نشست کویت پازل مکمل تشکیل گروه اقدام ایران و نشست شورای امنیت
تلاش برای ایجاد ناتوی عربی نمایش حمله به ایران است، نه اقدام به حمله
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دسپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – نشست روز دوشنبه هفته جاری در کویت با حضور روسای ستادهای کل نیروی مسلح کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس اگر چه در عمل به ایجاد ناتوی عربی منجر نشد، اما برخی از تحلیل ها از جدیت شورای همکاری خلیج فارس با محوریت ریاض برای تشکیل این ارتش واحد عربی حکایت دارد که به نظر تمامی برنامه ها و طرح آن نه در عربستان، بلکه در واشنگتن ریخته شده؛ اما به واقع ترامپ با تشکیل ناتوی عربی به دنبال جنگ با ایران است؟ تنش نظامی ناتوی عربی با تهران چه دستاورد و نتیجه ای برای کاخ سفید دارد؟ وضعیت قمیت جهانی نفت با در نظر گرفتن این شرایط چه اقتضائاتی پیدا می کند؟ دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه، آینده پژوه و کارشناس مسائل بین الملل به دنبال پاسخ این سوالات است که در ادامه می خوانید:
بعد از نشست روسای ستادهای کل نیروی مسلح کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در کویت که اولین نشست این روسا بعد از تنش دوحه – ریاض به شمار می رود، برخی زمزمه ها از جدیت تلاش های این کشورها به خصوص شورای همکاری خلیج فارس در رابطه با ایجاد ناتوی عربی حکایت دارد؛ به نظر ما نشست کویت آغازی برای موجودیت ناتوی عربی است؟
هر چند که شورای همکاری خلیج فارس به طور جد پیگیر ایجاد ناتوی عربی در تقابل با اقدامات ایران است، اما نشست کویت که بسیار هم مهم است، نمی تواند دال بر آغاز موجودیت چیزی به نام ناتوی عربی باشد؛ حداقل تا کنون که در این رابطه چیزی درباره ساختار، شکل و برنامه های آن شنیده نشده است. علیرغم این نکته نمی توانیم برخی تحلیل ها تقلیل گرایانه داخلی را مبنای ارزیابی خود قرار داده و با نگرش های غالبا ایدئولوژیک، این دست از نسشت ها را تلاش های پوچ و عبس بدانیم. به هر حال مساله ناتوی عربی بسیار جدی است و من در خصوص این مساله به صورت مستقیم و غیر مستقیم بارها در مصاحبه های مختلفی که با دیپلماسی ایرانی داشته ام، اهمیت آن را ذکر کرده ام. در اواخر دوره ریاست جمهوری اوباما تمام سیگنال ها و پالس ها در روابط بین الملل نشان از این داشت که در دوران بعد از اوباما زمینه های مناسب در صحنه جهانی برای پیاده سازی دکترین محدود سازی اقدامات ایران با محوریت ایالات متحده به شکل جدی پی گرفته خواهد شد. این نکته مهم و در عین حال ظریف را مدت ها پیش در قالب یادداشت هایی برای دیپلماسی ایرانی عنوان کرده بودم. جهت گیری های ترامپ و پیگیری دکترین بازیگر دیوانه او در قبال ایران یقینا در همین چارچوب تعبیر و معنا می شود. در این خصوص یقین بدانید که اگر هیلاری کلینتون هم روی کار می آمد، تنها با تاکتیک ها و تکنیک های متفاوت از ترامپ در قبال محدود سازی ایران در خاورمیانه وارد عمل می شد. از زمان روی کار آمدن ترامپ این دکترین کاخ سفید با مدیریت تل آویو و حمایت های جدی ریاض در حال پیگیری است و در طول تقریبا دو سالی که از حضور ترامپ می گذرد واشنگتن با انواع و اقسام طرح ها و برنامه ها، محدود سازی ایران را در منطقه پی گرفته است.
در راستای نکته شما ایجاد ناتوی عربی به عنوان پازل مکمل بخش چه اقدامات دیگری از جانب کاخ سفید علیه ایران تعبیر و تفسیر می شود؟
چنان که پیشتر هم گفتم مساله ایجاد ناتوی عربی با مرکز قرار دادن جامعه هدف خود به نام ایران بسیار جدی است و این مساله می تواند بخشی از برنامه جدی رقبای تهران، آن هم چند روز پیش از نشست شورای امنیت سازمان ملل به ریاست ترامپ باشد. در کنار این مساله باید به تشکیل گروه اقدام ایران به ریاست برایان هوک هم اشاره داشت که خروجی همکاری مربع وزارت امور خارجه، وزارت خرانه داری، وزارت دفاع و سی.آی.ای است. پس حضور شخصی مانند برایان هوک نشان از این دارد که برنامه های محدود سازی ایران بسیار جدی تر از آن است که در تهران با آن به صورت شعاری برخورد می شود. پس نشست کویت بعد از تشکیل گروه اقدام ایران و پیش از نشست شورای امنیت به عنوان پازل تکمیل کننده نشان از جدیت برنامه هایی ضد ایران باشد که یا پیش از تحریم های ثانویه در 13 آبان ماه اعمال می شود، یا همزمان با آن و یا بعد از آن.
از دید شما هدف و یا اهداف شکل گیری ناتوی عربی در راستای محدود سازی ایران در منطقه با چه راهکاری عملیاتی می شود. به عبارت دیگر ناتوی عربی هدف محدودسازی ایران در منطقه را با تقابل نظامی در قبال تهران پی خواهد گرفت یا مساله با محاصره و ایزوله کردن ایران محقق می شود؟
با حضور ترامپ در کاخ سفید، ایالات متحده آمریکا در استراتژی نظامی یک دهه گذشته خود گام های نوینی را اضافه کرده است. نوع رفتار ها و کنش های نظامی واشنگتن در خاورمیانه و غرب آسیا با محوریت پرونده سوریه نشان گر این گام است. این گام عبارت است از نمایش حمله قدرت نظامی یا نمایش احتمال حمله قدرت نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه. به این معنا که در استراتژی کاربرد قدرت نظامی باید دو مرحله لحاظ شود؛ اول تهدید به حمله نظامی و دوم انجام حمله نظامی. اما با روی کار آمدن ترامپ اکنون یک مرحله دیگر به استراتژی کاربرد قدرت نظامی آمریکا اضافه شده که گام میانی این استراتژی است. این گام همان طور که گفتم نمایش حمله نظامی است که بعد از تهدید به حمله نظامی و پیش از حمله نظامی صورت می گیرد. در این راستا اگر آمریکا و شخص ترامپ بتواند در هر کدام از این گام ها به حداقل اهداف و منافع خود دست یابد، از آن گام پا فراتر نمی گذارد تا بتواند از آن گام متناسب با ظرفیت های موجود، بهره برداری خود را داشته باشد. با توجه به این نکته کاخ سفید در سایه تشکیل ناتوی عربی، حضور گسترده نظامی آمریکا در حد فاصل تنگه هرمز تا خلیج عدن و انجام مانورهای بزرگ نظامی در این حدود به دنبال نمایش حمله نظامی به ایران است. البته این نکته را هم باید خاطر نشان کرد که هر چه بر روند تحولات منطقه می گذرد، غلظت نمایش حمله به ایران هم افزایش پیدا می کند. این مساله می تواند زمینه و بستر برخورد و اصطکاک نظامی را از وضعیت "ممکن" به وضعیت "احتمال" بکشاند. وضعیت ممکن وضعیتی که از نظر امکان وقوع دور از انتظار است. پس تلاش در جهت ایجاد ناتوی عربی گامی روبه جلو از وضعیت ممکن به وضعت احتمال است. از این زاویه شرایط امروزی میان تهران و واشنگتن را نمی توان وضعیت ممکن دانست، بلکه یک وضعیت محتمل است، اما در این وضعیت محتمل، ترامپ به دنبال حمله نظامی نیست، بلکه به دنبال نمایش حمله نظامی است.
آیا با نزدیک شدن به انتخابات کنگره آمریکا، ترامپ بنای ایجاد تنش نظامی با ایران در خاورمیانه را که می تواند بستر افزایش آسانسوری قیمت نفت را فراهم آورد، دارد. این اقدام منطق سیاسی دارد، چرا که در این صورت افزایش نرخ حامل های انرژی در داخل آمریکا به برگ برنده دموکرات ها بدل خواهد شد؟
امکان افزایش قمیت جهانی نفت بر اساس تحولات جاری در صحنه بین الملل برای آمریکا بسیار دور از واقعیت است؛ چرا که ایالات متحده اکنون در مرز تولید بیش از 13 میلیون بشکه نفت قرار دارد. اما وضعیت نیاز به انرژی فسیلی آمریکا به گونه ای است که واشنگتن اکنون نمی تواند به صادرات پررنگ نفت خود بیندیشد، اما برنامه های بلند مدت کاخ سفید که اتفاقا برنامه های فراحزبی است در سال 2020 آمریکا را به بزرگ ترین و یا یکی از بزرگ ترین صادر کنندگان نفت جهان بدل خواهد کرد. در عین حالی که ایالات متحده در این زمان سعی در کاهش نیاز داخلی به نفت و انرژی های فسیلی در ذیل استفاده از انرژی های پاک و سبز را در برنامه دارد. لذا تا رسیدن به این برنامه، آمریکا سعی دارد با بازی های سیاسی قیمت جهانی نفت را به هر طریق ممکن و حتی در صورت بروز جنگ پایین نگاه دارد. همان طوری که در طول سال های اخیر با وجود این حجم از تنش نظامی شدید و بروز جنگ های متعدد در خاورمیانه که بستر افزایش سرسام آور قیمت نفت را حتی تا بشکه ای 250 دلار و بیشتر از آن هم می توانست فراهم آورد، به مراتب پایین تر نگاه داشته است. از آن سو وضعیت کنونی اوپک نیز وضعیت مناسبی نیست. آن هم اوپکی که در دهه های 70 و80 میلادی با مدیریت خود می توانست شوک های قیمتی جدی به بازارهای جهانی وارد کرده و گلوگاه های قدرت هایی مانند آمریکا را فشار دهد، اما اکنون این مهم از توان اوپک خارج است. لذا اگر در داخل به این دل خوش کنیم که قیمت نفت و بنزین در آمریکا گران شود و این مساله به برگ برنامه دموکرات ها بدل شود، کمی خوش خیالی است. حتی با حضور اکثریت دموکرات ها به این دل خوش کنیم که استیضاح ترامپ می تواند در دستور کار قرار گیرد، تحلیل تقلیل یافته ای از وضعیت آمریکا در صحنه جهانی است. اگر دولت روحانی و برخی در داخل به این نگاه دارند که با حضور دموکرات ها زمینه و توان اقدام ترامپ کاهش پیدا می کند و این مساله می تواند تعدیل کننده فشارها بر ایران در خاورمیانه باشد، به دور از واقعیت است. اگر چه جمهوری خواهان و دموکرات ها در برخی مسائل مانند تداوم برجام با هم اختلاف نظر دارند، اما دو این دو حزب منافع استراتژیک آمریکا را فدای اختلافات این چنینی نمی کنند. از سوی دیگر نباید تمام نگاه دیپلماسی کشور به انتخابات کنگره و پیروزی دموکرات ها برای استیضاح ترامپ و مساله برجام باشد، به خصوص که در داخل کشور مشکلات عدیده و جدی معیشتی و اقتصادی بستر فروپاشی و اضمحلال داخلی را قبل از هر اقدام ترامپ فراهم آورده است. هر چند که طبق نظرسنجی ها پیروزی دموکرات ها در مجلس سنا دور از انتظار است و در مجلس نمایندگان هم در بهترین حالت دموکرات ها با اختلاف نزدیک به 40 کرسی اکثریت را در دست خواهند گرفت. در صورت تحقق این مساله تنها و تنها یک فضای تنفسی کوتاه برای ایران در آینده شکل خواهد گرفت که امکان ایجاد آن هم با اما و اگرهای جدی، آن هم در آینده ای بیش از 9 ماه وجود دارد. هر چند من معتقدم برنامه جدی تقابل با ایران و محدوسازی تهران در خاورمیانه به یک برنامه جدی و اولویت اول آن بخش از هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا بدل شده که فراحزبی است و انتخابات کنگره با هر نتیجه ای، نمی تواند مانع از اجرای آن شود.
نظر شما :