زیر سوال رفتن استانداردهای ریاست جمهوری
سیستم سیاسی آمریکا زنده میماند؟
نویسنده: رابرت مری، دبیر نشنال اینترست
دیپلماسی ایرانی: در روزهای باقی مانده تا مشخص شدن سرنوشت مبارزات انتخاباتی 2016 سوالی عمیق و نگران کننده درباره جمهوریت آمریکا به وجود آمده است: آیا رژیم این کشور می تواند از بحران مارپیچی که از پایین به آمریکا وارد شده سلامت بیرون بیاید و بهبود پیدا کند؟ آمریکایی هایی هستند که می خواهند با این سوال مقابله کنند، چرا که حاوی انشعابات شوم زیادی است. اما به نظر، این مقابله سخت باشد چرا که کشور در قلمرو ناشناخته و بالقوه خطرناکی افتاده است.
همه دولت ها زمان هایی با بحران مواجه می شوند. بحران هایی که چهره های مختلفی دارند مانند مشکلات اقتصادی، جنگ، ناآرامی داخلی، اضطراب قدرت مدتی یا تضاد طبقاتی و رسوایی های شکل گرفته در رده های بالای محافل دولتی. دولت های سالم این لرزه ها و بحران ها را مدیریت می کنند تا همه چیز به مسیر عادی بازگردد.
بحران رژیم اما متفاوت است. این به ذات خود رژیم بازمی گردد و گسترش این اختلال در نهایت به فروپاشی می انجامد. تاریخ و انعطاف پذیری آمریکا به عنوان یک جمهوری می تواند بحران کنونی را مدیریت کند. از بحران فعلی قبل از تبدیل شدن به یک بحران رژیم و تهدید پایه های دولت، می توان جلوگیری کرد.
اما ماهیت مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری فعلی زنگ خطر را برای آمریکایی ها به صدا درآورده است. هرگز در کمپین های انتخاباتی چنین پرسش های فزاینده و عمیقی درباره مشروعیت حکومت و صحت سیستم جانشنینی دیده نشده بود. هرگز از سال های 1850 تا کنون کشور با این قدرت به تقسیم و بازتعریف هویت ملی برنخاسته بود. غیرقابل تصور است که پس از این انتخابات، نتیجه هرچه باشد، بحران در فاصله ای مناسب بدون برخورد با آن به اسکله آرامش بازگردد.
بیایید با هیلاری کلینتون آغاز کنیم. کسی که به سادگی با یک حماقت شگفت انگیر باعث شد تمام کشور تاسف بخورد. قضاوت ضعیف او در سمت وزیر امور خارجه با سرورهای ایمیل خصوصی اش و مجبور بودن او به رقص در لبه پرتگاهی قانونی. خودخواهی او در رفتار و برخوردش با این مساله بسیار عجیب است در حالی که کشور را تا لبه پرتگاه برده بود. اگر او برنده انتخابات شود، این رفتار را با خود به کاخ سفید خواهد برد. در حالی که قانون اساسی با یک بحران عجیب روبرو است. رئیس جمهور موضوع یک تحقیق جنایی است و این بی سابقه است.
پس از آن نگاه رئیس اف بی آی، جیمز کامی و بحث نظارتی آژانس او، همراه با رفتار وزارت دادگستری را داریم که یک ضربه به سیاست بدون آلودگی باقی ماندن است. فقط شور حزبی می تواند یک فرد را به این نتیجه برساند که با وجود به نتیجه رسدین تحقیقات اولیه و وجود اطلاعات طبقه بندی شده قضیه کلینتون را ماست مالی کند. بحثی نیست که کامی یا وزرات دادگستری آگاهانه اقدام به ماست مالی کردن نتایج تحقیقات کرده باشند اما ظاهر قضیه قابل توجیه نیست. اعطای مصونیت محدود بدون گرفتن چیزی با اهمیت در ازای آن، اجازه تخریب کامپیوتر، جلسه محرمانه بین بیل کلینتون و دادستان کل لورتا لینچ درست قبل از این که کامی اعلام کند که کیفرخواست توصیه نمی شود. سیگنال رئیس جمهور اوباما که هیچ پایه و اساسی برای ادامه اقدامات وجود ندارد و برنامه ریزی او برای مبارزه در کنار کمپین کلینتون حتی پیش از اعلام کامی هم مورد بعدی بود. برای میلیون ها آمریکایی همه این ها مشروعیت انتخابات را تضعیف می کند. چنین رفتارهایی هم کمپین مبارزات انتخاباتی و هم پیروزی احتمالی کلینتون را زیر سوال می برد.
با وجود همه این ها اگر استحکام سیستم مبارزات انتخاباتی زیر سوال نمی رود، می توان به بنیاد کلینتون رسید. نیروگاهی بی سابقه از سیاسی بازی که در پشت دستگاه اداری با آثار خوب بین المللی، عمل می کند. بنیادی که در واقع ماشین نقلیه ای برای حمل و نقل ثروت برای خدمت به کلینتون است. خیلی نسل قبل هم نبود که تصور چنین کارهایی غیرقابل تصور بود. به هری ترومن فکر کنید، او به خانه محقر و ساده اش در میسوری بازگشت. پس از ریاست جمهوری اش به خواندن کتاب و صدور اعلامیه هایی گاه و بی گاه می پرداخت و از وقایع دور بود. او حتی در نزدیکی فقر زندگی می کرد. حتی ریچارد نیکسون مبهوت شده بود که جانشین او جرالد فورد پس از ریاست جمهوری خود درباره هزینه ای نسبتا زیاد پس از ریاست جمهوری صحبت می کرد. اما حتی آن هم با ماشینی که کلینتون ساخته است قابل مقایسه نیست. به همه این ها میلیون ها دلاری را اضافه کنید که به حساب بانکی کلینتون از دولت های خارجی می رسد. استاندارهای ایالات متحده از حکومت به کلی برداشته شده و همه چیز به شکلی ناخوشایند درآمده است. این چه نوع میهن پرستی است که در قلب آن تلاش برای پولدار شدن با پول گرفتن از دولت های خارجی وجود دارد؟
حالا می توانیم سهم دونالد ترامپ را از شعارهای عجیب وغریبش نادیده بگیریم. شعارهایی از یک نامزد ریاست جمهوری که در تاریخ آمریکا در خشونت و ناپختگی همتا ندارد. او هیلاری کلینتون را دزد می داند و می گوید: «او باید در زندان باشد و قول می دهم وقتی انتخاب شدم او را به زندان بیندازم.» بله کلینتون خود را در چنین موقعیتی قرار داده است نه به خاطر جرایمی که مرتکب شده بلکه به خاطر نظام عدالت کیفری. رئیس جمهورها و نامزدهای ریاست جمهوری به طور سنتی به عنوان بخشی از سیستم از حملات مصون هستند. به یک دلیل خوب چنین رفتاری درست نیست چرا که عدم تعادل طریفی در سیستم عدالت ایجاد می کند.
علاوه بر این، ترامپ از گفتن این که نتایج انتخابات را می پذیرد امتناع کرده است. این چالشی مستقیم برای مشروعیت نظام است. هیچ دلیلی وجود ندارد که ترامپ نباید به عرصه مسایلی مانند لیبرالیسم یکپارچه وارد شود درحالی که بسیاری از رسانه های بزرگ یا نخبگان کشور در دستور کار ملی و شرایط محدود گفتگو ورود نمی کنند. اما کسانی باید در این مسائل سیاسی وارد شوند که سابقه سیاسی پاکیزه ای داشته باشند. زیر سوال رفتن مشروعیت نظام انتخاباتی با عدم پذیرش نتایج، خطر تعریف یک بحران درون رژیمی است. این سیاست غیرمسئولانه و خطرناک است. این می تواند کمک کند که اعتماد آمریکایی ها به دولت سیستم و رهبران انتخاب شده تضعیف شود.
روزهای گذشته استانداردهای ریاست جمهوری بسیار بالا بود، اشخاص بزرگی دفتر ریاست جمهوری را به دست می گرفتند. مک کینلی، تئودور روزولت، تفت، ویلسون، کولیج، فرانکلین روزولت، ترومن، آیزنهاور. حالا ما هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ را داریم. بدون شک جمهوری زنده خواهد ماند اما سوال این است که تا چه حد جمهوری تضعیف می شود و سلامت مدنی آن پایین می آید.
منبع: نشنال اینترست/ تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 32
نظر شما :