بررسی پشت پرده تصمیمات کاخ سفید
ترامپ در دام خود یا اطرافیان؟
صابر گلعنبری، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی - این روزها عدهای از باشندگان سیاسی و حتی مسئولانی در مواجهه با تصمیمات اخیر ترامپ به ویژه تروریست اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به نوعی این تصمیمات را به تیم کاری همراه وی نسبت داده و میگویند رئیس جمهور آمریکا در دام اطرافیان تندروش افتاده و آنها او را به سمت اتخاذ چنین اقداماتی سوق داده و حتی به جنگ با ایران هم سوق میدهند.
این که همفکران دیک چنی و نئوکانها هم اکنون سکان دار کاخ سفید هستند و همین خود برون داد خاصی در سطح تصمیمگیریها دارد، جای شک و تردید نیست، اما این که تصمیمات دونالد ترامپ را صرفا به این اطرافیانش نسبت بدهیم و او را در دام آنها بدانیم، با واقعیت سازگار نیست و احتمالا ناشی از عدم شناخت کافی از خود ترامپ است.
این نگاه، ترامپ را ساده و رباتی فرض میکند که به وسیله مایک پنس، جان بولتون، مایک پومپئو و جارد کوشنر به حرکت در میآید؛ در حالی که چنین نیست.
در مواجهه با این خوانش این پرسش مطرح است که همین تیم نئوکانی تندرو چطور به کاخ سفید راه یافته؛ مگر نه این است که خود ترامپ، پنس، بولتون و پومپئو را برگزیده است و وقتی دید چهرههایی چون مکمستر و رکس تیلرسون نمیتوانند یا نمیخواهند در راستای رویکرد خاص او حرکت کنند، به سراغ تیم کنونی رفت؟
واقعیت این است که تصمیمات ترامپ، نه غیر منتظره است، نه غافلگیر کننده، بلکه دقیقا ترجمان باورهای او و در راستای همان وعدههای انتخاباتیاش است که در سال ۲۰۱۶ بیان کرد. تروریست اعلام کردن سپاه در راستای همان وعده خروج از برجام و جهت تحقق همان اهدافی است که به خاطر آنها از این توافق خارج شد. همچنین واگذاری جولان هم در راستای همان وعده واگذاری قدس به اسرائیل است که باز در جریان تبلیغات انتخاباتی وعده داد و عمل کرد.
در واقع، اساس تصمیمات ترامپ به نوع شخصیت و تفکر او باز میگردد و کسی نیست که در دام بیفتد و تصمیماتی اتخاذ کند که با تفکراتش تضاد داشته باشد. اگر شخصیتی داشت که به این سادگی در دام بیفتد که سر مساله دیوارکشی با مکزیک در مقابل کنگره نمیایستاد و تحت تاثیر فشارهای جمهوریخواهان قرار میگرفت و رکورد تعطیلی دولت در دوران او به خاطر همین مساله شکسته نمیشد و در نهایت هم حالت فوق العاده اعلام نمیکرد.
اما آنچه گفته شد نافی تاثیرپذیری ترامپ از تیم نئوکانی همراهش نیست. بله این تاثیرپذیری وجود دارد، اما کاربرد تعبیراتی که از ترامپ سلب اراده میکند و او را در دام افتاده فرض میکند، با واقعیت سازگار نیست؛ حتی عامل آن تاثیرپذیری هم که گفته شد، قرابت فکری ویژه میان او و تیمش است، نه چیز دیگری.
در کل میتوان گفت که با نظر به شخصیت خاص ترامپ، تصمیمات وی برآیندی از الزامات و اقتضائات دو فاکتور در وجود وی است: نخست، باورها و تفکرات راست گرایی متعصبانه، نئوکانی و پوپولیستی و دوم، رویکرد تاجر مسلکانه و باجخواهانه است.
هر دو فاکتور هم به شدت او را به اتخاذ سیاستی کاملا خصمانه علیه ایران سوق میدهد؛ به نحوی که اولی اسرائیل را محور و جهت دهنده این سیاست قرار میدهد و از این رو، نتانیاهو به نزدیکترین دوست وی نه تنها در خاورمیانه بلکه در کل جهان تبدیل میشود. از اینجاست که تلآویو در طول هفتاد سال گذشته، گوشی شنواتر از ترامپ در کاخ سفید برای پیشبرد برنامههای خود نیافته است. دومی هم تاثیرگذاری لابی سعودی و اماراتی را که ولخرجترین لابیها در آمریکا هستند، به شکل بیسابقهای افزایش میدهد.
در واقع اگر این دو فاکتور در شخصیت ترامپ وجود نداشت، نه این تیم نئوکانی اکنون پیرامونش بود و نه تاثیرگذاری این لابیها هم به این حد میرسید.
به همین علت باید گفت که نقش خود ترامپ در تصمیمگیریها تعیین کننده و نقش اطرافیانش ثانوی و مکمل است.
نظر شما :