در کوتاه مدت روایت و مشارکت چینی در خاورمیانه توسعه خواهد یافت

رونق روایت چینی در خاورمیانه

۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۰ کد : ۱۹۹۱۰۱۳ نگاه ایرانی خاورمیانه
نعمت اله مظفرپور، پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی و دیپلماسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد بنا به شرایط امنیتی- اقتصادی خاورمیانه، رویکرد تاریخی مخرب غربیها و اقدامات هوشمندانه چین، حداقل درکوتاه مدت؛ روایت و مشارکت چین در خاورمیانه، نشو و نما خواهد یافت.
رونق روایت چینی در خاورمیانه

نویسنده: نعمت اله مظفرپور، پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی و دیپلماسی

دیپلماسی ایرانی: ممکن است چین در مسیر خاورمیانه با چالشها و نقاط ضعفی هم مواجه باشد اما نوشتار حاضر بنا به دلایل ذیل مدعی است که روایت و مشارکت چین در خاورمیانه تقویت خواهد شد. به عبارتی سطح تحلیل آن، فقط داشته ها و نقاط مثبت این کشور است:

1.    اساسا تحولات فکری- عملی متاثر از شرایط اجتماعی، تاریخی، امنیتی و اقتصادی کشورها و مناطق مختلف جهان است. مثلا بسترهای اجتماعی و بی ثباتی و ناامنی عصر ماکیاولی و توماس هابز باعث شد این دو متفکر و سیاست اروپایی برای برهه ای به اقتدارگرایی سوق یابند. توماس هابز با عنایت به ناامنی حاد در انگلیس و اروپا و‌ جنگ و ستیزش مداوم، نسخه اقتدارگرایی و دولت مقتدر یعنی «لویاتان» پیچید تا بتواند از امنیت و ثبات در مقابل هرج و مرج و‌ اعتراضات انقلابی دفاع کند. با ایجاد ثبات نسبی، چند سال طول کشید تا جان لاک و سپس روسو، نسخه دموکراسی و مشروعیت ارائه کنند‌ که آذوقه معنوی انقلاب فرانسه و امریکا و حرکت های مردمی ناظر بر دموکراسی شد. سپس مونتسکیو مختصات دموکراسی را ترسیم کرد.

2.    حال با عنایت به مطالب فوق جهت «تقریب به ذهن»، پرسش این است که خاورمیانه کنونی جنگ زده بویژه با توجه به بلای کرونا، به سوی دموکراسی خواهد رفت یا لویاتان، اقتدارگرایی و احیانا اقتدارگرایی چینی؟! 

3.    به نظرم حتی اگر رنسانسی درونزا در منطقه رقم بخورد، حداقل در«کوتاه مدت» اقتدارگرایی تقویت خواهد شد. نه مردم خاورمیانه امیدی به دموکراسی دارند و نه دولتمردان منطقه، چین، روسیه و غربی ها دموکراسی می خواهند. ترکیه و ایران هم بنا به دلایل مختلف از جمله درگیری مفرط در معمای امنیت و لاجرم محافظه کار شدن سیاست داخلی، قادر به ارائه ویژن الهام بخش مردمسالارانه لازم نیستند. زیرا واقع شدن بیش از حد در چنبره امنیت، لاجرم اقتصاد، مدنیت، تمدن، فرهنگ و زایندگی معنوی را به محاق می برد. هدف غربی ها از امنیتی کردن محیط داخلی و بیرونی دو کشور نیز؛ همین است.

4.    لذا ملتهای منطقه بیشتر بین دوگانه امنیت-ناامنی و فقر-قوت لایموت سیر می کنند تا بین اقتدارگرایی- آزادی. همچنین نهادهای مدنی در درون کشورهای منطقه زوال یافته اند و جوامع، اتمیزه شده و افراد، سرگردان. سرگشتگان همواره در تمنای اقتدارند. 

5.    غربی ها هم دموکراسی نمی خواهند. آنها اطمینانی به سکولار و غربی بودن دموکراسی ندارند زیرا از درون صندوق رای، سکولاریسم و سکولار- دموکراسی بیرون نمی آید بلکه دموکراسی دیندار و یا حتی دینمدار بیرون می آید. (مانند موضوع ایران، حتی ترکیه اردوغانی، مصر و تونس النهضه و دولت اخوانی غرب لیبی ....). برای غربی ها، دموکراسی باید مستظهر به «لیبرالیسم فلسفی» باشد و گرنه اساسا دموکراسی نیست و شایسته سرکوب است. نتیجه اینکه مجبورند با عنوان و توجیه «حفاظت از امنیت و مقابله با هرج و مرج»، دموکراسی را کور کنند که مصر نمونه بارز آن بود.

6.    نتیجه اینکه این تحولات ممکن است به میل بیشتر ملتها به اقتدارگرایی چینی در خاورمیانه منجر شود. بویژه که چین فعالیت اقتصادی شگرفی دارد و در تقابل با کرونا موفق تر عمل کرده است. به عکس آمریکایی ها، چین در ادامه کمک های اقتصادی سابق؛ به 131 کشور جهان برای مقابله با کرونا کمک کرده است. کرونا ممکن است جهانی شدن را تضعیف نکند و بلکه تقویت کند اما قاعدتا دموکراسی ها را تقویت نخواهد کرد.

7.    از سوی دیگر چین دارای سابقه استعماری نیست و ملت های مسلمان حساسیت کمتری نسبت به این کشور در مقایسه با آمریکا و غرب دارند. چین همچنین فاقد سابقه نزاع تاریخی معنوی با خاورمیانه است. نیز چین دارای گسل آتشین مذهبی با خاورمیانه نیست. جامعه شناسان به درستی معتقدند که نزاع درون دینی (مانند سنی- شیعه) از نزاع بین ادیان (اسلام- مسیحیت) سخت تر است. در ادامه می توان گفت نزاع بین ادیان هم سخت تر و خونین تر از نزاع دوگانه دین- بی دینی است. نزاع بین ادیان ابراهیمی هم بسیار سخت تر و حادتر از دعوای مثلا اسلام با کنفوسیوسیسم و بودیسم است.

8.    البته صرفا برای دامن زدن به اندیشه ورزی و طرح مساله اینکه، بنیادهای علم سیاست به ما می گویند سیاست خارجی چین در دهه های آتی تولید ایدئولوژی هم خواهد کرد و آن اشاعه نخبه گرایی و سپس قاعدتا سلطه است. غربی ها می گویند دموکراسی ها با هم نمی جنگند. چینی ها خواهند گفت نخبه گرایان با هم نمی جنگند. فلسفه تاریخ بشری هم در «کوتاه مدت» پذیرش نسبی این امر را دارد زیرا روایت لیبرال- دموکراسی هم گلی بر سر ملت ها نزده و پلورالیزم و کوشش برای مهندسی اجتماعی- سیاسی با ابزار حقوق بشر در کشورهای مختلف از سوی غربی ها، صلح و ثبات آنها را به هم ریخته است. غربی ها در حالی که کمونیسم را به اتهام کوشش برای مهندسی کردن جامعه، مخالف آزادی دانسته و محکوم می کردند؛ اکنون خود دنبال مهندسی به اصطلاح حقوق بشری در سایر کشورها هستند و صلح و ثبات کشورها را از درون مضمحل می کنند.

    نتیجه گیری:
1.    همان گونه که در نوشته های مختلف ذکر شده است اگر جمهوری اسلامی ایران بویژه بعد از سقوط صدام، به جای توجه زیاد به عمق راهبردی و غوطه ور شدن در معمای امنیت، می توانست در کنار تدرج در عمق راهبردی؛ به طور متناسب و معتدل، یک «روایت» حقوق اساسی گرایانه تر، اقتصاد با رونق تر، ترکیب متناسب مکارم اخلاق و دینداری با سرمایه و رفاه، پارلمانتاریسم قوی تر، شورا گرایی قوی تر، جنبش نرم افزاری و کرسی های آزاداندیشی مد نظر رهبری معظم انقلاب (که لاجرم مستلزم استقلال نسبی نظام و نهاد دانش از نظام و نهاد سیاست- امنیت است) را عرضه کند، اکنون قادر بود خاورمیانه درمانده را با هزینه کمتری به پرچم خود بیشتر و بهتر جذب کند. خاورمیانه تشنه چنین روایتی است. روشنفکران منطقه 1000 سال در جستجوی شورا گرایی و 200 سال در آرزوی پارلمان بوده اند. (رجوع کنید به یادداشت های چگونه عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران را پایدار کنیم- رسالت تاریخی شیعیان در خاورمیانه) 

2.    می خواهم بگویم روایت ها و ریل گذاری ها خیلی مهم هستند. تعریف و توفیق دستورکار سیاست خارجی ما، نیازمند مشارکت اجتماعی از یک سوی و مناظره و «اجماع» جهان بینی های آکادمیک، سیاسی- دیپلماتیک و نظامی از سوی دیگر است. اجماع از معبر مناظره؛ و توفیق و پایداری از معبر اجماع می گذرد. «اجماع»، یک اصل عقلانی بشری است. ربطی به غرب زدگی و شرق زدگی ندارد. هیچ سیاستی در بلند مدت بدون اجماع حداقلی توفیق نخواهد داشت. 

کلید واژه ها: چین خاورمیانه ایران اسلامی جمهوری اسلامی ایران امریکا و خاورمیانه غرب و خاورمیانه


( ۸ )

نظر شما :

سلیم ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۷:۴۳
بدین ترتیب جهان پیش رو بیش از گذشته جهانی با چشم اندازی پرخشونت ، جزم اندیش و نگون بخت خواهد بود . از این رو جنگ ها پیش رو رخ خواهند نمود و دیکتاتوران برای کوبیدن پشت رقیب بر زمین از هیچ خشونتی فروگذار نخواهند نمود .و اما مردم شور بخت ناامید در مقابل ستمگران سر خمیده تر خواهند بود و جان و مالشان سمن بخس بلکه یک دهم آن حال در چنین فضای نا امیدانه ایی خواهد بود . چین الگو خواهد شد . روح مائو از میان یک و نیم میلیارد برخواهد خواست که انسانها را رهبری کند . خیر چنین نخواهد شد . من در پسا کرونا به جهانی با چشم انداز روشنتر باور دارم. در جهان پسا کرونا قطعا جایگاه گذشته برای دیکتاتوران خزیده در قرنطینه دنج قابل تکرار نخواهد بود. گوش مردمان به صدای کریه آنها که با جهالت تمام تزریق مواد شوینده را برای درمان بیماران کرونا توصیه مینمایند پر است از این توصیه ها و هدایت ها . این کوچکترین زره ( ویروس ) نشان داد انچنان قدرتی دارد که هیچ دیکتاتوری قدر قدرتی در جهان توان مقابله با او را ندارد . مردم از آنویروس آموختند که دیکتاتوران طبل های توخالی هستند . دنیای پیش رو دنیای برتری علم و عقل بر جهل و نادانی و تقویت نهاد پرسشگری و آینده نگری بر روزمره گری و عدم تبعیت کور گورانه از نادانان خواهد بود . ملت ها نا لایقان را در دوران پسا کرونا نخواهند پذیرفت . پوپو لیسم و مردم فریبی رنگ خواهد باخت . عقل ، منطق وهوشمندی مردمان بلای جان انها خواهد شد . نماد فردای روشن را مردم از کرونا آموختند .
فرهنگ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۷:۴۶
نغز و عالی. لابد بعد از این سوسیال امپریالیسم چینی را شاهد خواهیم بود. خر بیار و باقالی بار کن
خسرو ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۳
چین بی رحمانه ترین برنامه نسل کشی یا بی دین کردن مسلمانان ترکستان شرقی را اجرا می کند و در تقابل با اسلام و مسلمانان نمازهای جماعت ومساجد و روزه رمضان را رسما تعطیل کرده است و لااقل در ظاهر هم به حقوق انسانی معتقد نیست حتی برای ملت خودش
پارسا ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۸:۱۳
کسیکه مسلمانهای خودش را داخل طویله بکنه ببین مردمان خاورمیانه را چه کار می کنه. تنها کشوری که مناسک دینی مسلمانان از جمله روزه گرفتن را جرم انگاری کرده است!!!