بغرنج تر کردن پرونده برجام با بهانه حقوق بشری اروپایی ها در سایه اعتراضات اخیر
فروتا با توپ پُر و برنامه ریزی قبلی مد نظر واشنگتن و تل آویو به تهران می آید!
گفت و گو عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بعد از برداشته شدن گام چهارم ایران در کاهش تعهدات برجامی تحولات زیادی در حوزه سیاست خارجی با محوریت اروپایی ها صورت گرفت. در این راستا وزیران امور خارجه فرانسه، آلمان و بریتانیا همراه با شورای اروپایی در بیانیه مشترک روز دوشنبه ۲۰ آبان ماه در واکنش به برداشته شدن گام چهارم و کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران، تهران را به فعال شدن مکانیسم ماشه تهدید کردند. البته سه شنبه جاری نیز نشستی با حضور دومینیک راب، وزیر امور خارجه انگلیس، هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان، و ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه در بروکسل، در حاشیه نشست وزیران امور خارجه ناتو پیرامون پرونده ایران برگزار شد. اینها علاوه بر آن است که در راستای تحرکات آژانس بین المللی انرژی اتمی شاهدیم که دیروز پنچ شنبه کورنل فروتا که روزهای پایانی تصدی گری مدیرکلی این آژانس را می گذراند، در بیانیهای خطاب به شورای حکام خواستار همکاری کامل و به جای ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد. در این بیانیه وی دوباره بر گزارش اخیر آژانس مانور داد که عنوان کرده بود ذرات اورانیوم ساخته دست بشر در محلی که ایران به آژانس اعلام نکرده بود، پیدا شده که طبق برخی اخبار این مکان همان تورقوزآباد است. مضافا بر آن ما شاهد حاشیه سازی و جنجال آفرینی سیاسی و دیپلماتیک برخی کشورها در این آژانس پیرامون اخراج بازرس آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران نیز بودیم. البته طبق گفته ها قرار است که فروتا برای بررسی همین مسائل هفته پیش رو سفری به تهران داشته باشد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسائل، گپ و گفتی را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل اروپا و آمریکا صورت داده است که در ادامه می خوانید:
چنان که از قبل هم اروپایی ها در بیانیه مشترکی عنوان کرده بودند در صورت برداشته شدن گام چهارم کاهش تعهدات هسته ای از برجام خارج خواهند شد، وزیران امور خارجه فرانسه، آلمان و بریتانیا همراه با شورای اروپایی در بیانیه مشترک روز دوشنبه ۲۰ آبان ماه در واکنش به برداشته شدن گام چهارم و کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران، تهران را به فعال شدن مکانیسم ماشه تهدید کردند. با این تفاسیر آیا این بار اروپایی ها تهدیدشان را عملیاتی خواهند کرد و یا اینکه کماکان شمشیر داموکلس خود (مکانیسم ماشه) را بر سر ایران نگاه خواهند داشت و به تبع آن، این بیانیه از مرز تهدید دیپلماتیک پا جلوتر نخواهد گذاشت؟
من در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی عرض کردم که اکنون منطق و هدف غایی سیاسی و دیپلماتیک اقدامات ما در کاهش تعهدات برجامی هنوز برای خود ما روشن نیست، چه برسد به طرف های برجامی. آیا ما در پس برداشتن این گام ها خواهان عملیاتی کردن وعده های اروپایی ها هستیم و یا این که سعی داریم به مقابله با تحریم های آمریکا و بدعهدی های اروپا دست بزنیم و یا این که در لوای این گام ها همان برنامه خروج از برجام به نام حفظ آن مطابق با نظر و خواست برخی جریانات سیاسی داخلی را کلید زده ایم؟ فارغ از جواب این سوالات آن چیزی که مسلم است این است که نمی توان گفت ادعای تهران در خصوص حفظ برجام طبق ماده 26 و36 برجامی برای حفظ توافق هسته ای است. چون ما با این گام ها عملا ما برخلاف مفاد برجامی عمل می کنیم. اخیرا هم گزارش های آژانس قدری پرونده فعالیت های هسته ای کشور را حساس کرده است.
پس اگر چه دولت حسن روحانی با چالش های عدیده سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و اخیرا هم امنیتی روبه رو است، اما انتخاب این مسیر از اردیبهشت ماه سال جاری نمی تواند اهداف و منافع کشور را تامین کند. چون گام های ما در کاهش تعهدات برجامی تنها واکنش منفی طرف های باقی مانده در برجام را به دنبال خواهد داشت. از این رو واکنش اروپایی ها از قبل قابل پیش بینی بود که بعد از برداشته شدن گام چهارم بخواهند ایران را تهدید کنند. پیرو این مسئله ما هم در سایه اتهام زنی به تهران در جریان حمله به تاسیسات نفتی آرامکو و هم بعد از آن در بیانیه ای شاهد بودیم که اروپایی ها به دنبال فاصله گرفتن از ایران بودند. پس ما نباید در گام چهارم به شیوه ای تند عمل می کردیم که به کاتالیزور این جدایی و افتراق دیپلماتیک بدل شود.
پیرو این نکات مسئله مهمتر ناظر بر این واقعیت است که این گام های ما در کاهش تعهدات برجامی، نه تنها احتمال دارد اروپایی ها را به سمت خروج از برجام سوق دهد که حتی در ادامه پرونده فعالیت های هسته ای ما به شورای امنیت ارجاع پیدا کند. خوب شما در روزها و هفته های اخیر شاهد بودید که چه جنجال آفرینی هایی در آژانس بین المللی انرژی اتمی پیرامون برخی مسائل شکل گرفت. خود همین حاشیه سازی ها نشان از این دارد که برخی کشورها اکنون در حال آماده سازی افکار بین المللی برای سیاسی و حتی امنیتی کردن پرونده فعالیت های هسته ای ایران هستند. فلذا اگر ایران در یک سو بخواهد با گام های کاهش تعهدات برجامی به تدریج رگه های اتصال دیپلمتاتیک خود با اروپا را قطع کند و به حیات برجام پایان دهد و از آن سو اروپا با فشار ایالات متحده، عربستان سعودی و اسرائیل رفتاری متفاوت از اکنون با ما داشته باشد، باید خود را مهایای شرایطی حتی بدتر از سال 92 کنیم. چون در این صورت ما شاهد بازگشت قطعنامه ها و اعمال مجدد سه حوزه تحریمی جدید شامل تحریم اتحادیه اروپا، تحریم های کنگره و تحریم های شورای امنیت خواهیم بود. یعنی همان فشارهایی که ما را مجبور کرد به سمت مذاکره و برجام برویم. لذا مجموع این شرایط قطعا به سود واشنگتن، ریاض و تل آویو خواهد بود که بخواهد اجماع جهانی را علیه تهران احیاء کند.
اما با تمام تفاسیری که شما ارائه کردید ما شاهدیم که در قبال انعطاف حداکثری دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران بعد از خروج ترامپ از برجام تنها لفاظی دیپلماتیک و بازی سیاسی از جانب اروپایی ها در دستور کار بود و پیرو آن اکنون قاره سبز بیش از یک سال است که ایران را با بدعهدی های خود متوقف کرده است. با این شرایط ما نباید به سمت احیای توان هسته ای گام برداریم ؟
بله من با نظر شما موافقم. جمهوری اسلامی ایران با آغاز گام های کاهش تعهدات برجامیش از اردیبهشت ماه امسال در مسیری گام برداشته است که نمی تواند از آن پا پس بکشد. اما نکته من آنجاست که تهران هیچ برنامه مدونی برای تداوم و پایان آن ندارد. یعنی فقط در شرایط سیاسی و اقتضائات دیپلماتیک به صورت تاکتیکی حرکت می کند، بدون آن که راهبرد و استراتژی برای خود مشخص کرده باشد. ما می بینیم دولت یک گام کاهش تعهد برجامی را بر می دارد و منتظر است تا ببیند تبعات آن چه واکنشی در اروپایی ها ایجاد خواهد کرد؟ آیا قاره سبز از ترس مرگ برجام به تعهدات خود عمل می کند؛ در صورتی که ما نمی دانیم باید تا کجا این گام ها را برداریم؛ این گونه نمی شود ادامه داد.
از طرف دیگر با برداشته شدن این چهار گام تنها محدود کردن نظارت های بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی مانده که اگر آن اقدام هم در گام پنجم در دستور کار دولت باشد، عملا تمام حوزه های 5 گانه همکاری های برجامی ایران از سوی ما نقض شده است، بدون آن که به نتیجه آن اندیشیده باشیم و یا دستاوردی برای ما داشته باشد. پس می بینید که تمام گفته های من دال بر آن نیست که بخواهیم به هر نحو و شیوه ای که اروپا مد نظرش است دست به مذاکره بزنیم. بلکه من بر ابن باورم نباید به هیچ قیمتی اجازه دهیم اروپا به مثلث اسرائیل، عربستان و ایالات متحده بپیوندد. در این صورت دیگر ایران به یک بن بست تمام عیار خواهد رسید که نه راه پس دارد و نه راه پیش. لذا باید سه کشور اروپایی را در جبهه خود حفظ کنیم.
در راستای تحرکات آژانس بین المللی انرژی اتمی شاهدیم که دیروز پنچ شنبه کورنل فروتا که روزهای پایانی تصدی گری مدیرکلی این آژانس را می گذراند، در بیانیهای خطاب به شورای حکام خواستار همکاری کامل و به جای ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد. در این بیانیه وی دوباره بر گزارش اخیر آژانس مانور داد که عنوان کرده بود ذرات اورانیوم ساخته دست بشر در محلی که ایران به آژانس اعلام نکرده بود، پیدا شده که طبق برخی اخبار این مکان همان تورقوزآباد است. اینها علاوه بر حاشیه سازی و جنجال آفرینی سیاسی و دیپلماتیک برخی کشورها در این آژانس پیرامون اخراج بازرس آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران بود. با این تفاسیر شفافیت عملکردی سازمان انرژی اتمی ایران می تواند زمزمه سیاسی و حتی امنیتی کردن پرونده فعالیت های هستهای ایران را در این آژانس خنثی کند؟
من معتقدم که کورنل فروتا تنها به زمنیه سازی، مقدمه چینی و فراهم کردن بستر برای پیگیری روند سیاسی و امنیتی کردن پرونده فعالیت های هسته ای ایران با آغاز دوره ماموریت آقای گروسی به عنوان مدیر کل جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی کمک می کند. یعنی تمام این بیانیه ها و جنجال آفرینی های سیاسی و دیپلماتیک که بعد از برداشته شدن گام چهارم کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران در آژانس صورت گرفت به نوعی آماده کردن فضای شورای حکام برای گام های بعدی ضد تهران است. در این رابطه من شما را ارجاع می دهم به ملاقات محرمانه یک ماه پیش آقای گروسی با برخی از مقامات وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا؛ از این رو من معتقدم که کاخ سفید نقش محوری در تعیین وی به عنوان مدیر کل آژانس داشته است تا بتواند از گروسی که قبل تر معاون آقای آمانو بود، در راستای اهداف خود برای سال 2020 استفاده کند. پس در کل من بر این باورم که در آینده ای نزدیک سیاست های سختگیرانه ای از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی در قبال فعالیت های هسته ای ایران صورت خواهد گرفت. در این راستا یقینا گام های بعدی ما در کاهش تعهدات برجامی به نحو مطلوبی شرایط را برای اوج گیری فشارهای آژانس شکل خواهد داد. از این رو است که من قبلا تاکید داشتم هیچ گونه راهبرد و استراتژی و به تبع آن دستاوردی در پس گام های کاهش تعهدات برجامی ما وجود ندارد و تنها به بغرنج تر کردن شرایط می انجامد.
آیا احیای توان هسته ای دستاورد کمی است؟
من زمانی آن را دستاورد می دانم که رسما عنوان شود ما در این راستا و بازگشت توان هسته ای گام بر می داریم. اما دولت و وزارت امور خارجه کشور مدام عنوان می کنند که ما برای حفظ برجام و ذیل ماده 26 و36 صرفا برای تقابل با تحریم های آمریکا و بدعهدی اروپا دست به "کاهش تعهدات برجامی"، نه "احیای توان هسته ای" می زنیم؛ پس می بینید این دو با هم فرق می کند. ما که نمی توانیم با کلمات بازی کنیم. از این رو است که من هنوز معتقدم تهران ابهام جدی در گام های کاهش تعهدات برجامی دارد و تنها به فراخور شرایط بعد از خروج ترامپ از برجام، دست به اقدام و واکنش، آن هم فقط و فقط برای ساکت کردن جریان های رادیکال و تندروی ضد برجامی داخلی زده است، بی آن که به عاقبت کار و گام هایی که برمی دارد، فکر کرده باشد.
در تقابل با نکات شما آیا وعده کورنل فروتا، مدیرکل موقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر برگزاری نشستی میان ایران و آژانس در هفته آینده در تهران می تواند به حل اختلافات فی مابین ایران و آژانس و تعدیل و تلطیف شرایط و حواشی های اخیر کمک کند؛ به هر حال میزان همکاری سازمان انرژی اتمی ایران، ذیل اجرای توافقنامه پادمانها و پروتکل الحاقی به شدت بالا است و از آن سو شفافیت عملکردی ما در حوزه فعالیت های هسته ای نیز می تواند راهگشا باشد؟
ببینید باید واقعیت ها را مورد ارزیابی قرار داد. من نمی خواهم بدبینانه قضاوت کنم، اما آقای فروتا هفته آینده با دستور کار قبلی به تهران سفر می کند. اکنون سیاست های فشار حداکثری ایالات متحده با کمک و همکاری عربستان و اسرائیل به آژانس بین المللی انرژی اتمی و کشورهای اروپایی سرایت پیدا کرده است. یقینا همین سیاست فشار حداکثری آمریکا می خواهد از هر بهانه ای کوچک و غیرواقعی یک کوه اتهام علیه فعالیت های هسته ای ما بسازد. در این راستا خود فروتا صراحتا عنوان کرده که سفر وی به تهران صرفا برای بررسی وجود ذرات اورانیوم طبیعی با منشا انسانی در مکان اعلام نشده ایران به آژانس است. در این خصوص یقین بدانید گزارش های جهت دار و فشارهای ایالات متحده و به خصوص اسرائیل با محوریت بنیامین نتانیاهو موثر خواهد بود. اتفاقا همین تورقوز آبادی که شما اشاره کردید از دست پخت های نتانیاهو است. پس فروتا بی طرف به ایران سفر نمی کند.
به بخش مغفول مانده سوال آغازین باز گردیم. در سایه نکات مطرح شده شما آیا این بار اروپایی ها تهدیدشان را مبنی بر خروج از برجام عملیاتی خواهند کرد و یا اینکه کماکان شمشیر داموکلس خود (مکانیسم ماشه) را بر سر ایران نگاه خواهند داشت و به تبع آن بیانیه 20 آبان ماه از مرز تهدید دیپلماتیک پا جلوتر نخواهد گذاشت. البته سه شنبه جاری نیز نشستی با حضور دومینیک راب، وزیر امور خارجه انگلیس، هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان، و ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه در بروکسل، در حاشیه نشست وزیران امور خارجه ناتو پیرامون پرونده ایران برگزار شد. این دست نشست ها آیا نشان از استیصال قاره سبز در حل و برون رفت از این بن بست دارد؟
ببینید اروپا توان انجام هیچ کاری را بدون جراغ سبز کاخ سفید ندارد. اما از آن سو نمی تواند در مسیر صد درصدی ترامپ نیز گام بردارد. اولین دلیل به این واقعیت باز می گردد که سه کشور اروپایی با از دست رفتن روابطشان با ایران عملا نمی توانند نفوذ جدی در خاورمیانه داشته باشند. دوم این که بعد از مسئله اخیر ناتو، شکاف و گسل اروپا و ترامپ در حال گسترش است. لذا قاره سبز به دنبال نمایش استقلال نسبی است. سومین دلیل هم به این واقعیت باز می گردد که اروپایی خوب می دانند در صورت مرگ برجام دیگر نمی توانند نظارتی بر فعالیت های هسته ای ایران داشته باشند. لذا با تهدید به دنبال نشان دادن خود هستند و فعلا سراغ فعال شدن مکانیسم ماشه و خروج از برجام نخواهند بود تا زمان مقتضی. یقینا اروپا به مراتب باهوش و صبورتر از آمریکا گام بر می دارد. البته احتمالا سه کشور اروپایی نقش نفوذی آمریکا و اسرائیل در برجام را هم بر عهده داشته باشند. با این تفاسیر باز تاکید دارم که نباید با گام های کاهش تعهدات برجامی به هیچ قیمتی اجازه دهیم اروپا به مثلث اسرائیل، عربستان و ایالات متحده بپیوندد. در این صورت دیگر ایران به یک بن بست تمام عیار خواهد رسید که نه راه پس دارد و نه راه پیش. لذا باید سه کشور اروپایی را در جبهه خود حفظ کنیم.
پیرو نکات شما سخنگوی اتحادیه اروپا دیروز پنجشنبه در ارتباط با برخی اعتراضات در ایران طی روزهای گذشته بیانیهای مداخله جویانه منتشر کرد و در آن با خانوادههای جان باختگان در این ناآرامیها ابراز همدردی کرد. این در حالی است که پیش از این هم برخی دیگر از مقامات اروپایی در مواضعی پیرامون وقایع روزهای اخیر در ایران اظهار نظر کرده بودند که با واکنش سیدعباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه کشور روبه رو شد. هدف از این دست مواضع در این شرایط چیست؟
واقعیت این است که اکنون هر چه شرایط در داخل کشور به سمت تشتت سیاسی، اجتماعی و به خصوص امنیتی پیش رود به سود اروپا، آمریکا، عربستان و اسرائیل است. چون این بازیگران احساس می کنند در این شرایط ایران در موضع ضعف قرار می گیرد و می توان در مذاکره از تهران امتیاز گرفت. لذا اروپایی ها با بهانه حقوق بشری به دنبال بغرنج تر کردن پرونده برجام در سایه اعتراضات اخیر هستند.
با توجه به بازی سیاسی و دیپلماتیک که شما برای اتحادیه اروپا و تروئیکای قاره سبز در برابر برجام، فعالیت های هسته ای ایران و تهران متصورید، چرا به عقیده شما جمهوری اسلامی باید به هر قیمتی آنان را حفظ کند؛ آیا این نوعی دوپارگی و تضاد در تحلیل شما نیست؟
به نکته خوب و در عین حال مهمی اشاره کردید. متاسفانه ما به دلیل نگاه های ایدئولوژیک خود همواره مقوله سیاست، به ویژه سیاست خارجی که با حضور انبوهی از کشورها و منافع متعدد شکل گرفته است را با نگاهی تک خطی، ساده اندیشانه و صفر و صدی در طول این چهل سال دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران پی گرفته ایم؛ در این خصوص کشورهای اروپایی یا با ما هستند یا با آمریکا و اسرائیل؛ عربستان یا در خط محور مقاومت است یا در جبهه دشمن و جزء کشور مرتجع محسوب می شود؛ این دست نگاه های تک بعدی که اکنون با بازی پیچیده ای از جانب دیگر کشورها روبه روایم، تنها ایران را عقب نگاه خواهد داشت. ما به همین روسیه و چین بنگریم، مسکو و پکن در عین حالی که دوستی راهبردی با ایران و برخی کشورها مانند سوریه دارند، از آن سو روابط حسنه خود را با عربستان، اسرائیل و حتی ایالات متحده دارند. ما چرا نباید بازی پیچیده و چند لایه دیپلماتیک داشته باشیم. بله در عین حالی که آگاهیم اروپا در محور آمریکا و اسرائیل است، می توان طوری بازی را پیش برد که منافع ما هم تامین شود. نمی شود با نگاهی تک خطی در دنیای پیچده امروز سیاست خارجی منافع خود را تامین کرد. انعطاف و منطق دیپلماتیک باید سرلوحه برنامه های ما باشد و طبق اقتضائات مکانی و زمانی رفتار کنیم که بیشترین فایده و کمترین هزینه را برا ما در بر داشته باشد.
به تحولات داخلی آمریکا سری بزنیم. در این خصوص برخی معتقدند با گرم تر شدن تنور استیضاح ترامپ احتمالا کاخ سفید در پیگیری برخی برنامه های سیاست خارجی خود دچار وقفه خواهد شد، به خصوص که اخیرا اخباری دال بر احتمال برکناری و یا استعفای مایک پمپئو از سمت وزارت امور خارجه نیز به گوش می رسد؛ تحلیل شما در این رابطه چیست؟
اولا این استیضاح به نتیجه نخواهد رسید و تاثیری هم بر روند زمامداری ترامپ نخواهد داشت. ثانیا سیاست خارجی ایالات متحده مقوله ای کاملا جدا از تحولات داخلی این کشور است. خصوصا برای جمهوری خواهان که اساس برنامه های خود را روی حوزه سیاست خارجی بنا نهاده اند. هر چند ترامپ نگاه به داخل را در صدر شعارهای خود گذاشته بود، اما سیاست خارجی برای وی به شدت اهمیت دارد. به ویژه که با نزدیک شدن به انتخابات هنوز دستاورد ملموسی در دیپلماسی برای دولت او وجود ندارد. لذا پیگیری سیاست فشار حداکثری علیه ایران با شدت بیشتری در دستور کار کاخ سفید خواهد بود. اتفاقا اگر ترامپ از این راهبرد خود دست بکشد و یا انعطافی از خود در فشار به تهران نشان دهد، در انتخابات پیش رو متهم به ضعف عملکرد خواهد شد. پس استیضاح وی و یا نبود پمپئو نمی تواند خللی در این سیاست ترامپ ایجاد کند.
نظر شما :