سناریویی برای ابراز ناراحتی امریکا و متحدانش از معادله جدید سوریه
با استعفای حریری، لبنان نامزد جنگ جدید می شود؟
دیپلماسی ایرانی: استعفای سعد حریری از نخست وزیری لبنان در زمانی اتفاق افتاد که همه مخالف قواعدی بودند که روسیه و متحدانش: ایران و بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه و حزب الله لبنان، می خواستند برای پایان دادن به بحران سوریه پی ریزی کنند. دو راهی که ایران و روسیه در پی گرفته اند و جایگزین حل بین المللی بحران سوریه شده از این قرار است: مسیر آستانه که روسیه با همکاری ایران و ترکیه آن را مهندسی می کند، از این سه کشور دو کشور متحد حکومت سوریه هستند و دیگری نماینده گروه های مخالف سوری است. مسیر دوم، نشستی است که مسکو به دنبال برگزاری آن در پایگاه هوایی اش در سوریه در «پایگاه حمیم» تحت عنوان «کنفرانس ملت های سوری» بود که بعدا جایش تغییر کرد و نامش را هم عوض کردند و بنا شد در شهر تفریحی «سوچی» تحت عنوان «کنگره گفت وگوی ملی» برگزار شود.
با این ترتیبات و با توجه به پیروزی هایی که ارتش سوریه از لحاظ نظامی با حمایت روسیه و نیروهای مورد حمایتش به خصوص در غوطه دمشق و دیرالزور، شمال سوریه علیه شبکه تروریسنی داعش به دست آورد، روشن بود که روسیه و متحدانش تصمیم دارند قواعد بازی ای را حاکم کنند که بیان کننده تغییر واقعی موازنه نظامی قدرت در سوریه است. کنفرانس «آستانه – 7» که در 30 و 31 اکتبر گذشته در پایتخت قزاقستان برگزار شد و کنفرانس سیاسی بزرگی که روسیه قصد دارد در سوچی یا پایگاه هوایی اش در حمیمیم در سوریه برگزار کند با هدف جا انداختن و حاکم کردن راه حلی است که آن را واقعیت می داند، به عبارت دیگر واقعیت پیروزی حکومت سوریه و متحدانش، و کشیدن فرش از زیر پای کنفرانس ژنو است که قرار است 28 نوامبر برگزار شود، یا حداقل تبدیل کردن این کنفرانس به چارچوب کنفرانسی بین المللی برای تایید موفقیت هایی که در کنفرانس روسیه به دست آمده است. بعد از آن هم اعلام پیروزی روسیه و حکومت سوریه و حزب الله، و هر آن چه ممکن است از بازتاب کلان این اتفاق در تغییر موازنه منطقه ای قدرت به خصوص در مساله رویارویی اسرائیل – ایران به وجود آید با این درک که اسرائیل هر گونه حضور نظامی یا نفوذ قدرتمند سیاسی ایران در سوریه را تهدیدی وجودی برای امنیت ملی خود می داند. در این چارچوب افزایش رویارویی ایالات متحده و ایران تا مرز انفجار که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا با اعلام مواضعش علیه توافق هسته ایِ امضا شده با ایران بیان می کند را نیز می توان گنجاند، چرا که با این اتفاق موازنه های سیاسی داخلی در بسیاری از کشورهای عربی از جمله لبنان تغییر خواهد کرد.
در 26 اکتبر رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه امریکا نشانه هایی را بروز داد که نشان می داد امریکا با این تصمیم به عنوان واقعیتی گریزناپذیر مخالف است و قواعدی که مسکو تلاش می کند در سوریه حاکم کند را رد می کند. وی بعد از دیدار با استفان دی میستورا، نماینده سازمان ملل در امور سوریه گفت: «کشورش می خواهد سوریه کشوری یکپارچه باشد بدون این که بشار اسد نقشی در حکومت آن داشته باشد» و گفت: «دوران خانواده اسد به سر آمده و تنها قضیه باقی مانده (الآن) این است که چگونه چنین چیزی محقق شود.»
پرسش تیلرسون مورد توجه بسیاری از طرف های امریکایی و اسرائیلی قرار گرفت، همچنین کشورهای عربی که از پیروزی پیمان روسیه – ایران در سوریه احساس خطر می کنند، بعد از آن بود که برداشت های مختلفی برای رویارویی با این طرح مطرح شد که بر پایه سه انتخاب بود: جنگ مستقیم در سوریه، حالا چه از جانب امریکا یا امریکا و اسرائیل، یا گزینه جنگ با گروه های شبه نظامی وابسته به ایران در عراق و سوریه و لبنان و یمن و یا گزینه تحریم های اقتصادی، که بسیاری از طرف های متضرر همچنان بر این باورند که امریکا اسیر آن است. حالا چه این تحریم ها علیه ایران و حزب الله باشد چه علیه خود روسیه. انتخاب ضعیف هیچ تاثیری نخواهد داشت و هیچ معادله پذیرفته نشده ای را تغییر نخواهد داد. در این جا بود که این گونه برداشت شد که اگر جنگ مستقیمی علیه ایران یا علیه ایران در سوریه انجام شود، محاسبات پیچیده ای به دلیل مخاطرات آن علیه منافع روسیه و روابط متشنج روسیه – امریکا و همچنین به دلیل اوضاع متشنجی که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری و دولت او در داخل امریکا به وجود آورده است، در پی خواهد داشت. برای همین گزینه جنگ با گروه های شبه نظامی ارجح است، حداقل به طور موقت می تواند قواعد بازی را تغییر دهد یا نفوذ منطقه ای تهران را تعدیل کند. نفوذی که «انتظار می رود از لحاظ میدانی تکمیل شود و واشنگتن تبعات سلبی آن را بپذیرد و در آخر آن را به حال خود رها کند.»
این نوع از تفکر می تواند با هدف خروج واشنگتن از چارچوب تنگ «جنگ تحریم ها» با ایران و متحدانش بیان شود چرا که اتخاذ چنین سیاستی می تواند به سرسخت تر شدن ایران بینجامد در حالی که راه گریزی نیست که در توازن قدرتی که روسیه و ایران به دنبال اعمال آن هستند و می خواهند آن را به عنوان یک امر گریزناپذیر جا بیندازند، تعدیلاتی صورت پذیرد.
اما سوالی که در این جا مطرح می شود: از چه نقطه ای قرار است معرکه «جنگ با گروه های شبه نظامی» آغاز شود، آیا در عراق یا سوریه یا لبنان است؟ استعفای حریری پاسخ این سوال را داد که نامزد این رویارویی لبنان است، با وجود همه پیچیدگی ها، همیشه ضعیف ترین حلقه در معرض حمله است. استعفایی که حریری از ریاض ساعاتی بعد از دیدارش با علی اکبر ولایتی، مشاور عالی آیت الله سید علی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اعلام کرد، می توان آن را «استعفایی گیج کننده» برای محاسبات ایران و حزب الله دانست، هدف از آن انتقال درگیری با ایران به لبنان است. به عبارتی می خواهند حمله ای پیش دستانه به حزب الله قبل از بازگشتش به لبنان از سوریه برای برداشت میوه های پیروزی هایش باشد. این استعفا محاسبات روسیه و ایران در کنفرانس سوچی که رقیب یا بدیل کنفرانس ژنو است را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. شاید دریچه ای برای رویارویی اسرائیل با حزب الله در لبنان نیز باشد، اما سخت می توان تصور کرد که ذاتا آن قدر توانایی داشته باشد تا بتواند معادله جدیدی را در سوریه حاکم کند. اگر چه ممکن است معادله مشابهی را به وجود آورد به شرطی که مورد حمایت امریکا باشد، اما فراهم شدن زمینه ها برای برآورده کردن این شرط به دلیل محاسبات دیگر، بسیار پیچیده است.
منبع: الاهرام / ترجمه: علی موسوی خلخالی
انتشار اولیه: دوشنبه 22 آبان 1396 / انتشار مجدد: سه شنبه 30 آبان 1396
نظر شما :