کشوری که امریکا را سال‌ها درگیر کرده است

ترامپ و سرنوشت جنگ ابدی افغانستان

۲۰ بهمن ۱۳۹۵ | ۱۷:۳۰ کد : ۱۹۶۶۸۱۰ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
به نظر می رسد که که آمریکا همچنان در جنگ افغانستان درگیر خواهد بود و اقدام سال گذشته باراک اوباما مبنی بر برداشتن برخی از محدودیت های حضور نیروهای نظامی آمریکا در این کشور نیز نشان از آن داشت که جنگ افغانستان برای آمریکا هنوز به پایان نرسیده است.
ترامپ و سرنوشت جنگ ابدی افغانستان

نویسنده: جیکوب سیگل

دیپلماسی ایرانی: جنگ افغانستان طولانی ترین جنگ در تاریخ آمریکا به شمار می رود اما در حال حاضر این جنگ به خوبی پیش نمی رود و ظاهراً امیدی به پایان آن نیست. «دنیل بولگر»، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا در گفت وگو با «وایس» جنگ افغانستان و شرایط فعلی در این کشور را بن بستی توصیف کرده که به آرامی رو به وخامت می گذارد. فرمانده سابق مأموریت های آموزشی سازمان ناتو در افغانستان بین سال های 2011 تا 2013 در ادامه می افزاید: «هر روز که می گذرد، ما مناطق بیشتری را از دست می دهیم». این ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا اذعان می کند اگرچه طالبان برای انجام عملیات در کابل هنوز آماده نیست اما آمریکا نیز دست روی دست گذاشته و از دست رفتن دستاوردهایش در افغانستان را نظاره می کند.

اکنون که جنگ در افغانستان به واسطه سرمای زمستان تا حدی فروکش کرده به نظر می رسد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا چند ماه فرصت دارد تا گزینه های خود در افغانستان را مورد بررسی قرار دهد. بسیاری از پرسنل نظامی آمریکا، مقامات افغانستان و حتی رهبران طالبان امیدوارند که با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید در آمریکا موفقیتی در جنگ افغانستان حاصل شود. اما به جز تعهدات و وعده های مبهم برای حفظ سربازان ارتش آمریکا در خاک افغانستان، هنوز به درستی مشخص نیست که ترامپ چه سیاست و رویکردی را در قبال افغانستان در پیش خواهد گرفت. ترامپ باید این موضوع را در نظر داشته اشد که با گذشتن فصل سرما و افزایش دما، درگیری ها دوباره از سر گرفته خواهد شد. بنابراین ترامپ چه تصمیم بگیرد که همان رویکرد اوباما را در قبال افغانستان ادامه دهد و چه نقشه ای جدید را برای جنگ در این کشور طرح ریزی کند، مسئولیت جنگ افغانستان از این پس با ترامپ خواهد بود.

در اویل دهه 2000 میلادی، به نظر می رسید که پیروزی بزرگی برای آمریکا در افغانستان رقم خورده است. اولین حملات نظامی آمریکا به افغانستان توانست بسیاری از اهداف مورد نظر آمریکا همچون نابودی پایگاه های القاعده یا کشتار و فراری دادن بسیاری از رهبران این گروه تروریستی را محقق کند. اما دوران دستاوردهای بزرگ آمریکا در افغانستان به سرعت پایان یافت؛ بیشتر به این دلیل که نیروهای ارتش ایالات متحده آمریکا برای جنگ در عراق به این کشور اعزام شدند؛ جنگی که باراک اوباما در سال 2008 آن را "انحرافی خطرناک" توصیف کرد.

شاید بخش دیگری از علت این امر به ماهیت جنگ افغانستان باز می گشت؛ چرا که طالبان دشمنی باهوش بود و این توانایی را داشت در خارج از مرزهای افغانستان و در کشور همسایه یعنی پاکستان به فعالیت های خود ادامه دهد. اما پاکستان خود معزلی بزرگ در این میان بود که برنامه ریزان نظامی و سیاستگذارن آمریکا و افغانستان را از همان ابتدا به ستوه آورده بود. مقامات ارشد آمریکا و افغانستان به خوبی از این حقیقت آگاه بودند که نیروهای القاعده و طالبان به طُرق مختلفی از سوی سرویس های اطلاعاتی کشور همسایه یعنی پاکستان حمایت و پشتیبانی می شدند اما نمی دانستند چه اقدامی را باید در مورد پاکستان صورت دهند؛ چرا که این کشور یکی از متحدان اسمی آمریکا به شمار می رفت و از طرفی نیز یک قدرت هسته ای بود. اما این مشکل هیچ گاه حل نشد.

در سال 2009 و با وخیم تر شدن شرایط در مرزهای شرقی افغانستان با پاکستان، طالبان مجدداً ظهور کرد و با ایجاد پایگاه هایی جدید در شمال افغانستان بسیاری از شهرهای اصلی این کشور را مود تهدید قرار داد. در چنین شرایطی، اوباما با انجام برخی اقدامات نظامی با هدف پیروزی دوباره در جنگ افغانستان موافقت کرد و در حدود 33 هزار نیروی نظامی جدید و همچنین تعدادی زیادی از پیمانکاران وابسته به پنتاگون و پیمانکاران خصوصی را برای ایجاد امنیت دوباره در افغانستان، در این کشور مستقر کرد. اگر این اقدامات نظامی در آن زمان نتیجه می داد، فضای بیشتری برای احیای نیروهای نظامی افغان فراهم می شد و ایالات متحده نیز از باتلاق جنگ افغانستان رهایی می یافت.

با خاتمه یافتن این عملیات در سال 2012، روند خشونت در افغانستان نیز رو به کاهش گذاشت. در همان دوران بود که من به عنوان یکی از اعضای گارد ملی ارتش به افغانستان سفر کردم. یک ماه زمان برد تا بتوانیم ارزیابی دقیقی از شرایط افغانستان و آن چه لازم بود تا در آنجا انجام دهیم را به دست آوریم. ما با گزینه های بسیاری روبه رو بودیم؛ می توانستیم به نیروهای افغان آموزش نظامی دهیم، مسئولیت ها و وظایف را به آنها انتقال دهیم یا روی اولویت اصلی افغان ها تمرکز کرده و سوخت و سایر تجهیزات و منابع لازم را برای آنها فراهم آوریم. همچنین ما می توانسیتم تمرکز خود را بر موضوع ارتقای امنیت معطوف کنیم؛ بنابراین حتی در صورت خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان باز هم نیروهای نظامی این کشور از آمادگی لازم و نسبی برای حملات احتمالی طالبان برخوردار بودند. البته این موضوعات همه در حد حدس و گمان باقی ماند، چرا که ما در نزدیکی مرز ایران قرار داشتیم و شرایط در آن جا نسبتاً آرام بود.

پس از چهار ماه حضور در افغانستان توانستیم درک درستی از اوضاع و شرایط به دست آوریم اما مدتی نگذشت که مأموریت ما به طور غیرمنتظره ای از نه ماه به پنج ماه کاهش یافت و اندکی بعد ما به آمریکا بازگشتیم. یک سال پس از خروج ما از افغانستان تعداد نیروهای مستقر ارتش آمریکا در افغانستان کاهش یافت و خشونت ها دوباره بالا گرفت. در آغاز سال 2013 در حدود 65 هزار نیروی آمریکایی در افغانستان مستقر بود که این تعداد در سال 2014 به رقمی در حدود 40 هزار نیرو کاهش یافت. در سال 2015 نیز روند کاهش نیروها باز هم ادامه یافت و تعداد نیروهای مستقر ارتش آمریکا به 9800 نفر رسید که امروزه نیز در همان تعداد باقی مانده است.

در طی سال های اخیر بسیاری از مناطقی که به تصرف نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان درآمده بود از دست آنها خارج شد و تحت کنترل نیروهای طالبان قرار گرفت؛ همین امر موجب شد تا دستاوردهایی که با سختی و مشقت بسیار توسط نیروهای ارتش آمریکا کسب شده بود همگی از بین بروند. در نتیجه این شرایط خشونت و درگیری در افغانستان دوباره بالا گرفت به طوری که در سال 2014 تعداد تلفات غیرنظامیان به بالاترین میزان خود رسید (بیشتر این افراد به دلیل حملات شورشیان جان خود را از دست داند). در اواخر سال 2015 اوضاع به حدی وخیم شد که دولت اوباما مجبور شد طرح های خود را لغو کرده و تمامی نیروهای خود را از این کشور خارج کند.

شرایط افغانستان از سال 2015 تا الآن به همین صورت باقی مانده است. اما در اوایل ماه جاری، پنتاگون اعلام کرد که قصد دارد تا حدود 300 تفنگدار نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا را به استان هلمند در جنوب افغانستان اعزام و آنها را در آن جا مستقر کند. ظاهراً این اعزام نیرو به عنوان بخشی از مأموریتی است که با هدف همکاری با نیروهای نظامی افغانستان و ارائه مشاوره به آنان صورت خواهد گرفت. بر اساس گزارش های موجود اوضاع امنیتی این منطقه از افغانستان رو به وخامت گذاشته و از کنترل خارج شده است.

«جان سوپکو» بازرس ویژه امور مربوط با بازسازی افغانستان در اظهاراتی با اشاره به شکست نیروهای نظامی افغان در استان هلمند، یکی از دلایل شکست این نظامیان را وجود نیروهای خیالی در ارتش افغانستان دانست؛ نیروهایی که معاش شان پرداخته می شود اما خود وجود فیزیکی نداشته و تنها نام شان روی کاغذ وجود دارد. از دیدگاه سوپکو چنین پدیده ای موجب شده تا ارتش افغانستان برآوردی غیرواقعی از تعداد نیروهای خود داشته باشد و در جنگ با طالبان در استان هلمند با شکست روبه رو شود.

«فیلیپ اسمیت»، رئیس یکی از سازمان های مردم نهاد مستقر در واشنگتن درباره دیگر علل و عوامل این شکست می گوید: «با وجود میلیاردها دلار کمک مالی ایالات متحده آمریکا به افغانستان، بسیاری از افسران از خدمت ارتش فرار کرده و نیروهای نظامی افغانستان در حال حاضر با کمبود نیرو روبه رو هستند». اسمیت در ادامه می افزاید در نتیجه این امر روحیه سربازان و نیروها کاهش یافته و میزان فساد در میان آنان افزایش پیدا کرده است.

شاید بتوان گفت که تلاش های آمریکا در زمینه بازسازی افغانستان و ایجاد نهادهای جدید ملی در این کشور در تاریخ آمریکا بی سابقه است. اما با وجود تمامی تلاش های صورت گرفته از سوی آمریکا، اگر روند حمایتی آمریکا متوقف شود دیگر افغانستانی وجود نخواهد داشت که بخواهیم در مورد آن صحبت کنیم. پس از 70 میلیارد دلار سرمایه گذاری به منظور ارتقای سطح نیروهای نظامی افغانستان و برگزاری آموزش های نظامی گسترده توسط نیروهای آمریکایی و ناتو برای بیش از یک دهه، تنها 63 درصد از مناطق افغانستان تحت کنترل دولت افغانستان قرار دارد؛ این در حالی است که در حدود 70 درصد از بودجه کابل از طریق کمک های خارجی تأمین می شود.

پیش بینی برنامه و سیاست های احتمالی ترامپ در خصوص مسئله افغانستان کاری سخت و دشوار است. ترامپ در سال 2013 در توئیتی در مورد افغانستان عنوان کرد: «باید نیروهای خود را از افغانستان خارج کنیم. نیروهای ارتش آمریکا توسط افغان هایی کشته می شوند که توسط خود ما آموزش دیده اند. ما میلیاردها دلار را در افغانستان به هدر داده ایم. این کار معنا ندارد. ما باید این پول را صرف بازسازی ایالات متحده آمریکا کنیم». در طول مناظره های انتخاباتی میان کینتون و ترامپ نیز هر دو کاندیدا از صحبت در مورد موضوع افغانستان اجتناب کردند.

ترامپ در اوایل اُکتبر گذشته در اظهاراتی موضوع حفظ نیروها در افغانستان را با اکراه تأیید کرد. وی در خصوص شرایط افغانستان افزود: «آیا قرار است که برای 200 سال آینده، نیروهای ما همچنان در این کشور باقی بمانند؟ دخالت ما در اوضاع افغانستان یک اشتباه وحشتناک بود اما اکنون مجبوریم که نیروهای خود را در این کشور نگه داریم چرا که به محض خروج نیروهای ارتش آمریکا، افغانستان در کسری از ثانیه نابود خواهد شد». ترامپ در مصاحبه دیگری در اواخر همان ماه از اشتباه خواندن جنگ افغانستان خودداری کرد اما با استناد به زرادخانه های هسته ای پاکستان، بر لزوم حضور نیروهای آمریکا در این کشور تأکید کرد. ترامپ در بخش دیگری از این اظهارات عنوان کرد که به مسائل مرتبط با جنگ افغانستان هیچ علاقه ای ندارد اما بر این باور است که ادامه حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان امری مهم و ضروری است.

انتخاب ژنرال «جیمز متیس» به عنوان وزیر دفاع کابینه ترامپ خود تا حدی گویای آن است که ترامپ قصد دارد تا رویکرد و مواضع جدی تری را در قبال افغانستان در پیش گیرد. متیس که سفرهای بسیاری به افغانستان داشته و در سال 2011 نیز به عنوان فرمانده تیپ دریایی آمریکا فعالیت داشته، همواره دولت اوباما را به خاطر طرح خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تا پایان سال 2016 مورد انتقاد قرار داده است.

ترجیح و اولویت متیس هر چه باشد، آن چه مسلم است این است که تعداد نیروهای فعلی آمریکایی در افغانستان برای تغییر مسیر جنگ کافی نیست. به نظر می رسد که که آمریکا همچنان در این جنگ درگیر خواهد بود و اقدام سال گذشته باراک اوباما مبنی بر برداشتن برخی از محدودیت های حضور نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان نیز نشان از آن داشت که جنگ افغانستان برای آمریکا هنوز به پایان نرسیده است.

منبع: وایس / مترجم: زهره شهریاری

کلید واژه ها: جنگ افغانستان ارتش ايالات متحده آمريكا طالبان القاعده خروج نيروهاي آمريكايي از افغانستان


نظر شما :