در حق کابل بیش از اندازه نیکی کرده ایم
نمک نشناسی و سوء استفاده افغانستان از بزرگ منشی ایران
مصطفی زندیه، کارشناس ارشد مسائل حوزه افغانستان و پاکستان
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه:
بنا به اعلام سخنگوی وزارت امورخارجه قرار است یک هیات 50 نفره از وزارت امورخارجه افغانستان به سرپرستی حنیف اتمر سرپرست آن وزارتخانه به منظور پیگیری وقایع مربوط وقایع هریرود و یزد روزیکشنبه مورخ 1/ 4/ 1399 به تهران سفر کند. رسانه های افغانی پیش از این اعلام کردند محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان در نشست هیأت دولت اعلام کرده که اتمر به ایران میرود تا روی «موضوعات کلیدی » مهاجران با مقامهای ایرانی گفتوگو کند.
جمهوری اسلامی ایران بیش از 40 سال است سخاوتمندانه و با آغوش باز میزبان حدود 4 میلیون مهاجر افغانستان است. تحصیل رایگان، خدمات پزشکی رایگان، استفاده از سوبسید سوخت و انرژی و بسیاری خدمات دیگر که اتباع افغانستان همانند دیگر هموطنان مان از آن بهره مند بوده و هستند از جمله این خدمات است. به عنوان مثال در تازه ترین اقدام، جمهوری اسلامی ایران اعلام داشت اتباع افغانی که مبتلا به بیماری کرونا هستند را به طور رایگان مداوا می کند. در همین راستا و در آخرین تحول رخ داده کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در گزارشی اعلام کرد، بیش از یک میلیون پناهجوی قانونی و دو میلیون پناهجوی غیرقانونی در ایران از بیمه خدمات درمانی بهرهمند هستند که این مساله ایران را پیشتاز ارائه کمک هزینه درمانی به پناهجویان کرده است. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در این گزارش که برای تهیه آن به تعدادی از پناهندگان افغانستانی در ایران مراجعه کرده می افزاید، پناهندگان افغانستانی در ایران از بیمهای بهرهمند هستند که مزایای آن با مزایای بیمه شهروندان ایرانی یکی است. گذشته از این رایگان بودن تحصیل مهاجران افغان اعم از قانونی و غیرقانونی، کمک هزینه درمان در بیمارستان همچون جراحیها و همچنین داروهای درمانی و مراقبت از بیمار برای خانوادههای پناهندههای پذیرفته شده در سراسر ایران، از جمله خدمات جمهوری اسلامی ایران است که کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در این گزارش به آن اشاره کرده است. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در پایان گزارش خود از ابتکار عمل دولت ایران در ارائه خدمات به پناهندگان قدردانی کرد. دراینجا شایسته است این رفتار انسانی جمهوری اسلامی ایران مقایسه شود با کشوری اروپایی همانند مجارستان که اقدام به اخراج دانشجویان ایرانی مبتلا به کرونا کرد و این در حالی است که این دانشجویان اقامت قانونی و رسمی مجارستان را داشتند و یا مقایسه کنیم با کشورهای اتحادیه اروپا که حاضر نشدند چند صد هزار مهاجر سوری و افغانی را بپذیرند. این در حالی است که ایران اسلامی در دوران جنگ تحمیلی و تحریم، میلیون ها افغان را پذیرفته و این اتباع افغانستان در ایران مشغول به زندگی و کار هستند و از محل درآمد خود، هزینه خانواده های خود در افغانستان را تامین می کنند که با این حساب شاید بتوان گفت حدود ۱۰ میلیون افغانی در داخل ایران و یا در خاک افغانستان در کنار سفره سخاوتمندانه ایران بهره مند هستند.
علی رغم تمامی این خدمات و مهمان نوازی از مهاجرین افغانستان، متاسفانه بسیاری از مواقع شاهد نمک نشناسی برادران افغان خود هستیم که دل هر انسان منصفی را به درد می آورد. در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران می تواند در مقابل این وضعیت از ابزار مهاجرین استفاده کند ولی متاسفانه این دولت افغانستان و برخی از سیاستمداران معلوم الحال این کشور هستند که تلاش می کنند از این مهاجرین به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران بهره برداری کنند و اهداف و مقاصد اربابان خود یعنی آمریکا و برخی از کشورهای منطقه ای رقیب ایران را تامین کنند.
وقایع غرق شدن تعدادی از شهروندان هریررود و نیز کشته شدن چند تن از اتباع افغانستان در شهر یزد بار دیگر دستمایه ای برای راه اندازی موج جدیدی از حملات بر علیه جمهوری اسلامی ایران و ایجاد موجی از ایران هراسی در رسانه های محلی، ملی افغانستان و بنگاه های خبرپراکنی بین المللی بر علیه کشورمان شد. برگزاری تجمعات اعتراض آمیز در شهرهای مختلف افغانستان و آتش زدن پرچم مقدس و نیز مقامات عالیه کشورمان را میتوان مورد اشاره قرار داد.
در کشوری به نام افغانستان که متاسفانه هر روز صدها نفر بر اثر جنگ، درگیری، زد و خورد و تسویه حسابهای شخصی و یا توسط باندهای جنایتکار کشته میشوند و هیچگاه نیز عاملین این جنایات نه شناسایی، نه مجازات و نه از سوی دولت و دیگر نهادهای این کشور و حتی نهادهای بین المللی مورد پیگیری قرار می گیرند، پذیرش این نکته بسیار سخت است که در حوادثی همانند غرق شدن افغان ها در هریرود و یا حادثه یزد دغدغه دولتمردان افغانی جان اتباع کشورشان باشد. به نظر می رسد در مورد جمهوری اسلامی ایران حساسیت و پیگیری دولتمردان کابل در حوادثی همانند هریرود، یزد و موارد قبل از آن به هیچ وجه به دلیل استیفای حقوق اتباع این کشور صورت نمی پذیرد بلکه اهداف دیگری در سر دارند و در نگاه کلان مقاصد دشمنان منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی ایران را پیگیری و اجرا می کنند و در این میان قطعاً منافع سرشاری نیز نصیب آنان می شود. با این توصیف میتوان به خوبی درک کرد که چرا شبکه های معاند و مزدور همانند بی بی سی و ایران اینترنشنال به طور گسترده این اخبار را پوشش میدهند.
به عنوان مثال چند روز قبل از سقوط هواپیمای اوکراینی در ایران، نیروهای آمریکایی در یک رشته حملات هوایی بیش از ۵۰ نفر از غیر نظامیان و از جمله زن و کودک افغانی را در منطقه شیندند ولایت هرات کشتند و هیچ صدایی از مقامات مسئولین، رسانه ها و سازمان های حقوق بشری این کشور شنیده نشد. در این میان نقش برخی از عوامل مرموز و انجمنهای به اصطلاح حامی مهاجرین همانند انجمن دیاران که در قضیه هریرود اقدام به انتشار مقاله ای به قلم آقای جلایی پور بر علیه کشورمان کرد و یا در ماجرای کشته شدن تبعه سیاهپوست آمریکایی به دست پلیس این کشور بلافاصله اقدام به مقایسه این حادثه با رفتار با افغان ها در ایران و انتشار آماری در خصوص نگاه شهروندان تهرانی به اتباع افغانستان پرداختند را نمی توان نادیده گرفت.
به طور خلاصه می توان گفت روابط ایران و افغانستان دو وجه دارد یک طرف ایران قرار دارد که از نگاه افغان ها همیشه متهم، بدهکار و از قبل محکوم و طرف دیگر افغانستان که علیرغم جرایم بی شمار اتباع آن کشور در نقض حاکمیت و قانون ایران، همواره طلبکار، حق به جانب و همیشه پیروز جنجالهای رسانهای بوده و به طور خلاصه جای شاکی و متشاکی عوض شده است.
در اینجا بد نیست به برخی از جرایم اتباع افغانی علیه هموطنان ایرانی اشاره کرد، بریدن سر زن ایرانی توسط شوهر افغانش در افغانستان، تجاوز به دختر خردسال شش ساله ایرانی توسط چند تبعه افغانستان در شهر مشهد، قتل زن ایرانی و فرزند خردسالش توسط همسر افغانش در مشهد، تجاوز به زنان شوهردار ایرانی در حضور همسرشان در یکی از بزرگراه های تهران توسط چند تبعه افغانی، تجاوز به توریست فرانسوی در تهران، گروگانگیری اتباع ایرانی در داخل ایران و یا انتقال آنان به افغانستان، اغفال و یا گروگانگیری دختران و زنان ایرانی و انتقال آنان به افغانستان، ربایش کودکان و انتقال آنان به افغانستان و هزاران هزار مورد دیگر که می توان به آن اشاره کرد.
متاسفانه برخورد کریمانه و بزرگ منشی جمهوری اسلامی ایران در عدم انعکاس اینگونه وقایع باعث شده تا برخی تصور کنند که سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال اتباع افغانی اشتباه و انفعال بوده و برهمین اساس از افشای این دست از جنایات افغانها بر علیه اتباع خود چشم پوشی کرده و سانسور می کند. در مقابل طرف افغانی در سایه سکوت همراه با بزرگ منشی مقامات و مسئولان ایرانی از اتباع خود که به خاک جمهوری اسلامی ایران تجاوز کرده و حاکمیت آن را نقض می کنند همانند حادثه اخیر هریرود و یزد به شدت دفاع و علیه جمهوری اسلامی ایران و ارکان آن و از جمله نیروی انتظامی می تازد و به این مقدار نیز بسنده نکرده و به این حوادث ابعاد بینالمللی بخشیده و با آبرو و حیثیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بازی می کند.
در حالی که سالیانه حدود 500 هزار تن از اتباع افغانستان به طور قاچاق و غیرقانونی از مرز ایران عبور می کنند، به جای آنکه مقامات دولت افغانستان پاسخگوی نقض حاکمیت جمهوری اسلامی ایران باشند با نهایت بی انصافی از موضع طلبکاری برخورد می کنند. در عین حال آنچه در این میان جای تاسف و شگفتی دارد فارغ از برخورد و سیاست کریمانه و بزرگ منشی، انفعال بیش از اندازه مسئولین کشورمان در قبال این سیاست و رفتار طرف افغانی است و همین امر باعث جری تر شدن آنان شده و اینجاست که می گوییم جای شاکی و متشاکی عوض شده است. (بخصوص اینکه اخیراً در فضای مجازی تصاویری از توهین های آشکار شامل نصب بنر و نیز شعارنویسی های بسیار زشت بر دیوار سفارت جمهوری اسلامی در کابل و نیز سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در هرات منتشر شده که به هیچ وجه شایسته روابط تاریخی دوکشور نیست. دردناک تر این که این اتفاقات توهین آمیز در شرایطی رخ داده که مامورین دولتی هیچگونه ممانعتی از تظاهرکنندگان به عمل نیاورندند.)
از سوی دیگر در حادثه اخیر در یزد و در حالی که در همه کشورهای دنیا چنانچه راننده ای به اخطار پلیس توجه نکند مورد تعقیب و هدف گلوله قرار می گیرد ولی در نهایت ناباوری و در شرایطی که انتظار می رفت سفیر افغانستان در تهران به وزارت امور خارجه شبانه احضار شود این شخص سفیر بود که در روز تعطیل جمعه به یزد سفر کرده و مسئولان استان را به محل کارشان فرا می خواند تا به وی توضیح دهند! روشن نیست چطور مسئولین و دیگر ارگان های ذیربط کشورمان انجام این سفر را در روز جمعه پذیرفتند؟! ( هرچند که بعدازاین ماجرا و نیز توهین های صورت گرفته به مقامات عالیه کشورمان در شهرهای مختلف افغانستان به خصوص در کابل و هرات، سفیر آن کشور در تهران به وزارت امورخارجه کشورمان برای ارائه پاره ای از توضیحات توسط مقام ذیربط فراخوانده شد.) آیا از نظر مقامات کابل و اربابان غربی و منطقهای آنان به راستی به صرف اینکه کسی تبعه افغانستان باشد می تواند مجوزی برای ارتکاب جرایم داشته باشد؟ آیا قرارداد کاپیتالاسیونی بین دو کشور امضا شده که دست آنان برای هرگونه جرم و تجاوز آزاد گذاشته و شهروندان ایرانی از آن آگاه نیستند؟ این در شرایطی است که در هیچ جای دنیا عبور غیرقانونی از مرز و نقض حاکمیت پذیرفته نیست. در اینجا لازم است به رفتار طرف افغانستانی با اندک اتباع ایرانی که به طور غیرقانونی وارد خاک افغانستان می شوند نگاهی انداخته تا قضاوت دراین خصوص قدری روشن تر شود. بر اساس برخی شواهد و اخبار منتشره اتباع ایرانی پس از احراز ورود غیرقانونی به خاک افغانستان بازداشت شده و بلافاصله به اتهام تروریسم و اعمال خرابکارانه روانه زندان شده اند و پس از برگزاری دادگاه تا ۱۲ سال به زندان محکوم می شوند.
از سوی دیگر از نظر افغان ها بهترین همسایه آنها ترکمنستان است، می دانید چرا؟ چون به افغان ها ویزا و اقامت نمی دهد و هر کسی که از مرز بخواهد به صورت قاچاق وارد این کشور شود بلافاصله با تیر مستقیم مورد هدف قرار می گیرد. آیا به راستی باید انتظار داشت اتباع افغانستان و یا هر کشور دیگری که به طور غیرقانونی قاچاقی وارد کشور میشوند مورد رأفت اسلامی قرار گیرند؟
اینکه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بهطور مداوم و مکرر مورد حملات و تاخت و تاز باندهای قاچاق، سیاستمداران فاسد و رسانه های معاند خود فروخته قرار دارند به این دلیل است که این نیروی مقتدر کشورمان است که تا حدود زیادی جلوی بسیاری از این مفاسد و جنایات را گرفته و به همین دلیل مورد هجمه و تاخت و تاز قرار دارد. جای بسی تأسف است برخی عوامل معلوم الحال نیز در داخل و خارج از کشور که خود را ایرانی میدانند به مدافعان امنیت و مرزهای کشور که در شرایط بسیار حساس منطقه، وظیفه تامین امنیت را بر عهده دارند حمله می کنند و با این شبکه های قاچاق انسان و مواد مخدر همراهی و خوش خدمتی می کنند.
چه باید کرد؟
اخیراً کمیسیون بین الملل مجلس نمایندگان افغانستان از کم کاری وزارت امور خارجه افغانستان انتقاد کرده و موارد زیر را از آن وزارتخانه مطالبه کرده اند:
1. پاسخگویی آقای حنیف اتمر به دلیل ضعف برخورد با حادثه هریرود
2. درخواست عذرخواهی دولت ایران
3. پرداخت غرامت به بازماندگان
4. محاکمه ماموران مرزبانی ایران با حضور نماینده افغانستان در دادگاه و مجازات آنان
5. قطع روابط با ایران در صورت عدم اجابت خواسته های طرف افغانستانی
نیکی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند... ناگفته پیداست وقتی چنین توهماتی در کمیسیون مثلاً حرفهای مجلس یک کشور مطرح می شود، نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. افرادی در مقام نماینده مردم که در ارتباط با سیاست خارجی کشور باید بر مبنای واقعیات اظهار نظر و تصمیم گیری می کنند متاسفانه چشم بر بسیاری از واقعیات های دیگر بسته اند. در واقع اینها همان کسانی هستند که در برابر کشتار کودکان و نوزادان و حمله به عروسی ها و زایشگاه ها کر و لال بوده اند و حالا ناگهان در قبال حقوق چند شهروند متجاوز خود چنین غیرتمند شده و توهم زده اند که گویی ایالات متحده در حال دفاع از حقوق شهروندان خود در سومالی است! شایسته است پاسخ مناسب و متناسب به این رفتار باید توسط کمیسیون مشابه مجلس شورای اسلامی متضمن تهدید به تحدید تسهیلات گسترده ای که در اختیار افغان های قانونی و غیرقانونی مقیم کشور است تنظیم و ارائه شود. ضمن اینکه واقعا جای تامل است نمایندگان یادشده به جای قدردانی از خدمات 40 ساله دولت و مردم ایران به سه میلیون اتباع کشورشان در ایران، درخواست می کنند که دولت ایران از آنها عذرخواهی کند. روشن است که جمهوری اسلامی ایران در بحث آموزش، بهداشت و سایر موارد که کم هم نیست در حال بهترین خدمات رسانی به اتباع افغانستانی است. حتی شرایط به گونه ای است که نخبگان خودمان در مقطع دکترا از آن بی بهره هستند. حالا به جای تشکر از این همه زحمات، مجلس نمایندگان این کشور برای جمهوری اسلامی ایران شرط و شروط هم تعیین می کند. شاید بد نباشد فیلمی از جرایم و جنایات برخی از افغان ها که علیه اتباع ایرانی صورت گرفته تهیه و در کابینه و پارلمان افغانستان نشان داده شود تا اندکی عرق شرم بر پیشانی مسئولین افغانی بنشیند.
جمع بندی:
به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران باید هم زمان با تداوم رفتار و برخورد کریمانه و بزرگ منشی که از نظر برخی منتقدین به انفعال تعبیر می شود، با صدای بلند اعلام کند: جمهوری اسلامی ایران که ۵۰۰ هزار شهید و جانباز در دفاع مقدس از مرزهای خود تقدیم کرده هر آن کسی که بخواهد حاکمیت و مرز کشور را نقض کند به سزای اعمال خود رسانده و کسانی که حاکمیت و مرزهای مقدس جمهوری اسلامی ایران را مورد خدشه قرار داده و نقض کنند و به طور غیرقانونی وارد کشور شوند مورد هدف و تعقیب قرار میگیرند و مسئولیت آن بر عهده حاکمان افغانستان است و باید هزینهها و غرامت آن را نیز بپردازند. باید کسی پیدا شود و با صدای بلند بگوید اینجا ایران اسلامی است که تابع قانون است و کسانی که بخواهند از رافت کارگزاران جمهوری اسلامی ایران سوء استفاده کنند و قوانین ایران را که صدها شهید برای آن تقدیم شده تخطی کنند با شدیدترین نوع برخورد مجازات خواهند شد. وقت آن رسیده است که جمهوری اسلامی ایران در گفت وگو با مقامات افغانی شیطنت های ارگ ریاست جمهوری افغانستان را مدنظر قرار دهد و قدری در نگاه مملو از عطوفت و بزرگ منشانه و در پارهای موارد ساده انگارانه به آنان تجدید نظر کند تا بدانند که سیاستمداران و برخی از افراد در افغانستان بر اساس ماموریتی که بر عهده آنان گذاشته شده در زمین هم پیمانان خود یعنی آمریکا، عربستان و دیگر دشمنان ایران در حال بازی علیه ایران اسلامی هستند. خود افغان ها می دانند که چسبندگی نیازهای حیاتی بسیاری از مناطق افغانستان به خصوص مناطق غربی و جنوبی این کشور به جمهوری اسلامی ایران به قدری گسترده است که در صورت جدیت در تداوم شیطنت های طرف افغانی، کافی است تا مسئولین خیرخواه کشورمان بخواهند در سیاست خود در قبال مهاجرین و مقیمین افغانستان در ایران قدری تجدیدنظر کنند و طرحی نو دراندازند. آنگاه این احتمال قویاً وجود دارد که سیاست بازان فریب خورده افغانی در رفتار خود تجدیدنظر کنند.
نظر شما :