تفکر سنتی دردسر ساز
گروه سیاست خارجی بایدن چندان امیدوارکننده نیست
نویسنده: تد گیلِن کارپنتر
دیپلماسی ایرانی: آنهایی که امیدوراند ریاست جمهوری جو بایدن با تفکر جدیدی درباره سیاست خارجی و پذیرش بیشتر مفهوم خویشتنداری همراه باشد، خیلی زود ناامید خواهند شد. بیشتر گزینه های رئیس جمهوری منتخب برای سمت های اصلی دفاعی و سیاست خارجی، افراد هوشمند دولت اول باراک اوباما هستند. انتخاب مجدد آنها توسط دولت جدید نشان می دهد که این جناح از حزب دموکرات تصور می کند سیاست خارجی تا پیش از آنکه دونالد ترامپ «انزوا طلب» موقعیت آمریکا را در جهان بر هم بزند، هیچ مشکلی نداشته است. بدین ترتیب، هدف غایی این گروه احتمالا بازگشت شرایط به پیش از دولت ترامپ خواهد بود.
اما واقعیت این است که وقتی اوباما کاخ سفید را ترک کرد، همه چیز در رابطه با سیاست خارجی ایالات متحده خوب و خوشایند نبود و با وضعیت مناسب فاصله زیادی داشت. دولت اوباما نه یک مداخله نظامی، که سه مداخله فاجعه بار را در لیبی، سوریه و یمن آغاز و سرتاسر خاورمیانه را بیش از هر زمان دیگری دچار هرج و مرج کرده بود. اوباما و اعضای دولت او همچنین با حمایت از سرنگونی ویکتور یانوکویچ، رئیس جمهوری منتخب و طرفدار روسیه در اوکراین، به روابط واشنگتن و مسکو آسیب شدیدی وارد آوردند. بسیاری از افراد مورد نظر بایدن از طرفداران این ماجراجویی نامیمون بودند.
بایدن شخصا درباره ماموریت ها در جهان اسلام بسیار محتاط بود. او از مخالفان سرسخت تصمیم به سرنگونی معمر قذافی در لیبی به شمار می رفت و اوضاع غم انگیز بعدی در آن کشور، نشان داد که حق با او بوده است. بایدن همچنین درباره سلطه عناصر تندروی اسلام گرا بر شورش علیه دولت بشار اسد نگرانی داشت. زمان ثابت کرد که بایدن حق داشت و آمریکا و متحدانش در پشتیبانی از شورشی های سوری مرتکب اشتباه شدند. بن رادز، معاون مشاور امنیت ملی اوباما، نیز در جایی گفته که بایدن «تنها مقام ارشد در دولت اوباما» بود که به طور مداوم با اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان مخالفت می کرد. اما بایدن در رابطه با سیاست ایالات متحده در قبال اوکراین و روسیه از چنین حس غریزی ارزشمندی برخوردار نبود. در حقیقت، همانطور که اسناد فاش شده نشان دادند، بایدن از فرد تعیین شده برای جانشینی در کی یف حمایت می کرد.
در حالی که به نظر می رسد بایدن درباره سیاست خارجی دیدگاه های متفاوتی دارد، اما نظرات افراد مورد نظر او برای سمت های مهم نگران کننده به نظر می رسد. تونی بلینکن، گزینه بایدن برای وزیر امور خارجه، از رویکرد فعال نظامی در لیبی و سوریه طرفداری کرده است. در رابطه با سوریه، ترجیح بلینکن سیاست مسلح کردن شورشی های سوری بود. جیک سالیوان، گزینه بایدن برای مشاور امنیت ملی، و آوریل هاینز، نامزد مدیریت اطلاعات ملی، هم به حمایت از جنگ ها برای تغییر نظام و دیگر موضع گیری های مشکوک شهرت دارند. ژنرال بازنشسته لوید آستین، گزینه بایدن برای وزیر دفاع، تقریبا هرگز با مداخلات ایالات متحده در خاورمیانه مخالفت نکرده و حتی بدتر اینکه از اعضای هیئت مدیره شرکت ریتون است؛ یکی از شرکت هایی که بیشترین سود را از حضور نظامی سنگین آمریکا در منطقه می برد.
با توجه به گروهی که بایدن گردهم آورده، تصور محدود شدن فعالیت های ایالات متحده در خاورمیانه بعید است. چشم انداز تفکر جدید در رابطه با سایر موضوعات سیاست خارجی هم چندان بهتر نیست. اعضای گروه همگی با حفظ یا حتی تشدید سیاست سختگیرانه در قبال روسیه موافق به نظر می رسند. بلینکن در مصاحبه ای به تاریخ 25 نوامبر گفت: «رئیس جمهوری بایدن با اقدامات تهاجمی آقای پوتین مقابله خواهد کرد و آنها را تحمل نمی کند. ناتو را نابود نخواهد کرد، بلکه قدرت بازدارندگی آن را تقویت می کند... و برای کشورهایی مانند اوکراین، گرجستان، بالکان غربی کمک جدی امنیتی در نظر خواهد گرفت.» در اظهارات بلینکن حتی کوچک ترین نشانه ای از انعطاف پذیری درباره صلح با روسیه وجود نداشت.
به طور مشابه، تفکر گروه گردهم آمده توسط بایدن درباره اروپا نیز همان تفکرات قدیمی است. کاتلین هیکس، گزینه بایدن برای معاون وزیر دفاع، حتی با برنامه ترامپ برای خارج کردن حدود 12 هزار سرباز آمریکایی از آلمان مخالفت کرده و این در حالی است که قرار بوده نیمی از این نیروها به سادگی به سایر کشورهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی اعزام شوند. به علاوه، این اقدام اهمیت نظامی عملیاتی چندانی نداشت: آمریکا همچنان قرار بود نزدیک به 25 هزار نیروی خود را در آلمان نگه دارد. لازم به یادآوری است که در زمان هایی از دوران جنگ سرد، ایالات متحده نزدیک به 400 هزار نیرو در اروپا داشت که بیشتر آنها در آلمان بودند. وقتی کاهش شمار نیروها از آن تعداد به 34 هزار و 500 نفری که در دوران ترامپ در آلمان مستقر بودند، تاثیری در معادلات نظامی نداشت، دلیلی ندارد که اکنون کسی نگران کاهش 12 هزار نفری شمار نیروها در این کشور باشد. دیدگاه هیکس نشان داد که پیشنهادات درباره کوچک ترین تغییرات در سیاست های ناتو در مسیر ایفای نقش کمتر آمریکا در این سازمان در دولت بایدن به طور کلی منتفی هستند و این رویکرد به هیچ وجه یک سیاست گذاری خلاقانه نیست.
بررسی اجمالی گزینه های گروه سیاست خارجی بایدن بیش از هر چیزی نشان دهنده یک رویکرد متعارف و سنتی است. شاید این فرض اساسی که سیاست خارجی ایالات متحده قبل از روی کار آمدن ترامپ درست بود، چندان بد نباشد؛ اما در دوران پیش از ترامپ هم نشانه های متعددی از اختلال عملکرد در سیاست خارجی ایالات متحده وجود داشت و این مشکلات باید رفع و اصلاح شوند. اما گروهی که بایدن گردهم آورده، توانایی قابل توجهی در انجام این وظیفه حیاتی ندارد.
منبع: نشنال اینترست / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :