در سایه سیاست های یکجانبه غرب
برای ایران راهی جز دوستی با روسیه و چین نیست
نویسنده: سید علی موسوی خلخالی، سردبیر دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی: بسیاری بر این باورند که دنیا شامل چهار قدرت جهانی می شود، روسیه، چین، ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا. به نوعی شکل و شمایل قدرت سیاسی دنیا با وجود این چهار قدرت تعریف شده است.
(1)
روسیه با قدرت نظامی و امنیتی خود و تولید ناخالص داخلی ۱٫۶۳۸ تریلیون دلار یکی از قدرت های بلامنازع سیاسی، امنیتی و نظامی در جهان محسوب می شود. در دوره اتحاد جماهیر شوروی این کشور در کنار ایالات متحده دو قطب بزرگ سیاسی در دنیا ایجاد کرده بودند که به جنگ سرد معروف شدند. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قدرت روسیه سیر قهقرایی به خود گرفت اما با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهوری روسیه و به یُمن افزایش قیمت نفت در دهه اول هزاره سوم، روسیه به یکی از کشورهای قدرتمند جهان تبدیل شد. متوسط رشد اقتصادی روسیه در بازه زمانی ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۹ معادل ۲.۹۵ درصد بوده است. در حال حاضر روسیه به عنوان یکی از قدرت های نوظهور اقتصادی در جهان مطرح است. روسیه از لحاظ جغرافیایی پهناورترین کشور جهان است.
(2)
قدرت اقتصادی مهم دنیا که در دو دهه اخیر رشد خیره کننده ای به ویژه در زمینه های اقتصادی و نظامی داشته، کشور چین است. چین در این برهه به جرات می توان گفت به قدرت دوم جهان تبدیل شده است. بر اساس برابری قدرت خرید، چین دارای دومین اقتصاد بزرگ جهان و یک بازیگر اصلی در اقتصاد جهانی است. چین از نظر اقتصادی، در حال رسیدن به آمریکا یعنی بزرگترین اقتصاد جهان است و باید خود را برای مقابله با پی آمدهای سیاسی و اقتصادی این موضوع آماده کند. بانک جهانی، وضعیت اقتصادی چین را مطلوب و محیط اقتصاد کلان این کشور را با ثبات توصیف کردهاست. بانک جهانی آمار جدید را یک پیشرفت عمده توصیف کرده اما با وجود افزایش میزان تولید ناخالص داخلی، نرخ سرانه تولید اقتصادی هنوز بسیار پایین است، بنابراین برای اینکه چین به سطح کشورهای توسعه یافته برسد هنوز راه زیادی را باید طی کند. مقامات صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی چین را در سال 2007، 11.4 درصد تخمین زده اند که البته این رشد در سال های اخیر کمی کاهش یافته است.
(3)
سومین قدرا بزرگ دنیا، اتحادیه اروپاست که تولید ناخالص داخلی آن به عنوان خانواده اروپایی، در سال ۲۰۱۵ در حدود ۱۵ تریلیون دلار تخمین زده میشود که حدود ۲۲ درصد از اقتصاد جهانی است. این اتحادیه از ابتدای دهه نود پذیرفته است که خود را به عنوان یک کلونی، عضوی از جامعه جهانی تعریف کند. حضور آلمان به عنوان یکی از شش کشور صنعتی جهان، قدرت اقتصادی بسیاری به این اتحادیه بخشیده است. در کنار قدرت اقتصادی، اتحادیه اروپا قدرت سیاسی مهمی نیز محسوب می شود، به گونه ای که دو کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل یعنی انگلیس و فرانسه اروپایی هستند. اگرچه انگلیس در حال خروج از اتحادیه اروپاست اما وضعیت جغرافیایی آن تغییر نمی کند و همچنان یک کشور اروپایی باقی خواهد ماند. کشورهای عضو اتحادیه اروپا همچنین میزبان بسیاری از نهادهای بین المللی دنیا هستند که ناتو و سازمان ملل (مقر آن در ژنو) از جمله آنهاست. این مساله سبب شده است تا اتحادیه اروپا بتواند به عنوان یکی از بازیگران مهم عرصه جهانی نقش آفرینی کند.
(4)
ایالات متحده امریکا، یکی از پیشتازان قدرت سیاسی و نظامی و امنیتی در سطح جهانی است. این کشور که پس از جنگ جهانی دوم و به دلیل مصون ماندن از هزینه های سنگین و خرابی های آن جنگ ویرانگر و برخورداری از ثروت کلان داخلی توانست یکه تاز قدرت سیاسی در سطح جهان شود و خط مقدم قطب مقابل کمونیسم در برابر اتحاد جماهیر شوروی باشد. با سقوط اتحاد جماهیر شوروی ایالات متحده برای حداقل یک دهه در راس جهان تک قطبی بود و از این مزیت استفاده های بسیاری کرد. ایالات متحده از اعضاء بنیانگذار سازمان ملل متحد، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، سازمان کشورهای آمریکایی (OAS) و تعدادی دیگر از سازمانهای بینالمللی است. ایالات متحده کشوری فوق پیشرفته بر پایه تولید ناخالص داخلی و دومین کشور دنیا بر پایه تولید خالص داخلی (برابری قدرت خرید) تقریباً یکچهارم تولید ناخالص داخلی کل کشورهای جهان است. اقتصاد ایالات متحده یک اقتصاد فرا صنعتی و عظیم است که در فعالیتهای خدماتی به شکلی عالی عمل کرده و در زمینهٔ اقتصاد دانشبنیان جزء سرآمدهای دنیا محسوب میشود. از لحاظ تولید ایالات متحده دارندهٔ رتبهٔ دوم در جهان است. ایالات متحده اولین کشور واردکننده و دومین کشور صادرکننده جهان است. با وجود اینکه جمعیت آمریکا فقط ۴.۳درصد جمعیت جهان است، این کشور مالک ۳۳.۴درصد ثروت جهانی در بین کشورهای دنیاست. بنابراین ایالات متحده بیشترین سهم ثروت جهانی را در دنیا داراست. آمریکا از لحاظ چندین شاخص اجتماعی – اقتصادی مثل دستمزد متوسط، شاخص توسعه انسانی، سرانهٔ تولید ناخالص داخلی و سوددهی سرانه جزء رتبههای بالا در میان کشورهای جهان بهشمار میرود. ایالات متحده همچنین دارنده قدرتمندترین نیروی مسلح جهان است. بودجه و هزینهکرد نظامی آمریکا، بیش از یک سوم کل بودجهٔ نظامی دنیا است. این کشور همچنین یکی از پیچیده ترین و مهمترین نهادهای امنیتی دنیا را دارد.
(5)
تمامی کشورهای دنیا در سطح جهانی هم زیستی خود را با این چهار قدرت تعریف می کنند و تلاش دارند با نزدیکی به آنها جایگاه منطقه ای و بین المللی خود را تثبیت کنند. کمتر کشور موثری در جهان را سراغ داریم که نوع رابطه خود با جامعه بین الملل را فارغ از جایگاه این قدرت ها تعریف کرده باشد. این مساله در نقاطی که حساسیت ها بیشتر و توجه ها به آنها بیش از همه است، بیشتر نمود پیدا می کند. از جمله ایران که در نقطه مهمی از دنیا واقع شده، همسایگان بسیار مهمی دارد، همسایه یکی از قدرت های برتر دنیاست، موقعیت جئوپولتیکی مهمی دارد و ویژگی های منحصر به فردی دارد که کمتر کشوری از آن برخوردار است.
ایران در دوره پهلوی مهمترین متحد ایالات متحده در غرب آسیا محسوب می شد. اما بعد از انقلاب اسلامی این رابطه دچار تغییر شد. قطع رابطه ایران و امریکا از ابتدای دهه هشتاد سبب شد تا ایران عملا از گردونه متحدان غربی کنار رود. در طول چهل سال گذشته ایالات متحده هیچ گاه جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت نشناخته و همواره علیه آن دسیسه و توطئه چینی کرده است. بعد از امضای برجام، انتظار می رفت دو کشور فصل تازه ای در روابط خود را آغاز کنند اما با خروج یکجانبه دولت دونالد ترامپ از برجام، این امید به ناامیدی تبدیل شده و تحریم های سنگین و فشارهای سیاسی ایالات متحده که از آن به «فشار حداکثری» تعبیر می کند سبب شده است تا ایران و امریکا بیش از پیش از یکدیگر فاصله بگیرند. در چنین شرایطی طبیعی است که ایران به سمت قدرت هایی متمایل شود که هم قدرت منطقه ای اش را به رسمیت بشناسند و هم بپذیرند با آن همکاری کنند.
بنابراین در حالی که اروپا و امریکا با وجود اختلافات مورد ادعایشان درباره خروج یکجانبه امریکا از برجام، در آخر در یک مسیر سیر می کنند، ایران به سمت روسیه و چینی متمایل شده که در بسیاری از موضوعات با ایران موضع مشترکی دارند و در عین حال می توانند به تهران در بسیاری از زمینه های اقتصادی، امنیتی و سیاسی در سطح منطقه ای و بین المللی کمک کنند.
ایران نیازهای متعدد خارجی دارد، از انتقال تکنولوژی نوین به داخل کشور گرفته تا توسعه زیرساخت ها، سرمایه گذاری خارجی، توسعه اقتصادی و رفع نیازهای نظامی، طبیعی است در چنین شرایطی وقتی دنیای غرب درهای خود را به روی ایران ببندد، تهران به سویی رو کند که روی خوش به آن نشان دهد. در حال حاضر این چین و روسیه هستند که ایران را به جمع خود پذیرفته اند. عضویت در سازمان همکاری امنیتی شانگهای و اقتصادی اوراسیا، اقدامات موثری است که می تواند کمی از خسارت های ناشی از فشارهای تحمیلی و یکجانبه ایالات متحده را رفع کند و بیش از هر طرفی این خود ایران است می تواند از آنها بهره مند شود.
در دنیایی که اروپا و امریکا و کلا جامعه غربی به ناحق قصد تحمیل اراده خود را دارند، توافقات امضا شده بین المللی با ایران را لغو می کنند یا یکجانبه از آن خارج می شوند، ایران مجبور است رو به روسیه و چین کند. در حالی که این دو قدرت تا کنون بارها ثابت کرده اند دوستی باثبات تر و موثرتری می توانند برای ایران در مقایسه با غرب باشند. در حقیقت سیاست یکجانبه گرایانه ایالات متحده علیه ایران و تبعیت بی چون و چرای اروپا از امریکا سبب شده است تا ایران به دامن روسیه و چین هل داده شود.
نظر شما :