هدف غایی حضور فواد حسین در تهران چه بود؟
تنفس دیپلماتیک بغداد در دوره بایدن پیرامون تنش ایران و آمریکا
دیپلماسی ایرانی – اگر چه سفر هفته پیش فواد حسین، وزیر امور خارجه عراق به ایران در وهله اول در بردارنده اهداف بغداد برای تقویت مناسبات دو طرف (ایران و عراق) در زمینه های مختلف از اقتصاد و تجارت گرفته تا دیپلماسی و امنیت است، اما با نگاهی دقیق تر، حضور رئیس دستگاه سیاست خارجی عراق می تواند به منظور تحقق و پیگیری اهدافی جدی تر، عمیق تر و راهبردی تر صورت گرفته باشد.
در این راستا به نظر می رسد روی کار آمدن جو بایدن به عنوان رئیس جمهوری جدید ایالات متحده و انعطاف دیپلماتیک او در قبال ایران این فرصت را در اختیار بغداد قرار داده است که دوباره به شکل جدی تری کلان راهبرد موازنه مثبت قوا را پیرامون تنش تهران – واشنگتن در زمین این کشور (عراق) در دستور کار قرار دهد. به ویژه که جو بایدن در سخنرانی پنج شنبه هفته گذشته خود پیرامون سیاست خارجی دولتش در چهار سال پیش رو اشاره ای به عراق نکرد و این نکته می تواند دال بر آن باشد که ایالات متحده از سیاست تنش زای ترامپ در عراق برای تقابل با ایران رو برگردانده است.
به هر حال عراق نوین در طی عمر 18 ساله خود پس از سقوط صدام حسین با کلان راهبرد موازنه مثبت قوا، سعی در مدیریت این تنش (تنش تهران - واشنگتن) داشته است تا ضمن عدم اصطکلاک سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی با هر کدام از طرفین این دعوا به دلیل نیازهای متعدد و متنوع به آنها، مانع از تبدیل شدن عراق به زمین سوخته این تنش شود. لذا دو دهه اخیر «موازنه مثبت قوا»، یگانه استراتژی بغداد برای نجات خود از کشمکش های ایران و آمریکا بوده است.
با وجود آن که دونالد ترامپ در طی چهار سال گذشته تلاش جدی به منظور بر هم زدن بالانس دیپلماتیک بغداد در خصوص حفظ روابط هم زمان با ایران و ایالات متحده به کار بست و متعاقبش با شکل گیری اقتضائات جدید در موازنه قوا بین ایران و آمریکا ذیل فشارهای همه جانبه کاخ سفید، به خصوص در دوره یک ساله «عراق پساسردار» این نکته را گوشزد می کند که بغداد به تدریج در حال تغییر موازنه قوا با سنگین کردن کفه واشنگتن بود، کما این که رای ممتنع عراق در سازمان ملل به پیشنهاد آمریکا برای اضافه کردن دو بند به بودجه 2021 با هدف احیای کمیته تحریمهای این سازمان علیه ایران در مجمع عمومی می تواند خروجی این نگاه باشد، ولی اکنون که با اتمام ریاست جمهوری ترامپ عراق شاهد تغییر نگاه در سیاست خارجی کاخ سفید در قبال منطقه خاورمیانیه هستیم. به همین دلیل بغداد نیز فرصت تنفس دیپلماتیک برای تحقق پررنگ تر راهبرد 18 ساله خود را پیدا کرده است.
واقعیت آن است که از 8 مه 2018 تا به امروز نگرانی های بغداد در خصوص روابط تهران – واشنگتن به دلیل خروج دونالد ترامپ از برجام و بازگشت تحریم های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران وارد دور تازه ای شد؛ نگرانی هایی که با اقدام کاخ سفید برای ترور سردار سلیمانی و به دنبالش حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پایگاه عین الاسد به اوج خود رسید. ضمن این که سایه سنگین تداوم تخاصم دو طرف و شدت یافتن آن تا مرز تنش نظامی میان تهران و واشنگتن در زمین عراق طی هفته ها و ماه های پایانی دولت ترامپ که هم زمان با اولین سالگرد ترور فرمانده نیروی قدس سپاه بود، روز به روز دامنه نگرانی عراقی ها را شدت بخشید؛ به گونه ای که حتی می توان گفت که این کشور (عراق) نگران ترین بازیگر منطقه ای و فرامنطقه ای در خصوص تیرگی در مناسبات ایران و ایالات متحده است.
در کنار این مسئله، تحت الشعاع قرار گرفتن برنامه های توسعه سیاسی و اقتصادی عراق در سایه تدوام و تشدید تنش تهران – واشنگتن طی چهار سال گذشته می تواند دایره نگرانی های بغداد را افزایش دهد. هر چند که کاخ سفید به دلیل شدت وابستگی وارداتی عراق به ایران با تمدید معافیت های تحریمی نتوانست ریسمان مناسبات تجاری بغداد – تهران را پاره کند، اما روابط دو کشور ایران و عراق در دوره ترامپ به شکل بسیار جدی آسیب دید.
در سایه مجموعه این شرایط بود که برخی از مقامات و شخصیت های عراقی چون سید عمار حکیم، رهبر جریان حکمت ملی همواره از به کار گیری توان و پتانسیل سیاسی و دیپلماتیک عراق برای تعدیل تنش تهران و واشنگتن سخن گفته است؛ اکنون که دولت موقت مصطفی الکاظمی، عراق را مهیای برگزاری انتخابات پارلمانی در این کشور می کند به نظر می رسد تحرکات دیپلماتیک بغداد برای از سرگیری جدی تر موازنه مثبت قوا بین ایران و ایالات متحده می تواند نقشه راه این کشور برای عبور از این دوران باشد.
البته سوال اینجا است در شرایطی که کماکان یکی از کانونهای تنش و رقابت میان ایران و آمریکا، عراق است؛ کشوری که در 18 سال گذشته، صحنه رقابت جدی میان تهران واشنگتن بوده است، چگونه می تواند در یک تغییر جایگاه و موقعیت از نقش «زمین بازی» به «بازیگری (میانجی)» مهم در راستای تعدیل تنش بدل شود؟ سوال اساسی تر آن است که آیا دولت مرکزی بغداد پتانسیل میانجی گری در این بحران را میان تهران و واشنگتن دارد یا صرفا پیگیری راهبرد موازنه مثبت قوا می تواند عرق را به اهدافش برساند؟! چرا که عراق کشوری است که هم به دلیل واردات گاز، انرژی برق و کالاهای اساسی و نیز در هم تنیدگی های فرهنگی، تاریخی و نیز اقتضائات ژئوپولیتیکی همسایگی به شدت به تهران وابسته است و هم به دلیل سایه سنگین و همینه جدی ایالات متحده بر ساختار اقتصادی عراق نوین نمی تواند خود را از واشنگتن دور نگاه دارد. حال باید دید عراق در دوره بایدن می تواند مدیریتی بر این تنش داشته باشد یا خیر؟
نظر شما :