معادلاتی که اشتباه از کار درآمدند

رخ نمایی چالش های منطقه ای محمد بن سلمان

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ | ۱۷:۳۰ کد : ۱۹۷۶۴۴۹ اخبار اصلی خاورمیانه
مصطفی مطهری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در واقع تلاش های محمد بن سلمان از آغاز دوران ولیعهدی اش در نزدیک به یک سال اخیر برای مقتدر دیدن شدن از اصلاحات کودتا گونه در داخل با تغییرات وسیع و چکشی اجتماعی – فرهنگی – مذهبی تا بازداشت و شکنجه شاهزداگان نگون برگشته سعودی و ایجاد روابطی توام با وحشت انگیزی (مانند آنچه در مورد سعد الحریری اتفاق افتاد)، امتیازدهی و حرکت بسوی امنیتی گرایی منطقه ای در عرصه خارجی شروع شد.
رخ نمایی چالش های منطقه ای محمد بن سلمان

نویسنده: مصطفی مطهری، دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل شبه جزیره

دیپلماسی ایرانی: محمد بن سلمان با این تصور که همه چیز در عرصه دوگانه داخلی و خارجی بر طبق مراد وی طی خواهد شد اساس شکل گیری مبانی جدیدی را برای بازی سیاسی سعودی ها در میدان های منطقه ای بنا نهاد. به عبارتی ولیعهد سعودی با این گمان توهم آلود خود که با کمک پتردلاری نفتی قابلیت و توان انجام هرکاری دارد تخیمن های خود را بر این مبنا قرار داده بود که سیاست ها و برنامه هایش بدون هر گونه عیب و نقصی، تمام و کمال عملیاتی خواهند شد.

 در واقع تلاش های محمد بن سلمان از آغاز دوران ولیعهدی اش در نزدیک به یک سال اخیر برای مقتدر دیدن شدن از اصلاحات کودتا گونه در داخل با تغییرات وسیع و چکشی اجتماعی – فرهنگی – مذهبی تا بازداشت و شکنجه شاهزداگان نگون برگشته سعودی و ایجاد روابطی توام با وحشت انگیزی (مانند آنچه در مورد سعد الحریری اتفاق افتاد)، امتیازدهی و حرکت بسوی امنیتی گرایی منطقه ای در عرصه خارجی شروع شد.

به علاوه اینکه محمد بن سلمان اضافه بر غرور و توهمات از برتر و بهتر بودن فکر، سیاست ها و اعمالش، حساب ویژه ای بر روی حمایت های کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا و رژیم اسرائیل باز کرده است، که واگذاری امتیازات بزرگ و بستن قرار دادهای شگفت آور نظامی – امنیتی – تجاری و خرید تسلیحات متنوع نظامی در کنار برسمیت شناختن اسرائیل و تلاش برای گسترش همکاری های دوجانبه منطقه ای با آنها در ذیل مبارزه با ایران از جمله مواردی است که دال بر نقش و جایگاه ویژه ای است که محور غربی – عبری در متافیزیک فکری و عملی محمد بن سلمان دارند.

اما آنچه به مثابه موانعی تاثیرگذار خط بطلانی را بر روی اهداف و برنامه های بلند پروازنه محمد بن سلمان کشید، وقایعی است که در چند هفته گذشته به صورت عمومی و مردمی در عراق و سپس در سرزمین های اشغالی به وقوع پیوست.

در واقع محمد بن سلمان در چند ماه گذشته با قصد و نیت نفوذ در عراق، هدف و سیاست دوگانه سازی تشیع را در پیش گرفت. از این رو با اعلام رسانه ای خبر سفر دو روزه خود به عراق (بغداد – نجف) تلاش کرد تا گمانه زنی ها از موضع گیری ها در این باره را از سوی عراقی ها بیازماید و مورد سنجش قرار دهد که با موج مخالفت ها نه تنها از سوی نخبگان عراقی در نجف به ویژه از سوی بیت مجتهد بزرگ عراقی حضرت آیت الله سیستانی مواجه شد بلکه با موج عمومی مخالفت های مردمی در عراق نیز روبه رو شد. واقعیت امر این است که گسترش روزافزون مخالفت ها در واکنش به سفر ولیعهد سعودی به عراق بود که وزارت امور خارجه سعودی را به واکنش واداشت تا بیانیه ای مبنی بر تکذیب سفر ولیعهد سعودی به عراق را صادر کند.

از جمله موارد دیگری که به آینده برنامه های محمد بن سلمان ضربه جدی وارد ساخت، اتفاقات اعتراضی در قالب راهپیمایی ها در سرزمین های اشغالی است؛ واقعیت امر این است که جریان راهپیمایی های «حق بازگشت بزرگ» در نوار غزه و گسترش آن به تمام سرزمین های اشغالی با ویژگی های منحصر به فردِ اعتراضی آن که با شاخص های مسالمت آمیز عجین شده است، نه تنها آینده موضوع فلسطین را وارد فاز تازه ای کرده است بلکه به ولیعهد خودشیفته سعودی نیز این پیام را می دهد که هر آنچه وی در قالب بده و بستان های سیاسی - امنیتی با صهیونیست ها معامله می کند، بی ارزش بوده و فاقد هر گونه اعتبار است. بطوریکه محمد بن سلمان با این ایده و تصور که با عادی سازی روابط و گسترش این روابط میان ریاض و تل آویو می تواند سرنوشت و آینده فلسطین را به دست گیرد، خود را اولین و آخرین تصمیم گیرنده در این باره می دانست. ولی شکل گرفتن و روی دادن اعتراضات موسوم به «حق بازگشت» از سوی مردم فلسطین به عنوان مکمل و تکمیل کننده اعتراضات عراقی ها نسبت به حضور محمد بن سلمان، روند آغاز شده از همکاری و یا اتحاد میان ریاض و تل آویو را که مسلماً موضوع فلسطین از جمله های بخش های مهم این روابط ناخویشایند است را با چالشی جدی روبه رو کرده است. بطوریکه در این راستا جنبش حماس به عنوان نماینده بخش اعظمی از جامعه فلسطین اعلام کرده که «مخالف هرگونه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در تمامی سطوح است» و این به معنا پایان رویای سازشِ مطمع نظر جبهه غربی- عبری- سعودی در موضوع فلسطین است.

 نکته مهم درباره راهبرد اتخاذ شده ولیعهد سعودی که از ائتلاف سازی با جبهه های ضد ایرانی منطقه ای - فرامنطقه ای (عبری - غربی) و نفوذ در صفوف جبهه تشیع و تلاش برای انشقاق در آن از طریق نفاق تشکیل شده است این است که رویکرد مذکور در قالب تعامل با قدرت های غالب سرزمینی هدف گذاری شده است. در واقع محمد بن سلمان با تاکید بر نقش دولت ها و جداسازی آنها از نقش و جایگاه تعیین کننده ملت هایشان بویژه در مورد عراق، نزدیک سازی سیاسی به دولت ها (نزدیک شدن به بغداد و تل آویو) را با سیاست ارتقا نقش و نفوذ سعودی در مناسبات منطقه ای را هدف گذاری کرده است. اما تحولات اخیر در عراق و اعتراضات عمومی مبنی بر سفر احتمالی محمد بن سلمان برای دیدار از عراق از یک سو و راهپیمایی عمومی «حق بازگشت» در فلسطین اشغالی از سوی دیگر، به چالشی جدی برای تصمیمات سیاستگذاری شده منطقه ای وی تبدیل شد. بطوریکه برش و یا تقطیع در برنامه های منطقه ای گام به گام محمد بن سلمان از سوی متعرضان عراقی - فلسطینی، آینده اهداف برنامه ریزی شده سعودی ها را با چالش و خلل جدی مواجه کرده است؛ و پیامد این خلل ها این خواهد بود که روند تغییرات شتابان مورد نظر محمد بن سلمان را با کندی مزمنی همراه می کند و حتی قابلیت این را نیز دارد تا چالش های مربوطه را از طریق تسری به بخش های دیگر سیاستیِ مورد تاکید ولیعهد سعودی منتقل کند و شرایط را برای وی و سیاست های داخلی و خارجی سخت تر کند.

کلید واژه ها: ولیعهد سعودی محمد بن سلمان مصطفی مطهری


نظر شما :