آینده مناسبات ایران اروپا در گرو کاهش حاشیه هاست
مذاکره صریح و بی پرده تهران و قاره سبز، تنها راه برون رفت از تنش احتمالی در آینده
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بعد از مطرح شدن برخی اتهامات تروریستی علیه ایران از جانب برخی کشورهای اروپایی به نظر می رسد که برنامه جدی برای تحت الشعاع قرار گرفتن مناسبات قاره سبز با تهران در دستور کار است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت وگویی را با مهدی ذاکریان، کارشناس و پژوهشگر حقوق بین الملل، مدرس و محقق در بنیاد دانشگاهی اروپا - بروکسل، موسسه مطالعات اسلام معاصر دانشگاه لایدن، دانشکده حقوق و مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، موسسه دانشگاهی اتحادیه اروپا و همچنین استاد مدعو دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا، عضو هیات تحریریه فصلنامه Relacions Internationales دانشگاه کورتابیا و بوینس آیرس ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
بعد از تنش دیپلماتیک تهران و آمستردام در سایه اتهامات تروریستی، آیا مناسبات ایران با دیگر کشورهای اروپایی، آن هم در برهه حساس کنونی می تواند متاثر از این تنش ها شود؟
در یک نگاه کلی باید عنوان کرد این که مناسبات کنونی ایران با کشورهای اروپایی در مرز تهدید به نابودی و فروپاشی قرار گرفته شده باشد بیشتر دچار حاشیه سازی ها شده است.
اما این حاشیه سازی می تواند بر اصل مناسبات اثرگذار باشد و آن را به مرز تهدید و فروپاشی برساند؟
خیر، اکنون این مسئله وجود ندارد، هر چند که منکر تاثیرات سوء آن بر اصل مناسبات ایران و اروپا نیستم. اما نکته اینجا است که حاشیه سازی ها از هر دو طرف ایرانی و اروپایی صورت گرفته است. زمانی که شما اطمینان دارید یک گروه تروریستی سال ها در خاک کشوری عملیات های متعدد و ترورهای بی شماری را مرتکب شده است، اما به جای برخورد با این گروه و استرداد آن شاهد هستیم که در قلب اروپا مکانی برای اجلاس سالانه با حضور دیگر کشورها داده می شود که در آن ادعای نابودی انقلاب اسلامی در جشن ۴۰ سالگیش داده میشود نشان از این دارد که اروپا و به خصوص فرانسه در مسئله تروریسم و حقوق بشر رفتاری دوگانه دارد؛ یا هنوز ساعتی از اتفاق تروریستی اهواز نگذشته است که برخی از شخصیتها و گروههای تروریستی مسئولیت آن را به صورت رسمی از رسانههای اروپایی بر عهده میگیرند و به جای دستگیری و تحویل آن به تهران، حمایتهای سیاسی و دیپلماتیک از آنها صورت میگیرد، این نشان می دهد که تلاش برای برخی حاشیهسازیها در اروپا بسیار جدی است. البته از آن طرف هم زمانی که سفیر سابق ایران در آلمان نیز طی مصاحبه ای عنوان میکند اگر چه مدارکی اروپاییها چیزی در خصوص عملیات های تروریستی ایران در خاک اروپا را ثابت نمی کند، اما می تواند از حضور برخی عناصر خودسر و تندروی داخلی در سفارتخانههای کشور پرده بردارد، نشان می دهد که ایران هم تا حدودی بر آتش حاشیه ها دمیده است. اکنون هم تنها راه برون رفت از این حاشیه ها گفت و گوی صریح، بی پرده و جدی طرفین برای حل این سوء تفاهم هاست تا مناسبات ایران و اروپا در آینده با افزایش این دست از اتهامات تحت الشعاع قرار نگیرد.
در سایه نکاتی که اشاره کردید آیا میتوان عنوان کرد اروپا به واسطه همین اتهامات تروریستی اکنون به دنبال شانه خالی کردن از بار مسئولیت خود در قبال برجام و همراهی با آمریکاست؟
خیر. اکنون شاهدید که اروپایی ها تلاش های جدی برای حفظ برجام داشته و دارند چرا که تصمیم خود را برای حمایت از ایران در برابر تحریم های متحده آمریکا گرفتهاند که نشانه بارز آن به تصویب اینستکس بازمیگردد. این اقدام، شرایط را برای همکاری های دو و چندجانبه ایران و اروپا افزایش می دهد، هرچند که منکر برخی از اختلافات پیش آمده میان ایران و اروپا نیستم، اما اکنون اروپا یک تضاد منافع تمام عیار را از مناسبات تعرفه ای، سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک و حتی نژادی با ایالات متحده آمریکا دارد و هر روز دایره این اختلافات نیز با دونالد ترامپ در حال افزایش است. از آن سو من بر این باورم که اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک ایران در جامعه جهانی وضعیت خوبی دارد و اتفاقا به واسطه همین شرایط است که اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و کشورهای عربی با محوریت عربستان سعودی به دنبال ایجاد حاشیه سازی ها و اتهامات تروریستی برای تحت الشعاع قرار گرفتن جایگاه و نفوذ ایران در روابط بین الملل به خصوص با اروپاست.
ولی با توجه به نکاتی که مطرح شد آیا استعفای اخیر آقای ظریف این پالس و کد را به اروپایی ها نمی دهد که وزیر امور خارجه مهره تعیینکننده ای در مناسبات سیاسی و دیپلماتیک ایران نیست؟
اتفاقا من معتقدم که این اقدام آقای محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران یک تلاش جدی برای افزایش جایگاه و نفوذ وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در مقوله دیپلماسی، آن هم مبتنی بر قانون اساسی است. همان گونه که آقای ظریف در تقابل با اروپا، آمریکا و دیگر کشورهای جهانی به دنبال حفظ منافع ایران است، این بار آقای ظریف سعی کرد با این استعفا در داخل کشور برای منافع ملی، صیانت از قانون اساسی و حفظ جایگاه دستگاه سیاست خارجی بجنگد. وزیر امور خارجه با این استعفا تلاش داشت این پیام را مخابره کند که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران متولی دارد و متولی آن نیز نهادی جز وزارت امورخارجه نیست و همه هماهنگی ها باید در دستگاه سیاست خارجی صورت گیرد، نه در دیگر نهادها و ارگان ها؛ بنابراین مطابق با این دیدگاه اگر در داخل کشور برخی از نهادها و ارگان ها به دنبال خدشهدار کردن جایگاه وزارت امور خارجه هستند، آقای دکتر ظریف با این اقتضائات حضور نخواهد داشت که همین اتفاقاً همین مسئله سبب شد تا کمتر از ۲۴ ساعت موج بزرگی از مخالفت های افکار عمومی، رسانه ها و حتی منتقدین آقای ظریف با استعفای ایشان شکل گیرد و این مهم نشان داد که اقدام آقای ظریف و نیز جایگاه ایشان تا چه اندازه برای همه اهمیت دارد و این واقعیت اتفاقا اقتدار و قدرت جدی وزارت امور خارجه و شخص آقای ظریف را به جهان مخابره کرد.
با این اوصاف تهران می تواند پروسه امنیتی کردن پرونده خود در اروپا، مطابق با برنامه کاخ سفید را به شکست بکشاند؟
شکست دونالد ترامپ در خصوص ایران از همان روز ابتدایی تا به اکنون رقم خورده است. زمانی که مایک پمپئو، جان بولتون، مایک پنس و دیگران ادعا کردند که ایران جشن ۴۰ سالگی خود را نخواهد دید و یا این که در این نشست سالیانه شورای امنیت قطعنامه مهمی برای محکومیت فعالیت های موشکی و وضعیت حقوق بشر در ایران صادر خواهد شد که نهایتا به شکست انجامید. همچنین قرار بود تحریمهای گسترده آمریکا، اقتصاد و معیشت ایران را نابود کند، اما حیات و زندگی در ایران ادامه دارد. پس دور ناکامیهای ایالاتمتحده از همان ابتدا شکل گرفته است. البته من منکر مشکلات اقتصادی، تورم و کمبود برخی از اقلام در مایحتاج مردم نیستم، اما شدت تاثیرات تحریم های همه جانبه آمریکا مطابق با اهداف ترامپ نبوده و این نشان میدهد که ایران تا به اکنون توانسته است تمام برنامه های کاخ سفید را به شکست بکشاند.
افزون بر آن دونالد ترامپ با آن فهم کوچک و نزدیک به صفر خود از دیپلماسی و سیاست خارجی، سعی میکند مناسبات را آن گونه که می فهمد، پیش ببرد و این در تضاد جدی با ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا است. مثلا دونالد ترامپ در پرونده هستهای کره شمالی تنها و تنها سعی داشت با چند عکس در کنار کیم جونگ اون نشان دهد او تنها رئیس جمهوری است که موفق به حل پرونده پیونگیانگ شده است، درصورتی که بعد از نشست ناکام هانوی، اخبار از تلاش دوباره کره شمالی برای بازسازی مراکز تولید و پرتاب موشک که در بستر مذاکرات آمریکا و کره شمالی تخریب شده بود، است و این بیش از پیش ترامپ را در موضع انفعال و ضعف در مناسبات جهانی قرار می دهد. در کنار این مسئله اگر ایالات متحده آمریکا به دنبال خروج از باتلاق یمن، سوریه، افغانستان عراق در منطقه غرب آسیا است باید شرایط را به گونهای پیش ببرد که جایگاه و نفوذ ایران را به رسمیت بشناسد. به عبارت دیگر واشنگتن راهی جز همکاری با ایران در مناسبات منطقه ای نخواهد داشت، در غیر این صورت کلیه برنامه های کاخ سفید به شکست کشیده خواهد شد، همان گونه که تاکنون این مسئله روی داده است.
به پرونده کره شمالی اشاره کردید آیا اقتضائات پیش آمده در مناسبات آمریکا و کره شمالی بعد از نشست ویتنام میتواند ترمز فشارهای آمریکا را برای پیگیری پرونده ایران از طریق دیپلماسی در نقطه جوش بکشد؟
من در خصوص کلمه "پرونده ایران" معتقدم که چیزی به نام پرونده وجود ندارد، چون ایران در موضعی قرار ندارد که بتوان از مناسبات هسته ای و فعالیت های صلح آمیز کشور پرونده ای خارج کرد. تلاش های دوساله دستگاه سیاست خارجی برای حصول برجام تمام حاشیههای توان هستهای ایران را از بین برد و از آن سو تمام گزارش های سازمان بین المللی انرژی اتمی نیز موید صحت فعالیت های هسته ای ایران است. پس چیزی به پرونده ایران وجود ندارد.
از آن سو اقتضائات ایران با کره شمالی به شدت متفاوت است. ایران اکنون در مناسبات دوجانبه خود با همه کشورهای جهان به جز اسرائیل هیچ خط قرمزی ندارد. در این راستا بارها و بارها آقای ظریف عنوان داشته است که به رغم تلاش های مخرب، خصومت ها و تنش های شکل گرفته از جانب ریاض، تهران همواره آمادگی دارد تا به این تقابل شکل گرفته پایان دهد. حتی حاضر است که علی رغم تمام فشارهای ایالات متحده آمریکا در خصوص مناسبات دو جانبه تهران – واشنگتن نیز گفت و گویی، البته برابر و بدون پیش شرطی داشته باشد. این مسئله نشان می دهد که ایران در کنار توان موشکی و دفاعی خود و به رغم فشارها از دیپلماسی و جایگاه بسیار جدی در مناسبات جهانی برخوردار است و نمیتوان با آن رفتاری مشابه با کره شمالی داشت.
اما در خصوص مسائل و مناسبات چند جانبه ایران با جامعه جهانی مانند پرونده هسته ای، حقوق بشر، توان موشکی باید عنوان کرد که ما در خصوص پرونده هسته ای خود با 6 قدرت جهان گفت وگو کردیم و نهایتاً نگرانی های آنها را با برخی تعهدات از سوی همه طرف ها رفع کردیم؛ اگر امروز ایالات متحده آمریکا با برجام مشکل دارد باید خود واشنگتن پاسخ گویی رفتار دولت سابق باشد که در مذاکرات متعهد به این مسائل شده است. از طرف دیگر در خصوص مسئله توان دفاعی و موشکی نیز باید عنوان کرد که این مقوله در مناسبات چندجانبه نمی گنجد، چرا که توان دفاعی یک مسئله داخلی است و نمیتوان امنیت کشور را با مسئله دیپلماسی به خطر انداخت. در خصوص مقوله حقوق بشر نیز باید عنوان کرد که ایران از همان ابتدا تعریف خود را از مقوله حقوق بشر عنوان کرده است و بر این نکته تاکید داشت که تعریفی متفاوت از حقوق بشر با استانداردهای اروپایی دارد. البته این نکته من دال بر نبود مشکلات حقوق بشر در ایران نیست، اما کدام کشور است که اکنون مشکل حقوق بشر نداشته باشد؛ فرانسه که اکنون در قلب اروپا، نمادی از تمدن و جامعه مدنی را یدک می کشد چه رفتارهای تند و خشنی با منتقدین دولت دارد و یا در خصوص رفتار با رنگ پوستان در ایالات متحده آمریکا، رفتارهای به شدت غیر انسانی اسرائیل با فلسطینیان و یا دستاوردهای ویترینی حقوق بشری عربستان سعودی که نشان میدهد مشکلات حقوق بشر در این کشور به مراتب ریشه ای تر از آن است که بتوان با حق رانندگی زنان، انتخابات، حضور بانوان در ورزشگاهها و یا حتی نمایندگی آنان در دیگر کشورها آن را رفع کرد، در صورتی که ایران در طول چهل سال شرایط را برای حضور بانوان در عرصه های ورزشی، فرهنگی و حتی سیاسی و دیپلماتیک به گونهای فراهم کرده است که ما شاهد حضور بانوان در مجلس و حتی وزارتخانهها هستیم. پس نباید این نوع نگاه را به هم گره زد.
نظر شما :