ریاض و ابوظبی به دبنال وقت کشی در جنگ یمن در سایه مذاکره با تهران هستند
لزوم حفظ هوشمندی ایران در قبال هر گونه پیشنهاد مذاکره عربستان و امارات
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – پس از تغییر مواضع امارات متحده عربی در قبال تجاوز به یمن، اخیراً برخی از مقامات عربستان سعودی سخن از پایان دادن به جنگ یمن از طریق گفت و گو و دیپلماسی دارند و به موازات آن خواهان برقراری مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران می باشند. اما به واقع دلیل یا دلایل این تغییر مواضع ریاض و ابوظبی در قبال تجاوز به یمن و کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران چیست؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوال مهم را در گفت وگویی با اصغر زارعی، استاد دانشگاه و کارشناس و پژوهشگر مسائل خاورمیانه پی گرفته است که در ادامه از نظر می گذرانید:
در کنار تغییر مواضع امارات متحده عربی در خصوص جنگ یمن شبح کاهش تعداد نیروهای اماراتی در این جنگ انجامید و نیز تعدیل مواضع آنها ابوظبی در قبال ایران شاهد هستیم که به نقل از پایگاه خبری دیلی صباح، عبدالله المعلمی، نماینده عربستان در سازمان ملل متحد روز پنج شنبه هفته گذشته در سخنانی در مقر سازمان ملل در نیویورک از تلاش برای ایجاد کانال ارتباطی با تهران سخن گفت وعنوان داشت که کشورش به دنبال جنگ با ایران نیست و زمان آن فرا رسیده که جنگ یمن فروکش کند و به پایان برسد. از نگاه شما دلیل یا دلایل این تغییر مواضع ریاض و ابوظبی در قبال جنگ یمن و تنش با ایران چیست؟
همانگونه که می دانید در سایه تجاوز یمن که در آستانه ۵ سالگی قرار دارد، یقینا مشکلات به شدت جدی برای اقتصاد، سیاست، دیپلماسی، امنیت و جایگاه عربستان سعودی و امارات متحده عربی در میان افکار عمومی به واسطه پنج سال جنایت و تجاوز به یمن شکل گرفته است. در این راستا قدرت روز افزون موشکی و پهپادی ارتش یمن، نیروهای انصارالله و حوثی ها سبب شد تا اهداف و منافع عربستان سعودی و امارات متحده، نه تنها در منطقه که حتی در خاک خود این کشورها هم مورد تهدید قرار گیرد و علاوه بر مسئله توریسم و گردشگری و حضور شرکت های بزرگ چند ملیتی و نفتی، اکنون امنیت خود این کشورها هم در معرض خطر قرار گیرد. این مسئله زمانی اهمیت پیدا میکند که علاوه بر سرنوشت ساز بودن امنیت انرژی عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای اقتصاد، معیشت و آینده توسعه این کشورها، خود مسئله صادرات نفت از این دو کشور برای پر کردن خلاء سهم نفت ایران در سایه تحریم های آمریکا هم در راستای سیاست ها و منافع واشنگتن بسیار در تقابل با تهران بسیار تعیین کننده است.
مضاف بر آن تنش های گاه و بی گاه با جمهوری اسلامی ایران بیش از آنکه به تامین منافع ریاض و ابوظبی کمک کند، سبب شده است که منافع این کشورها در خاورمیانه بیش از پیش در معرض خطر و تهدید باشد. پیرو این نکته و بعد از تحولات چند هفته گذشته به خصوص بعد از انفجار مشکوک بندر فجیره، حمله مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان که با موج ایران هراسی شروع شد، اما در نهایت به شکست رسید و مهمتر از آن مسئله ساقط شدن پهپاد آمریکایی و سکوت و انفعال کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ در برابر قدرت دفاعی ایران سبب شد تا امارات متحده عربی و عربستان سعودی به این یقین برسند که اکنون جمهوری اسلامی ایران قدرتمندترین و یا یکی از قدرتمندترین بازیگران منطقه به شمار می رود. لذا حل تنش با ایران است که می تواند منافع آنان در منطقه را از تهدید دور کند. لذا در گام اول از افزایش اختلافات و تنش با جمهوری اسلامی ایران خودداری کردند. در گام دوم هم مواضعی دال بر آمادگی برای گفت وگو با تهران را مطرح می کنند.
از این رو پیش از محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی این محمد بن زائد، ولیعهد اماراتی ها بود که با یک هوشمندی سیاسی سعی کرده ابتدا به ساکن با کاهش تعداد نیروهای نظامی امارات متحده عربی در جنگ یمن به تدریج عقبنشینی خود را از این جنگ و تجاوز داشته باشد و سپس نوعی انفعال و سکوت دیپلماتیک در قبال ایران، راهبرد کاهش تنش با تهران را در پیش گیرد تا زمینه برای کاهش تهدیدات علیه امارات به وجود آید. اما بعد از این اقدامات امارات متحده عربی و تنهایی واقعی عربستان سعودی و محمد بن سلمان در جنگ یمن، ریاض هم به این نتیجه رسید که راهی جز خروج آبرومندانه در خصوص جنگ یمن ندارد. لذا این مسئله تنها در گرو کاهش تنش و درگیری با جمهوری اسلامی ایران است. از این رو به موازات تحولات و اقدامات امارات متحده عربی، عربستان سعودی هم سعی کرده است قدری در مواضع ضد ایرانی خود تعدیل ایجاد کند و سخنانی دال بر آمادگی برای مذاکره با ایران را مطرح کند.
با وجود تمام نکاتی که به آن اشاره داشتید بسیاری بر این واقعیت تاکید دارند که اساساً این تغییر مواضع عربستان سعودی و امارات متحده عربی در قبال تجاوز به یمن و نیز کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران، اقداماتی صرفاً مقطعی و نمایشی برای وقتکشی در قبال فشارهای منطقه ای و فرامنطقه ای بر خود هستند. ارزیابی شما چیست. آیا واقعاً عربستان سعودی و امارات متحده عربی بهدنبال تغییر سیاست های خود هستند و یا در سایه تغییر مواضع، برنامه جدی دیگری در سر دارند؟
در حقیقت هر دو مسئله را میتوان محتمل دانست. از یک سو شرایط اقتصادی، سیاسی و امنیتی عربستان سعودی و امارات متحده عربی در سایه جنگ و تجاوز پنج ساله به یمن به شدت جدی است. اکنون کسری بودجه بی سابقه ای دامن اقتصاد عربستان و گرفته است و اختلافات بسیار جدی راه هم در میان جامعه با حاکمیت و هم در ساختار حاکمیتی عربستان شکل داده است. از آن سو به واسطه تبعات سیاسی، اقتصادی و امنیتی تجاوز به یمن، اختلافات بسیار جدی میان هفت امیر نشین امارات متحده عربی شکل گرفته است و انتقادات بسیار جدی به سیاستهای بن زاید وجود دارد.
پس یقیناً دو کشور عربستان سعودی و امارات متحده عربی حداقل برای برون رفت مقطعی از این چالشها به دنبال کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران و تعدیل سیاست های خود در قبال تجاوز به یمن هستند. اما در عین حال این نکته را هم باید در نظر گرفت که اساساً نمیتوان منکر راهبرد ضد ایرانی عربستان سعودی و امارات متحده عربی و همراهی جدی آنان با کاخ سفید بود. یقیناً در کنار این مسئله بازیگری رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا را هم نباید از نظر دور داشت. به خصوص اکنون که ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ نیاز جدی به مذاکره با ایران دارد. از این رو عربستان سعودی و امارات متحده عربی علاوه بر این که میخواهند با یک وقت کشی در سایه تعدیل مواضع خود در قبال جنگ یمن و کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران، توان سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود را بازیابی کنند، این احتمال هم وجود دارد که دونالد ترامپ بخواهد از مجرا و کانال کشورهای عربی منطقه مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی بستر مذاکره آمریکا با ایران را شکل دهد. چون اکنون ترامپ به شدت نیازمند این مسئله است تا بتواند از آن به عنوان یک پیروزی دیپلماتیک در انتخابات پیش رو استفاده کند. مضاف بر آن مسئله امنیت رژیم صهیونیستی هم مطرح است. پس کشورهای عربی برای حفظ مقطعی امنیت این رژیم هم سعی میکنند کاهش تنش خود را با جمهوری اسلامی ایران شکل دهند. اما یقیناً در نهایت تمام این مواضع، مواضعی راهبردی نیست. چون حتی اگر این کشورها هم بخواهند مواضع راهبردی در قبال حفظ روابط خود با جمهوری اسلامی ایران داشته باشند، صهیونیست ها و آمریکایی ها نمی گذارند این اتفاق روی دهد. چراکه هر گونه کاهش تنش کشورهای عربی منطقه با ایران به معنای تحت الشعاع قرار گرفتن امنیت رژیم صهیونیستی و منافع آمریکا در منطقه است.
از این رو باید نهایت هوشمندی، دقت، انعطاف دیپلماتیک و آینده بینی در دستور کار جمهوری اسلامی ایران برای تقابل با هرگونه سناریو و برنامههای پنهانی در سایه این مواضع و سخنان عربستان سعودی و امارات متحده عربی وجود داشته باشد. یعنی در عین حال که تهران باید از تمامی این فرصت ها نهایت استفاده را ببرد، باید خود را برای هرگونه سناریوی بدبینانه هم آماده کند. چون امروز شاهد هستیم که تعاملات و همکاریهای گسترده اقتصادی، امنیتی، نظامی و اطلاعاتی میان کشورهای عربی منطقه با محوریت عربستان سعودی و امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا بسیار جدی و در سطح راهبردی و کلان است. پس نمی شود یک روزه شاهد باشیم که محمد بن سلمان و محمد بن زاید به دنبال تغییر مواضع خود در قبال جنگ یمن و کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران باشند، مگر اینکه سناریوهای دیگری پشت این سخنان قرار گرفته باشد.
در سایه این نکته پایانی شما بسیاری معتقدند که اساساً پیشنهادات مکرر تهران، به خصوص شخص وزیر امور خارجه در قبال آمادگی تهران برای مذاکره با عربستان سعودی و امارات متحده عربی نمیتواند تامین کننده منافع ما در منطقه باشد. چرا که هیچ گونه تفکیکی میان اسرائیل و ایالات متحده آمریکا با عربستان سعودی و امارات متحده عربی در ایران هراسی و تنش با جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. تحلیل شما در این رابطه چیست؟
همانگونه که در پاسخ به سوال قبلی شما اشاره کردم ما باید یک وضعیت دوگانه را در نظر بگیریم. یعنی به همان میزان که احتمال دارد یک سناریوی بدبینانه و نقشه برای وقت کشی در سایه کاهش تنش عربستان سعودی و امارات متحده عربی با جمهوری اسلامی ایران و عقب نشینی در تجاوز یمن وجود داشته باشد. این امکان نیز وجود دارد که به واسطه تبعات سنگین تجاوز به یمن، ریاض و ابوظبی به دنبال تغییر مواضع خود باشند.
لذا این وضعیت دوگانه یقینا باید با یک سیاست دوگانه از طرف ایران همراه شود. یعنی از یک سو ما میتوانیم یک سیاست "اعلامی" داشته باشیم و یک سیاست "اعمالی". در این راستا دستگاه سیاست خارجی و آقای دکتر محمدجواد ظریف به عنوان سکاندار دیپلماسی باید سیاست اعلامی ایران در برابر عربستان سعودی و امارات متحده عربی را مطرح کند و حتی پیشنهاد امضای پیمان عدم تجاوز هم در این راستا قابل تحلیل و ارزیابی است. اما واقعیت اینجا است که راهبردهای کلان جمهوری اسلامی ایران درقالب سیاست های اعمالی و عملیاتی در حیطه و توان وزارت امور خارجه نیست.
پس به همان میزانی که شاهد حسن نیت و برخورد صادقانه عربستان سعودی و امارات متحده عربی در قبال کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران باشیم، سیاست اعمالی و اعلامی ما هماهنگ عمل خواهند کرد. اما اگر در آینده شاهد باشیم که برنامه و یا نقشه های دیگری در سایه کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران و عقب نشینی در جنگ یمن وجود دارد، مطمئن باشید که راهبردهای عملیاتی ایران در منطقه مانع از تحقق اهداف و منافع عربستان سعودی و امارات متحده عربی خواهد بود. پس سیاست خارجی باید فعلاً مسئله کار و تلاش با کشورهای عربی را در پیش بگیرد. چرا که به هر حال امنیت این کشورها میتواند باعث افزایش امنیت منطقه و به تبع آن ایران شود. به خصوص اینکه جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا تا به اکنون خواستار عدم حضور بازیگران فرامنطقه ای به ویژه ایالات متحده آمریکا بوده است و سعی داشته هرگونه تنش و درگیری در کشورها مانند سوریه، یمن و عراق را بدون دخالت دیگر کشورها و از طریق گفت وگوهای درونی حل و فصل کند. این نشان میدهد که ایران از همان ابتدا تا کنون حسن نیت جدیدی را در قبال تحولات منطقه داشته استو این حسن نیت را برای عربستان وامرات هم دارد. اما تکرار می کنم هر گونه پالس و علامتی کهه نشان دهد برنامه دیگری در میان است مطمئن باشید با واکنش قاطع تهران روبه رو خواهد شد.
نظر شما :