ناامیدی از فرانسه و اروپا
در شرایط فعلی احتیاط در گام های کاهش تعهدات برجامی به سود ایران نیست
گفت و گو عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – از امروز جمعه 15 شهریور ماه، ایران رسما گام سوم خود در کاهش تعهدات برجامی را مبنی بر انجام تحقیق و توسعه در حوزه هستهای بدون هیچ گونه محدودیتی برای اجرایی شدن در دستور کار قرار خواهد داد. در این راستا قرار است که جزئیات گام سوم کاهش تعهدات برجامی و اقدامات سازمان انرژی اتمی، صبح شنبه 16 شهریور ماه در نشست خبری بهروز کمالوندی، سخنگوی این سازمان تشریح شود. اما در آن سو به نظر می رسد که گام سوم مد نظر دولت، چه از نظر محتوا و چه از نظر میزان بار عملیاتی در فعالیت های هسته ای کنونی ایران متفاوت از دو گام پیشین باشد که به باور برخی این مسئله ناشی از برخی ملاحظات دیپلماتیک کنونی است. پیرو این نکته آیا این گام می تواند تامین کننده منافع تهران در برجام باشد یا خیر؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ این سوال را در گفت وگویی با فواد ایزدی، کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
در ساعات پایانی چهارشنبه هفته جاری حسن روحانی، رئیس جمهوری کشور در پیامی گام سوم ایران در کاهش تعهدات برجامی را مبنی بر انجام تحقیق و توسعه در حوزه هستهای بدون هیچ گونه محدودیت اعلام کرد؛ گامی که در شرایط کنونی به باور برخی در سایه ملاحظات دیپلماتیک گرفته شده است. از نگاه شما این گام در مقام قیاس با دو گام پیشین به واسطه همین ملاحظات دیپلماتیک تهران قدری محتاطانه و محافظهکارانه نیست؟
من معتقدم که نه تنها گام سوم در کاهش تعهدات برجامی ایران، بلکه هر سه گام تا کنون، گام هایی لاک پشتی، محتاطانه و در سایه ملاحظات دیپلماتیک اتخاذ شده است. چون در قیاس با 14 ماه تحریم و فشار بی سابقه ایالات متحده آمریکا و نیز بدعهدی های اروپا اساساً گام های صورت گرفته در کاهش تعهدات برجامی توسط دولت نمی تواند موازنه قوا را شکل دهد وایران را از موضع قدرت وارد میدان کند. همین نکته هم سبب شده تا قاره سبز علیرغم برخی نمایش ها در خصوص نگرانی از گام های ایران در کاهش تعهدات برجامی، تهدیدی جدی از این بابت احساس نکنند. شاهد این مدعا مواضع خو سران و مقامات اروپاییها در این رابطه است. اخیراً از خانم موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا سوال شد که چرا برخورد چندان جدی از جانب قاره سبز در برابر اقدامات ایران در خصوص کاهش تعهدات برجامی انجام نمی شود و او این گونه عنوان کرده که این گام های به گونه ای نیست که بتواند تهدید جدی را برای ما ایجاد کند.
فلذا در این رابطه گام سوم اعلامی دولت در کاهش تعهدات برجامی، ذیل انجام تحقیق و توسعه در حوزه هستهای بدون هیچ گونه محدودیت می تواند بسیار مفید و سازنده باشد، منتهی به شرطی که همین گام کم رمق هم از امروز واقعا در دستور کار سازمان انرژی اتمی قرار گیرد و دولت به واقع در همه زمینه های فعالیت های هسته ای محدودیت های تحیق، پژوهش و توسعه را کنار بگذارد. چون در دو گام قبلی هم عملا آن چنان که باید کار جدی عملی صورت نگرفت. اما نکته مهم اینجا است که عملا اگر دولت جدیت عملیاتی در خصوص گام ها نداشته باشد به ضرر منافع کشور خواهد بود. چرا که از یک سو ما با گام های کاهش تعهدات برجامی حساسیت جامعه بین الملل و به خصوص غرب را نسبت به حقوق حقه هسته ای خود افزایش داده ایم، ولی در آن سو به واسطه ترس و یا ملاحظات دیپلماتیک دولت هیچ گونه کار جدی هم در سایه این گام ها صورت نگرفته است. یعنی آش نخورده و دهن سوخته. از طرف دیگر اکنون تمام کارشناسان و حتی برخی از مقامات دولت هم بر این واقعیت واقفند که، نه از جانب آمریکا قرار است اتفاقی بیفتد و نه اروپا هم توان حل مشکلات و عمل به تعهداتشان را دارند. لذا من می دانم که چرا دولت اکنون تا به این اندازه ملاحظه کارانه و محتاطانه گام های کاهش تعهدات برجامی را بر می دارد. ما هیچ چیزی برای از دست دادن نداریم.
تبعات و میزان حساسیت های این گام تا چه اندازه جدی است و چه دستارودی برای صنعت هسته ای کشور دارد؟
همان گونه که قبلا اشاره کردیم این مسئله تا حد زیادی بستگی به میزان جدیت دولت در عمل به گام های کاهش تعهدات برجامی است. تا اینجای کار دولت نشان داده است که نسبت به احیای توان هسته ای کشور چندان جدیتی ندارد. لذا من تصور می کنم در سایه عملکرد دولت در دو گام قبلی اساسا مسئله توسعه تحقیق و پژوهشی جزء آن دست مسائلی باشد که به طور جدی و عملیاتی از سوی دولت پی گرفته شود.
اما دلیل این محافظه کاری ناشی از چیست؛ آیا اکنون به واسطه اقتضائات دیپلماتیک و چشم امید دولت به آینده مذاکرات این گام محتاطانه برداشته شد
نکته بسیار مهمی که می توان به آن اشاره کرد به تلاش های چند هفته اخیر کاخ الیزه بازمیگردد و همین مسئله دلیل احتیاط دولت در گام سوم است. اما دولت فراموش کرده که اتفاقاً همین تکاپوهای سیاسی مکرون به واسطه میزان جدیت اقدامات ایران در کاهش تعهدات برجامی بوده است. پس اگر ما احتیاط و محافظه کاری را از اقدامات خود برداریم و گام های جدی تر و عملی تر برداریم یقینا اروپا احساس نگرانی بیشتری خواهد کرد. از آن طرف ایالات متحده آمریکا از یک طرف، هم رسماً پاسخ "نه" قاطعی به خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری فرانسه داد و از طرف دیگر با اعمال تحریمهای جدید دهنکجی و تحقیر فرانسه رقم زده است. اما نکته ای که فراموش میشود این است که اساساً بار این تحقیر بر دوش جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. یعنی به واسطه تلاشهای فرانسه به منظور کاهش تنش عملا، نه تنها مشکلات تحریمی ما کم نشد که حتی دایره تحریمها نیز افزایش پیدا کرد. پس به نظر من اگر فرانسه تلاشی نکند برای ما بهتر است تا اینکه بخواهد تکاپوی دیپلماتیک خود را برای حمایت از برجام صورت دهد. بر این اساس منطقی نیست که دولت بخواهد امیدی به سرانجام تلاش های فرانسه داشته باشد. این یک اصل انکار ناپذیر است که هیچ کشوری بدون اجازه و چراغ سبز ایالات متحده آمریکا نمیتواند کاری در خصوص برجام انجام دهد، اما نمی دانم چرا آقایان در دولت نمی خواهند این را بپذیرند.
به تحریم های جدید امریکا اشاره داشتید. پیرو نکات شما علاوه بر تحریم سازمان فضایی ایران توسط کاخ سفید، وزارت خزانه داری آمریکا تحریمهای جدیدی در قبال شبکه انتقال نفت ایران متشکل از ۱۶ شرکت، ۱۰ فرد و ۱۱ نفتکش را به اجرا گذاشت. اینها علاوه بر آن است برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران روز چهارشنبه هفته جاری در کنفرانسی خبری عنوان کرد که ایالات متحده برای هرگونه اطلاعاتی که موجب اختلال در چرخه مالی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شود، تا سقف ۱۵ میلیون دلار پاداش در نظر خواهد گرفت. این اقدامات کاخ سفید در این شرایط با چه هدفی صورت گرفته است؟
این اقدام یک اقدام بی سابقه در تاریخ ایالات متحده آمریکا است. لذا این یک تصمیم نمایشی و بر اساس طرحی است که از سوی گروه اقدام ایران در کاخ سفید طراحی شده است تا بخواهند به اصطلاح خود ایران را در حوزههای مختلف، به خصوص نظامی و امنیتی محدود کنند. در این رابطه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مهم ترین نیروی نظامی و امنیتی کشور به شمار میرود که در حوزههای مختلف اقتصادی نیز توانسته است گامهای موثری برای رشد و توسعه کشور و تقابل با تحریم ها داشته باشد. لذا هرگونه تضعیف و کارشکنی در فعالیت های سپاه پاسداران میتواند عملاً در راستای منافع ایالات متحده آمریکا قرار گیرد. چون در آن صورت تحریم های اثر بیشتری خواهند داشت. از این رو جمهوری اسلامی ایران نیز باید این دست اقدامات را برای تقابل با اقدامت این چنینی آمریکا در دستور کار خود قرار دهد، اما چون در ایران گروه اقدام آمریکا وجود ندارد، در عمل هیچ گونه طراحی برای این دست اقدامات مطرح نیست و تصمیمات راهبردی در حوزه دفاعی، آفندی و پدافندی برای موازنه قوا از طرفی هیچ نهادی پی گرفته نمی شود. اقداماتی که در این برهه حساس می تواند بسیار راه گشا و کارساز باشد.
به وزن تقابلی ایران بپردازیم. تهران در یک بعد دیگر علاوه بر عملیاتی کردن گام های خود در کاهش تعهدات برجامی برای تقابل با فشارهای ایالات متحده آمریکا دست به تحریم های متقابل زد. در این راستا وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران شنبه هفته گذشته، بنیاد دفاع از دموکراسیها یا همان (F.D.D) و مدیر آن را با استناد به قانون "مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه" در فهرست تحریمی جمهوری اسلامی ایران قرار داد. پیش از آن هم تهران در پاسخ به قرار دادن سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی در لیست گروه های تروریستی آمریکا توسط کاخ سفید، نیروهای سنتکام را جزو گروه های تروریستی از منظر جمهوری اسلامی ایران قرار داد. اما نکته مهم اینجاست که با وجود آنکه وزن تحریم های ایران به هیچ وجه قابل قیاس با تحریمهای ایالات متحده آمریکا نیست اساساً این دست اقدامات ایران چه تاثیری میتواند به همراه داشته باشد؟
قطعاً مسئله پاسخ متقابل از طرف ایران، چه در قالب گام های کاهش تعهدات برجامی وچه در قالب تحریم های ایران در خصوص افراد و سازمان های آمریکایی حتی در صورت عدم توازن وزن دو کشور بسیار مفید و کارساز خواهد بود. برای مثال اگر شخصی کارشناس مسائل ایران در ایالات متحده آمریکا باشد، یقیناً سفر به ایران و بررسی تحولات جاری در کشور از نزدیک می تواند به این دست کارشناسان راهبردهای بسیار جدی ارائه دهد و همین مسئله در قالب برنامه به دست به اصطلاح اندیشکده ها برای تقابل و افزایش تحریمها خواهد رسید. اما وقتی وزارت امور خارجه این اندیشکده ها و افراد وابسته به آن را مستقیماً تحریم می کند باعث خواهد شد که آنها از امتیاز حضور در ایران و بررسی میدانی تحولات محروم شوند و نتوانند ارزیابی درست و دقیقی از شرایط کشور برای خط دهی به کاخ سفید برای افزایش فشارها داشته باشند.
لذا علاوه بر تحریم خود این اندیشکده دفاع از دموکراسی، تحریم افراد مشخص نیز میتواند بسیار کارساز و موثر باشد. چون احتمالاً این دست افراد میتوانند از این اندیشکده خارج شوند و در قالب دیگری و با عناوین دیگری به ایران سفر کنند. بنابراین باید خود افراد نیز تحریم شوند و این مسئله میتواند بسیار موثر باشد. چرا که مادام العمر آنها را از سفر و حضور در ایران محروم خواهند بود. لذا من معتقدم که این اقدامات باید در خصوص دیگر مراکز به اصطلاح علمی و سیاسی ایالات متحده آمریکا و در رابطه با تعداد بسیار زیادی از افراد معلوم الحال خارجی صورت گیرد که با چه هدفی در طی این سال ها به ایران سفر کرده اند.
نظر شما :