توپ حفظ برجام در زمین اروپا است، نه ایران
تهران و تهدید کاهش همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی و خروج از N.P.T
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بعد از اقدام سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای اروپایی حاضر در برجام در خصوص فعال کردن سازوکار حل اختلافات برجامی، به نظر می رسد که مواضع مقامات و مسئولین کشور در خصوص این واکنش اروپایی ها غیرمنعطف است، به گونه ای که در سایه نطق پیش از دستور یکشنبه جاری علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه اگر اگر اروپا به هر دلیلی رفتاری غیر عادلانه در استفاده از ماده ۳۷ توافقنامه هستهای (مکانیسم ماشه) داشته باشد؛ آنگاه جمهوری اسلامی تصمیم جدی در همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهد گرفت و همچنین با توجه به سخنان دیروز دوشنبه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه در مجلس شورای اسلامی پیرامون احتمال در دستور کار قرار گرفتن خروج ایران از ان پی تی در صورت کشیده شدن پرونده فعالیتهای هستهای ایران به شورای امنیت، از این حکایت دارد که تهران، نه تنها به دنبال همراهی با اروپا در پیگیری سازوکار حل اختلافات برجامی نیست، بلکه این اقدام اروپایی ها در راستای سیاست و اهداف ایالات متحده آمریکا تلقی میکنند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این مواضع به سراغ جلال میرزایی، نماینده مجلس شورای اسلامی رفته و از ایشان در خصوص مواضع مقامات و مسئولین ایرانی پیرامون اقدام اروپایی ها درخصوص فعال کردن سازوکار اختلافات برجامی سوالاتی را مطرح کرده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
با توجه به نطق پیش از دستور یکشنبه هفته جاری علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی مبنی بر این که اگر اروپا به هر دلیلی رفتاری غیر عادلانه در استفاده از ماده ۳۷ توافقنامه هستهای (مکانیسم ماشه) داشته باشد؛ آنگاه جمهوری اسلامی تصمیم جدی در همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهد گرفت و نیز ذیل سخنان دیروز دوشنبه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه در مجلس پیرامون اینکه اگر پرونده فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت سازمان ملل کشیده شود، مسئله خروج از ان پی تی در دستور کار خواهد بود، به نظر می رسد که تهران به دنبال نشان دادن انعطاف سیاسی و دیپلماتیک از خود برای از سرگیری تعامل و مذاکرات با اروپایی ها نیست. آیا در این شرایط این واکنش ها می تواند مثمر ثمر واقع شود؟
سخنانی که آقای لاریجانی در نطق پیش از دستور یکشنبه هفته جاری عنوان کردند در راستای مواضع کلی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. اگر چه جمهوری اسلامی ایران پنج گام را در راستای کاهش تعهدات هسته ای و صد البته برای حفظ برجام برداشته است، اما صراحتاً و بارها عنوان شده است که تمامی این گامها، گام هایی هستند که میتواند برگشت پذیر باشند و در صورتی اروپایی ها به تعهدات خود عمل کنند، ایران نیز شرایط خود را به قبل از ۱۸ اردیبهشت ماه سال جاری باز می گرداند. بنابراین نمی توان عنوان کرد که اکنون شاهد یک واکنش سخت و غیر منعطف سیاسی و دیپلماتیک از طرف جمهوری اسلامی ایران در خصوص تعامل با اروپایی ها هستیم. ما راه را برای بازگشت به عقب باز گذاشته ایم به شرطی که اروپا صادق باشد؛ الان توپ در زمین ما قرار ندارد؛ اشتباه نکنید. باید اروپاییها از خود واکنش درست و البته عملیاتی نشان دهند. در شرایطی کنونی جمهوری اسلامی دیگر برای مواضع سیاسی و دیپلماتیک حمایتی و دلگرمکننده از برجام اهمیت قائل نیست. این مواضع اگرچه سازنده هستند، ولی ما اکنون به دنبال عملیاتی شدن تعهدات اروپایی ها در خصوص مسئله فروش نفت و مراودات بانکی هستیم. همانگونه که می دانید جمهوری اسلامی ایران در برجام تنها یک طرف ماجراست. بنابراین منطقی نیست که تمام بار وظایف و تعهدات بر دوش ایران قرار گیرد. ما، نه میخواهیم و نه میتوانیم به این وضعیت ادامه دهیم.
پسسخنان آقای لاریجانی در نطق پیش از دستور یکشنبه جاری در همین راستاست. ما به دنبال تصاعد و افزایش تنش در پرونده هسته ای نبوده و نیستیم. کما اینکه هشدار دیروز دوشنبه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور در خصوص احتمال خروج ایران از انپیتی به شرط ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل نیز در همین راستا قرار دارد. اگر اروپایی ها به تعهدات خود عمل کنند، یقینا جمهوری اسلامی ایران به دنبال کاهش همکاری با آژانس و یا خروج از انپیتی نیست. لذا این بستگی دارد به اینکه اروپاییها چگونه می خواهند با جمهوری اسلامی ایران تعامل کنند.
اروپا به جای اینکه آمریکا را برای خروج از برجام تحت فشار قرار دهد و از طرف دیگر تلاش کند که حداقل بخشی از تعهدات خود را که اتفاقا بعد از خروج امریکا از توافق هسته ای پذیرفته اند، عملیاتی کند در شرایط حساس سیاسی و دیپلماتیک کنونی مسئله فعالکردن سازوکار حل اختلافات برجامی را مطرح میکنند. پس یقیناً در این شرایط که جامعه به شدت رادیکال شده است، دولت، مجلس و مسئولین را به سمتی خواهد کشاند که آنها نیز متقابلا خروج از ان پی تی و کاهش همکاری و نظارت های آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مطرح کنند.
اما جناب میرزایی اکنون حتی طرفداران پر و پا قرص برجام نیز معتقدند مسئله گام پنجم کاهش تعهدات هسته ای ایران تنها به واسطه قید تداوم همکاری جمهوری اسلامی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به معنای خروج تهران از توافق هستهای تلقی نمیشود؛ با توجه به این نکته مهم آیا مطرح شدن کاهش همکاری با آژانس و حتی خروج از ان پی تی در صورت کشیده شدن پرونده فعالیتهای هستهای ایران به شورای امنیت، زدن میخ تابوت بر برجام از سوی ایران نیست؟
نکته مهمی که در پاسخ به سوال شما وجود دارد، این است که اگر پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل برود، مکانیسم ماشه در نهایت فعال شود و تحریمها و قطعنامهها علیه ایران بازگردد، دیگر چیزی به نام برجام وجود ندارد که ما بخواهیم عنوان کنیم ایران در گام پنجم یا گام های دیگر از برجام خارج شده است و یا در پس سخنان آقای لاریجانی و یا رئیس دستگاه دیپلماسی ایرانی مبنی بر هشدار و تهدید به اروپایی ها در خصوص کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و خروج از ان پی تی میخ تابوت برجام را زده ایم. چون در صورت ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت، خود به خود و به طور اتوماتیک برجام از بین رفته تلقی می شود. زمانی که برجامی وجود نداشته باشد دیگر قید کاهش همکاری با آژانس و خروج از ان پی تی نمی توان زدن میخ تابوت بر برجان از سوی ایران تلقی شود. چون قبلا اروپا میخ تابوت برجام را با ارجاع پرونده ایران به شواری امنیت زده اند. از این رو کاهش همکاری با آژانس و خروج از ان پی تی واکنش متقابل ایران به مرگ برجام خواهد بود.
ولی ذکر این تهدیدات در شرایط کنونی نتیجه عکس نمی دهد، آن هم در شرایطی که اروپاییها عنوان کردهاند که اساساً کشیده شدن پرونده فعالیت های هسته ای ایران به شورای امنیت، ذیل فعال شدن سازو کار حل اختلافات برجامی مطرح نیست و سعی دارند در همین سیر حقوقی سازو کار حل اختلافات برجامی به یک نقطه اشتراک و تفاهم با ایران برسند؛ کما این که در سخنان بوریس جانسون، نخست وزیر انگلستان و امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه این مسئله مطرح شده است؟
همانگونه که قبلا هم اشاره کردم جمهوری اسلامی ایران دیگر برای مواضع سیاسی و دیپلماتیک سران و مقامات اروپایی در حمایت از برجام ارزش چندانی قائل نیست. اگرچه این مواضع مثبت هستند، اما ما اکنون تنها و تنها به عملیاتی شدن تعهدات اروپایی ها در برجام نیاز داریم. اگر اروپایی ها تعهدات خود را عملیاتی کردند، ایران نیز دلیلی ندارد به سمت ایجاد تنش و بحران در پرونده هسته ای، کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و یا خروج از ان پی تی گام بردارد. ما اکنون در یک فضایی قرار داریم که گویا همه کشورهای جهان از سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای توافق هسته ای گرفته تا روسیه، چین و ایالات متحده آمریکا، سازمان ملل، شورای امنیت، آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای حکام و غیره این انتظار و برآورد غلط را دارند که گویا ایران وظیفه دارد همه مسئولیت و بار سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی حفظ و تداوم برجام را به تنهایی به دوش بکشد. این باور غلط است. ما باید در برابر زیاده خواهی ها بایستیم؛ اگر برجام مفید، مثبت و سازنده است و حفظ آن برای صلح و ثبات در جهان لازم و ضروری است، باید همه کشورها برای حفظ آن بکوشند.
لذا نه تنها بوریس جانسون و امانوئل مکرون، بلکه اگر حتی کل سران و مقامات اروپایی مواضع تکراری خود را در خصوص حفظ برجام مطرح کنند، تغییری در شرایط ایجاد نمی کند. آنها در طول بیش از یک سال و نیمی که از خروج دونالد ترامپ از برجام می گذرد، مدام از حفظ برجام سخن گفته اند، در صورتی که در عمل شاهد بودیم تمام رفتارها و مناسبات اروپا، ذیل برجام، مکمل سیاست های ایالات متحده آمریکا بوده است. بنابراین ما دیگر دنبال مواضع سیاسی مقامات اروپایی نیستیم. چون عملکرد آنها نشان داده تمام این مواضع فقط برای سرگرم کردن ایران در برجام و ایجاد تعلل در اقدامات ماست. ولی اکنون دیگر شرایط فرق می کند. دیگر نمی توانی از یک سو فشارها و تحریم های ظالمانه و یکجانبه ایالات متحده آمریکا را تحمل کرد. در سوی دیگر شاهد بدعهدی اروپا و انفعال پررنگ و غیرقابل انکار آنها در عمل به تعهداتشان بود و از آن سو انتظار داشت که ایران همه تعهدات برجامی خود را حفظ کند. این سخن یک سخن غیر منطقی است.
آیا این تغییر رویکرد ایران که در لابه لای گفته های شما هم وجود دارد، نتیجه رادیکال شدن فضای سیاسی و اجتماعی داخلی و منطقه ای بعد از اقدام ایالات متحده آمریکا در ترور سردار سلیمانی و پاسخ موشکی جمهوری اسلامی ایران در حمله به پایگاه های نیروهای نظامی آمریکا در عین الاسد و اربیل نیست؟
خیر، چون من این دو مسئله را کاملا منفک و جدا می دانم. اگرچه واکنش و مواضع سه کشور اروپایی به خصوص انگلستان راجع به ترور سردار سلیمانی مواضع و واکنشهای مثبت و سازنده ای نبود، اما هیچ کدام از این مسائل باعث نشده است که جمهوری اسلامی ایران به سمت تقابل با رفتارهای اروپایی ها گام بردارد و یا اروپا هم به سمت فعال کردن ساز و کار حل اختلافات برجامی برود. همان گونه که می دانید اروپاییها نیز مانند آمریکا و معیارهای دوگانه ای در خصوص تروریسم دارند. اما اکنون موضوعی که مطرح است این است که فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران عملاً در برابر هیچ به گروگان گرفته شده است و این قابل قبول نیست. ما در ذیل برجام برخی از تعهدات را قبول کردیم به شرطی که در چارچوب همین توافق، منافع اقتصادی شامل ایران شود. ولی ما عملاً شاهد آن هستیم که جمهوری اسلامی تمامی تعهدات خود را در خصوص فعالیت های صلح آمیز هسته ایش عملیاتی کرده در صورتی که اکنون سخت ترین تحریم ها علیه ایران اعمال شده است. بنابراین شرایط خود به خود و به صورت اتوماتیک به اینجا می رسید. چون که ایران برای ایجاد موازنه لازم میان خواسته ها و تکالیفش باید دست به اقدام اساسی می زد. بنابراین حتی اگر سردار سلیمانی ترور هم نمی شد، شرایط به صورت اتوماتیک به همین جا کشیده می شد.
با توجه به این که این رویه و چارچوب سازوکار حل اختلافات برجامی از پیگیری اختلافات در نشست کمیسیون مشترک برجام در سطح معاونین وزراء گرفته تا نهایتاً ارجاع پرونده اختلافات به شورای امنیت برای تعیین تکلیف نهایی، سوال مهمی که در این میان مطرح است این است که اساساً آلمان، فرانسه و انگلستان با چه هدفی دست به فعال کردن این ساز و کار زده اند؛ آیا پاریس، برلین و لندن با توجه به فشارهای ایالات متحده آمریکا و علیرغم مواضعی که در خصوص حفظ برجام در این روزها مطرح کرده اند تلاش دارند که پرونده به شورای امنیت کشیده شود و نهایتاً مکانیسم ماشه فعال شود و یا اینکه اروپایی ها در راستای مواضعشان به واقع نگران از برنامه کاهش تعهدات برجامی ایران، به خصوص گام پنجم و نهایی هستند و ذیل این نگرانی ها است که به دنبال عقب نشینی ایران در گام های برداشته شده هستند؟
پیرو آن چیزی که سه کشور اروپایی در بیانیه ای مشترک خود مطرح کرده اند و همچنین با توجه به مواضع، سخنان و واکنش سران و مقامات اروپایی بعد از فعال کردن سازو کار حل اختلافات برجامی مطرح شده است، گویا به نظر میرسد که قاره سبز به دنبال کشیده شدن پرونده فعالیت هستهای ایران به شورای امنیت نیستند. چون همانگونه که اشاره کردم برجام برای اروپایی ها منافع سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی فراوانی داشته است. از این رو اروپا سعی دارد در همین زمانی که برای حل اختلافات برجامی در نظر گرفته شده است، شرایطی را پیش بیاورد که اهداف و منافع آنها تامین شود. اما در این میان چند نکته وجود دارد. اول اینکه اگر چه اروپاییها در سایه مواضع خود صراحتا عنوان کردند که به دنبال کشیده شدن پرونده فعالیتهای هستهای ایران به شورای امنیت نیستند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این مسئله هدف غایی آنها از فعال کردن ساز و کار حل اختلافات برجامی نباشد. چون یقیناً میان مواضع اعلامی و اعمالی اروپایی ها، حداقل در خصوص برجام و جمهوری اسلامی ایران تفاوت جدی وجود دارد. چرا که اروپا در رابطه با ایران تا اکنون عدم صداقت خود را به شکل جدی وجود نشان داده است. از طرف دیگر این نکته را هم باید در نظر گرفت که ایالات متحده آمریکا نیز فشارهای جدی را می تواند در این میان به اروپاییها وارد کند تا در مسیر مد نظر کاخ سفید گام بردارند. لذا شاید اروپا بخواهد مسئله را به شورای امنیت نکشاند، اما باید در صحنه عمل دید که اروپا صداقتی در گفته هایش دارد و از آن مهمتر آیا فشار و اعمال قدرتی از جانب واشنگتن برای تغییر رویه اروپا اعمال نمی شود؟!
نظر شما :