دو قدرتی که به هم نیاز دارند
پیامدهای ژئوپولیتیک موافقتنامه شراکت راهبردی ایران و چین
دیپلماسی ایرانی: در نگاه اول مشارکت راهبردی ایران و چین می تواند زمینه را برای یک دگرش ژئوپلتیکی در خاورمیانه مهیا کند. با ارزیابی دقیق تر می بینیم که این توافق با چالش های پرشماری روبه روست.
به نظر می رسد این توافق، واکنش ژئوپلیتیک اجباری ایران تحت تحریم های اقتصادی و انزوای دیپلماتیک فزاینده چین در پی انتشار ویروس کرونا باشد. به این ترتیب، یک پیوند راهبردی اجباری بین یک قدرت منطقه ای و چین به عنوان یک ابر قدرت نوظهور که تمایل دارد منافع امنیت ملی ایالات متحده در سرتاسر جهان را تضعیف کند، شکل می گیرد.
ایران به شدت محتاج تزریق منابع مالی است و به غیر از چین منبع دیگری متصور نیست. چین نیز با بهره برداری از موقعیت ایران قیمت نفت پایین تری را پیشنهاد می کند. درست مانند دیگر برنامه های چین در راهبرد یک کمربند یک جاده که اقتصادهای ضعیفی همانند سریلانکا و پاکستان را هدف قرار داد.
چین از گذشته دقیقا پس از دهه 1990 تمایل خود را برای نبردهای راهبردی در خاورمیانه نشان داده است آن هم وقتی که توسط ایالات متحده در اقیانوس آرام غربی به ویژه در مورد تایوان به حاشیه رانده شد. چین در آن سال ها ارسال موشک های ضد کشتی کرم ابریشم(Silkworm Ant-ship missiles) به ایران را آغاز کرد.
در سال 2020، چین بار دیگر توسط ایالات متحده پیرامون تایوان، هنگ کنگ، دریای چین جنوبی و اقیانوس آرام غربی به حاشیه رانده شد. بنابراین برقراری روابط با ایران پیامی دیپلماتیک به ایالات متحده بود. یعنی چین قادر است فضای پیچیده خاورمیانه را پیچیده تر کند.
جدا از سرمایه گذاری چین در صنایع پتروشیمی ایران، همکاری های دفاعی ایران و چین در این توافق به ویژه بر رزمایش های دریایی دو کشور و همچنین ارتقاء شبکه دفاعی و دفاع ساحلی چین در برابر هر گونه مداخله نظامی احتمالی ایالات متحده بنا شده است.
در زمینه مشارکت راهبردی ژئوپلتیکی ایران و چین چند سوال مطرح می شود: آیا این توافق توانایی بر هم زدن توازن قدرت در خلیج فارس را دارد؟ آیا چین می تواند توانایی های نظامی ایران را ارتقا دهد؟ آیا ایالات متحده به طور جدی تحت تاثیر تجهیزات نظامی ارتقاء یافته ی ایرانی قرار خواهد گرفت؟ آیا ایران به پشتوانه چین به عنوان یک کشور با قدرت تسلیحات هسته ای ظهور خواهد کرد؟
توازن قدرت در خاورمیانه را باید با تاثیر این توافق بر دیگر رقبای منطقه ای از جمله عربستان و ترکیه، بررسی کرد. توانمند سازی نظامی احتمالی در کوتاه مدت، دور از دسترس است. سال ها طول خواهد کشید و در این بازه زمانی، ژئوپلتیک خاورمیانه نیز دستخوش دگرش هایی خواهد شد.
بعید است چین توانمندی نظامی ایران را تا سطحی ارتقا دهد که رابطه با دیگر شرکای کلیدی اش در خاورمیانه را تهدید کند.
ایالات متحده برتری نظامی نامتقارنی نسبت به چین در همه جنبه ها دارد و با توجه به ارتباطاتش با اسرائیل و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از حمایت منطقه ای بیشتری در خاورمیانه نسبت به چین برخوردار است. به این ترتیب یک راهبرد ایرانی - چینی نمی تواند بر آن غلبه کند.
ایران همین حالا هم، با فعالیت های مخفیانه، در زمینه تسلیحات هسته ای کشور پیشرویی است. هنوز مشخص نیست که آیا ایران می تواند به کمک چین به یک قدرت آشکار در زمینه ی تسلیحات هسته ای تبدیل شود یا نه. در حال حاضر چین تجهیزات نظامی هسته ای پیشرفته ای را در عربستان سعودی احداث کرده است. بنابراین ممکن است چین علاقه ای به وجود دو کشور هسته ای در خاورمیانه نداشته باشد، به ویژه با توجه این موضوع که ایالات متحده نیز با یک خاورمیانه هسته ای به شدت مخالف است.
هم چین و هم ایران باید در محاسبات راهبردی خود واکنش روسیه به این توافق را مدنظر قرار دهند؛ خاورمیانه ای که در آن روسیه نسبت به چین پایگاه مستحکم تری دارد و ایران نیز در گذشته بسیاری از تجهیزات نظامی خود را از روسیه خریداری می کرد.
بزرگ ترین چالش پیش روی ماناییِ توافق 25 ساله این است که آیا چین با توجه به رکود اخیر اقتصادی اش می تواند این توافق 400 میلیارد دلاری را برای احیای صنعت پتروشیمی ایران متحمل شود یا نه. موقعیت فعلی چین با توجه به توافق نامه های مشابه اش با سریلانکا و پاکستان ناامید کننده است. بنابراین بازنگری ایران در این توافق دور از انتظار نخواهد بود.
ایران در ازای سرمایه گذاری های نامطمئن چینی متعهد به یک توافق راهبردی عظیم می شود که می تواند نارضایتی های سیاسی داخلی ایران را موجب شود. مردم ایران به شدت مخالف دولت چین هستند که همین حالا مشغول نسل کشی برادران مسلمانشان در شهر شین جیان است.
منبع: یوروآسیا ریویو / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :