طالبان با پذیرش مسئولیت ساقط کردن هواپیمای آمریکایی نشان داد که به آینده مذاکره با آمریکا خوشبین نیست
نقش ایران در صلح افغانستان کجاست؟
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – درحالیکه نزدیک به 48 ساعت از سقوط یک فروند هواپیمای نظامی آمریکا در افغانستان می گذرد، مقامات و منابع رسمی آمریکا تا به اکنون هیچ گونه جزئیاتی درخصوص علت سقوط، تعداد و هویت سرنشینان این هواپیما اعلام نکردهاند. با این وجود در همان ساعات اولیه مخابره شدن اخبار سقوط این هواپیما ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان با انتشار بیانیهای رسما مسئولیت ساقط کردن این هواپیما که از نوع "بمباردیهE-11A" است را پذیرفت. در این شرایط سکوت منابع و مقامات رسمی آمریکا موجب شده تا رسانه های مختلف جهان به گمانهزنی بپردازند. به گونه ای که سکوت آمریکایی ها باعث شده تا حتی خبرهای تایید نشده ای مبنی بر کشته شدن فردی به نام مایکل دآندریا معروف به آیتالله مایک، مسئول میز ایران در سازمان سیا و بنا به قولی طراح ترور سردار سلیمانی در سقوط هواپیمایی آمریکایی در افغانستان در فضای مجازی و برخی رسانه های های نه چندان مطرح شایع شود. این خبرهای تایید نشده حاکی است مایکل دآندریا یکی از سرنشینان هواپیمای آمریکایی ساقط شده بوده و در این حادثه کشته شده است. هنوز هیچ یک از رسانه های معتبر و منابع رسمی این خبر را تایید تا تکذیب نکرده اند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله و نیز واکاوی تبعات سیاسی و امنیتی ساقط شدن این هواپیما بر مذاکرات میان آمریکا و طالبان و همچنین شرایط و آینده افغانستان، گفت وگویی را با محمدرضا فرقانی، سفیر سابق ایران در ترکمنستان، دیپلمات پیشین ایران در افغانستان و تاجیکستان، سخنگوی معاونت اطلاعرسانی و مطبوعاتی شانزدهمین نشست سران جنبش عدم تعهد در تهران و کارشناس مسائل شبه قاره و آسیای میانه ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
دوشنبه جاری و ساعاتی پس از سقوط هواپیمای نظامی آمریکا در ولایت غزنی افغانستان، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان با انتشار بیانیهای رسما مسئولیت ساقط کردن این هواپیما که از نوع "بمباردیهE-11A" است را پذیرفت. اگرچه کاخسفید به سقوط هواپیای خود اذعان کرده است، اما تا منون رسماً در خصوص تعداد کشتهشدگان و نیز کیفیت این افراد، مقام و درجه آنان سخنی نگفته است. با این وجود برخی از آمارها تا نزدیک به ۸۰ کشته که اکثر آنها از افسران CIA هستند را مطرح کرده اند. این در حالی است که مقامات طالبان در دو مرحله حاضر به مذاکره با ایالات متحده آمریکا شده اند. از نگاه شما چرا طالبانی که اکنون به دنبال مذاکره و گفت وگو با آمریکاییهاست دست به چنین اقدامی زده است که میتواند تمام دستاوردها و خروجی مذاکرات با ایالات متحده را تحت الشعاع قرار دهد؟
آن چیزی که اکنون مهم است این است که تمام تلاش هایی که برای مذاکره بین ایالات متحده آمریکا با طالبان شکل گرفت بیشتر از ناحیه آمریکاییها و با محوریت خود دونالد ترامپ بود. چرا که وی سعی می کرد با پیگیری این تلاش ها بتواند برگ برنده برای انتخابات پیش رو به دست آورد. بنابراین طالبان از همان روز نخست تا به اکنون تمایلی به مذاکره با آمریکاییها نداشته است. در این راستا دونالد ترامپ با انتخاب زلمای خلیل زاد به عنوان نماینده ویژه خود در امور افغانستان، طالبان را به این سمت و سو کشاند که مذاکرات خود را با واشنگتن به منظور رسیدن به یک صلح پی بگیرد. پیرو این نکته آقای خلیلزاد نیز ده دوره مذاکرات فشرده سیاسی و دیپلماتیک را در قطر، امارات متحده عربی، پاکستان و خود افغانستان با مقمات طالبان انجام داد. در حالی که اخبار، شواهد و قرائن نشان میداد این گفت و گوها به نتیجه مثبت خواهد رسید در دور ششم، مذاکرات میان آمریکا و طالبان با حمله این جریان (طالبان" به نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان که به کشته شدن یک نیروی آمریکایی انجامید، با دستور دونالد ترامپ متوقف شد که در نهایت حمله متقابل نیروهای نظامی آمریکا به طالبان در خاک افغانستان را در پی داشت. اما بعد از مدتی دوباره مذاکرات میان آمریکا و طالبان دوباره در دستور کار دو طرف قرار گرفت که در پایان دور دهم مذاکرات اعلام شد که آمریکا و طالبان به توافقات حداقلی دست پیدا کرده اند که می تواند صلح و ثبات را به افغانستان بازگرداند. در حالی که طرفین در آستانه امضای توافقنامه صلح بودند، نیروهای طالبان اقدام به ساقط کردن هواپیمای آمریکا کردند. اگرچه واشنگتن این ادعا را رد کرده است که سقوط هواپیمای مذکور با آتش مستقیم نیروهای طالبان بوده است اما بیانیه رسمی طالبان نشان میدهد که این گروه رسماً مسئولیت آن را پذیرفته اند. تمامی این مسائل نشان میدهد که اساساً طالبان، چه در دور اول که شاهد شش مرحله مذاکره بودیم و چه در دور دوم که نزدیک به چهار مرحله مذاکره صورت گرفته است، مذاکره با ایالات متحده آمریکا را که به عنوان نیروهای متجاوز در خاک افغانستان قلمداد می کند، آن گونه که باید به صورت جدی پی نگرفته است.
پیرو نکات شما زمانی که در پس شش دوره مذاکره که خبرها حکایت از احتمال توافق می داد به ناگاه طالبان با حمله به نیروهای نظامی آمریکا که به کشته شدن یک نفر از آنها انجامید، باعث توقف این مذاکرات شد و در این دوره نیز پس از مذاکرات لازم زمانی که شواهد و گفته های نشان از این داشت که احتمالاً توافقنامه ای میان دو طرف شکل خواهد گرفت، طالبان اقدام به ساقط کردن هواپیمای آمریکایی کرده است. آیا اساساً طالبان با این دست اقدامات به دنبال افزایش امتیازات و تقویت موضع خود در برابر ایالات متحده آمریکاست و یا اینکه طالبان اساساً آن گونه که گفتید اعتقادی به مذاکره و گفت وگو با آمریکا ندارد؟ اگر حالت دوم نزدیک به واقعیت است چرا طالبان تن به مذاکره با آمریکایی ها داده است؟
واقعیت امر این است که طالبان دارای گروه ها، جریان ها و انشعابات مختلفی است. به عبارت دیگر طالبان دارای یک انسجام تشکیلاتی نیست. از این رو در خود طالبان طیف ها و جریان های مختلفی وجود دارد که آراء، نظرات و دیدگاههای متفاوت، متعدد و گام متضاد و متناقض در خصوص گفت وگو و مذاکره با ایالات متحده آمریکا دارند. پیرو این مسئله زمانی که در در پایان دور ششم شاهد حمله نظامیان طالبان به نیروهای آمریکایی بودیم چند گمانه زنی وجود داشت؛ اولین گمانه زنی این بود که این حمله از طرف گروهها و جریانهای طالبان که مخالف با مذاکره با آمریکا هستند، صورت گرفته است تا این مذاکرات به شکست کشیده شود. این در حالی بود که برخی معتقد بودند طیف سیاسی و جناح مرکزی طالبان اساساً با مسئله حمله به نیروهای نظامی آمریکا مخالف بودند. گمانه زنی دوم ناظر بر این مسئله است که چون طالبان آن گونه که باید نتوانسته است شرایط مد نظر خود را در مذاکرات و گفت و گو ها با آمریکا کسب کند لذا مبا به شکست کشاندن هر دور از مذاکرات سعی دارد امتیازات بیشتری را در دور بعدی از کاخ سفید بگیرد. به خصوص که طالبان اشراف خوبی بر نیاز دونالد ترامپ به مذاکره با این جریان و حصول یک توافق برای به دست آوردن یک برگ برنده تبلبغاتی انتخاباتی دارد. از این رو هرچه که به آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات متحده آمریکا در آبانماه سال ۹۹ شمسی نزدیک شویم به نظر می رسد که طالبان به دنبال گرفتن امتیازات بیشتری خواهد بود چون که نیاز دونالد ترامپ برای گرفتن این برگه برنده بیش از پیش پررنگ تر خواهد شد و در آن صورت ترامپ امکان دارد انعطاف بیشتری از خود نشان دهد.
اکنون هم اگرچه ساقط شدن هواپیمای آمریکایی توسط نیروهای طالبان با هاله ای از ابهام و انبوهی از سوالات و اما و اگرها مواجه است و هنوز ابعاد این اقدام مشخص نیست، ولی زمانی که طالبان رسماً و علناً از زبان ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان مسئولیت این سقوط را برعهده میگیرد نشان می دهد که اساساً طالبان به مسئله مذاکره با آمریکا خوشبین نبوده و نخواهد بود و به هیچ وجه حاضر به قبول شرایطی که در طی مذاکرات مطرح شده است، نیست. البته در این میان برخی تحلیل ها حکایت از این دارد که طیفهای از طالبان نزدیکی خاصی به پاکستان دارند با حمایت آی اس آی (اطلاعات ارتش پاکستان) سعی در ساقط کردن هواپیمای آمریکایی کردند تا اسلام آباد شاهد تضعیف جایگاه و نفوذ پاکستان در مسائل افغانستان نباشد. البته به موازات این تحلیل ها برخی معتقدند که جریان های طالبان که اکنون نزدیکی خاصی با داعش پیدا کردهاند و رادیکال تر از دیگر طیفهای طالبان هستند این اقدام را انجام دادند تا مانع از شکل گیری توافق بین طالبان و آمریکا شوند. اما در مجموع باید گفت فارغ از این که کدام تحلیل نزیدیک به واقعیت است، بدنه طالبان اساساً به دنبال مذاکره با آمریکا نیست.
اما سوال مهم اینجاست که دونالد ترامپی که در سایه حمله طالبان به نیروهای نظامی آمریکا که به کشته شدن یک نفر از آنها انجامید، دستور توقف دور پیشین مذاکرات را داد، آیا با اقدام طالبان در ساقط کردن هواپیمایی که آمارها حکایت از نزدیک به ۸۰ نفر کشته می دهد که اکثر آنها هم مقامات CIA هستند، چه واکنشی نشان خواهد داد؟ آیا اساساً ترامپ دیگر به دنبال دیپلماسی و مذاکره با طالبان خواهد بود و یا زبان سلاح را برای مذاکره با طالبان برخواهد گزید؛ حتی اگر شرایط در آستانه انتخابات باعث شود که دونالد ترامپ نیاز بیشتری به حصول توافق با طالبان به عنوان یک برگ برنده تبلیغاتی داشته باشد؟
همان گونه که گفتم تا زمان انجام مصاحبه من یا شما مسئله ساقط شدن هواپیمای آمریکایی با حالی سوالات و ابهامات ها مواجه هستند و تاکنون آمریکا رسماً نپذیرفته است که ساقط شدن این هواپیما با اقدام مستقیم طالبان صورت گرفته است و هیچ آماری در خصوص میزان کشته ها و یا اسامی، درجه، مقام و مسئولیت آنها اعلام نکرده است. از طرف دیگر اگرچه طالبان رسما مسئولیت ساقط کردن هواپیمای آمریکایی را پذیرفته است، اما معلوم نیست آیا مرکزیت طالبان دستور ساقط کردن هواپیما را داده است یا برخی از گروههای تندرو و خودسر اقدام به این کار کردهاند. اما در مجموع آن چه که اجتناب ناپذیر است این است که ساقط شدن این هواپیما ضربه بسیار بزرگی به حیثیت و وجهه آمریکا در سطح منطقه و جهان وارد کرده است. بنابراین اگر این آمارها و درجه مسئولیت کشته شدگان در این سانحه هوایی برای کاخ سفید روشن شود، احتمال دارد حتی اگر دونالد ترامپ نیاز مبرمی به توافق با طالبان داشته باشد در نهایت به واسطه فشار جریانهای سیاسی، چه از جانب دموکرات ها و چه از ناحیه برخی جریانهای تندرو جمهوریخواه و همچنین هجمه رسانه علیه دستور توقف مذاکره با طالبان صادر شود. البته در این میان این احتمال را باید داد که مسئله تقابل نظامی با طالبان وجود داشته باشد، اما ترامپ در خصوص کم و کیف آن جانب احتیاط را بر خواهد گزید. چون در طول سال های گذشته و از زمانی که آمریکا خاک افغانستان را برای مبارزه با نابودی طالبان اشغال کرده است، نشان می دهد که تمام تلاش های آمریکا در تقابل با طالبان به شکست کشیده شده است. بنابراین حتی اگر ترامپ به ناچار به دنبال مبارزه نظامی با طالبان باشد، جنگ گسترده را انتخاب نمی کند، چون جنگ گسترده با طالبانی که اکنون بیش از نیمی از خاک افغانستان را تحت تسلط دارد و به یک ثبات رسیده است، فقط هزینه نظامی، تسلیحاتی و انسانی ایالات متحده آمریکا را افزایش خواهد داد و این چیزی نیست که مطلوب نگاه رئیس جمهوری آمریکا، آن هم در آستانه انتخابات 2020 باشد. لذا در بدترین حالت ترامپ به صورت موقت و برای کاهش فشار افکار عمومی مبارزه مقطعی نظامی با طالبان را در دستور کار قرار می دهد.
در این شرایط که انتخابات ریاست جمهوری افغانستان نیز با هاله ای از ابهام مواجه است و جریان های حاضر در انتخابات شکایت های گسترده ای در خصوص تقلب سیستماتیک اشرف غنی احمدزی دارند، وضعیت دولت مرکزی کابل و ریاست جمهوری به کجا خواهد کشید. به خصوص آنکه اساساً طالبان هیچ گونه مشروعیتی برای انتخابات و خود دولت مرکزی کابل در طول مذاکرات با آمریکا نداشته است؟
همانگونه که گفتید طالبان در بستر مذاکرات با آمریکا به این توافق رسیده بود که یک دولت موقت یک سال تا یک سال و نیمه را برای دوران گذار و رسیدن به یک قانون اساسی جدید را تشکیل دهند؛ دولت موقتی که مستقل از تمام جریان ها و حتی خود گروه طالبان باشد و این مسئله مورد توافق خود آمریکایی ها هم بود. اما اکنون مسئله مهمتر این است که انتخابات در افغانستان نیز با مشکلات و چالش های عمده ای روبه رواست. اگرچه اشرف غنی احمدزی خود را پیروز این انتخابات و رئیس جمهور اینده کشور میداند، اما با توجه به حجم گسترده شکایت ها و نیز در سایه برخی اتهامات و هم چنین عدم مشروعیت انتخابات از طرف طالبان باید گفت که آینده این کشور با اما و اگرهای بسیاری مواجه است. در این میان نکته بسیار مهم ناظر بر این واقعیت است که به نظر می رسد ایالات متحده آمریکا به دنبال اجرای یک بازی با دولت مرکزی کابل، ذیل توافق با طالبان بود. به این ترتیب که واشنگتن بعد از حصول توافق با طالبان برای کسب رضایت آنها قرار بوده است مشروعیت انتخابات و دولت آتی با مطرح کردن تقلب های گسترده و سیستماتیک زیر سوال ببرد و به این ترتیب بستر برای شکلگیری دولت موقتی که مدنظر طالبان است، شکل بگیرد. اما به واسطه سردرگمی و تشتت آمریکا در اجرای سیاستهایش، نهایتا این انتخابات اجرا شده است. بنابراین مجموع این شرایط نشان میدهد که اکنون شرایط افغانستان، وضعیت دولت مرکزی کابل، آینده مذاکرات میان طالبان و آمریکا و از همه مهمتر اقتضائات سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان با چالشهای متعددی روبه رو است که به نظر میرسد، نه در کوتاه مدت که حتی در میان مدت نیز افق روشنی برای حل آن وجود ندارد. به خصوص آنکه تبعات سقوط این هواپیمای آمریکایی باعث بغرنج تر شدن وضعیت سیاسی و امنیتی افغانستان خواهد شد که میتواند دولت کابل را با بحران جدی روبه رو کند.
در بحبوحه تحولات افغانستان دوشنبه جاری شاهد سفر و دیدار تادامیچی یاماموتو، دستیار ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور افغانستان با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی در امور بین الملل بودیم. در این دیدارها ضمن تاکید بر نقش مخرب آمریکا در بحران کنونی افغانستان، بر پیگیری جایگاه ویژه دولت مرکزی کابل و نیز پررنگ تر شدن نفوذ سازمان ملل در پروسه مذاکرات با طالبان اشاره شد. با توجه به اینکه اکنون علاوه بر ایالات متحده آمریکا از جانب دیگر کشورها مانند روسیه، چین، ترکیه و برخی کشورهای عربی منطقه تلاشهای برای مذاکره با طالبان شکل گرفته است، ایران چه جایگاهی می تواند در این میان ایفا کند؟
اگر چه که ابرقدرت هایی مانند ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین به همراه برخی از بازیگران مانند ترکیه و کشورهای عربی به دنبال مذاکره با طالبان هستند، اما ویژگی خاص ایران در میان این بازیگران که به تهران یک برگ برنده انکار ناپذیر می دهد این است که که ایران به عنوان همسایه بلافصل افغانستان یقینا نقش و نفوذ بیشتری نسبت به دیگر کشورها دارد. اشتراکات فرهنگی، تاریخی، دینی و غیره حاکیت از این دارد که ایران و افغانستان دارای روایط گسترده و عمیقی هستند. لذا در جریان سفر آقای یاموموتو به ایران ایشان نیز از نقش مخرب ایالات متحده آمریکا در شکلگیری بحران افغانستان انتقاد داشتند کما این که با سقوط هواپیمای آمریکایی توسط طالبان نشان داده شد تمام تلاش های یک ساله اخیر آمریکا در سایه مذاکره با طالبان یک تلاش شکست خورده ای بوده است. بنابراین اکنون تلاش های صادقانه جمهوری اسلامی ایران می تواند به عنوان یکی از مهمترین محور تلاشهای دیپلماتیک برای رسیدن به یک توافق در افغانستان مد نظر سازمان ملل قرار گیرد. به عبارت دیگر اکنون سازمان ملل نیز به نقش، ظرفیت و جایگاه ایران در ایجاد صلح و ثبات گسترده و پایدار در افغانستان امید بسته است. بنابراین باید ایران محور و کانون تلاشهای دیپلماتیک میانجی گرایانه خود میان طالبان و دولت کابل را برای رسیدن به این صلح افزایش دهد. به خصوص آنکه اکنون طالبان نیز به این نتیجه و برآورد رسیده است که ایران به عنوان همسایه افغانستان با یک نیت درست به دنبال صلح و ثبات در این کشور است و با همین منطق نیز طالبان روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران برقرار کرد. این مسئله می تواند ظرفیت ایران را در پیگیری مسئله صلح افغنستان افزایش دهد.
نظر شما :