رؤیای بلندپروازانه پوتین و لزوم دوراندیشی تهران
«راهبرد اوراسیای بزرگتر» روسیه و جایگاه ایران
نویسنده: حسام الدین حجت زاده، کارشناس مسائل آسیای مرکزی
دیپلماسی ایرانی: فدراسیون روسیه از سال 2014 با تغییر نگرش سنتی بازمانده از دوران اتحاد شوروی که اروپا و حوزه اقیانوس اطلس در کانون آن نگرش قرار داشت، در سیاست خارجی خود برای کشورهایی اولویت قائل شده است که به نوعی از مرزهای شوروی سابق حراست میکنند. برایناساس راهبرد نوین که میتوان آن را «راهبرد اوراسیای بزرگتر» نامید، روسیه مفهوم معمول اوراسیا را که در ادبیات سیاسی این کشور و جهان غالباً به مناطق ما بین اروپا و آسیا اطلاق میشود، گسترش داده و اوراسیای بزرگتر را چنین تعریف کرده است: از پرتغال در جنوب غرب اروپا تا شبه جزیره کره در شرق آسیا و از قطب شمال تا اقیانوس هند.
بازتعریف مفهوم اوراسیا درواقع آنچه را که ولادمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، در سال 2010 از آن بهعنوان «اروپای بزرگتر؛ از لیسبون تا ولادیوُستوک» یاد کرد، تکمیل کرده است. برهمیناساس بهنظر میرسد مداخله مسکو در اوکراین به سود مخالفان مسلح دولت کیِف از سال 2014، افزایش دخالت نظامی و تحرکات سیاسی روسیه در غرب آسیا و بهویژه در بحران سوریه و جنگ افغانستان پس از سال 2015، گسترش قابل ملاحظه روابط اقتصادی و نظامی کرملین با دولت «ناراندرا مودی» در هند و احتمالاً حضور فعال روسیه در مذاکرات ایران و گروه 1+5 درزمینه برنامه هستهای جمهوری اسلامی، همگی بر مبنای راهبرد «اوراسیای بزرگتر» پوتین انجام شدهاند. روسیه با هدف پیشبرد راهبرد اوراسیای بزرگتر، اقدامات زیر را در دستور کار قرار داده است:
• تأسیس اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) با مشارکت بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان در سال 2015 و ترغیب دولتهای مختلف حوزه اوراسیای بزرگتر ازجمله ترکیه، ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، لبنان، رژیم صهیونیستی و فراتر از آن، برخی کشورهای شمال آفریقا مانند مصر، تونس و مراکش در طول دو سال گذشته برای عضویت در این اتحادیه یا همکاری با آن. مسکو دراینراستا بهمنظور بستن قرارداد تجارت آزاد با کشورهایی همچون: ایران، هند، ویتنام و مصر گامهای عملی برداشته است.
• گسترش حوزه نفوذ جغرافیایی سازمان همکاری شانگهای (SCO) از طریق حمایت از پیوستن کامل هند، پاکستان و تا حدی ایران به این سازمان منطقهای تحت نفوذ چین و روسیه. دراینزمینه، دهلینو و اسلام آباد موفق شدند در آخرین نشست سران «SCO» در «تاشکند» ازبکستان (ژوئن 2017) عضویت دائم آن را بهدست بیاورند و تهران بهدلیل کارشکنی بعضی اعضا ازجمله تاجیکستان و فشار غیرمستقیم عربستان و آمریکا تاکنون موفق به این کار نشده است.
روسیه در کنار چین بهعنوان دو قدرت بزرگ منطقهای میتوانند با افزایش حوزه نفوذ جغرافیایی سازمان همکاری شانگهای تا حدی از نفوذ سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی ایالات متحده در اوراسیای بزرگتر بکاهند و شکلگیری جهانی تکقطبی موردنظر واشینگتن پس از اضمحلال اتحاد شوروی را دستکم در منطقه اوراسیای بزرگتر به چالش بکشند.
روسیه به همینمنظور از طرح «ابتکار کمربند ـ جاده (BRI) یا بهاصطلاح «راه ابریشم چین» استقبال کرده است؛ البته روسها به حمایت لفظی از این ابتکار بسنده نکردهاند و ضمن عضویت در بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا (AIIB) که از ارکان اصلی «ابتکار کمربند ـ جاده» پکن است، برای سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری «صندوق راه ابریشم» (SRF) ـ رکن دیگر ابتکار راه ابریشم چین ـ در زیرساختهای روسیه زمینهچینی کردهاند. به علاوه، مسکو میکوشد نهادهای منطقهای زیر نفوذ خود در حوزه اوراسیا، مثل اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) و سازمان کشورهای مستقل همسود (CIS) را با اهداف اقتصادی چین هماهنگ نماید. اگر این هماهنگی بین دو رقیب بزرگ در حوزه اوراسیا تحقق یابد که در شرایط فعلی نشانههای آغاز این روند دیده میشود، پیشبینی برخی کارشناسان درمورد تبدیل «SCO» به جایگزینی برای گروه هشت کشور صنعتی جهان (G8) که روسیه درپی بروز بحران اوکراین در سال 2014 از آن خارج شده، ممکن است در بلندمدت به واقعیت نزدیک شود، هر چند هنوز برای تحقق آن بسیار زود است.
• افزایش تحرکات نظامی در آسیای مرکزی و بهخصوص در مرزهای مشترک تاجیکستان با افغانستان به بهانه فعالیتهای نظامی و تبلیغی طالبان و گروههای وابسته به داعش مانند: حرکت اسلامی ازبکستان و جنبش اسلامی ترکستان شرقی ـ در مرزهای آسیای مرکزی و افغانستان. همچنین حضور نظامی در خاورمیانه به شکل پشتیبانی هوایی و ارائه خدمات مستشاری به ارتش و نیروهای مردمی سوریه در مبارزه با وابستگان به القاعده و داعش.
• حمایت از راهکارهای سیاسی برای حل بحران افغانستان و سازماندهی ابتکارات سه و چهارجانبه منطقهای به موازات ابتکارات چندجانبه آمریکا. مسکو دراینزمینه از ایران، چین، پاکستان و بعضاً هند دعوت کرده تا با هدف کشاندن طالبان و دولت افغانستان پای میز مذاکرات بینالافغانی با کرملین همکاری کنند. روسیه همین سیاست را درقبال جنگ سوریه نیز در پیش گرفته و تاکنون با ابتکار روسیه، ایران و ترکیه چندین نشست میان نمایندگان دولت دمشق و مخالفان سیاسی و نظامی آن در «آستانه» قزاقستان برگزار شده است.
جایگاه ایران در راهبرد اوراسیای بزرگتر روسیه
ایران به دلایل مختلف در سالهای اخیر در به پیش بردن مجموعه سیاستهای کلان اقتصادی، نظامی و سیاسی و امنیتی روسیه در منطقه اوراسیا نقشی بسیار مؤثر داشته و این نقش بهتدریج جنبه محوری و ژئواستراتژیک پیدا کرده است. درواقع همانطور که اشاره شد، مسیر تحقق بخشی از اهداف بلندمدت مسکو در حوزه اوراسیای بزرگتر از ایران میگذرد و بدون حضور این کشور، آینده روشنی برای این پروژه بلندپروازانه متصور نیست.
مهمترین عناصر و مؤلفهها که بر مبنای آن میتوان جایگاه ویژهای برای ج.ا.ایران در راهبرد نوین اوراسیایی روسیه قائل شد، عبارتاند از:
1ـ موقعیت جغرافیایی خاص ایران که مانند پلی بین اقتصادهای درحال رشد شرق و جنوب آسیا (بهخصوص چین و هند) با خاورمیانه، ترکیه، آسیای مرکزی، قفقاز، روسیه و درنهایت اروپا عمل میکند. مثال بارز اهمیت موقعیت جغرافیایی ایران برای
راهبرد اوراسیای بزرگتر روسیه، تبدیل شدن ایران به قطب ترانزیت در پروژه بزرگی مانند: «دالان ترانزیت شمال ـ جنوب» (INSTC) است.
این پروژه با ابتکار دهلینو و با حمایت کامل مسکو، قرار است غرب هند را از مسیر زمینی ـ دریایی شمالی از طریق عمان به چابهار و بندر عباس ایران و سپس با گذر از خاک ایران به آسیای مرکزی، قفقاز، روسیه و اروپا متصل نماید و انواع کالا در این مسیر جابجا کند. مسیر جنوبی این دالان نیز از طریق دریای عرب و دریای سرخ به دریای مدیترانه، غرب اروپا و درنهایت در روسیه به دالان شمالی متصل خواهد شد. یکی از اهداف عمده توسعه بندر چابهار با سرمایهگذاری شرکتهای هندی و تلاش تهران برای پیوند دادن هرچه بیشتر شبکه ریلی و جادههای ایران به افغانستان و آسیای مرکزی و قفقاز در جهت تحقق تدریجی پروژه «INSTC» صورت میگیرد.
2ـ ایران بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر عظیم گاز و نفت جهان و اوراسیا نقشی تعیینکننده در آینده مبادلات انرژیهای تجدیدناپذیر بهخصوص در جغرافیای پهناور اوراسیای بزرگتر روسیه دارد. بههمیندلیل، کرملین از برنامه تهران برای اتصال شبکه خطوط لوله ایران به آسیای مرکزی و از طریق آن به خطوط انرژی روسیه از طریق قزاقستان حمایت میکند.
چین نیز که از طریق ترکمنستان میتواند به شبکه خطوط نفت و گاز ایران متصل شود، از برنامه اتصال شبکه خطوط لوله ایران به آسیای مرکزی و روسیه تا حدی حمایت کرده است. مسکو و پکن درعینحال با طرحهای رقیب مثل انتقال گاز ترکمنستان به هند از طریق افغانستان و پاکستان (TAPI) که از حمایت سیاسی واشینگتن برخوردار است مخالفتی ندارند. دلیل این عدم مخالفت را میتوان ناشی از اطمینان روسیه و چین نسبت به ناتوانی چهار کشور واقع در مسیر «TAPI» از به پیش بردن این پروژه و عدم حمایت قاطع آمریکا از آن دانست.
در مجموع باید گفت که راهبرد اوراسیای بزرگتر روسیه هنوز مراحل ابتدایی خود را طی میکند و بههمینخاطر، بازی ایران در زمین روسها باید با دوراندیشی بیشتر و با نگاه به پیشینه ناگوار اعتماد بیش از حد به مسکو در دو قرن گذشته صورت بگیرد.
نظر شما :