مواضع ایران در خصوص مناقشه کشمیر باید در راستای منافع ملی باشد
توانایی میانجیگری تهران میان دهلی نو و اسلام آباد در عین بیطرفی
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بعد از اقدام دولت نارندرا مودی، نخست وزیر هندوستان در لغو امتیاز خودمختاری منطقه کشمیر و اعمال بی سابقه ترین تدابیر نظامی و امنیتی در این منطقه، تنش های سیاسی و دیپلماتیک میان هندوستان و پاکستان دوباره اوج گرفته است. البته به موازات این اوجگیری اختلافات سیاسی، درگیریهای نظامی میان نیروهای دو طرف نیز به وجود آمده که تاکنون 8 کشته در بر داشته است. در این میان نکته بسیار مهم به جایگاه و وزن ایران در میانجیگری به منظور کاهش تنش در روابط هندوستان و پاکستان در مناقشه کشمیر بازمیگردد؛ مسئله بسیار حساسی که میتواند با کوچکترین بی دقتی در جانبداری ها، حساسیتهایی را در یکی از دو طرف اسلامآباد و یا دهلی نو ایجاد کند. اما به واقع آیا اساساً منطقی است که تهران در این تنش دخالت کند؟ در صورت دخالت باید رفتار ایران به منظور میانجیگری و کاهش تنش چگونه باشد که به شکل گیری حساسیت در یکی از طرف ها نینجامد؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت وگویی را با پیرمحمد ملازهی، کارشناس و پژوهشگر مسائل شبهقاره ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
با توجه به اهمیت و حساسیت کشمیر، هم برای هندوستان و هم برای پاکستان آیا اساساً منطقی است که ایران در خصوص مناقشه دهلینو و اسلامآباد دخالت کند؟
اگر بخواهیم سابقه میانجیگری ایران در مناقشه کشمیر را بررسی کنیم خواهیم دید که با توافقنامه سال ۱۹۷۲ میلادی میان ذوالفقار علی بوتو، نخست وزیر وقت پاکستان و خانم ایندیرا گاندی، نخست وزیر وقت هندوستان که بعد از جدایی بنگلادش و با ایجاد درگیری نظامی هند و پاکستان در منطقه کشمیر شکل گرفت، وضعیت به ثبات رسید. چون با فعالیتهای دیپلماتیک میانجیگرایانه ایران در آن سال که به توافقنامه "شمیلا" منجر شد، شرایطی به وجود آمد که تا همین هفته گذشته هندوستان و پاکستان به مفاد این توافقنانه (شمیلا) عمل می کردند.
پس با این سابقه یقیناً ایران همچنان میتواند در مقام میانجیگر میان هندوستان و پاکستان در مناقشه کشمیر عمل کند. چون ایران هنوز جایگاه و وزن سیاسی و دیپلماتیک بسیار زیادی، هم برای اسلامآباد و هم برای دهلی نو دارد. لذا این اعتبار تهران میتواند این اهرم را در اختیار ایران قرار داد که در خصوص کاهش تنش در منطقه مناقشه برانگیز کشمیر کاری صورت دهد. به خصوص اینکه منطقه کشمیر به لحاظ فرهنگی قرابت بسیار جدی با ایران دارد، به طوری که از کشمیر به عنوان "ایران کوچک" یاد می کنند.
در این خصوص بسیاری از عرفای ایرانی مانند "سید همدانی" به کشمیر سفر و در آنجا زندگی کرده اند. اساساً اسلامی که اکنون در منطقه کشمیر وجود دارد به واسطه تلاشهای عرفا و چهره های ایرانی در این منطقه توسعه داده شده است. بنابراین شرایط برای ایران در مقام میانجیگری همچنان به قوت خود باقی است. لذا این مسئله اگر بتواند با توفیق همراه شود، یقینا وزن و جایگاه دیپلماتیک ایران در این منطقه شبه قاره به طور چشمگیری افزایش پیدا خواهد کرد. پیرو این نکته میانجیگری در مناقشه کشمیر می تواند به عنوان یک ابزار مناسب در شرایط کنونی برای توسعه مناسبات تهران با اسلامآباد و دهلینو مورد استفاده قرار گیرد.
در سایه نکاتی که شما به آن اشاره داشتید اساساً ایران باید چه مواضعی را در راستای میانجیگری درست در مناقشه کشمیر میان هندوستان و پاکستان به کار برد تا ضمن توفیق، حساسیت از جانب دهلی نو و اسلام آباد علیه ایران شکل نگیرد. چون با کوچک ترین اشتباه در تعیین مواضع درست از یک سو امکان دارد مناسبات اقتصادی و تجاری گسترده و کلان ایران و هندوستان تحت الشعاع این امر قرار گیرد و به تبع آن برخی قراردادها مانند توافقات بندر چابهار نیز زیر سوال رود و از آن سو نیز این احتمال وجود دارد که مناسبات امنیتی و نظامی ما با کشور همسایه مان پاکستان نیز تحت تاثیر این مسئله قرار گیرد، چرا که مسئله کشمیر حساس برانگیزترین پرونده میان هندوستان و پاکستان است و جانبداری از هر کدام از این بازیگران میتواند تمام برنامه های ایران را با مشکلات جدی روبه رو کند؟
چنان که شما اشاره کردید مناقشه کشمیر مهمترین و حساسترین پرونده میان هندوستان و پاکستان است. لذا نه تنها ایران، بلکه هر کشوری که می خواهد در خصوص این مناقشه کاری صورت دهد باید در یک بیطرفی کامل، تلاش های خود را به پیش ببرد. چون جانبداری از هر کدام از این بازیگران میتواند حساسیتهایی را در طرف مقابل ایجاد کند. در این راستا متاسفانه طی چند روز اخیر مواضع برخی از سران و مقامات ایران در خصوص نشان از این دارد که احتمالاً تهران وارد بازی پاکستان شده است و این میتواند به سود و منفعت ایران نباشد چون تکرار و گسترش این دست مواضع میتواند حساسیت هایی را در طرف هندی شکل دهد.
در سایه این نکات و به طور کلی من معتقدم که دو دیدگاه در ساختار سیاسی ایران نسبت به مناقشه کشمیر و تنش هندوستان و پاکستان وجود دارد؛ نگاه اول مبتنی بر یک دیدگاه ایدئولوژیک معتقد است که باید حمایت گسترده و همه جانبه ای از مسلمانان منطقه کشمیر بدون هیچ ملاحظه ای انجام گیرد که یقینا در راستای منافع پاکستان است. اما این نگاه چندان توجهی به منافع ملی ایران در شرایط کنونی تحریمی دونالد ترامپ ضد تهران ندارند. آن هم در شرایطی که مناسبات اقتصادی و تجاری ما با هندوستان به شدت اهمیت پیدا کرده است. بنابراین حتی المقدور باید از این نوع مواضع و سیاست های دسته اول دوری گزینیم.
در مقابل نگاه دوم مبتنی بر یک ارزیابی درست و واقع بینانه شکل گرفته است. این نگاه معتقد است که باید جمهوری اسلامی ایران در یک میانجیگری دقیق و حساب شده و بدون جانبداری از هیچ کدام از طرفین، شرایط را برای کاهش تنش و درگیری به وجود آورد. در این راستا برخی مواضع و سخنان آقای موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نشان می دهد تهران با یک هوشمندی از قرار گرفتن در دام و بازی اسلام آباد دوری گزیند. چون به نظر می رسد که اخیراً مقامات و سران پاکستانی به دنبال آن هستند که نگاههای ایدئولوژیک حمایتی ایران از مسلمانان کشمیر که در راستای منافع پاکستان است، تقویت شود.
پیرو این نکات ایران باید یک خویشتنداری جدی را در سایه هوشمندی دیپلماتیک از خود نشان دهد. چون واقعیت این است که ایران در یک تحریم گسترده بین المللی و تقریبا بی سابقه ای از جانب ایالات متحده امریکا قرار دارد و اکنون اکثر کشورهای جهان به دو کشور چین و هندوستان که مناسبات نیمبندی را با وجود تحریم ها با ایران دارند، از هر گونه تعامل اقتصادی با تهران اجتناب می کنند. بنابراین در این شرایط نباید کاری بکنیم که یکی از مهمترین طرفهای تجاری یعنی هندوستان از ما فاصله بگیرد. پس باید یک سیاست متعادل را در پیش گرفت و شرایط را برای میانجیگری در مناقشه کشمیر بدون جانبداری از هندوستان و یا پاکستان به وجود آوریم.
به برخی از مواضع سران و مقامات ایرانی در خصوص مناقشه کشمیر اشاره کردید. آیا این دست مواضع میتواند سبب ایجاد گسل جدی در مناسبات تهران و دهلی نو باشد؟
خیر. چون مواضع یک یا دو مقام مسئول نمیتوان نشانه هایی دال بر جانبداری ایران از پاکستان و ایجاد شکاف میان تهران و دهلی نو را به همراه داشته باشد. اما یقیناً با تکرار و افزایش این دست مواضع اخیر به ویژه از زبان مقامات مسئول کنونی ذیربط یعنی وزارت امور خارجه و یا مقامات نظامی و امنیتی می تواند این نشانه را به همراه داشته باشد که ایران در زمین پاکستان بازی می کند. با این وصف احتمال حساسیت هایی را در مقامات هندی شکل خواهد داد و یقیناً برخی بازیگران مانند آمریکا و اسرائیل سعی خواهند کرد هندوستان را نسبت به این مواضع ایران مسائل تحریک کنند. اما در شرایط کنونی هندوستان به اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک ایران به خوبی اشراف دارد. لذا تا زمانی که حرکت مستقیم و آشکاری از جانب تهران در حمایت از اسلام آباد شکل نگیرد، دهلی نو به دنبال ایجاد شکاف با ایران نخواهد بود.
اما یک نکته بسیار مهم به اقتضائات کنونی مناقشه کشمیر بازمیگردد. تهران با توجه به این اقتضائات میتواند بدون جانبداری، سیاست میانجیگرانه خود را در خصوص کاهش تنش اجرا کند؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. اکنون تصمیم هندوستان و دولت نارندرا مودی در خصوص منطقه کشمیر بسیار استراتژیک و راهبردی است. چون این تصمیم درست مشابه اقدامات دولت چین در منطقه سین کیانگ است. به این معنا که احتمال دارد هندوستان بع تدریج با دنبال کم رنگ کردن جامعه مسلمان کشمیر باشد. البته در سایه مذاکرات کنونی ایالات متحده آمریکا با طالبان افغانستان و نیز نقش و جایگاه پاکستان در این مسئله این احتمال وجود دارد که در این میان یک معامله ای صورت گرفته باشد به این ترتیب که مسئله کشمیر به عنوان یک اهرم بازدارنده در برابر پاکستان مورد استفاده قرار گیرد.
به عبارت دیگر اکنون حرکتی در جریان است که در سایه آن ایالات متحده آمریکا سعی دارد مناقشه فلسطین و اسرائیل را در قالب معامله قرن به سرانجام برساند و به موازات آن به دنبال پایان دادن به درگیری های میان دولت افغانستان با طالبان است و چون اکنون مسئله و یا مانع سوم برنامه های آمریکا به مناقشه کشمیر بازمیگردد لذا ایالات متحده نسبت به این مسئله توجه ویژه ای دارد. بنابراین اگر چنین نگاهی در کاخ سفید شکل گرفته باشد اکنون هندوستان و آمریکا با در نظر گرفتن تمام محاسبات در خصوص پایان دادن به مناقشه کشمیر در راستای منافع خود در حال اجرای گام های عملیاتی آن هستند. لذا اکنون زمان را برای انجام این طرح در منطقه کشمیر مناسب دیده اند و در گام اول با لغو قانون خودمختاری منطقه کشمیر از جانب مودی به دنبال ان هستند که بتوانند منطقه کشمیر را از حالت خودمختاری خارج کرده و به بهانه توسعه این منطقه را به هندوستان ملحق کنند.
در این راستا یقیناً دولت هندوستان این توجیه را دارد که اکنون به واسطه اقتضائات امنیتی و نظامی و همچنین شرایط خودمختاری اکنون کشمیر از پروسه توسعه و پیشرفتی که در تمام ایالت های هند در جریان است، جا مانده و در این خصوص سرمایه گذاری حاضر به حضور در منطقه کشمیر نیست. همین مسئله باعث تثبیت جایگاه نیروهای رادیکال اسلامی در این منطقه شده است که به هیچ وجه در راستای منافع ایالات متحده آمریکا و هندوستان حرکت نمی کنند. پس هندوستان و آمریکا سعی دارند شرایطی را به وجود آورند که با افزایش سرمایه گذاری و شکل دهی توسعه و پیشرفت این منطقه را از حضور نیروهای معارض با سیاستهای آنان خارج کرده و مناقشه سنتی بیش از 7 دهه ای کشمیر را به سود خود پایان دهند. اگر از این زاویه به مناقشه کشمیر و اقتضائات کنونی در تنش دهلی نو به اسلام آباد نگاه کنیم یقیناً میانجیگری تهران در شرایط فعلی چندان ساده و آسان نخواهد بود.
فارغ از برنامه و طرح های بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای اکنون جامعه کشمیر به دنبال چه آینده ای هستند؟
در خود کشمیر سه دیدگاه وجود دارد؛ سک دیدگاه ناظر بر آن است که باید کشمیر به بخشی از خاک هندوستان الحاق پیدا کند. در مقابل بخش دوم هم معتقدند که این منطقه باید جزئی از قلمرو و سرزمین پاکستان باشد. اما اخیراً یک دیدگاه سومی هم شکل گرفته است که معتقد است، هم کشمیر هندوستان، هم کشمیر پاکستان و هم باریکه کوچکی که در اختیار چین قرار دارد باید به یک کشور مستقل و جداگانه ای تبدیل شود. اما به نظر می رسد که اکنون هندوستان با لغو قانون خودمختاری منطقه کشمیر به دنبال است که بافت فرهنگی و اجتماعی این منطقه را به تدریج تغییر دهد.
پیرو این نکته دهلی نو به دنبال آن است که با کاهش جمعیت مسلمانان و افزایش تعداد هندوها و سیک ها در منطقه کشمیر، رفته رفته شرایط و زمینه برای الحاق به هندوستان فراهم کند. در این رابطه اکنون نارندار مودی، نخست وزیر هند دولت محلی کشمیر را از کار برکنار کرده و قانون خرید و فروش ملک و زمین را برای هندوها و سیکها آزاد کرده است تا این هنودها وسیک ها بتوانند در این منطقه صاحب زمین شوند.
با این تفاسیر اگر هندوستان بتواند در سایه برنامههایش ترکیب جمعیتی را به سود خود تغییر دهد این امکان وجود دارد که پاکستان هم به این واقعیت تن دهد که با برگزاری یک رفراندوم زیر نظر سازمان ملل تکلیف منطقه کشمیر برای همیشه روشن شود و چون از پیش هندوستان و آمریکا توانسته اند در راستای منافع خود بافت و ساختار جمعیتی کشمیر را تغییر دهند احتمالاً این منطقه به صورت قانونی به بخشی از خاک هندوستان بدل خواهد شد. بنابراین در این فضای متشتت که خبر از یک برنامهریزی دقیق و پیچیده هندوستان و ایالات متحده آمریکا برای الحاق منطقه کشمیر به دهلی نو دارد، جمهوری اسلامی ایران باید به شدت هوشمندانه عمل کند.
در سایه این برنامه ریزی دقیق دهلی نو برای الحاق کشمیر به هندوستان و نیز با افزایش میزان تنش های نظامی که طی درگیری های دیروز (پنج شنبه) نزدیک به 8 کشته از نیروهای نظامی مرزی دو طرف را در پی داشته است، این امکان وجود دارد که سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (I.S.I) به دنبال تقویت و حمایت از گروه ها و جریان های تندرو و رادیکال دینی مانند لشکر طیبه، جیش محمد، طالبان پاکستان و حزب المجاهدین برای ناکامی طرح های هندوستان در منطقه کشمیر باشد؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید اکنون تنها نگرانی دهلی نو برای الحاق کشمیر به هندوستان به همین جایگاه نیروهای رادیکال دینی اسلامی در این منطقه باز می گردد. در این رابطه اگر طالبان افغانستان وارد پروسه دموکراسی و انتخابات شوند و به عنوان یک شریک سیاسی در دولت حضور پیدا کنند یقینا دوباره افغانستان به پایگاهی برای حمایت، تجهیز و سازماندهی گروهها و جریانهای رادیکال دینی مانند لشکر طیبه، جیش محمد و حزب المجاهدین بدل خواهد شد و به این ترتیب تردیدی باقی نخواهد ماند که جنگ نیابتی از جانب پاکستان در افغانستان شکل خواهد گرفت. در چنین شرایطی پاکستان موفق خواهد شد هندوستان را از خاک افغانستان بیرون کند. این نگرانی هندوستان زمان جدی تر شده است که لشکر طیبه، جیش محمد و حزب المجاهدین از مدت ها پیش و به صورت رسمی الحاق خود را به داعش اعلام کردند. به گونهای که حتی زمانی که داعش در عراق و سوریه در حال جنگ بوده نیروهایی برای کمک و حمایت از داعش فرستاده است. لذا این احتمال وجود دارد که با افزایش تنش ها در این منطقه I.S.I حتی حمایتی جدی را از داعش در منطقه کشمیر داشته باشد. البته به نظر میرسد که هندوستان نیز تدابیری برای جلوگیری از عملیاتی شدن اقدامات احتمالی I.S.I در خصوص حمایت از گروههای تندرو و رادیکال به منظور انجام عملیات های نظامی در خاک هندوستان را شکل داده باشد. اما تحولات آتی نشان خواهد داد که برنده واقعی در مناقصه کشمیر چه کسی است؛ I.S.I یا دهلی نو؟
نظر شما :