اتحادیه اروپا؛ از بحران نفتکشها تا برجام
از آبرویی که بر باد رفت تا اقتداری که برای همه ثابت شد
دیپلماسی ایرانی: نفتکش ایرانی موسوم به «گریس ۱» که ۱۳ تیرماه امسال به بهانه حمل نفت خام به کشور تحت تحریم سوریه به دست نیروی دریایی بریتانیا در آبهای جبل الطارق توقیف شده بود، روز پنجشنبه ۲۴ مرداد، بر اساس حکم دیوان عالی محلی جبل الطارق آزاد شد. این کشتی پس از رفع توقیف به «آدریان دریا» تغییر نام داد و در حالی که در زمان توقیف با پرچم پاناما حرکت میکرد، حال پرچم ایران بر آن نصب شده است.
با وجود رای دادگاه جبل الطارق به آزادی نفتکش ایرانی، ایالات متحده که از ساعاتی قبل از صدرو رای دادگاه، تلاشها برای ادامه توقیف این نفتکش را آغاز کرده بود، همچنان می کوشد با بهانه های واهی مانع آزادی آدریان دریا شود. تهدید خدمه و ناخدای این کشتی به عدم صدور ویزای آمریکا برای آنها در صورت همکاری با سپاه پاسداران ایران، از جمله جدیدترین سنگ اندازی ایالات متحده بر سر راه ایران است.
حال هر چند با تهدیدات آمریکا، کاپیتان و شش نفر از خدمه کشتی خواهان پایان مأموریت خود در نفتکش ایرانی شده اند و در نتیجه ادامه مسیر این ابر نفتکش مستلزم جایگزینی افراد جدید است، اما به نظر می رسد با نزدیک شدن به پایان بحران نفتکشها، توجه به چند نکته در باب دلایل آغاز و چگونگی سرانجام این بحران لازم و ضروری است.
در درجه نخست به نظر می رسد آغاز بحران نفتکشها به نوعی حاصل بی ثباتی سیاسی جدیدی است که اخیرا بن بست برگزیت برای بریتانیا ایجاد کرده است. در واقع عناصری در دستگاه سیاست خارجی دولت ترزا می که روزهای واپسین بودن در قدرت را تجربه می کردند، کوشید از این مسیر به نوعی حمایت شریک استراتژیک دیرینه یعنی ایالات متحده را جلب کنند و طبیعتا چون قرار نبود دیر زمانی در عرصه قدرت باقی بمانند، طبیعتا نگرانی زیادی هم از بابت تبعات و عواقب این بحران نداشتند. در نتیجه بوریس جانسون، نخست وزیر تازه کار انگلیس در بحرانی گرفتار شد که هم حزبی هایش در دولت قبلی شعله آن را روشن کرده بودند. هر چند مقامات دستگاه سیاست خارجی وی کوشیدند با نمایش وحدت نظر و هماهنگی با تصمیم دولت قبلی، در مقابل ایران شاخ و شانه بکشند و حتی از شرکت در ائتلاف آمریکایی برای حفظ امنیت کشتیرانی در خلیج فارس سخن گفتند، اما در عمل هیچ اقدام جدی انجام ندادند و تنها کوشیدند با دیپلماسی پنهان راه را برای پایان این بحران بی مورد و خودساخته باز کنند.
در واقع، در مقطع کنونی بریتانیا دچار نوعی بحران هویت سیاسی شده که مقامات این کشور را بین توافق با اروپا برای ادامه نسبی همکاریها بعد از خروج از اتحادیه و بازگشت محض به آغوش آمریکا و ایفای نقش قدیمی شریک استراتژیک اروپایی برای این کشور، معطل و مبهوت گذاشته و متأسفانه در این میان ایران و برجام بیشترین آسیب را از این بحران هویت سیاسی خورده اند.
هر چند نفتکش انگلیسی استینا ایمپرو(stena impero) همچنان در توقیف ایران قرار دارد و بنابراین هنوز نمی توان از پایان کامل بحران نفتکشها سخن گفت، اما با این وجود می توان پرسید دستاورد این بحران انگلیسی برای طرفهای بحران چه بود؟ اگر جمهوری اسلامی ایران، انگلیس، اتحادیه اروپا و آمریکا را چهار طرف اصلی بحران اخیر نفتکشها بدانیم، باید گفت برای ایران، این بحران قدرت عملیاتی کشورمان در عرصه خلیج فارس را به نمایش گذاشت و مشخص کرد که جمهوری اسلامی ایران هر چند عمیقا به ترتیبات حقوق بین الملل، آزادی دریانوردی و اصل دیپلماسی و مذاکره پایبند است، اما در صورت رفتار غیرحقوقی و زورگویانه طرف مقابل، توان ایستادگی و حمایت از حقوق و منافع خود را دارد و تن به هیچ گونه فشار و باج خواهی نمی دهد.
برای بریتانیا، این بحران نوعی اشتباه استراتژیک ناشی از بی ثباتی های داخلی را به نمایش گذاشت که ابهت و کیاست این قدرت اروپایی را خدشه دار کرد. برای اروپا بحران اخیر نفتکشها تأکید دوباره ای بر تشتت موجود در این اتحادیه بود، اختلاف نظر عمیق تروئیکای اروپایی سبب شد تا این کشورها نه بتوانند ائتلافی اروپایی شکل دهند و نه بخواهند به ائتلاف آمریکایی بپیوندند؛ اختلاف و چند دستگی که هر چند در خلیج فارس به نفع جمهوری اسلامی ایران است، اما در قضیه حفظ برجام و شروع به کار اینستکس تا حدودی ناامید کننده و مایه نگرانی است.
در شرایطی که انتظار می رفت سه قدرت کلیدی اروپا یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان با جدیت برای راه اندازی اینستکس و حفظ برجام در مقابل تحریمهای خودسرانه و غیرحقوقی آمریکا تلاش کنند، شاهدیم که با وضعیت جدید بریتانیا، اتحادیه اروپا خود به نوعی دچار تزلزل و شکاف شده و توان آن برای قدرت نمایی در برابر آمریکا روز به روز کمتر می شود.
اما برای آمریکا، بحران نفتکشها نوعی افتضاح سیاسی و نمایش بی آبرویی و بی اعتباری بود. ایالات متحده آمریکا نه توانست از طریق این بحران دست ساز انگلیس به رهبری ائتلافی نظامی در خلیج فارس برسد و نه موفق شد جلوی رفع توقیف کشتی ایرانی را بگیرد. حال هر چند تلاشهای این کشور برای متوقف کردن ابرنفتکش ایرانی ادامه دارد، اما به نظر می رسد بحران نفتکشها آنچه را که باید به جامعه جهانی نشان می داد، نشان داد.
نظر شما :