تبیین تهدید امنیتی کووید-۱۹ از منظر نئورئالیسم
کرونا با دنیا چه کرده است؟!
نویسنده: دانشجوی دکترای روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه
ویروس کرونا نظریات روابط بینالملل را با چالش تازهای مواجه کرده است. از یک طرف بخشی از دانش حوزه بهداشت و سلامتِ عمومیِ بشر به حوزه علوم انسانی و مشخصاً روابط بینالملل راه پیدا کرده و از طرف دیگر جدال درون پارادایمی این رشته بر سر مفهوم جهانی شدن و آینده آن به اوج رسیده است
شیوع این ویروس به ما نشان داد که همانطور که نئورئالیستها اصرار دارند دولتها همچنان مهمترین بازیگران نظام بینالملل به حساب میآیند، چرا که دولتها به دلیل وفور منابع در اختیار و قدرت بسیج کنندگی بالای خود در جایگاه نخست سیاستگذاری و تصمیم گیری برای مقابله با چنین بحرانی قرار دارند.
استفان والت اخیرا در مصاحبه با نشریه فارین پالیسی ابراز عقیده کرده است که رئالیسم در درجه اول به تاثیرات محدود کننده آنارشی ، دلایل رقابتهای قدرتهای بزرگ برای امتیازات بیشتر و موانع موجود برای همکاری موثر بین دولتها می پردازد. وی معتقد است واقع گرایی حرفهای زیادی برای گفتن در مورد انتقال ویروس ، اپیدمیولوژی یا بهترین روشهای بهداشت عمومی ندارد. بنابراین نباید از یک واقع گرا بخواهید که در این باره برای شما توضیح دهد. شایان ذکر است که یکی از بخشهای اصلی گزارش توسیدید در مورد جنگ پلوپونزی (یکی از متون بنیادی واقع گرایان) طاعونی است که در 430 سال قبل از میلاد مسیح در آتن رخ داد و بیش از 3 سال ادامه یافت و مورخان معتقدند که طاعون ممکن است حدود یک سوم از جمعیت آتن از جمله رهبران برجسته آن مانند پریکلس را کشته و اثرات بلند مدتی را بر قدرت بلند مدت آتن گذاشته باشد. حال سوال این است آیا واقع گرایی ممکن است در مورد وضعیتی که امروز در آن قرار داریم، حرفی برای گفتن داشته باشد؟ البته نظر کلی واقع گرایان این است که جهان شاهد احیا و بازگشت دولت ملی و تقویت قدرت آن خواهد بود زیرا واقع گرایان از گذشته نیز منتقد جهانی شدن لیبرال بوده و استدلال می کردند که وابستگی متقابل نمیتواند ماهیت آنارشیک نظام و سیاست بین الملل را تغییر دهد و استدلال میکنند انتخاب ترامپ در آمریکا یا برگزیت در اتحادیه اروپا خود نشانه ای از بازگشت به ملی گرایی و مرکانتیلیسم بود و بحران کرونا هم این جریان را تقویت خواهد کرد.
با نگاه بقاء محور و خوداتکای واقعگرایی؛ کرونا به عنوان یک تهدید وجودی حیات انسان، در زمره امنیت زیست محیطی است. تاثیرات سیاسی آن را میتوان در قالب عملکرد دولتها بررسی کرد. نکته آن است که در جوامع مختلف، افراد در مواجهه با خطر تهدید وجودی کرونا، خواهان ورود دولت ها به این امر بوده و انتظار دارند دولت ها در مقابله با تهدیدات زیستی آن واکنشی بروز دهند. (foreignpolicy, 2020)
سوال و فرضیه:
کرونا شرایطی را پدید آورده تا مجادله دوبارهای بر سر یکی از مهمترین رهیافتهای نظریه روابط بینالملل یعنی رئالیسم و نهایتا نئورئالیسم به وجود آید. بنابراین سوال اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه:
• تهدیدات امنیتی کرونا از منظر نئورئالیستها تا چه حدی قابل تبیین است؟
• نئورئالیستها تهدیدات امنیتی کرونا را چگونه می بینند؟
و همچنین فرضیه اصلی برا ین استوار است که نئورئالیستها با توانایی درک شرایط کنونی و تبیین تهدیدات امنیتی در دوران شیوع کرونا معتقدند که در این دوران ما شاهد افزایش اقتدار دولتها، تغییر در شرایط امنیتی بین المللی و اهمیت امنیت بهداشتی بین المللی خواهیم بود.
چارچوب تئوریک
نئورئالیسم (نوواقع گرایی) را که در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ شکل گرفت می توان بیش از هر چیز تلاشی برای علمی کردن واقع گرایی دانست. در شرایطی که واقع گرایی کلاسیک متهم به آن بود که سنت گرا و غیرعلمی است، برخی از واقع گرایان تلاش کردند روایتی علمی از واقع گرایی عرضه کنند که با معیارهای علمی مرسوم مطابقت داشته باشد. (مشیرزاده، 1386: 107)
از طرفی واقع گرایی به لحاظ عدم توجه به مسائل اقتصادی نیز مورد انتقاد قرار داشت، در نتیجه یکی دیگر از حوزه های مورد توجه واقع گرایی جدید مسائل اقتصادی بین المللی بود. از متقدمان نئورئالیسم کنت والتز را می توان نام برد که در اثرش تحت عنوان نظریه «سیاست بین الملل» سعی کرد کالبد از هم گسیخته اندیشه های رئالیسم سیاسی را سامان داده، آن را به صورت یک نظریه رسمی مطرح سازد.
نئورئالیسم ضمن تاکید بر فقدان اقتدار مرکزی سطح تحلیل را نظام بین الملل قرار می دهد و معتقد است که ساختار نظام بین الملل نوع و قواعد بازی را مشخص می کند. بر این اساس سیاست خارجی همه دولت ها تحت تاثیر عوامل سیستمیک قرار دارند و مانند توپ های بیلیارد از همان قواعد هندسه و فیزیک سیاسی تبعیت می کنند. (قوام، 1384: 85)
مشکلات و چالش های همکاری بین کشورها از دیدگاه نئورئالیسم به شرح ذیل است:
۱- از منظر نئورئالیسم. در نظام آنارشیک بین الملل امکان همکاری بسیار محدود است. با وجود اینکه دولت ها ممکن است از همکاری و همگرایی سود اقتصادی ببرند، اما عواید اقتصادی تحت الشعاع منافع سیاسی قرار می گیرد. دولت ها همواره از چگونگی توزیع عواید ناشی از همکاری نگرانند و از آن می ترسند که دیگران بیشتر از آنها از همکاری سود ببرند.
بنابراین به رغم آنکه ممکن است سود یا دستاورد مطلق (absolute gain) ناشی از همکاری زیاد باشد، اما برای آنها آنچه اهمیت بیشتری دارد دستاورد نسبی (relative gain) است که اگر به زیان آنها باشد، مانع از همکاری یا تداوم آن خواهد شد. پس این آنارشی است که در میزان همکاری و حوزه های آن محدودیت ایجاد می کند.
مع ذلک از نظر نئورئالیسم دولت ها به جای اینکه به همکاری (خصوصاً همکاری های امنیتی) به عنوان عاملی جهت تامین منافع دو طرف بنگرند، همیشه در حال مقایسه این مساله هستند که کشورشان در مقایسه با کشوری که با آن همکاری می کنند، چقدر بیشتر به دست می آورند. فلذا چون دولت ها همیشه تلاش می کنند منافع و دستاوردهای خود را در محیط بین المللی که سرشار از رقابت، بی اعتمادی و بی ثباتی است به حداکثر برسانند، بنابراین دستیابی به همکاری های به خصوص امنیتی دشوار و حفظ آن دشوارتر خواهد بود (همان ، 88).
2- از نظر نئورئالیستها از آنجا که هر کشور منطقی و عقلایی رفتار می کند، بنابراین با عنایت به محاسبه و تضمین موقعیت و منزلت خود در صحنه بین الملل منافع و استراتژیهای خود را تعیین می کند. نظریه پردازان و تحلیل گران سیاست خارجی نیز با عنایت به این قواعد میتوانند پیش بینی کنند که دو عامل انگیزه ها و الزامات محیطی چگونه به طور توامان رفتار خارجی کشورها را تعیین می کند. در این میان عامل عقلانیت ثابت فرض شده است، چون اگر عقلانیت ثابت فرض نمی شد، الزامات محیطی در دیدگاه تصمیم گیرندگان جوامع لزوماً مورد توجه نبود، بلکه این سیاستمداران با عنایت به انگیزه های درونی کشور دست به اقدام می زدند(سیف زاده، 1396: 179)
3- تردید (عدم قطعیت) که منجر به نوعی بی اعتمادی می شود، جزء ماهیت نظام بین المللی است. دولت ها هیچ گاه نمی توانند نسبت به اهداف و مقاصد همسایگان شان مطمئن باشند، بنابراین همواره باید برای دفاع از خود آمادگی داشته باشند.
دولت ها در پی حفظ استقلال و حاکمیت ملی خود خواهند بود و در نتیجه بقا به عمده ترین انگیزه رفتاری آنها تبدیل خواهد شد. گرچه حکومت ها عقلانی رفتار می کنند، ولی همیشه احتمال اشتباه در محاسبات نیز وجود دارد. در جهانی که اطلاعات ناقص از ویژگی های اصلی آن باشد دشمنان بالقوه همواره انگیزه ای برای نشان دادن نادرست توانمندی های خود دارند تا مخالفان و رقبای خود را مجبور به حدس و گمان کنند.
این امر ممکن است منجر به اشتباه در خصوص منافع «واقعی» کشور شود. براساس این دیدگاه امنیت ملی یا ناامنی تا حد زیادی حاصل ساختار نظام بین الملل است (و به همین دلیل است که این نویسندگان را گاهی رئالیست های ساختاری Structural realists می نامند.) ساختار هرج و مرج به شدت پایدار تلقی می شود. حاصل چنین دیدگاهی آن است که سیاست بین الملل در آینده احتمالاً همانند گذشته خشونت بار خواهد بود.
بدین ترتیب آشکار می شود که مساله امنیت یک مساله سیستمی است که در آن افراد، دولت ها و سیستم همگی نقش دارند و عوامل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی همپایه عوامل سیاسی و نظامی حائز اهمیت اند.(دوئرتی،1384: 198-196)
در این بین نئورئالیسم اصالت و تقدم را به سیستم می دهد. بنابراین برخلاف دیدگاه های سنتی و قدیمی که سیاست خارجی را ادامه سیاست داخلی می دانستند، به نظر می رسد که در شرایط کنونی این سیاست داخلی است که ادامه سیاست خارجی و بلکه ساختار نظام بین الملل است. ساختار سیستم بین المللی تعیین کننده شکل و ماهیت همکاری های بین المللی است و این نوع همکاری ها در حوزه های امنیتی پیچیده تر و چالش برانگیزتر از سایر حوزه ها است.
شاید هیچ موضوعی به اندازه امنیت ملی متاثر از ساختار نظام بین الملل نباشد. این امر مهم ترین پیام تئوری نئورئالیسم در حوزه روابط بین الملل است.
کرونا و قدرت های بزرگ جهانی
همانطور که اشاره شده کرونا یکی از نقاط عطف قرن بیستویکم است که بر اساس پیشبینیهای اندیشمندان سیاسی تحول شگرفی در روابط بینالملل پدید خواهد آورد. بعضی معتقدند شاید هسته قدرت را از غرب به شرق منتقل کند. جهانی شدن را متوقف کند. ناسیونالیسم را زنده کند و فرضیه های بسیار دیگر که در آینده صحت آنها به اثبات خواهد رسید. عده ای حتی پا را از این فراتر گذشته و معتقدند وضعیت کنونی باعث تغییر الگوهای دوستی و دشمنی در روابط بین الملل میشود به گونه ای که الگوهای تعامل بین بازیگران بین المللی دچار گردش و دگرگونی خواهد شد.
در قرن بیست و یکم و درحالی که کشورهای جهان آماده هرگونه رویاروی نظامی با یکدیگر بودند؛ ثابت شد حتی توانایی مقابله با یک ویروس را ندارند. نوع برخورد کشورها با این بیماریها میزان توانایی و عیار آنها را نشان میداد؛ اما در رابطه با کنترل کرونا تفاوت چندانی میان کشورها دیده نمیشود و چه بسا کشورهای بزرگ و قدرتمند از سایر کشورها در این زمینه ناتوانتر عمل کردهاند.
از منظر نئورئالیستی، سؤال اصلی این است: این همه گیری چگونه بر قدرت نسبی بازیکنان کلیدی تأثیر می گذارد؟ در ابتدا ، همانطور که میدانیم شیوع و همه گیری این بیماری در کشور چین اتفاق افتاد ، کشوری که سعی می کرد تا موقعیت ایالات متحده به عنوان بازیکن برتر بین المللی را به چالش بکشد. حال ، به نظر می رسد که این موج در حال چرخش است: با افزایش تعداد مبتلایان و افزایش تعداد مرگ و میر ، ایالات متحده هم اکنون آسیب پذیر تر از گذشته به نظر میرسد.
وزنه چین در سیاست اقتصادی و روابط بین الملل غیر قابل انکار است. اگر این روند ادامه یابد ، ما باید انتظار داشته باشیم که چین از این فرصت استفاده کند تا فاصله ها خود را در حوزه قدرت با ایالات متحده کم نماید ، به عنوان مثال ، با تلاش برای خرید شرکت های آمریکایی یا مقابله با نفوذ ایالات متحده در موسسات بین المللی. با همین دلایل ، نئورئالیسم پیش بینی میکند که ایالات متحده آمریکا تلاش خواهد کرد فعالیت های ضد متعادل خود مانند اتخاذ اقدامات جدید حمایت گرایی را افزایش دهد. در نتیجه ، ما به احتمال زیاد وارد فاز افزایش تنش خواهیم شد که احتمالاً بر همکاری جهانی و یا مبادله اقتصادی بین المللی تأثیر منفی خواهد گذاشت. (Ged-project,2020)
در این میان عده ای نیز معتقدند چین و روسیه از این وضعیت خلاء رهبری در واشنگتن و اشتباهات راهبردی آن بهرهبرداری بیشتری خواهند کرد. اگر این فرضیه صحیح باشد که در آینده از یکسو غرب یعنی اروپا و امریکا، ضعیف میشود و از سوی دیگر آسیا و چین قویتر از گذشته در صحنه خواهند بود؛ و در نتیجه، بخش اعظمی از قدرت و برتری اقتصادی از غرب به شرق منتقل میشود و با سوالات و چالشهای جدیدتری مواجه خواهیم شد. آیا آسیا و چین قادرند انسجامی همچون غرب در نیمه دوم قرن بیستم داشته باشند؟ در حوزه امنیت بین الملل چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ و سوالات بیشتر دیگر که نیاز به بررسی ها عمیق تر دارد. البته باید یادآور شد که هنوز در ابتدای این روند قرار داریم و برای ارائه تفاسیر صحیح احتمالاً به گذشت ده ها سال زمان نیاز است.
تهدیدات امنیت بین الملل
زمانی امنیت در چهارچوب مرزها و نبود تهدید تعریف می شد، اما کرونا این عامل تهدید زا و امنیت زا بدون مانع، از مرزها عبور می کند و به راحتی قربانی می گیرد. قدرتها و کشورها با تمام ساز و برگ نظامی توانایی مقابله با آن را ندارند و همه اهداف حیاتی کشورها تهدید می شوند.
ویروس کرونا را باید یک تهدید جدی امنیتی قلمداد نمود. قدرت ویروس کرونا به قدری زیاد بود که حتی نشست های شورای امنیت را نیز لغو و به تعویق انداخت .آزمون شرایط کرونایی باعث شده و میشود که تعریف از دشمن و رقیب به گونهای دیگر معنا یابد. سیستم تخریب شده از عوامل مهم ایجاد بیماریهای فراگیر است. از عوامل اصلی این تخریبها و ایجاد بیماریها و انتقال آن به انسان را میتوان تجاوز خود انسانها به محیط زیست دانست.وضعیت کنونی جهان ناشی از عملکرد دولتها در حوزه روابط بین الملل میباشد. در چارچوب گفتمان های امنیتی وضعیت کنونی بصورتی است که منشا تهدید مخاطرات محیطی است که در نتیجه عملکرد و تصمیماتی است که دولتها و کشورها اتخاذ نموده اند بوجود آمده است.
آنچه نئورئالیستها را از رئالیستها منفک می کند، نه تغییر موضوع امنیت بلکه تاکید بر میزان موضوعیت دولت است. پرسش اصلی در امنیت پژوهشی این است که بقا و موجودیت چه چیزی، چگونه و در برابر چه چیزی باید تضمین شود؟ آیا موضوع امنیت سرزمین است یا دولت یا افراد و یا ترکیبی از آنها؟ به رغم تنوعی که در بحث تبیین امنیت وجود دارد ، روی این اصل، اجماعی پدیدار شده که سه موضوع اصلی امنیت ملی عبارتند از رژیم سیاسی، انسجام اجتماعی و تمامیت ارضی .(نصری، 1386: 234)
به اعتقاد نئورئالیسم دولت ها به عنوان بازیگر اصلی امنیت بین المللی، صرفاً در پی منافع ملی هستند. البته نقش موسسات و نهادهای سیاسی ـ اقتصادی بین المللی در امنیت جهانی را نمی توان نادیده گرفت.(نصری، 1386: 222)
در این راستا بر اساس آموزه های نئورئالیسم مفهوم همکاری امنیتی نیز، از جمله مفاهیمی است که به مرور زمان دستخوش تغییرات شده است و بر اساس شرایط و نوع تهدید، متحول می شود. به هر حال بازیگران دولتی عاقل هستند و هرگونه رفتار آنها نتیجه عقلانیت آنهاست. همکاری را در حدی معقول می دانند که منافع آنها تامین شده باشد. اعتماد را در حدی که نگرانی از بابت منافع خود نداشته باشند، جایز می دانند. هر گاه احساس نگرانی داشته باشند، مواضع خود را تغییر خواهند داد و اعتماد از بین خواهد رفت که نتیجه آن عدم همکاری خواهد بود.
در دنیای امروز امنیت زیست محیطی می تواند به عنوان بخش مهمی از تهدیدات وجودی محسوب شود و زمینه توجه به آن مد نظر قرار گیرد. نظام های همکاری های امنیتی در کنار مباحث سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی که در اختیار بشر است، باید بیشتر معطوف به تهدید وجودی باشد که در اختیار انسان نیست و بازسازی آن نیز در توان نیست. کما اینکه در بسیاری از مباحث، ثروت و قدرت نظامی می تواند تاثیر شگرفی داشته باشد، در زمینه امنیت زیست محیطی شاهدیم که هیچ کدام از این مولفه ها توان تاثیرگذاری بر آن ندارد. تهدیدات زیست محیطی و گسترش بیماریهای واگیرداری مانند کووید 19 نشان داد که تعاریف امنیتی در حوزه روابط بین الملل میبایست وسیعتر شده و علل و عوامل بیشتری را در برگیرد. در وضعیت کنونی ما شاهد تسلط نظریات نئورئالیستی در روابط بین الملل هستیم چنانکه در وضعیت کنونی عدم همکاری رژیم های بین المللی نمایان است و تک روی دولت ها، حکایت از عدم توانایی همکاری و نمادی از عدم اعتماد به یکدیگر است. اما باید در نظر داشت؛ موضوع مورد بحث امنیت زیست محیطی، امنیت اقتصادی را نیز تحت شعاع قرار داده است و امکان دارد تغییر در قدرت اقتصادی را به همراه داشته باشد و کلیه اصول حاکم بر روابط بین الملل را تحت تاثیر قرار دهد. (Irdiplomacy,1399)
با این وضعیت در سالهای آینده موضوعات مربوط به محیطزیست، بهداشت و مقابله با بیماریهای واگیردار، بخشی از سازوکارهای مربوط به امنیت انسانی، اجتماعی و راهبردی تلقی خواهد شد. وقتی یک ویروس بتواند چنین خسارتهای عمدهای به اقتصاد دولتها بزند دیگر تسلیحات سنگینوزن و گرانقیمت مصرف کمتری مییابند و احتمالاً قدرتهای غرب و شرق گرایش به توسعه تسلیحات بیولوژیک خواهند یافت.
نحوه برخورد با تهدید امنیتی ویروس کرونا در جهان
مباحثات جدی در این باره در جریان است که کشورهای اقتدارگرا برای مقابله با این بیماری همه گیر بهتر عمل کرده اند یا دموکراسی ها و یا اینکه کدام یک از الگوهای اقتصادی در رسیدگی به بحران موثرتر هستند. اگر ویروس کرونا هم اکنون اطلاعات جدیدی به ما در حوزه های مختلف از جمله ژئوپولتیک و امنیت می آموزد دلیل این است هنوز شکاف و نقاط ناشناخته ای در سطح نظام بین الملل وجود دارد که باید بر روی آنها مطالعه و کار شود. بطور کلی در سطح بین المللی این اعتقاد وجود دارد که رژیمهای اقتدارگرا مانند چین به دلیل ماهیت رژیم سیاسی و اینکه فاقد شفافیت هستند ممکن است نتوانند در مقابل این ویروس موفق عمل نمایند. (Bloomberg,2020)
از سوی دیگر در دولتهای دموکراتیک ماهیت وجودی انسانها غالبا محدودیتپذیر نیست و تا حد امکان در مقابل آن مقاومت میکند و همیشه بخشی از شهروندان به آن تن نمیدهند. اینجا است که دولتها با استفاده از قوانین سختگیرانه حتی با بهرهگیری از نیروهای نظامی سعی میکنند تا این مقررات را بر شهروندان تحمل کنند.
علاوه بر این، بحران کرونا در دموکراسیهای غربی نیز باعث میشود تا برخی حقوق اساسی شهروندان همچون آزادی بیان و جریان شفاف اطلاع رسانی دچار اختلال و موضوع سانسور رسانهها مطرح شود. در همین راستا نظارت دولت بر شهروندان با استفاده از فناوریهای نوین تشدید میشود. به عنوان نمونه جستجو و ردگیری بیماران مبتلا از نخستین آثار آن است.
سخت تر شدن شرایط برای اعتراض، احتمال تغییر در فرایندهای انتخاباتی، برهم خوردن توازن در رابطه میان شهروندان و نیروهای نظامی، تشدید فشار بر حقوق مدنی از دیگر پیامدهای کرونا در کشورهای لیبرال ارزیابی شده است. این شرایط انسجام سیاسی اجتماعی در جوامع را تضعیف خواهد کرد، به فساد دامن میزند و میتواند به تقویت جایگاه گروههای غیردولتی منجر شود. متعاقب این وضعیت حکومتها هم ممکن است برای تقویت جایگاه خود و ایجاد ثبات به سختگیری بیشتر و اعمال رویکردهای استبدادی روی بیاورند.
بالعکس نظریات فوق نشریه مرکز پژوهشی «نشنال اینترست» (Nationalinterest, 2020)آمریکا مینویسد که ویروس کرونا ضمن بازطراحی ساختار قدرت در جهان، موجب تقویت جایگاه و قدرت دولتهای اقتدارگرا میشود. این ویروس به نحو آشکاری در حال نابودی نظم بینالمللی لیبرال است که چندین دهه بر ساختارهای بین المللی و کشورها حاکم بود. کووید ۱۹ روندهای تقابلی با لیبرالیسم را تشدید کرد. با این ویروس بسیاری از کشورها از منطقه شنگن تا خاورمیانه و شرق آسیا مرزهای خود را بستهاند و مقررات منع مسافرت شهروندان را در کنار ایجاد محدودیتهای شدید به اجرا در آوردهاند.
طبق تحلیل نشریه فوق این همهگیری جهانی نه تنها موجب تقویت رویکرد و جایگاه دولتهای اقتداگرا شد بلکه برخی دولتهای دموکرات را هم به درپیش گرفتن راه حلهای اقتدارگرایانه سوق داد. این رخداد در حالی اتفاق میافتد که رهبری منسجمی در عرصه جهانی برای مدیریت اقدامات علیه کرونا وجود ندارد.
البته باید توجه داشت در هر دو نوع حکومت دموکراتیک و اقتدارگرا نمونههای موفق و شکست خورده در مقابل کرونا وجود دارد. چین با توجه به ساختار و ظرفیتهای حکومتی در کنار مدیریت و تواناییهای اقتصادی خود توانست موفق عمل کند ولی برخی حکومتهای مشابه در مقابل ویروس تاکنون ناتوان بوده اند.تحلیلگران روی دیگر سکه بیماری کرونا را اینگونه تحلیل میکنند که اگر چین توانست بر بیماری پیروز شود اما دموکراسیهای غربی به کلی از کسب این دستاورد ناتوان بودند؛ آنگاه میتوان به قضاوت کارایی مدلهای سیاسی حکومت در آینده فکر کرد.
به هرحال اندیشمندان روابط بین الملل معتقدند ما پس از کرونا شاهد دو نوع نظم سیاسی و مدل حکمرانی خواهیم بود: یکی تقویت دولتهای اقتدارگرا و استبداد افراطی و دیگری دولتهای مردم سالار واقعی و مسئولیت پذیر در قبال انسانها (نه لزوما لیبرال دموکراسی) که مشروعیت و مسئولیت مردمی آنها بیشتر خواهد شد.
در مقابل این تفکر اندیشمند مطرح دیگر روابط بین الملل فرانسیس فوکویاما معتقد است در مواجهه با بیماریهای همهگیر جهانی چیزی فراتر از دوگانه دموکراسی/اقتدارگرایی اهمیت دارد. وی معتقد است نه نوع رژیم سیاسی، بلکه اعتماد شهروندان به رهبران و شایستگی و کارآمدی دولتها است که مقابله با این پاندمی را تسهیل می کند.( Foreign affairs, 2020)
نهایتاً می توان گفت هر جامعهای اعم از توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته وحتی توسعه یافته، میتواند در معرض همه گیری و اپیدمی همچون ویروس کرونا قرار گیرد. آنچه جوامع را از نظر میزان موفقیت در پیشگیری و مقابله با مسائلی از این قبیل از یکدیگر متمایز میسازد، میزان مسئولیت پذیری مسئولین کشورها و اتخاذ سیاستهای حمایتی و تمهیدات لازم جهت مهار و کنترل در مقابل مشکلات این چنینی است.
نقش کرونا بر اتحادیه ها و سازمانهای منطقه ای و جهانی
یکی از حقایقی که ویروس شگفت انگیز کرونا در عرصه روابط بین الملل آشکار نمود این بود که جامعه جهانی و سازمانهای مربوطه آمادگی لازم برای مقابله با بیماریهای کشنده و فراگیری همچون کووید19 را ندارند؛ همانطور که سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل نتوانستند تدابیر لازم را برای مبارزه با این ویروس اتخاذ کرده و کمک های ضروری و سریع به کشورهایی که توانایی مقابله با این ویروس را ندارند برسانند. همچنین سازمان ملل ثابت کرد که تا چه اندازه در ایجاد هماهنگی میان کشورهای جهان ناتوان است. در این راستا خودمحوری کشورها را باید مهمترین دستاورد اپیدمی ویروس کرونا برای نظام بین الملل پساکرونایی قلمداد کرد. (E-International Relations, 2020)
بر اساس دیگر مفروضه نئورئالیسم مبنی بر اینکه دولتها اصلیترین بازیگران نظام بینالملل هستند و نهادهای بینالمللی، دارای تأثیر مستقل و قدرت اندکی هستند میتوان این چندین تبیین نمود که نقش سازمانهای بینالمللی به مراتب با شیوع ویروس کرونا در حل معضلات بینالمللی بویژه در دوران ریاست جمهوری ترامپ با توجه به جایگاه آمریکا در نظام بینالملل تضعیف خواهد شد. این در حالی است که ترامپ همواره منتقد سازوکار نهادهایی مانند سازمان ملل بوده است. همچنین از منظر نوواقعگرایان، دولتها بازیگران عقلانی هستند که هر یک همواره به دنبال تحقق حداکثری منافع ملی خود هستند در نتیجه میتوان گفت دولتهای ملیگرایی همچون ترامپ هیچ ارزشی برای قوانین و سازو کار بینالمللی در مقابل منافع ایالاتمتحده و متحدان این کشور همچون اسرائیل قائل نیستند.(خبیری، 1396: 28)
الف ـ سازمان بهداشت جهانی WHO
ویروس کشنده کرونا یک شرایط اورژانسی بهداشت جهانی است که به همکاریهای چندجانبه و همبستگی بینالمللی برای کمک به کشورهای مختلف نیازمند است. این فاجعه هم بهداشتی و هم اقتصادی و هم امنیتی است.
عدم کارآیی ملموس سازمانهای بین المللی در بحران کرونا مشهود بود و ما شاهد تحولاتی جدید در این حوزه بودیم. با تشدید شیوع کرونا یکی دیگر از فرضیه های نئورئالیستها در حال تحقق میباشد. ترامپ با متهم کردن سازمان بهداشت جهانی با همکاری با چین اعلام نمود که حمایتهای مالی را به سازمان بهداشت جهانی پایان خواهد بخشید. وی گفت: "چین با وجود پرداخت 40 میلیون دلار در سال در مقایسه با چیزی که ایالات متحده پرداخت کرده است تقریباً 450 میلیون دلار در سال است ، کنترل کامل بر سازمان بهداشت جهانی دارد." (Reuters,2020) این اقدام ترامپ علیه سازمان بهداشت جهانی با خشم و واکنشهای منفی جهانی روبرو شده و با انتقاد مقامات کشورهای اروپایی و سایر کشورهای جهان مواجه گردید. نهایتا خروج آمریکا از سازمان بهداشت جهانی نشانه دیگری از رویکرد یکجانبهگرایی واشنگتن و خروج از گروهها و شکستن قراردادهای بین المللی به شمار میرود.
ب ـ اتحادیه اروپا EU
شدت شیوع کرونا به حدی بود که کشورهای اروپایی به شدت غافلگیر شده و علاوه بر زیر سوال رفتن ساختارهای بهداشتی این کشورها آنها خود را در یک تنگنای امنیتی و زیست محیطی دیدند. عملکرد آنها در این حوزه به قدری انتقاد آمیز بود که شدیداً اعتماد به نفس کشورهای اروپایی را کاهش داد. اولین اقدام بستن مرزهای شنگن در اروپا بود.
ادامه تحولات منجر به رکورد و مشکلاتی در سطح اتحادیه اروپا گردید. یکی از این کشورها ایتالیا بود که به شدت به آستانه بحران رسید و اتحادیه اروپا نتوانست به آن کمک چندانی کند. پس از برگزیت و اوج گیری پوپولیست ها در ایتالیا، احتمال جدایی این کشور از اتحادیه اروپا بارها مطرح شده، البته تا کنون این اتفاق نیفتاده است. با این حال، نتایج جدیدترین نظرسنجی ها حاکی از آن است که «ایتالِگزیت» در میانه بحران ویروس کرونا به یک احتمال پررنگ تبدیل شده است. این موج به سرعت مورد استقبال شهروندان ایتالیایی قرار گرفت که با سوزاندن پرچم اتحادیه اروپا خواستار خروج این کشور از این تشکل اروپایی شدهاند. این استقبال بهقدری فراگیر بود که هشتگ «ایتال اگزیت» به سرعت در شبکه توییتر ترند شد. البته اخیراً از شدت آن کاسته شده است. همزمان شاهد اعتراضات مشابه در آلمان و فرانسه نیز بودیم و معترضان معتقد بودند که شیوع این ویروس اهمیت مرزهای ملی برای امنیت کشورها را آشکار نموده است.( Euronews, 2020)
در عین حال در مقابل یک دیدگاه خوش بینانه نیز وجود دارد که معتقد است بحران کرونا نه تنها به فروپاشی اتحادیه اروپا نخواهد انجامید بلکه برعکس همگرایی و همکاری اروپایی در قالب اتحادیه اروپا را تقویت خواهد کرد. بر این اساس اروپا گرایانی مانند هابرماس بر ضرورت پرهیز از ملی گرایی و یکجانبه گرایی در برخورد با این بحران و مدیریت دسته جمعی آن تاکید و برای نمونه هابرماس تاسیس صندوق مشترک کرونا در اتحادیه اروپا را توصیه و تجویز مینماید.
ج ـ تهدید کرونا برای ناتو:
در ایام شیوع کرونا نیروهای مسلح تقریباً در همه جای اتحادیه اروپا و ناتو مشغول فعالیت بودند . تلاش آنها شامل اعزام پزشکان نظامی به منظور کمک به غیرنظامیان ، ساخت بیمارستانهای صحرایی ، ارسال محمولات ضروری پزشکی و محافظتی ، توزیع مواد غذایی ، ضد عفونی کردن فضاهای عمومی و ارائه پشتیبانی روانشناسی از برخی کارکردهای این سازمان در ایام شیوع کرونا در کشورهای مستقر بوده است .ینس استولتنبرگ، دبیرکل «ناتو» در نشست وزرای دفاع کشورهای عضو این سازمان که از طریق ویدیوکنفرانس برگزار شد، گفت: "تهدیدات امنیتی با بحران کرونا از بین نرفته است. حتی برعکس، برخی گروههای متخاصم ممکن است از این شرایط سوءاستفاده کنند. احتمال دارد گروههای تروریستی جسورتر شوند". هم اکنون در نشستهای امنیتی ناتو ، بررسی تبعات و پیامدهای ویروس کرونا یکی از موضوعات اصلی دستور کار است.( Europarl.europa.eu, 2020)
از سوی دیگر برمبنای دیدگاه نئورئالسیم میتوان گفت دولتها، تنها در صورتی تمایل به همکاری خواهند داشت که این همکاری موجب افزایش قدرت آنان شود؛ این در حالی است که با استناد به دیدگاههای ترامپ، گویا اعضای اروپایی ناتو بیش از آمریکا و به واسطه عضویت در چنین سازمانی به قدرت خود افزودهاند؛ لذا ادامه این نوع همکاریها ازنظر ترامپ قابل قبول نیست. او بر این باور است که با توجه به قدرت نظامی ایالاتمتحده این کشور نیازمند همکاری با هیچ اتحاد نظامی نیست، بلکه این کشورها و اتحادهای نظامی هستند که به همکاری با آمریکا نیازمند هستند.
در نتیجه ترامپ معتقد است ایالاتمتحده نباید بیش از این در ناتو سرمایهگذاری نماید، زیرا آمریکا مانند گذشته ثروتمند نیست و نمیتواند بار این سازمان را به دوش بکشد .( Fisher, 2016: 16)
چالشهای امنیتی ناشی از رکود اقتصادی در دوران شیوع کرونا
1- رواج سرقتهای مدرن در سطح بین الملل
شوک عصبی ناشی از کشتار گسترده ویروس کرونا موجب اتخاذ شیوه های نامانوس در روابط بین الملل گردیده است. امروزه حتی قدرتهای بزرگ جهانی فقط به فکر رهایی خود از این مخمصه جهانی هستند و در چارچوب نئورئالیسم برای رسیدن به این هدف اصلی یعنی بقاء هر کاری را انجام میدهند.
مقامهای دولت محلی در برلین آلمان میگویند با دستور دونالد ترامپ به شرکت ۳ام، تولیدکننده ماسکهای تنفسی، ۲۰۰ هزار ماسک سفارش پلیس برلین در بانکوک و پیش از بارگیری به سوی آلمان، متوقف و به سوی آمریکا تغییر مسیر داده است. مقامهای برلین این اقدام دولت آمریکا را "دزدی دریایی مدرن" خواندهاند.
(Theguardian,2020)
از سوی دیگر شاهد بودیم که ایتالیاییها کشتی حاوی محموله الکل را که به مقصد تونس در حرکت بود به سرقت بردند و یا جمهوری چک هم پیش از این محموله کمکهای انسانی چین به مقصد ایتالیا را مصادره کرده بود.
2- افزایش فعالیت هکرها در ایام کرونایی
به نظر میآید با شیوع ویروس کرونا و گسترش نگرانیها در دنیا، فرصتی جدید برای هکرها پیش آمده تا از کاربران سوءاستفاده کنند. هکرها حتی به سایت سازمان بهداشت جهانی نیز رحم نکرده اند و بارها به سایت این سازمان پیشرو در مقابله با کرونا حمله نموده اند. با افزایش دورکاری و حضور افراد در منزل ، به دلیل ضعیف بودن سیستم امنیتی شبکه های خانگی و لپ تاپ های شخصی افراد بیشتری در سطح جهانی در معرض هک اطلاعات و سرقت حسابهای شخصی قرار دارند.( Reuters ,2020)
همچنین بر طبق آمارهای اعلامی، روزانه تقریبا ۱۸ میلیون عدد ایمیل مخرب و دروغین به کاربران سراسر دنیا منتشر میشود که گوگل جلوی آنها را میگیرد. طبق اطلاعات این شرکت، ایمیلهای مخرب از هفته پیش تا به حال روزانه رو به افزایش بوده و در بیشترین حالت به ۱۸ میلیون عدد در یک روز رسیده است.
(Businessinsider ,2020)
تاثیر کرونا بر شرایط امنیت منطقه ای و جهانی
از نگا نئورئالیستها دولت مهم ترین تهدید کننده و مهم ترین تهدید شونده است . بنابراین ثبات در نظام و امنیت بین المللی ، هنگامی میسر است که قدرت هژمون بین المللی وجود داشته باشد تا عناصر یا بلوکهای خاطی و سرکش را کنترل نماید. دلیل ضرورت چنین عاملی، این است که دولتها ذاتاً در پی رقابت و توسعه طلبی هستند و همین علایق امپریالیستی، حفظ وضع موجود را با خطراتی مواجه میکند. ضرورت دیگر برای موجودیت و فعالیت دولت پرقدرت و هژمون این است که در پناه چنین ثباتی ، سازمانها و موسسات بین المللی مجال تولد و توسعه می یابند. (نصری، 1386: 224)
یک اجماع تقریبی وجود دارد که شیوع این بیماری باعث تغییرات در ساختار بین المللی قدرت خواهد شد، تغییراتی که ما شاید در ابتدای درک و تصور کردن آنها باشیم . آقای ریچارد هاس معتقد است این بحران احتمالا به وخامت کنونی روابط چین و آمریکا دامن زده و یکپارچه سازی اروپا را نیز تضعیف کند. در سمت مثبت نیز ما شاهد تقویت روند مدیریت جهانی بهداشت عمومی خواهیم بود. ولی در کل بحرانی که ریشه در جهانی شدن دارد به جای اینکه تمایل جهانی برای مقابله با آن را تقویت کند باعث تضعیف آن خواهد شد.(Foreign Affairs,2020). آقای نیکلاس برنز هم معتقد است تا کنون همکاری بین المللی به شکل تاسف آوری ناکافی بوده است. اگر آمریکا و چین به عنوان دو کشور قدرتمند دنیا نتوانند اختلافات خود را درباره مسئول اصلی بحران کنونی کنار بگذارند و به شیوهای موثرتر هدایت تلاشها برای مقابله با آن را بر عهده بگیرند، اعتبار هر دو کشور به شکل قابل توجهی آسیب خواهد دید. اگر اتحادیه اروپا نتواند کمکهای هدفمند بیشتری دراختیار ۵۰۰ میلیون شهروند خود قرار دهد ممکن است در آینده حکومتهای ملی، سهم بیشتری از اختیارات خود را از بروکسل بازپس بگیرند. در آمریکا نیز مهمترین مسئله توانایی دولت فدرال در ارائه اقداماتی موثر برای مقابله با بحران است. (همان)
تهدید دیگر این ویروس علیه امنیت جهانی، متوجه مناطقی است که درگیر منازعهاند که متاسفانه تقریبا بیشتر این موارد در خاورمیانه هستند از جمله سوریه، افغانستان و یمن در این منطقه واقع شدهاند.
نگرانی پیرامون این وضعیت از آنجایی ناشی میشود که در این کشورها "جنگ دو جبهه ای" خواهد بود: علیه ویروس و گروههای درگیر علیه یکدیگر. البته گروه افراطی و تکفیری به دلایل سیاسی و یا تبلیغاتی در این ایام ادعا نموده اند که حملات خود را کاهش داده اند ولی ما همچنان شاهد ناآرامیهای منطقه ای و آوارگی پناهجویان جنگی هستیم.
وضعیت تجارت جهانی پس از کویید 19
کرونا ویروس اقتصاد جهانی قرن بیست و یکم را با چالشی جدی مواجه کرده است. بر خلاف اقتصاد درون گرای ایران، اقتصاد کشورها در دنیا همچون چرخ دنده های یک ماشین بزرگ کاملاً به هم پیوسته و مرتبط بوده و وقوع یک بحران بین المللی همچون کرونا باعث ایجاد اختلال در متغیرهای اقتصادی کشورها می شود. کاهش تولید در سطح دنیا موجب کاهش تقاضا برای مواد اولیه در صنایع مختلف می شود، این کاهش خود بر سطح درآمد کشورهای صادرکننده مواد اولیه اثرگذار بوده و این روند به صورت چرخه ای باعث ایجاد یک رکود بزرگ اقتصادی می شود. کاهش ارزش سهام و برهم خوردن ترازهای بازرگانی عموماً کشورهای قدرتمند را دچار تغییرات و نگرش جدیدی کرده است. شوک اصلی وارد شده به نظام مالی و اقتصادی جهانی درک این موقعیت است که زنجیرههای تامین و شبکههای توزیع جهانی شدیدا در برابر اختلالهای ایجاد شده آسیب پذیر است.
صندوق بین المللی پول اعلام کرد که جهان وارد رکودی شده است که احتمالاً بدتر از بحران اقتصادی سال 2009 است. در بحران قبلی، اقتصاد جهان حدود یک دهم درصد (%0/1) کوچکتر شد، اما اکنون موسسه مالی بین المللی می گوید، انتظار می رود که اقتصاد جهانی در سال 2020 در خوشبینانه ترین حالت حدود 1.5 درصد کوچکتر شود.سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی نیز هشدار داد که در ماههای آینده برخی از اقتصادهای بزرگ جهان وارد رکود می شوند و سالها طول می کشد آسیب اقتصادی کرونا جبران شود. اخراج افراد از مشاغل مختلف و رکود اقتصادی و افزایش سطح بیکاری باعث شده است که این امر به خودی خود حتما مشکلات امنیتی در کشورها بوجود خواهد آورد.
گسترش شتابان اپیدمی کرونا می تواند اقتصاد ایالات متحده را نیز به چالش بکشد. احیای اقتصادی، تدریجی است و چند سال طول خواهد کشید و این بسته، بدهیهای جدیدی بر دوش اقتصاد آمریکا خواهد گذاشت.
این امر فشار جدیدی بر بودجه دفاعی آمریکا وارد میکند و پنتاگون را به بازنگری در اولویتهای راهبرد دفاع ملی و راهبرد امنیت ملی وادار خواهد کرد و موجب کاهش فعالیتهای آمریکا در خاورمیانه خواهد شد. پیشبرد قدرت در رقابت با روسیه و چین، اولویتهای اصلی هر دو سند محسوب میشود.
فرصتهای جدید برای توسعهطلبی چین و روسیه. هر دو رقیب پرقدرت آمریکا طی دهه گذشته تعامل خود درمنطقه خاورمیانه را افزایش داده و پیش بینی میشود که از کووید-19 برای گسترش نفوذ و دسترسی خود استفاده کنند، چیزی که اکنون در آفریقا و اروپا انجام میشود.
با وجود اینکه تمرکز کشورها در مرحله نخست به مدیریت بیماری و در ادامه به مهار آن است، سناریوی مدنظر بانک جهانی، افت شدید در درآمد افراد که در نهایت به افت رشد تولید ناخالص داخلی کشورها منجر میشود، است. بانک جهانی معتقد است پاندمی کرونا بر چند روش میتواند بر اقتصاد کشورها و به تبع آن جهان تاثیر بگذارد که عبارت است از: کاهش اشتغال، افزایش در هزینههای معاملاتی بینالمللی، کاهش شدید در سفر و صنعت توریسم و کاهش در تقاضا برای خدماتی که نیاز به ارتباط نزدیک و مستقیم افراد با یکدیگر دارد.
علاوه بر موارد فوق شاید نکته مثبت این پاندمی این باشد که این ویروس سبب رونق استفاده جهانی از نرم افزارهای چند منظوره با دامنه کاربردی وسیع از انجام امور بانکی تا نظارت بر زندگی اجتماعی نظیر واتس اپ و وی چت شود. البته به علت مزایای تجارت الکترونیک، بسیاری از کسب و کارها به سمت این حوزه متمایل شده اند که نوید ارتقای سطح تجارت الکترونیک در آینده را خواهد داد.
جمع بندی و نتیجه گیری:
کرونا سرانجام خواهد رفت، ولی زخم ناشی از کرونا و پیامدهای آن بر پیکر جهان باقی خواهد ماند. چرا؟ چون ساختار قدرت بین الملل کنونی، توان کافی برای درمان این زخم و جبران پیامدهای وسیع آن را ندارد، طبعاً این ساختار تغییر خواهد کرد و نظمی جدید پدیدار خواهد شد. در رسانه های بین المللی سناریوهای متفاوتی در رابطه با جهان پس از کرونا مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که البته بررسی عمیق همه این اتفاقات نیاز به گذشت زمان دارد. از منظر نئورئالیسم در یک نظام خودیار، واحدها نگران بقای خود هستند و این نگرانی رفتار آنها را مشروط می سازد.
در این راستا نئورئالیستها مانند اسلاف خود یعنی رئالیستها ، به بررسی کنندگان امنیت توصیه می کنند که دولتها در عرصه بین المللی، کارکرد یکسانی دارند، یعنی همگی در حال جستجو و گسترش قدرت هستند. بنابراین، امید و اعتماد به بحث مسالمت آمیز با قدرت های مسلط در محیط بین المللی بیهوده است.
در این راستا همه گیری ویروس کرونا بسیاری از فرضیات درباره امنیت را دگرگون کرده است. همانطور که گفته شد مطابق آموزه های نئورئالیسم تعامل دولتها و بازیگران در نظام بین المللی در محیطی هرج و مرج زا صورت میگیرد ولی با شرایط موجود نیاز است تا با شکل گیری ساختارهای جدید و ایجاد نهادها و روندها، این هرج و مرجها دچار تغییر و قانونمند شود. اکنون، وقت آن رسیده که در اصول امنیت بین المللی بازنگری و تجدید نظر شود. در مواجهه با این بیماری همه گیر، بشریت برای اولین مرتبه دست کم در تاریخ معاصر با یک تهدید مشترک مواجه شده که از بین بردن آن تنها از طریق اقدام جمعی ممکن است. بیشتر مباحثات اکنون حول محور هزینه سنگین اقتصادی و اجتماعی غلبه بر ویروس کرونا می چرخد. اختلال در زندگی عادی به شدت گسترده و تنها با درگیری های بزرگ جهانی قابل قیاس است.
ویروس به ما می آموزد که سلسله مراتب تهدیدهای امنیتی جهانی به سرعت در حال تغییر است و ما با دشمنان جدیدی مواجه خواهیم شد و این امر مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در اولویت های امنیتی ماست. نئورئالیسم میگوید که هدف اصلی دولتها این است که جایگاه و موقعیت خودشان در نظام بین الملل را حفظ کنند و بقاء خودشان را تضمین نماید.واقعیت آن است که «کرونا» به بازیگران سیاست بینالملل هشدار داد امنیت جهانی در گرو عقلانیت اجتماعی و انسانی است .
امنیت ملی دیگر نباید تنها از طریق توانایی های نظامی یک کشور تعریف شود. سلاح های هسته ای و سایر سلاح های مدرن قادر به مقابله با یک بیماری همه گیر، تغییرات آب و هوایی، مهاجرت غیرقابل کنترل و سایر چالش هایی که هم بشریت به صورت کلی و هم هر کشوری به صورت مجزا با آنها مواجه است، نیستند. اکنون به وضوح می بینیم که بسیاری از ابزارهای قدیمی که از دوردست ها برای تامین امنیت به کار گرفته می شدند، بی فایده هستند و تنها به هدر رفتن منابع می انجامند بدون اینکه تاثیری در پیشرفت علم، آموزش و پزشکی داشته باشند. بنابراین دولتهای امروزی پس از شیوع ویروس کرونا و بحرانی که با خود به همراه آورد، چارهای ندارند جز اینکه در سیاستهای بهداشتی خود تجدیدنظر کرده و امنیت بهداشتی را نیز از حیث اولویت، در کنار امنیت نظامی جای دهند و نهایتاً بحران ویروس کرونا دست کم برای چندین سال بیشتر دولتهای جهان را وادار خواهد کرد بر اساس آموزه های رئالیستی و نئورئالیستی به درون گرایی روی آورند و به جای تمرکز روی اتفاقاتی که در اطراف روی میدهد روی ان چیزهایی متمرکز شوند که در داخل مرزها روی میدهد.
منابع فارسی
1- مشیرزاده، حمیرا،1386، تحول در نظریه های روابط بین الملل، تهران، انتشارات سمت
2- سیف زاده ، حسین (1396)، نظریه پردازی در روابط بین الملل مبانی و قالبهای فکری،تهران، انتشارات سمت
3- دوئرتی جیمز، فالتزگراف، رابرت،نظریه های متعارض در روابط بینالملل، ترجمه بزرگی، وحید، طیب، علیرضا،1374، تهران، نشر قومس
4- خبیری کابک، بیگدلی محمدرضا، تأثیر سیاست خارجی دولت ترامپ بر مکانیزم امنیت دستهجمعی،1396، فصلنامه مطالعات روابط بین الملل،دوره 10 شماره 40
5- نصری، قدیر، (1386)، روش شناخت در مکتب نئورئالیسم، فصلنامه مطالعات راهبردی ، سال دهم ، شماره2
6- ساهاکیان، پاتریک،1399، باز اندیشی مفهوم امنیت بین الملل پس از کرونا، سایت دیپلماسی ایرانی، http://www.irdiplomacy.ir
نظر شما :