چرا پاریس بر حفظ برجام اصرار دارد؟

تأملی تاریخی در نقش جدید فرانسه برای میانجیگری بین ایران وآمریکا

۱۹ مرداد ۱۳۹۸ | ۱۴:۱۷ کد : ۱۹۸۵۴۶۸ اروپا پرونده هسته ای نگاه ایرانی
عابد اکبری، کارشناس مسائل اروپا در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: از دید فرانسه پس از سال‌ها حضور دیپلماتیک در پرونده هسته‌ای ایران، اگرچه فقط دشنام‌ها با انعقاد برجام نثار پاریس شد، اما مادامی‌که نظمی در سطح بین‌الملل اصولی را صادر می‌کند و ایران به‌عنوان نقش اصلی برجام به تعهدات خود پایبند است، دلیلی برای برهم زدن برجام وجود ندارد.
تأملی تاریخی در نقش جدید فرانسه برای میانجیگری بین ایران وآمریکا

دکتر عابد اکبری، کارشناس مسائل اروپا و مدیر عامل موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار

دیپلماسی ایرانی: فرانسه اگرچه از آغاز برنامه هسته‌ای ایران در آن نقش‌آفرین بود و حتی اکنون حامی جدی آن شناخته شده است، اما در جریان مذاکراتی که در سال‌ 2015 به برجام منتهی شد با آگاهی از وجود کانال مخفی ارتباطی بین ایران و آمریکا، و توافق اولیه‌ای که آنها بر سر آن به تفاهم رسیده بودند، با ابراز مخالفت خود با امضای توافقی که وزیر امور خارجه آن وقت، لوران فابیوس آن را «آبکی» توصیف می‌کرد، نقش منفی داستان را بر عهده گرفت. 

بااین‌حال، درحال‌حاضر پس‌از خروج آمریکای ترامپ از برجام، دو حامی مهم حفظ برجام ازنظر عملی: ایران، و از نظر هنجاری: فرانسه هستند. در یک سال گذشته، انگیزه‌های پاریس از حفظ برجام بارها واکاوی شده‌اند: از حفظ امنیت غرب آسیا، ایران و اروپا؛ اجتناب از بروز تنش و درگیری منجربه مهاجرت در همسایگی اروپا؛ حفظ منافع اقتصادی حاصل‌از ورود ایران به عرصه اقتصاد بین‌الملل؛ حفظ نظام عدم اشاعه؛ حفظ نظم چندجانبه‌گرا؛ مبارزه با قوانین فراسرزمینی آمریکا؛ ارائه برنامه‌ای عملی در سطح بین‌الملل برای نقش‌آفرینی و اثرگذاری اتحادیه اروپا؛ تحقق ویژگی اصیل «میانجی‌گری» فرانسه؛ تا فهرستی دنباله‌دار و مطول دیگر، از جمله دلایل و انگیزه‌های پاریس برای حل مساله هسته‌ای ایران تلقی شده‌اند. در حال حاضر نگاه‌های منفی زیادی در داخل و خارج نسبت به تلاش‌های اخیر مکرون برای ایفای نقش میانجی میان ایران و آمریکا مطرح است و هر کدام با استدلال‌هایی چون فاصله زیاد بین منافع ایران و آمریکا، سیاسی و تاکتیکی بودن اراده امریکایی برای مذاکره، مشروعیت ناچیز مکرون در داخل فرانسه، گسستگی هویت اتحادیه اروپایی و همچنین دور شدن آمریکا از شریک راهبردی خود یعنی اروپا، بدبینی خود را نسبت به تلاش‌های رئیس جمهور فرانسه اعلام کرده‌اند.

بااین‌حال، آنچه در یک سال گذشته صرف‌نظر از انگیزه‌های ملی، منطقه‌ای، و بین‌المللی فرانسه برای کارشناسان دغدغه نبوده و هرگز به عنوان فرصت تلقی نشده، شباهتی است که بین پاریس و ایران از نظر مقاومت در برابر آمریکا دیده می‌شود. پس از برجام و قبل از دیگر کشورهای گروه «غرب»، فرانسه ایران را به‌عنوان کشوری عادی در نظام بین‌المللی پذیرفت اما بدبینی‌ها به «انگیزه نگاه فرانسه به ایران» که بارها اقتصادی خوانده شد، تمایز این کشور از آلمان، بریتانیا و آمریکا را نادیده گرفت. در این شرایط که تصویر فرانسه به‌عنوان کشور مستقل در نظام بین‌الملل بارها تخریب شده، ضروری است با مروری کوتاه و تاریخی از روابط ایران و فرانسه از زمان بین‌المللی شدن برنامه هسته‌ای ایران، این فرضیه بررسی شود که آیا تخریب فوق واقعی بوده یا خیر و اینکه ایران در چه شرایطی می‌تواند در ارتباط با این کشور منافع ملی خود را تأمین کند؟ پاسخ به این سوال در حالی که بعید نیست فشارهای بین‌المللی موجب ‌شوند بار دیگر در ایران نیز توصیه به برقراری ارتباطی دوجانبه و محرمانه بین تهران و واشینگتن معطوف شود، می‌تواند فرض نظارت طرف سوم، خواه فرانسه یا اتحادیه اروپا در حل مناقشات ایران و آمریکا را روشن‌تر کند.

الف- فرانسه در تاریخ برنامه هسته‌ای ایران 

طی 13 سال مذاکره، تحریم و فشار، فرانسه نقش مهمی (گاه مثبت و گاه منفی) در مذاکرات پرونده هسته‌ای ایران که به برجام منتهی شد ایفا کرده است. وزیر اسبق امور خارجه این کشور، دومینیک دوویلپن در سال 2003 مذاکرات را با همکاری همتایانی از آلمان و بریتانیا آغاز کرد. نیکولاس سارکوزی در مورد فایده گفت وگو با ایران بسیار بدگمان بود. فرانسوا اولاند موضع‌گیری سختی در برابر ایران در پیش گرفته بود که حتی گاه او را در برابر دولت اوباما قرار می‌داد و امروز تلاش مکرون حفظ برجام است. 

1-پیش از بین‌المللی شدن برنامه هسته‌ای ایران: از ابتدای سال‌های دهه 1950، شاه با این برنامه که در کوتاه‌مدت حداکثر تولید نفتی خود را برای صادرات ذخیره کند و در طولانی‌مدت چاره‌ای برای کاهش اجتناب‌ناپذیر ذخایر نفتی بیابد، درصدد هسته‌ای کردن کشور بود. به‌همین‌منظور تهران به واشینگتن رو کرد، اما به گفته فرانسوا نیکولو، سفیر اسبق فرانسه در ایران، آمریکا شاه را مجبور کرد به پیمان عدم اشاعه هسته‌ای بپیوندد و این امر موجب شد تأسیسات هسته‌ای ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار بگیرد. پس از امضای پیمان، آمریکا با رد اعطای فناوری‌های حساس غنی‌سازی اورانیوم و سوخت لازم برای استخراج پولوتونیوم یعنی فناوری‌هایی با کاربرد «دوگانه»، در برنامه ایران سنگ‌اندازی کرد. بنابراین، شاه به‌سمت فرانسه و آلمان چرخید. در 1975 زیمنس احداث دو رآکتور در بوشهر را آغاز کرد. در ژانویه 1979 فرانسه به‌نوبه خود ساخت دو رآکتور در دارخوین را آغاز کرد. درآن‌زمان همکاری‌هایی بین ایران و فرانسه برای سوخت هسته‌ای، آموزش محققان، مهندسان، و تکنسین‌های ایرانی در دانشگاه‌های فرانسه و در تأسیسات هسته‌ای صورت گرفت که با جریان گروگان‌گیری و وقوع جنگ تحمیلی ایران و عراق متوقف شد. زمانی‌که رهبر کبیر انقلاب فرمان ادامه برنامه هسته‌ای ایران را صادر کردند، فرانسه مایل بود در آن مشارکت جوید؛ اما واقعیت این بود که آمریکا تلاش‌های دیپلماتیک شدیدی برای توقف هرنوع همکاری با ایران در زمینه هسته‌ای به‌راه انداخت و فقط روسیه با قبول همکاری با ایران در بوشهر آمریکا را به‌چالش کشید. 

2-آغاز بحران/آغاز مذاکرات: درسال 2002 بدبینی‌های آمریکا در مورد برنامه هسته‌ای ایران، شواهدی از جمله غنی‌سازی در نطنز و اراک، و تولید آب سنگین پیدا کرد. بلافاصله با حضور آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ایران، بازرسان متوجه آزمایش های اعلام نشده‌ای در سایت‌ها شدند. همزمان آمریکایی‌ها عراق را تسخیر کردند و مایل بودند ایران را به شورای امنیت بکشانند. دراین‌زمان، فرانسوی‌ها شانسی به مذاکره و دیپلماسی دادند. با تغییر سِمَت دوویلپن از وزارت امور خارجه، به وزیر کشور در سال 2004 و تنهایی شیراک که با حلقه‌ای از مقاماتی محاصره شده بود که خواهان تقویت اتحاد فراآتلانتیکی بودند، مذاکرات هسته‌ای با ایران در سال 2005 به شکست انجامید. خواسته آمریکا درآن‌زمان در دو کلمه «سانتریفیوژ صفر» خلاصه می‌شد. درحالی‌که ایران با توجه به پیشرفت برنامه غنی‌سازی اورانیوم و تبدیل آن به مسئله‌ای ملی حاضر بود نظارت‌های بیشتری را بپذیرد، اما برنامه‌اش را متوقف نکند. دراین‌زمان حداقل شیراک توانست جرج بوش را متقاعد کند که به ایران حمله نکند. بااین‌حال، برخی چندصدایی‌ها در سیاست داخلی ایران پرونده هسته‌ای را به شورای امنیت برد. در دسامبر 2006 علی‌رغم مقاومت شیراک در برابر تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، اولین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران صادر، و ایران متهم به تهدید علیه صلح شد. 

3-دوره فراآتلانتیک‌گرایی سارکوزی: راهبرد آمریکا در زمان حضور محافظه‌کاران در کاخ سفید برای آنچه بحران هسته‌ای ایران می‌خواندند، «تغییر نظام» و همراه با آن چشم‌انداز بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران بود. با جایگزینی سارکوزی به‌جای شیراک که اولویت بهبود روابط با آمریکا را داشت، کمپینی علیه ایران در رسانه‌ها به‌راه افتاد. به ادعای فرانسوا نیکولو، سفیر اسبق فرانسه در ایران، سارکوزی به‌طور پنهانی مشاور دیپلماتیک رهبری را به پاریس دعوت کرد، ولی دولت وقت به فرانسوی‌ها فهماند که راهی جدا در پیش گرفته است. ازآن‌پس موضع سارکوزی درقبال ایران سخت شد. او در شورای امنیت و اتحادیه اروپا بر تحریم علیه ایران تأکید می‌کرد، اما با انتشار اطلاعاتی که ادعا می‌کردند ایران برنامه تسلیحاتی هسته‌ای خود را در سال 2003 کنار گذاشته است، محافظه‌کاران آمریکایی و فرانسوی آرام گرفتند و احتمال حمله به ایران تا پایان دوره ریاست‌جمهوری بوش پایان یافت.

بعد از حضور اوباما درکاخ سفید و تلاش برای حل مساله ایران، آمریکایی‌ها اعلام کردند آمادگی کمک به تهران را دارند به‌شرط‌ آنکه ایران ذخیره اورانیوم خود را تعیین تکلیف کند. طبق قوانین ملی آمریکا این کشور نمی‌توانست سوخت را برای ایران فراهم کند، اما روسیه و فرانسه می‌توانستند. درآن‌زمان، نظر دولت وقت ایران جلب شد و مذاکراتی صورت گرفت، اما فرانسه که در نیمه راه از مسئله باخبر شده بود چندان تمایلی برای همکاری نشان نداد و در نهایت به دلایلی مربوط‌ به امور داخلی ایران این مذاکرات به‌سرانجام نرسید. همزمان ایران ساخت سایتی هسته‌ای در نزدیکی قم را به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اطلاع داد که هنوز در داخل آن سانتریفیوژی وجود نداشت، اما درست دو روز بعد سارکوزی علی‌رغم میل اوباما در کنفرانسی خبری با حضور سه رهبر غربی اوباما، سارکوزی، و جورج براون نخست‌وزیر بریتانیا از وجود سایت پرده برداشت و در واقع تئاتری برای محکوم کردن ایران روی پرده بُرد. واکنش‌های بین‌المللی به این کنفرانس بسیار شدید بود و ایران بار دیگر در مظان اتهام قرار گرفت.

در دو سال پایانی سازکوزی، فرانسه‌ای تمام قد علیه برنامه هسته‌ای و موشکی ایران وارد کار شده بود. با آغاز بحرانِ گفت وگو، مدیریت پرونده هسته‌ای ایران با توجه به تحریم‌های جدید بسیار دشوار شد و فرانسوی‌ها در خط مقدم رأی به قعطنامه علیه ایران بودند. در این دوران سارکوزی از پروپاگاندا علیه ایران دریغ نکرد و پس از گزارش مدیرکل آژانس انرژی اتمی در سال 2011 در مورد فعالیت‌های پنهانی هسته‌ای ایران در سال‌های 1990، و رد کلیه این ادعاها توسط ایران، سارکوزی در رأس بسیج بین‌المللی برای تحریم علیه ایران قرار گرفت و نامه‌ای به رهبران آلمان، کانادا، آمریکا، ژاپن، بریتانیا، و رئیس کمیسیون اروپایی برای درنظر گرفتن تحریمی بی‌سابقه بر بانک مرکزی و فروش نفتی ایران نوشت. ابتکار عمل او مورد استقبال قرار گرفت.

4- دوران اولاند: اولاند با در پیش گرفتن پیوستگی سیاست سارکوزی در قبال ایران، همان رویکرد تقابل با آمریکای اوباما را ادامه داد. با انتخاب لوران فابیوس به‌عنوان وزیر امور خارجه در فرانسه، سخت‌گیری و تحریم علیه ایران تشدید شد. در این‌ زمان نگرانی‌های فرانسه این بود که با افزایش درگیری‌های سُنی و شیعی در منطقه، احتمال دارد عناصر هسته‌ای ساخت ایران به‌دست بازیگرانی غیر ایرانی بیافتد. بنابراین، فرانسه تحریم را بهترین راه برای مقابله با ایران می‌دانست. شعار آنها بله به هسته‌ای غیرنظامی و نه به بمب بود. آنها پیوسته در مورد توافق هسته‌ای «محکم» سخن می‌گفتند و پوشیده نگاه نمی‌داشتند که به آمریکا برای رسیدن به توافق رضایت‌بخش اعتماد ندارند. 

در سال 2012 ادعاهایی مبنی بر دیدار مخفی ایرانیان و آمریکایی‌ها با میانجی‌گری سلطان عمان مطرح، و موجب ناراحتی فرانسه شد. با روی‌کار آمدن آقای روحانی و جان کری، اوباما و آقای روحانی به‌شکلی تاریخی با یکدیگر تماس تلفنی برقرار کردند. در عوض فرانسوا اولاند نیز نام خود را به‌عنوان اولین رهبر غرب که با آقای روحانی دیدار می‌کند ثبت کرد، ولی هیچ مسئله اساسی در دیدار این دو نفر عنوان نشد. با آغاز مذاکرات هسته‌ای در دوره آقای روحانی، آمریکا تلاش داشت در پشت پرده کار اصلی را انجام دهد و نتیجه را به شرکای خود اعلام کند. از دید جان کری اولین متنی که برای توافق آماده شده بود، به صرف وجود اعتماد دوطرفه بین مذاکره کنندگان ایران و آمریکا باید پذیرفته می‌شد. این برداشت به آن‌ معنا بود که مسئله هسته‌ای ایران فقط به بازی سیاسی آمریکا و ایران تقلیل یافته است و کشورهای دیگر حق مداخله ندارند؛ ولی اولاند که مسائل هسته‌ای را فی‌نفسه مهم ارزیابی می‌کرد، با اعلام وجود نقایص در توافق با امضای آن مخالفت کرد. این مسئله موجب خشم آمریکا،‌ ایران، و دیگر مذاکره کنندگان شد. بار دیگر با ازسر گرفته شدن مذاکرات روشن شد نقطه نظرات فرانسوی‌ها اهمیتی نسبی دارند و توازن طرح ایرانی آمریکایی را برهم نمی‌زنند. 

در ادامه درحالی‌که اوباما می‌کوشید کنگره آمریکا را متقاعد کند توافق فعلی بهترین توافق ممکن است، و اگر پذیرفته نشود بحرانی با پیامدهای غیرقابل تصور به‌وجود خواهد آورد، ژاک اودیبرت*، مذاکره کننده فرانسوی که سال‌ها در مذاکرات برنامه هسته‌ای ایران حضور داشت، در مصاحبه با دو نماینده کنگره آمریکا توصیه کرد صبر بیشتری برای توافق بهتر صورت بگیرد. این نگاه فنی – هسته‌ای و غیرسیاسی، فشار بین‌المللی بر فرانسه را آن اندازه افزایش داد که پاریس کاملاً به‌حاشیه رانده شد. باردیگر، مانند سال 2003 و حمله آمریکا به عراق، فرانسه احساس ‌کرد در مسئله‌ای که به آن یقین دارد تنهاست و باید عقب‌نشینی کند. بنابراین، پس از انعقاد برجام بلافاصله فابیوس به ایران سفر کرد تا برای بهبود چهره فرانسه اقدامی کند. 

5-مکرون و خروج آمریکا از برجام: با پیروزی مکرون، برنامه‌های فرانسه برای بهبود روابط با ایران در تمامی زمینه‌ها به‌شکلی جدی درحال پیگیری بود. حتی چهره‌های مورد علاقه ایران به عنوان نمانیدگان فرانسه در امور غرب آسیا گماشته شدند تا فرصت بهترین استفاده از این ظرفیت وجود داشته باشد. با اعلام خروج ترامپ از برجام، مکرون تلاش کرد او و نزدیکانش را متقاعد کند در این توافق بمانند. ضمن‌آنکه با بازگشت تحریم‌ها علیه ایران، فرانسه و دیگر اعضای برجام برای حفظ جنبه اقتصادی توافق تلاش‌هایی ترتیب دادند که حتی فرانسه و آمریکا را رویارو قرار داده است. این تلاش‌ها در حال حاضر و با سه تماس تلفنی مکرون و روحانی و گمانه زنی دعوت از ایران به اجلاس جی هفت بعد از اقدام ایران به کم کردن تعهدات برجامی خود نشانه‌ای از اراده فرانسه جهت ایفای نقشی تاریخی در اروپا و جهان است.

با این حال نگاه‌های منفی زیادی در داخل و خارج نسبت به تلاش‌های اخیر مکرون مطرح است و هر کدام با استدلال‌هایی چون فاصله زیاد بین منافع ایران و آمریکا، سیاسی و تاکتیکی بودن اراده امریکایی برای مذاکره، مشروعیت ناچیز مکرون در داخل فرانسه، گسستگی هویت اتحادیه اروپایی و همچنین دور شدن آمریکا از شریک راهبردی خود یعنی اروپا، بدبینی خود را نسبت به تلاش های رئیس جمهور فرانسه اعلام کرده‌اند.
 
ب_سخن پایانی

به‌طور سُنتی، در فرانسه نوعی بدبینی به روابط دوجانبه با آمریکا و رفتار بین‌المللی این کشور وجود دارد. بااین‌حال، هیچ‌گاه این بدبینی نقطه آغاز اشتراکی بین ایران و فرانسه نبوده است. به‌نظر ناظران بین‌المللی، آن اندازه نزدیکی آمریکا و فرانسه بدیهی بود که نمی‌شد تصور کرد ایران بتواند خللی در آن ایجاد کند. بااین‌حال، از دید پاریس نزدیکی واقعی هیچ‌گاه بین آمریکا و فرانسه به‌وجود نیامده و هرگز همکاری‌های آنان به آن شکلی که در روابط بریتانیا و آمریکا دیده می‌شود نبوده است. امروز از نظر فرانسه، سلطه آمریکا و همگرایی کورکورانه با این کشور به امیدهای واهی ممکن است حتی جایگاهش را در شورای امنیت به‌خطر اندازد. حضور مکرون در رأس قدرت، راهبردی را که این کشور برای مبارزه با ملی‌گرایی افراطی و ارتقای نقش اتحادیه اروپا در عرصه بین‌المللی درنظر گرفته تشدید کرده است. درحالی‌که مکرون بیش‌ازپیش در به‌راه‌اندازی کمپینی بین‌المللی علیه رویکرد یک‌جانبه آمریکا نزدیک می‌شود، حفظ برجام را نیز به‌عنوان موضوعی در اولویت درنظر دارد. 

گزار اصلی برخاسته از بررسی تاریخی حضور فرانسه در برنامه هسته‌ای ایران از آغاز‌تا‌‌به‌‌امروز نشان می‌دهد، دریافت این کشور از خودش به‌عنوان کشوری مستقل از آمریکا، درعین‌حال حساس به روابط فراآتلانتیکی و بازی بزرگان، موجب شده است امروز به فکر ایفای نقش کاملاً مستقل از آمریکا بیفتد. ترامپ به‌عنوان چهره‌ای خاص و جدا از مناسبات سیاسی جریان جمهوری خواه، در پذیرش نقش جهانی مکرون نقش مهمی داشته است. از این رو با تلاش‌های اخیر، مکرون در پی اثبات این نکته است که نه در عرصه بین‌المللی و نه درمورد برنامه هسته‌ای ایران، پاریس دیگر بازیگری حاشیه‌ای نیست و نزدیکی ایران و فرانسه می‌تواند یک بار برای همیشه به سیاست دوگانه آمریکا پایان ببخشد. 

از دید فرانسه پس از سال‌ها حضور دیپلماتیک در پرونده هسته‌ای ایران، اگرچه فقط دشنام‌ها با انعقاد برجام نثار پاریس شد، اما مادامی‌که نظمی در سطح بین‌الملل اصولی را صادر می‌کند و ایران به‌عنوان نقش اصلی برجام به تعهدات خود پایبند است، دلیلی برای برهم زدن برجام وجود ندارد. درنتیجه، امروز با نگاه به سابقه مذاکرات هسته‌ای ایران، این احتمال بعید نیست که فشارهای بین‌المللی موجب ‌شوند بار دیگر در داخل توصیه به برقراری ارتباطی دوجانبه و محرمانه بین تهران و واشینگتن معطوف شود، اما ضروری است این‌بار با توجه به شناخت ویژگی‌های فرانسه، نظارت طرف سوم، خواه فرانسه یا اتحادیه اروپا در حل مناقشات ایران و آمریکا حفظ شود و تکیه بر نظر آنان باشد نه متقاعد کردن واشینگتن. 

*Jacques Audibert

کلید واژه ها: ایران و امریکا ایران و فرانسه برجام امانوئل مکرون حسن روحانی دونالد ترامپ ایران و اروپا حفظ برجام


( ۱۰ )

نظر شما :

بولدوزر ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ | ۱۱:۱۷
اگر کمک های فرانسه به صدام و دیکتاتورهای عربی، تجهیز ارتش صدام به خلبان های اجاره ای فرانسوی ، تلاش برای ساخت بمب اتم برای صدام ، خیانت های پژو و رنو و ... را هم می نوشتید خیلی خوب بود!