استفاده از فشار و ابزارهای فرادیپلماتیک، تنها راه خنثی کردن فعالیت های تروریستی در خاک پاکستان است
I.S.I، مرکز ثقل تجهیز و حمایت از گروه های تروریستی فعال در مرزهای شرقی کشور
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی- اگر چه همواره نام ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل به عنوان بازیگران پشت پرده حوادث تروریستی در ایران مطرح شده است، اما نمی توان از دخالت پاکستان و ارتش این کشور در انجام این حوادث در مرزهای شرقی کشور صرف نظر کرد. اما به واقع میزان دخالت و تاثیر ارتش پاکستان و I.S.I (سازمان اطلاعات ارتش پاکستان) در انجام حوادث تروریستی به خصوص در مرزهای شرقی کشور تا چه اندازه است ؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مساله، گفت وگویی را با دکتر عبدالمحمد طاهری، کاردار و اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا و تحلیلگر ویژه حوزه افغانستان و پاکستان انجام داده است که در ادامه می خوانید:
با توجه به حادثه تروریستی چهارشنبه شب هفته گذشته در زاهدان علاوه بر برخی از بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای نمی توان نقش و جایگاه ارتش پاکستان و I.S.I سازمان اطلاعات ارتش این کشور را در تجهیز و حمایت گروه های معارض مسلح فعال در مرزهای شرقی کشورمان را دیده گرفت. ارزیابی شما در این خصوص چیست؛ به واقع عنوان کرد که اسلام آباد در تجهیز و حمایت از این گروه ها نقش مستقیم و جدی دارد. در این صورت آیا حضور عمران خان به عنوان نخست وزیری که داعیه نزدیکی به ایران را داشت نمی تواند تغییری را در این روند ایجاد کند؟
قبل از پاسخ به سوال شما می خواهم در آغاز این مصاحبه حادثه تروریستی هفته گذشته در زاهدان را به شدت محکوم کنم. اما در خصوص پاسخ به سوال شما باید عنوان کرد که یقیناً اسلام آباد و ارتش پاکستان نقش جدی در تجهیز و حمایت از گروه های تروریستی فعال در مرزهای شرقی کشورمان را بر عهده داشته و دارد. من در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان داشتم که اساساً نگاه و استراتژی اسلامآباد در حمایت از این گروه ها قرار دارد و روی کار آمدن نخست وزیری مانند عمران خان، علیرغم شعارها و وعده هایش در خصوص نزدیکی به ایران تغییر جدی در این راهبرد نخواهد داشت، چرا که اساسا عمران خان، نه به عنوان سیاستمداری که برای تغییر سیاستهای پاکستان که در حقیقت در جایگاه یک بازیگر و عروسک خیمه شب بازی از جانب I.S.I (سازمان اطلاعات ارتش پاکستان) روی کار آمده است. به عبارت دیگر زمانی که دونالد ترامپ، پاکستان را یکی از عوامل موثر در ناامنی افغانستان عنوان کرد و به موازاتش واشنگتن در تعیین راهبرد برای افغانستان میان اسلام آباد و دهلی نو به سمت هندوستان گرایش پیدا کرد، ارتش و I.S.I سعی کرد برای فشار به ایالات متحده آمریکا در ظاهر نگاه و استراتژی خود تغییر داد و سیاست نگاه به شرق و نزدیکی به ایران، روسیه و چین را مطرح کرد. لذا برای اجرایی کردن آن شخصی مانند عمران خان در برنامه های ارتش پاکستان مطرح شد.
لذا هیچ گاه در طول این سالها نخست وزیر در پاکستان روی کار نیامده است که مستقل از اطلاعات ارتش این کشور عمل کند. بنابراین شرایطی که در طول سی سال گذشته در پاکستان حاکم بوده است حکایت از سایه سنگین ارتش و I.S.I بر همه مناسبات این کشور دارد و امروز هم اطلاعات ارتش پاکستان به دنبال ناامن کردن مرزهای ما است. از این رو نخست وزیر کنونی پاکستان که اساساً هیچگونه پیشینه سیاسی را در کارنامه خود ندارد و از درون یک حزب سیاسی مهم پاکستانی خارج نشده است و آشنایی جدی در حوزه دیپلماسی، سیاست خارجی و نیز مسائل داخلی کشور خود ندارد و جدای از آن خود عمران خوان نیز به عنوان یک شخصیت سرگشته، ثبات درونی را در اقدامات و تصمیماتش ندارد، سبب شده است که در مقام قیاس با نخست وزیرهای پیشین پاکستان جایگاه و وزن بسیار بالایی نداشته باشد تا بتواند تغییری در شرایط کنونی اسلام آباد ایجاد کند. با این تفاسیر باید عنوان داشت که هیچ گاه سیاست و نگاه اسلام آباد در قبال تحولات منطقه تغییر پیدا نکرده است و قطعاً اطلاعات ارتش پاکستان نقش جدی و مرکز ثقل حمایت و تجهیز از گروه های تروریستی فعال در مرزهای شرقی ایران را بر عهده دارد و این علاوه بر نا امن کردن مرزهای ایران از طریق مرزهای مشترکمان با خاک افغانستان است، چرا که مرزهای مشترک ایران با افغانستان نیز هر از گاهی دچار ناامنی های جدی خواهد بود که با درصد دقیق میتوان ردپای پاکستان را نیز در این دست حوادث تروریستی که در حد فاصل مرزهای مشترکمان با افغانستان نیز روی می دهد، یافت.
در سایه نکات شما به واقع ریشه های شکل گیری و تداوم این راهبرد برای پاکستان در چه پارامترهای خلاصه می شود. اساسا چرا اسلام آباد راهبرد ایجاد نا امنی را برای ایران، هم از طریق مرزهای مشترک خود با کشورمان و هم از طریق مرزهای افغانستان پیگیری می کند؟
در خصوص پاسخ به این سوال مهم شما باید عنوان کنم که اساسا حیات پاکستان در گرو ناامنی افغانستان و ایران می گذرد، چرا که به واسطه ایجاد و تداوم همین ناامنیها است که مبالغ کلان مالی و کمک های بی شمار تسلیحاتی را از ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی دریافت میکند. در غیر این صورت این کشور با بحران جدی اقتصادی روبه رو خواهد شد. شما در همین دوران حضور دونالد ترامپ شاهد قطع کمک های مالی کلان آمریکا به پاکستان بودید که به موازاتش این کشور تا مرز ورشکستگی پیش رفت، اما در سفرهای عمران خان به عربستان سعودی وعده وام های کلانی مانند اعطای وام ۳ میلیارد دلاری در اولین قسط و ۳ میلیارد دلار دیگر در قسط های های بعدی از جانب محمد بن سلمان ولیعهد سعودی سبب شد تا سایه سنگین سیاست های عربستان بر ارتش پاکستان و I.S.I پررنگتر از قبل شود. از این رو مدیریت ناامنی در ایران و افغانستان برای ادامه حیات ارتش پاکستان و I.S.I بسیار لازم و ضروری است. اما تفاوت کنونی نگاه و عملکرد I.S.I با دوران پیشین در این است که این بار اطلاعات ارتش پاکستان تمایل بیشتری به سیاست های عربستان سعودی به واسطه کمک های مالی این کشور پیدا کرده است و به واسطه تنش جدی میان ریاض و تهران، اکنون I.S.I به عنوان عامل تجهیز و حمایت از گروه های تروریستی حاضر در مرزهای شرقی کشورمان از جانب عربستان سعودی عمل می کند.
اما به واقع راه حل تقابل با گروه های معارض مسلح در خاک پاکستان چیست، چرا که به نظر می رسد در طول این سال ها استفاده از ابزار دیپلماتیک پاسخ گوی مشکلات و تبعات منفی و مخرب ناامنی های مکرری که در مرزهای مشترکمان با خاک پاکستان به وقعو پیوسته نبوده است. در سایه این نکته آیا کماکان تهران باید این مسائل را از دریچه مناسبات دیپلماتیک پیگیری کند یا میتوان به استفاده از ابزارهای فرادیپلماتیک و نیروی قهریه برای کنترل شرایط، افزایش و حفظ امنیت در مرزهای شرقی کشور نگاه داشت؟
به صراحت عنوان می کنم که هرگاه ایران با استفاده از توان امنیتی، اطلاعاتی و نظامی خود دست به اقدامی در خاک پاکستان و افغانستان زده است، موفق عمل کرده است. در همین چند هفته گذشته آزادی گروگان های ما به وسیله استفاده از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و ورود به خاک پاکستان صورت گرفت. پس باید استفاده از فشار و نیروی قهریه در دستور کار ایران باشد. از طرف دیگر باید عنوان کنم که مسائل دیپلماتیک و سیاست خارجی برای I.S.I هیچ گونه ارزش و اعتباری ندارد به این دلیل که آن قدر حمایتهای مالی عربستان سعودی و امارات متحده عربی به ارتش پاکستان بسیار پررنگ و غلیظ است که در حقیقت می توان گفت که تصمیم گیران رفتار و اقدامات ارتش پاکستان و I.S.I ریاض و ابوظبی هستند و ارتش کشور پاکستان مجری عوامل سعودی ها و اماراتی ها هستند. پس به بیان دیگر این عربستان سعودی و امارات متحده عربی هستند که می خواهند مرزهای شرقی ایران ناامن شود و در این مناطق حوادث تروریستی به طور متناوب و دائمی شکل گیرد. نکاتی که مطرح شد این مسئله را یاد آوری می کند که اگر جمهوری اسلامی ایران امید خود را به استفاده از مناسبات دیپلماتیک با پاکستان و پیگیری مسائل خود از طریق دولت عمران خان که شعار نزدیکی به ایران را مطرح کرده بسته است، طَرفی از این نگاه برای افزایش امنیت خود در مرزهای شرقی کشور نخواهد برد. ما باید به سمت انجام کارهای عملیاتی، شناسایی و اطلاعاتی، هم در خاک پاکستان و هم در خاک افغانستان برای انهدام گروه های تروریستی مسلح دست بزنیم چرا که با توجه به سیر حوادث تروریستی که در یکی دو ماه اخیر در استان سیستان و بلوچستان روی داده است این نگرانی را ایجاد خواهد کرد که امکان تداوم و افزایش شدت حملات در این استان و حتی خدای نکرده انتقال این ناامنی به مناطق مرکزی تر ایران وجود دارد. در این صورت امکان تکرار سناریوهای مشابهی که در سوریه افغانستان و عراق به وقوع پیوست برای ایران هم وجود خواهد داشت. چرا که مقوله امنیت با حیات یک کشور سر و کار دارد. شاید کشور بتواند در سایه مسائل و مشکلات معیشتی و اقتصادی حیات خود را کجدار و مریز ادامه دهد، اما یقینا در سایه نبود امنیت، اساساً هیچ حیاتی برای جامعه وجود نخواهد داشت. پس برای پیگیری مهمترین اولویت ایران هیچگونه رودربایستی با هیچ کشوری نباید وجود داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران باید برای دفع این تهدید، مناسبات دیپلماتیک را کنار بگذارد و مشکلات امنیتی خود را از طریق فشار در افغانستان و پاکستان پیگیری کند.
اگرچه چندین بار عنوان داشتید که استفاده از ابزارهای دیپلماتیک پاسخگوی شرایط کنونی ما برای حل مسائل امنیتی با پاکستان نیست. اما سوال اینجا است که به واقع چرا نمی توان از طریق مناسبات دیپلماتیک این مشکلات را پیگیری کرد؟
پیشتر هم عنوان داشتم که مناسبات دیپلماتیک برای I.S.I هیچ گونه ارزشی ندارد، چون کمک های مالی سنگین عربستان مانع از پیگیری و حل مشکلاتمان از طریق مناسبات دیپلماتیک می شود. به عبارت دبگر کانون درگیری و هسته فکری ایجاد ناامنی در ایران، نه I.S.I بلکه عربستان سعودی است. پس در این شرایط یقینا مناسبات دیپلماتیک پاسخگوی مشکلات ما نخواهد بود.
به امکان تداوم حوادث تروریستی و حتی افزایش شدت و تعداد این دست از حوادث در مرزهای شرقی و حتی نواحی مرکزی ایران اشاره داشتید آیا شرایط برای عملیات شدن این مسائل وجود دارد؟
در خصوص مسائل امنیتی به نظر من نگاه واقع بینانه و خوشبینانه پاسخگو نیست. باید یک نگاه بدبینانه در دستگا های امنیتی ما، هم در وزارت اطاعلات و هم در اطلاعات سپاه کشور حاکم باشد و هیچ بازیگری را با یک نگاه خوشبینانه و حتی واقع بینانه ارزیابی نکرد. من معتقدم که I.S.I از جانب عربستان سعودی سعی دارد که جیش العدل را از یک گروه یا گروهک تروریستی به یک سازمان تبدیل کند. در این صورت برد، ابعاد و توان تروریستی این جریانات رادیکال افزایش پیدا می کند. در طول این مدت نشانه هایی دال بر این مسئله وجود دارد، چرا که یقینا عربستان سعودی سناریوهای جدی برای ناامن کردن ایران در ذهن دارد. لذا من معتقدم پیش از این که امثال صلاح الدین فاروقی (رئیس گروه جیش العدل) به مهره های جدی تری در انجام عملیات های تروریستی در خاک ایران بدل شوند باید طومار این گروهها را درهم پیچید. چون نابود کردن یک گروه یا گروهک تروریستی به مراتب ساده تر از یک سازمان تروریستی است. یعنی پیش از این که برنامه جدی ریاض و ابوظبی برای سازماندهی، افزایش تعداد اعضا و بالا بردن نیروی لجستیکی این جریان های تروریستی به سرانجام برسد باید واکنش قاطع، سریع و سنگین ایران شکل گیرد، در غیر این صورت متاسفانه باید شاهد تداوم و حتی تشدبد این دست حوادث تروریستی باشیم.
نظر شما :