ایجاد ائتلاف نظامی در خلیج فارس چه آینده ای را برای قیمت نفت در جهان رقم می زند؟
برنامه کاخ سفید در خصوص کسب درآمد از امنیتی کردن خلیج فارس
گفت و گو از عبدالرحمن، فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - پنج شنبه هفته گذشته پنتاگون از تلاشهای خود برای ایجاد ائتلاف نظامی در خلیج فارس، تنگه هرمز، خلیج عدن و تنگه باب المندب به منظور اسکورت کشتیهای تجاری و نفتکش ها خبر داد. اما به واقع امنیتی کردن این منطقه و آبراه بین المللی چه تاثیری بر قیمت جهانی نفت خواهد داشت؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوال، گفت و گویی را با سید محمد علی خطیبی، نماینده سابق ایران در اوپک و مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت صورت داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
پنج شنبه هفته گذشته خبرهایی دال بر تلاش کاخ سفید به منظور از تشکیل ائتلاف نظامی در خلیج فارس، تنگه هرمز، باب المندب و خلیج عدن برای اسکورت نظامی کشتی های تجاری و نفتکش ها البته با هزینه امارات متحده عربی و عربستان سعودی شنیده شد. هر چند که پیشتر این تلاش های کاخ سفید رسانه ای شده بود. اما اکنون دور تکاپوی کاخ سفید برای تحقق این امر دو چندان شده است. ذیل این نکته به نظر می رسد که کاخ سفید به دنبال تغییر ساختار امنیتی در خلیج فارس است. اساسا امنیتی شدن این آبراه مهم بین الملی و احتمال مطرح شدن جنگ نفتکش ها چه تاثیری بر مناسبات انرژی منطقه و جهان خواهد داشت؟
ایالات متحده آمریکا تمام برنامه ها و سناریو های خود را با یک دروغ بزرگ شروع می کند. چنانکه در خصوص مسئله افغانستان و عراق شاهد یک دروغ بزرگ بودیم، اکنون هم در خصوص ایجاد ائتلاف نظامی در خلیج فارس به منظور اسکورت کشتی های تجاری و نفتکش ها هم شاهد یک دروغ بزرگ دال بر اینکه جمهوری اسلامی ایران به دنبال ناامن کردن این منطقه است، می باشیم. در صورتی که، چه در پرونده انفجار بندر فجیره، چه در پرونده حمله به نفتکش ها در دریای عمان و چه در دیگر مسائل هیچ گونه شواهد، دلایلی م مدارکی دالبر حضور ایران مطرح نشد. همین مسئله هم سبب شد تا تمامی تلاش های کاخ سفید در شورای امنیت به شکست کامل برسد. اتفاقاً موج رسانه ای که از هفته گذشته هم در خصوص اقدام تهران به منظور توقیف نفتکش انگلیسی در خلیج فارس مطرح شد مکمل همان دروغ بزرگی است که در سایه آن آمریکا به دنبال ایجاد یک ائتلاف نظامی در خلیج فارس است.
مضاف بر این یقیناً امنیتی کردن خلیج فارس فارغ از دلایل و اهداف ایالات متحده آمریکا باعث افزایش قیمت جهانی نفت خواهد شد. چرا که بیش از ۷۰ درصد منابع نفتی از این آبراه عبور می کند و هر گونه اتفاقی برای این آبراه یقیناً شرایط را برای ایجاد شتاب در قیمت نفت به وجود میآورد. اما این که دقیقا چه قیمتی را می توان متصور بود، چیزی نیست که بتوان به صورت دقیق آن مطرح کرد. چرا که تعیین این مسئله به پارامترهای متعدد و گوناگونی بستگی دارد که تحلیل هر کدام از آن ها می تواند شرایط بازارهای جهانی راه تحت الشعاع قرار دهد.
در مصاحبه های پیشین بر این نکته تاکید داشتید که ترامپ در عین به صفر رساند فروش نفت ایران به دنبال ایجاد شرایطی است که خلاء سهم نفت ایران در بازارهای جهانی به افزایش قیمت طلای سیاه منجر نشود چون این مسئله باعث افزایش قیمت حامل های انرژی در آمریکا و نارضایتی افکار عمومی در آستانه انتخابات سال 2020 خواهد بود. آیا تشکیل ائتلاف نظامی در خلیج فارس، تنگه هرمز، باب المندب و خلیج عدن برای اسکورت نظامی کشتی های تجاری و نفتکش ها و امنیتی کردن این منطقه باعث قیمت جهانی نفت نمی شود؟
اساساً ایالات متحده آمریکا و به خصوص شخص دونالد ترامپ در این مدت به روشنی ثابت کرده است که اقدامات و تصمیماتش، نه تنها هیچ گونه دستاوردی برای ایالات متحده آمریکا نداشته است که حتی بر خلاف تصور کاخ سفید، با این اقدامات دستاوردهای قبلی هم در حال از بین رفتن است. ترامپ با خروج از برجام به دنبال ایجاد توافق بهتر بود، اما عملاً ایران به سمت استیفای حقوق هستهای خود گام بر می دارد و یا اینکه کاخ سفید با تحریمها به دنبال به صفر رساندن فروش نفت ایران بود، اما عملاً این مسئله باعث افزایش قیمت جهانی نفت شد.
در این راستا چنانکه در پاسخ به سوال قبلی اشاره داشتم یقینا امنیتی کردن خلیج فارس هم مانند تصمیمات دیگر دونالد ترامپ بر خلاف منافع ایالات متحده آمریکا باعث افزایش قیمت جهانی نفت خواهد شد و این مسئله در تضاد با سیاست های ترامپ به منظور پیروزی در انتخابات سال ۲۰۲۰ است. اما نکته مهم اینجاست که اگر چه با امنیتی کردن خلیج فارس احتمال افزایش قیمت جهانی نفت وجود دارد، ولی دونالد ترامپ با ایجاد ائتلاف نظامی در خلیج فارس به منظور اسکورت کشتی های تجاری و نفتکش ها از یک سو به دنبال کسب درآمد از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است. یعنی با پررنگ کردن مسئله ایرانهراسی از یک سو سعی دارد سلاح های بیشتری به این کشورها بفروشند و از آن طرف هزینه اسکورت نظامی نفتکش ها را از این کشورها بگیرد. مضاف بر اینکه اکنون دونالد ترامپ با ایجاد ائتلاف نظامی در خلیج فارس به دنبال مشروعیت دادن به اقدامات خود ضد ایران در جهانی است. نکته دیگر ناظر بر این واقعیت است که احتمالا تا هفته های پایانی قبل از انتخابات ریاست جمهوری، دونالد ترامپ از در سایه ایجاد ائتلاف نظامی درآمدهای خود را کسب کند و بعد از کسب درآمد لازم و با نزدیک شدن به انتخابات این مسئله را به حاشیه بکشاند تا باعث افزایش قیمت نفت و به تبع آن جهش قیمت حاملهای انرژی در آمریکا نشود.
اخیرا هم خبرهایی از طرحی در خصوص پیش فروش نفت ایران شنیده شد. این طرح در شرایط تحریمی حتی با فاصله زمانی دو یا سه ساله می تواند عملیاتی شود؟
همانگونه که در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان داشته ام اکنون کشور در یک شرایط کم سابقه و حتی بی سابقه تحریمی قرار دارد. برنامههای ایالات متحده آمریکا برای به صفر رساندن فروش نفت ایران بسیار جدی است. اگرچه این مهم یعنی به صفر رساندن فروش نفت ایران محقق نخواهد شد، اما در عین حال جمهوری اسلامی ایران برای تقابل با این تحریمها باید از هر مسیر و دالانی برای به فروش رساندن فروش نفت خود استفاده کند. از ظرفیتهای فروش نفت در بورس انرژی گرفته تا ایجاد جذابیت لازم با قیمت های تخفیفی، مشارکت در حمل و نقل، بیمه، کشتیرانی و دیگر مسائل. در این راستا همین پیشنهاد اخیر در خصوص پیش فروش نفت در بازه زمانی ۲ تا ۳ ساله می تواند راهگشا باشد. من معتقدم که کشور در شرایط کنونی ظرفیت عملیاتی کردن این مسئله را دارد و اتفاقا باید با این دست اقدامات، نقش وزارت نفت را برای تقابل با تحریم ها بیش از پیش پررنگ تر کنیم.
در کنار این مسائل اخیراً حواشی امنیتی برای وزارت نفت شکل گرفته است. مضاف بر آن واکنش های هم از طرف وزیر نفت در خصوص ارائه برخی اطلاعات و آمار فروش نفت هم مطرح شده است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
متاسفانه اکنون کشور هنوز به حساسیت و اهمیت شرایط جنگ اقتصادی آنگونه که باید باور ندارد. در سایه چهارده ماه تحریم بی سابقه و ظالمانه ایالات متحده آمریکا اکنون باید به این یقین رسیده باشیم که اطلاعات اقتصادی ما، به خصوص در حوزه صنعت نفت حتی از اطلاعات نظامی و امنیتی کشور ارزش بیشتری برای ایالات متحده آمریکا دارد. چون هرگونه رسانهای و افشا کردن این اطلاعات میتواند به افزایش فشار ایران و شکست برنامه ها در دور زدن تحریمها بینجامد. ما باید یک برنامهریزی دقیق و یک ستاد هماهنگی اطلاعاتی و امنیتی را در این خصوص داشته باشیم. چرا که از یک سو هم با وجود اهمیت این اطلاعات نمی توان در خصوص روشنگری، تبیین و تنویر افکار عمومی و پاسخگویی به رسانه ها هم سکوت مطلق داشته و هیچ گونه اطلاعاتی را هم مطرح نکرد. به هر حال ما باید در عین حالی که مواظب باشیم که خدای ناکرده اطلاعاتی به دشمن ندهیم، باید به گونهای عمل کنیم که نگرانی های افکار عمومی در خصوص شرایط کنونی صنعت نفت هم رفع شود.
نظر شما :