر چند که این احتمال وجود دارد که دولت بایدن توافق خود را با طالبان لغو کند. اگر این اتفاق رخ دهد نتایج آن برای آمریکا فضاحت بار خواهد بود، به ویژه به این علت که آمریکا با سر و صدای زیاد و با حضور کشورهای با نفوذ منطقه مانند روسیه، چین و پاکستان در سازمان ملل مراسم امضای این توافقنامه را جشن گرفت، اکنون با چه توجیهی بعد از یک سال توافق امضاء شده را باطل اعلام کند. با توجه به دیدگاه های بایدن مبنی بر تمایل به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان شاید حفظ این نیروها در افغانستان ممکن نباشد. بنابراین، تنها گزینه پیش روی آمریکا این است که آنها دو طرف افغان را وادار کنند تا در سه ماه باقی مانده به هر نحو ممکن به توافق برسند. برای حصول نتیجه، آمریکا بطور همزمان طالبان را از طریق پاکستان و دولت اشرف غنی را بطور مستقیم تحت فشار قرار داده تا به هر شکل ممکن به توافقی دست پیدا کنند که زمینه خروج آمریکا از افغانستان فراهم شود. اکنون آمریکایی ها ایده دولت ائتلافی متشکل از طالبان و سایر عناصر سیاسی مستقر در کابل را به شدت پیگیری می کنند، هر چند که صریحاً در این باره صحبت نمی کنند. اما برای همه طرف های درگیر این پیام ارسال می شود که آنها باید زمینه را برای استقرار دولت موقت متشکل از همه گروه های افغانستان فراهم کنند.
نکته جالب این است که تقریبا همه عناصری که در دولت سمت و پستی ندارند، همانند حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان و گلبدین حکمتیار و رهبران سایر گروه هایی که عضو دولت نیستند، از ایده استقرار دولت موقت حمایت می کنند. اما اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان با این ایده مخالف است. او با تکیه بر این موضوع که من با رای مردم روی کار آمده ام و تنها زمام امور را به فرد منتخب مردم بعد از خودم انتقال می دهم، زیر بار شکل گیری دولت موقت نمی رود. مخالفان دولت موقت معتقدند که تشکیل دولت موقت مساوی است با فروپاشی نظام و لذا آن را به مصلحت نمی دانند و موافقان می گویند این آخرین شانس برای حفظ نظام است در غیر این صورت طالبان با افزایش خشونت کنترل اوضاع را با قدرت در دست خواهند گرفت و در آن صورت دیگر زیر بار دولت موقت نمی روند. اکنون این شانس برای مردم افغانستان وجود دارد که با سهیم کردن طالبان در قدرت این گروه تمامیت خواه را کنترل کنند در غیر این صورت افغانستان به سمت آینده مبهم و تاریکی سوق داده خواهد شد که هزینه آن از جیب مردم افغانستان پرداخت می شود.
نظر شما :