افزایش فشار بر ایران، برنامه مدیریت فعلی آژانس بین المللی انرژی اتمی
تحولات اخیر ایران نشان داد اروپایی ها قابل اعتماد نیستند
گفت و گو عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی: با برداشته شدن گم چهارم کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران به نظر می رسد که در دو حوزه فعالیت های سیاسی و دیپلماتیک از جانب اروپایی ها و جنجال آفرینی و حاشیه سازی علیه پرونده فعالیت های هسته ای در آژانس بین المللی انرژی اتمی، فشار بر ایران در حال افزایش است. در این راستا از بیانیه تهدید آمیز 20 آبان وزیران امور خارجه فرانسه، آلمان و بریتانیا همراه با شورای اروپایی تا مسئله پیدا شدن ذرات اورانیوم ساخت دست بشر، حاشیه سازی و جنجال آفرینی سیاسی و دیپلماتیک برخی کشورها در آژانس بین المللی انرژی اتمی پیرامون اخراج بازرس آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران، برخی مواضع معنادار کورنل فروتا، دبیر موقت آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه این واکنش های ایران و حتی دخالت در مسائل داخلی کشور در سایه اعتراضات اخیر شرایط و مناسبات میان ایران و اروپا را به وضعیت شکننده ای کشانده است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این شرایط، گفت وگویی را با محمد مرندی، کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
چنان که از قبل هم اروپایی ها در بیانیه مشترکی عنوان کرده بودند در صورت برداشته شدن گام چهارم کاهش تعهدات هسته ای از برجام خارج خواهند شد، وزیران امور خارجه فرانسه، آلمان و بریتانیا همراه با شورای اروپایی در بیانیه مشترک روز دوشنبه ۲۰ آبان ماه در واکنش به برداشته شدن گام چهارم و کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران، تهران را به فعال شدن مکانیسم ماشه تهدید کردند. با این تفاسیر آیا این بار اروپایی ها تهدیدشان را عملیاتی خواهند کرد و یا اینکه کماکان شمشیر داموکلس خود (مکانیسم ماشه) را بر سر ایران نگاه خواهند داشت و به تبع آن، این بیانیه از مرز تهدید دیپلماتیک پا جلوتر نخواهد گذاشت؟
علیرغم نکاتی که شما به آن اشاره کردید و با وجود برخی تحرکات چند وقت اخیر از جانب برخی کشورهای اروپایی به نظر نمی رسد این کشورها و اتحادیه اروپا تمایلی به مرگ برجام داشته باشند. چرا که در این صورت، هم اروپایی ها به واسطه نزدیکی و همجواری با منطقه حساس ما مورد تهدید قرار خواهند گرفت و هر گونه افزایش تنش در غرب آسیا بر وضعیت امنیتی آنها تاثیر منفی خواهد داشت و هم این که با مرگ برجام و خروج از آن به نوعی مرگ اعتبار سیاسی خود را امضاء کرده اند. چون اروپایی ها برجام را یک دستاورد مهم دیپلماتیک برای خود قلمداد می کنند، لذا با از بین رفتن آن لطمه جدی به اعتبار سیاسی و وجهه دیپلماتیک آنها وارد می شود. در این راستا اگر چه در مدت اخیر به روشنی ثابت شد که اروپایی بدون موافقت و چراغ سبز آمریکا توان انجام هیچ گونه کاری برای تداوم توافق هسته ای را ندارند و به همین جهت تا کنون نتوانسته اند در رابطه با عمل به تعهدات خود در قبال ایران کاری صورت دهند، اما به نظر می رسد برجام آن قدر برای اروپایی ها ارزش داشته باشد که باز هم از تلاش های دیپلماتیک خود برای حفظ و تداوم آن دست برندارند. چرا که به هر حال از بین رفتن توافق هسته ای برای طرف های اروپایی شکست به مراتب بزرگ تری از ناتوانی در برابر آمریکا است.
با این تفاسیر است که اکنون اروپایی ها دست و پا می زنند که به هر طریق ممکن برجام را حفظ کنند. البته در این مسیر کشورهای اروپایی چندین بار تهدیداتی را مطرح کرده اند که تا به اکنون هیچ کدام از آنها عملیاتی نشده است. در کنار این نکات هنوز مشخص نیست که اروپا با این وضعیت در آینده دست به چه اقدامی خواهد زد؛ آیا در برجام باقی خواهد ماند و حفظ برجام را اولویت سیاسی و دیپلماتیک خود می داند یا این که در نهایت با فشارهای آمریکا آنها نیز ناچار به خروج از برجام و فعال کردن مکانیسم ماشه خواهند شد. اما مسئله مهمتر آنجا است که هیچ کدام از این شرایط نباید باعث شود که جمهوری اسلامی ایران گام های بعدی خود در کاهش تعهدات برجامی را برندارد؛ تا زمانی که اروپایی ها به تعهدات خود عمل نکرده اند باید در مقابل ما نیز گام های کاهش تعهدات برجامی را پیش ببریم.
طی روزهای اخیر به نظر می رسد که اروپایی در تعریف روابط و مناسبات خود با ایران به برخی مسائل حاشیه ای با محوریت اعتراضات اخیر پرداخته اند که با واکنش دستگاه دیپلماسی کشور مواجه شد. این در حالی است که پیش از این هم در مسائل و رویدادهای دیگری مانند حمله به تاسیسات نفت آرامکو نیز شاهد حملات دیپلماتیک به ایران از سوی اروپایی ها بودیم. سوال اینجا است که در شرایط حساس کنونی که مناسبات اروپایی ها با ایران روز به روز در حال افول است و هر لحظه شکنندگی روابط دیپلماتیک فی مابین بیشتر می شود، قاره سبز دست به اقداماتی می زند که وضعیت پیچیده تر و بغرنج تر شود؟
آن چه برای ما مهم است این نیست که اروپایی ها می توانند نسبت به اعتراضات داخلی در کشور موضع گیری کنند یا خیر، بلکه مسئله مهمتر ناظر بر این واقعیت است که اروپایی ها عملا دست به حمایت از اغتشاشگران و آشوب طلبانی زده اند که بانک ها، پمپ بنزین ها، مراکز خدمات عمومی و خصوصی را به آتش کشیده و نابود کرده اند و از همه مهمتر این آشوب طلبان دست به کشتن ماموران حافظ امنیت و حتی برخی از شهروندان بی گناه در جریان اعتراضات زده اند. چون که این حمایت ها و جا زدن اغتشاشگر به جای معترض و منتقد واقعی که از سوی اروپایی ها در دستور کار است، نه تنها می تواند دخالت آشکار در امور کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران تعبیر شود، بلکه تلاشی است برای پررنگ کردن و افزایش خشونت ها و آشوب ها در ایران و به تبع آن ناتوان شدن از داخل و فشار بر کشور. پس باید این واقعیت را هم در نظر گرفت که میان نگاه دولت های اروپایی با ایالات متحده در خصوص تحولات ایران چندان تفاوت جدی وجود ندارد. لذا اگر چه دونالد ترامپ و کاخ سفید با صراحت لهجه بیشتر و اقدامات خصمانه پررنگ تری نسبت به ایران واکنش نشان می دهند، اما بدان معنا نیست که حاکمیت در کشورها و دول روپایی نیز با ما همراه است. اکنون سال ها است که اروپایی ها به مامن و مئوای بسیاری از گروه های تروریستی ایرانی بدل شده است و از خاک اروپا برای حمله به کشور استفاده می کنند. در کنار آن این ترویست ها از حمایت های مالی، سیاسی و دیپلماتیک برخی از کشورهای اروپایی نیز برخوردار هستند. لذا اروپایی ها نیز به اندازه آمریکا در برخورد با ایران بی صداقت هستند.
مضافا اروپا نیز به مانند کاخ سفید طرفدار جنایت های سعودی و اماراتی در یمن و همچنین اقدامات آپارتایدی رژیم غاصب صهیونیستی هستند. ما نباید تلاشها و حمایتهای اروپا در کنار ترکیه، آمریکا، عربستان، قطر، امارات و رژیم صهیونیستی از داعش، القاعده و تروریسم و افزایش بی ثباتی و ناامنی در خاورمیانه را فراموش کنیم. پس نباید انتظارات ما از اروپایی ها در این زمینه زیاد باشد. چون به هر حال سیاست اروپایی ها نسبت به ایران با شدت و ضعف، خصمانه بوده است، اگر چه همه اروپا چنین نگاهی را به ایران ندارند. اما اتحادیه اروپا تحت تاثیر چند کشور خاص است که نگاه آن کشورها به ایران نگاهی ضد ایرانی است. لذا در این شرایط اروپا سعی دارد با دخالت در امور ایران و ترویج خشونت و آشوب توان داخلی کشور را تضعیف کند.
در راستای تحرکات آژانس بین المللی انرژی اتمی شاهدیم که پنچ شنبه گذشته کورنل فروتا که روزهای پایانی تصدی گری مدیرکلی این آژانس را می گذراند، در بیانیهای خطاب به شورای حکام خواستار همکاری کامل و به جای ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد. در این بیانیه وی دوباره بر گزارش اخیر آژانس مانور داد که عنوان کرده بود ذرات اورانیوم ساخته دست بشر در محلی که ایران به آژانس اعلام نکرده بود، پیدا شده که طبق برخی اخبار این مکان همان تورقوزآباد است که در اتهام زنی های بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل مطرح شد. اینها علاوه بر حاشیه سازی و جنجال آفرینی سیاسی و دیپلماتیک برخی کشورها در این آژانس پیرامون اخراج بازرس آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران بود. با این زمزمه آیا تلاش هایی برای سیاسی و حتی امنیتی کردن پرونده فعالیت های هستهای ایران در این آژانس وجود دارد؟
در اینجا دو نکته وجود دارد که باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد؛ اول این که به اتهامات نخست وزیر اسرائیل پیرامون فعالیت های هسته ای کشور اشاره کردید. در این رابطه هیچ کدام از ادعاهای صهیونیست ها در خصوص سرقت اسناد و اطلاعات هسته ای ایران سندیت و اعتبار ندارد. چون تمامی این اتهامات نتانیاهو در خصوص فعالیت های هسته ای ایران به گفته خودشان بر پایه همین اسناد به سرقت رفته از ایران است. لذا تمامی آن چه اسرائیلی ها در خصوص فعالیت ها و یا اماکن هسته ای ما از وجود مکانی به نام تورقوز آباد گرفته تا پیدا شدن ذرات اورانیوم ساخته دست بشر مطرح می کنند، نمی تواند از اعتباز برخوردار باشد. زیرا این احتمال وجود دارد که تمامی استاد مورد ادعای صهیونیست ها توسط خودشان جعل شده باشد، کما این که ما در گذشته نیز شاهد بودیم اسناد یافت شده در همان لب تاپ معروف، تماما توسط اسرائیلی ها جعل شده بود. لذا باید این احتمال داده شود که اکنون همان پرونده سازی ها از سوی اسرائیل با جعل اسناد، مدارک و شواهدی علیه فعالیت ها و اماکن هسته ای ایران در دستور کار باشد که بخواهند با معرفی کردن برخی اماکن و یا آلوده کردن جایی، کشور را متهم به انجام فعالیت های مخفیانه هسته ای کنند.
مسئله دوم نیز در خصوص نیت آژانس بین المللی انرژی اتمی و بی طرف بودن آن است. در این رابطه با عملکرد بازرس آژانس بین المللی انرژی اتمی در آلوده کردن مکان های حساس ما باید در عملکرد این آژانس نیز تردیدهای جدی داشت. لذا همین که آژانس بین المللی انرژی اتمی تا کنون در خصوص گزارش ایران پیرامون این بارزس سکوت کرده و ذیل نکات شما، دبیر موقت آژانس نیز دست به برخی حاشیه سازی ها علیه کشور و فعالیتهای هستهای ما زده است، نشان از این دارد که مدیریت فعلی در آژانس، سیاست هایی نزدیک به آمریکا و اسرائیل دارد. از این رو ما باید احتیاط های بیشتری را در دستور کار داشته باشیم. چون اکنون ما در شرایطی به سر می بریم که برجام توسط بدعهدی اروپایی ها و تحریم های ظالمانه و یک جانبه آمریکا نادیده گرفته شده است، پس جمهوری اسلامی ایران نیز باید میزان همکاری خود با آژانس بین المللی انرژی اتمی را پله به پله کاهش دهد.
در تقابل با نکات شما آیا وعده کورنل فروتا، مدیرکل موقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر برگزاری نشستی میان ایران و آژانس در هفته آینده در تهران می تواند به حل اختلافات فی مابین ایران و آژانس و تعدیل و تلطیف شرایط و حواشی های اخیر کمک کند؛ به هر حال میزان همکاری سازمان انرژی اتمی ایران، ذیل اجرای توافقنامه پادمانها و پروتکل الحاقی به شدت بالا است و از آن سو شفافیت عملکردی ما در حوزه فعالیت های هسته ای نیز می تواند راهگشا باشد؟
چنان که قبل تر اشاره کردم مسئله همکاری ما با آژانس بین المللی انرژی اتمی در این شرایط باید از سوی مسئولین دوباره مورد بازبینی قرار گیرد. چون اکنون آژانس مغایر با حدود وظایف خود عمل می کند و سعی در فشار به ایران است. در این راستا طبیعتا آمریکا و اسرائیل توصیه هایی به دبیر موقت آژانس بین المللی انرژی اتمی در سفر به ایران خواهند داشت. در آن سو با توجه به سیاست جمهوری اسلامی ایران در کاهش تعهدات برجامی و همچنین گامهای پیش رو در صورت عدم تمکین اروپایی ها به تعهدات برجامی، یقینا کار آژانس بین المللی انرژی اتمی مشکل تر خواهد شد. بنابراین در چنین شرایطی آژانس در موضع قدرتمندی نیست و تا زمانی که تعهدات برجامی از سوی غرب اجرایی نشود باید این انتظار را داشت که میزان و شدت همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی ضعیف و ضعیف تر شود.
به عملکرد کورنل فروتا، دبیر موقت آژانس بین المللی انرژی اتمی اشاره شد. در این رابطه برخی از کارشناسان معتقدند که فروتا با اقدامات، واکنش ها، مواضع، گزارش ها و حتی سفر آتیاش به تهران تنها به زمنیه سازی، مقدمه چینی و فراهم کردن بستر برای پیگیری روند سیاسی و امنیتی کردن پرونده فعالیت های هسته ای ایران با آغاز دوره ماموریت آقای گروسی به عنوان مدیر کل جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی کمک می کند که از اول ژانویه سال 2020 آغاز می شود. تحلیل شما در این باره چیست؟
در راستای نکات مطرح شده من بر این باورم که ایالات متحده در انتخاب رافائل گروسی به عنوان دبیر جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی به شدت موثر بوده چرا که برای وی وظایف و دستور کار مهمی در رابطه با پرونده فعالیت های هسته ای ایران تعریف کرده است. اگر چه گروسی در سخنانی پس از انتخابش به عنوان دبیر آژانس بین المللی انرژی اتمی از بی طرف و حسن همکاری با کشورها سخن گفت، اما به نظر می رسد که وی با فشار برخی کشورها به خصوص آمریکا رویه دیگری را در عمل به وظایفش در پیش بگیرد. اما در مقابل نکته مهمی که نباید از یاد برد به این واقعیت باز می گردد که تهران در سایه برداشته شدن چهار گام در کاهش تعهدات برجامی به نحوی از میزان همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز کاسته است و اگر غرب به همین رو یه خود ادامه دهد و ایران نیز گام دیگری را بردارد، طبیعا باز هم بر روند همکاری ایران و آژانس اثرات خود را خواهد داشت. با این تفاسیر از توان آژانس بین المللی انرژی اتمی برای فشار بر ایران کاسته خواهد شد. پس در کل زمان به سود آمریکا و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیست.
در گفته هایتان بر ایجاد محدودیت همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی اشاره داشتید. اگر پیرو این نکات جمهوری اسلامی ایران در گام پنجم کاهش تعهدات برجامی به سمت این کاهش و محدودیت دسترسی و نظارت بازرسان آژانس بر فعالیت ها و اماکن هسته ای حرکت کند، عملا تمامی 5 کلان حوزه برجامی با این گام ها تحت الشعاع قرار خواهد گرفت. با این تفاسیر می توان از زنده بودن برجام سخن گفت؟
اولا باید دید که گام پنجم از سوی دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران با چه کیفیتی و در قالب چه اقداتی اجرا خواهد شد. در ثانی جمهوری اسلامی ایران حتی در صورت برداشته شدن گام پنجم کاهش تعهدات برجامی می تواند توافق هسته ای را کماکان حفظ کند. چون ایران در قبال بدعهدی اروپایی ها در اجرای تعهداتشان می تواند دست به کاهش تعهدات برجامی خود بزند، بدون آن که از آن خارج شود.
آقای روحانی اخیرا عنوان داشت که با حفظ و تداوم برجام تا سال ۲۰۲۰، تحریم خرید تسلیحاتی ایران لغو خواهد شد؛ به همین واسطه برخی بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران سعی دارد تا آن زمان به هر نحو ممکن برجام را حفظ کند تا از این امتیاز نهایت استفاده را ببرد. آیا نکته شما دال بر این که ایران در قبال بدعهدی اروپاییها در اجرای تعهداتشان می تواند دست به کاهش تعهدات برجامی خود بزند بدون آن که از آن خارج شود می تواند در این راستا مورد ارزیابی قرار گیرد؟
من فکر نمی کنم که در این شرایط اساسا اعلام کردن نیات و اهداف جمهوری اسلامی ایران در حفظ و تداوم برجام از زبان رئیس جمهوری، وزیر امور خارجه و یا هر شخص دیگری ضرورت داشته باشد. اصلا چه نیازی وجود دارد که ما اعلام کنیم در برجام خواهیم ماند یا نه؛ چه احتیاجی دارد که بگوییم به چه دلیل یا دلایلی و یا با چه هدف یا اهدافی در تلاش برای حفظ توافق هسته ای هستیم؟! این دست مواضع در این وضعیت کمکی به ما نمی کند که هیچ، می تواند دشمنان ما را نسبت به ما حساس تر هم بکند. باید این ابهام در طرف غربی باشد که گام بعدی ما، طرح و نقشه های آتی ما و دلایل و اهداف ما از برخی تحرکات چیست؟! این به ما کمک کمی کند در تقابل با رقبا، دست برتر را داشته باشیم.
از طرف دیگر توان نظامی و امنیتی ما برای دشمنان ایران اسلامی در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی و هم توان متحدین ما با حمله به تاسیسات نفتی آرامکو و دیگر پیروزی ها در سراسر خاورمیانه برای همه روشن کرده است. لذا نه کشورهای عربی منطقه و نه ایالات متحده امریکا به دنبال ماجراجویی علیه ایران نیستند. با این وصف توان نظامی ایران در حدی است که کاخ سفید را از جنگ با ایران دور کند. اما در کنار این توانمندی ها یقینا برداشته شدن تحریم های خرید تسلیحانی نیز می تواند یک امتیاز و کمک جدی به افزایش و ارتقای دانش و توان نظامی ما بکند. البته در سایه این نکته یقینا آمریکا تلاش جدی خواهد داشت که مدت زمان همکاریهای نظامی ما تمدید شود تا ایران نتواند از این امتیاز در سال 2020 استفاده کند. اما من معتقدم برداشته شدن تحریم تسلیحانی بخش کوچکی از امتیازات برجامی است؛ بخش مهم و اعظم برجام مسئله برداشته شدن تحریم های فروش نفت و تحریم بانکی است.
به تحولات داخلی آمریکا سری بزنیم. در این خصوص برخی معتقدند با گرم تر شدن تنور استیضاح ترامپ احتمالا کاخ سفید در پیگیری برخی برنامه های سیاست خارجی خود دچار وقفه خواهد شد، به خصوص که اخیرا اخباری دال بر احتمال برکناری و یا استعفای مایک پمپئو از سمت وزارت امور خارجه نیز به گوش می رسد؛ تحلیل شما در این رابطه چیست؟
ببینید مسئله استیضاح دونالد ترامپ نمی تواند تغییر جدی در نگاه کاخ سفید نسبت به ایران داشته باشد، منتهی این تحولات می تواند به تضعیف جایگاه آمریکا در جهان و حتی تضعیف وجهه و اعتبار ساختار سیاسی آمریکا در داخل ایالات متحده کمک کند. این به سود جمهوری اسلامی ایران است. اما این که انتظار داشته باشیم این استیضاح به تغییر ترامپ کمک کند، انتظار دور از انتظاری است؛ حتی اگر چنین شود که تقریبا بعید است، با روی کار آمدن مایک پنس، معاون اول ترامپ، شرایط برای ایران بدتر خواهد شد. چون مایک پنس در قیاس با ترامپ فرد تندتری است. ولی با این تفاسیر شکافی که اکنون در ساختار سیاسی ایالات متحده به واسطه استیضاح ترامپ شکل گرفته است، می تواند انرژی هیات حاکمه آمریکا را درگیر کرده و هیمنه این کشور را در سطح جهان با چالش مواجه کند.
نظر شما :