مشکلات اقتصادی مردم را از چپگرا‌ها ناامید کرده است

چرخش از چپ به راست در آمریکای لاتین

۲۱ خرداد ۱۳۹۵ | ۲۰:۳۰ کد : ۱۹۵۹۸۱۸ اخبار اصلی آمریکا
تاکنون احزاب راست اصلی‌‌ترین برنده سرخوردگی اقتصادی و اجتماعی در آمریکای لاتین بوده‌اند. بسیاری در منطقه امیدوارند که تغییر سیاسی با باسازی سیاست‌‌های موجود و پیگیری مبارزات موثر‌تر با فساد بتواند رشد اقتصادی را تسریع کند.
چرخش از چپ به راست در آمریکای لاتین

نویسنده: محمدعلی العریان

دیپلماسی ایرانی: از تغییر دولت‎ها در آرژانتین و برزیل گرفته تا اصلاحات نصفه و نیمه در شیلی، چنین برمی آید که قطار سیاست در آمریکای لاتین به سوی اردوگاه جناح راست تغییر مسیر داده است. اما این پدیده پیچیده، بیشتر از این که محصول جذابیت سیاست های اقتصادی مورد حمایت راستگرایان باشد، عمدتا بازتاب فشار رشد اقتصادی کم توان و کارنامه ناامیدکننده خدمات عمومی دولت های چپگرا است.

در واقع، می توانیم فکر کنیم که این تغییر مسیر، نوعی دیگر از داستان عاشقانه ای است که غرب با جنبش های ضد تشکیلاتی داشته است و این بدان معنی است که دولت های منطقه در ایجاد چنین تصوری در شهروندانشان نقشی اساسی داشته اند. در غیر این صورت این تغییر تنها توقفی کوتاه مدت در یک مسیر نامطمئن خواهد بود، مسیری که به لحاظ سیاسی پیچیده تر و به لحاظ اقتصادی دشوار تر است و مقصدش به مراتب از ثبات کمتری برخوردار است.

به چندین شکل می توان شواهد تغییر سیاسی در آمریکای لاتین را مشاهده کرد. در آرژانتین پس از سال ها حکمرانی مالی غیرمسئولانه خانواده کرشنر، مردم دولت را به موریسیو ماسری، تاجر سابق راستگرا، سپردند. در برزیل، دیلما روسف، رئیس جمهور چپگرای این کشور، با جنجال کنار گذاشته شد. برکناری او نشانی بود از تغییر مسیر سیاست برزیل از راهی که حزب چپگرای کارگران (در ۱۳ سال گذشته) در پیش گرفته بود.

حتی دولت های موقت نیز در آمریکای لاتین مسیر خود را تغییر می دهند. در شیلی، میشله باچلت، رئیس جمهوری این کشور بار دیگر در انتخابات پیروز شد اما دولت او تلویحا اعلام کرده که در حوزه سیاست های اقتصادی، گردش به راست خواهد داشت. در کوبای تحت ریاست جمهوری رائول کاسترو هم دامنه فعالیت های قانونی برای شرکت های خصوصی گسترده تر از همیشه شده است.

و اما در ونزوئلا، کشوری که به لحاظ اقتصادی وضعیت اسفناکی دارد، دولت رئیس جمهور نیکلاس مادورو با طیف گسترده ای از چالش های اقتصادی و پولی روبه رو است؛ چالش هایی که میراث سیاست های مالی است که از دوره هوگو چاوز آغاز شده است. کمبود کالاهای اساسی، وضعیت بد بازار ها از جمله بازار ارزهای خارجی، باعث شده که دولت مادورو در حال حاضر کنترل پارلمان را از دست بدهد. اکنون مخالفانش به دنبال راهی برای کوتاه کردن دوره ریاست جمهوری او با استفاده از ابزارهای موجود در قانونی اساسی هستند.

به اعتقاد ناظران، چند عامل اساسی در تحولات سیاسی منطقه نقش دارد. افت شدید قیمت برخی کالا ها از جمله نفت و مس در بازارهای بین المللی و کند شدن رشد اقتصادی چین، کشوری که با اغلب کشورهای آمریکای لاتین مراودات تجاری و اقتصادی گسترده ای دارد، باعث شده است که درآمدهای حاصل از صادرات این منطقه به شدت کاهش یافته و در نتیجه چالش های اقتصادی داخلی بیش از هر زمان دیگری برجسته شوند.

در همین حال، بی ثبات شدن فضای جریان های مالی در اقتصادهای نوظهور، کاهش سرمایه گذاری های مستقیم خارجی و نگرانی نسبت به سرنوشت تجارت بین المللی با وجود لفاظی های سیاستمداران علیه جهانی شدن، از جمله در رقابت های غیرمعمول انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ظهور شخصیت هایی چون دونالد ترامپ، فضای اقتصادی آمریکای لاتین را بیش از پیش متشنج کرده است.

نتیجه وخامت عملکرد اقتصادی، از جمله رکود عمیق اقتصادی در بزریل و ونزوئلا، نارضایتی های عمومی از خدمات عمومی دولت را بیشتر و نگرانی های قدیمی در مورد افزایش نابرابری و سوء استفاده از بودجه عمومی را تقویت کرده است. حتی در کشورهایی که سابقه خوبی در زمینه مدیریت مالی و اقتصادی داشته اند نیز این نارضایتی عمومی دیده می شود؛ از جمله شیلی که گروه های کم درآمد در سال های اخیر عملکرد نسبتا خوبی داشته اند و میزان فساد رسمی ـ مستند و ادعا شده ـ در مقایسه با کشورهای همسایه محدود تر است.

تاکنون احزاب راست اصلی ترین برنده سرخوردگی اقتصادی و اجتماعی در آمریکای لاتین بوده اند. بسیاری در منطقه امیدوارند که تغییر سیاسی با باسازی سیاست های موجود و پیگیری مبارزات موثر تر با فساد بتواند رشد اقتصادی را تسریع کند. و البته در صورتی که برندگان سیاسی امروز (راستگرایان) رشد اقتصادی فراگیرتری را ارائه کنند، رای دهندگان احتمالا همین مسیر گردش به راستی را که آغاز کرده اند، ادامه خواهند داد.

این تغییر در آمریکای لاتین، بخشی از افزایش گسترده تر نارضایتی در سطح جهان از فعالیت های تشکیلاتی است که به نارضایتی از دولت ها محدود نمی شود، بلکه نخبگان بخش خصوصی، به ویژه بانک ها و شرکت های چند ملیتی را نیز در برمی گیرد.

در ایالات متحده، نتیجه این نارضایتی رویگردانی معنی دار از تشکیلات سیاست (و احزاب سنتی مانند حزب جمهوری خواه) است. نتیجه این شرایط ظهور پیش بینی نشده سیاستمداران غیرتشکیلاتی چون دونالد ترامپ در حزب جمهوری خواه و برنی سندرز در حزب دموکرات است که به طور غیرمنتظره ای هیلاری کلینتون را به چالش کشید. در اروپا هم احزاب ضدتشکیلاتی در انتخابات های محلی، منطقه ای و ملی پیروزی های چشمگیری را به دست آورده اند. این شرایط به عنوان مثال در اسپانیا فرایند تشکیل دولت را پیچیده کرده و بر تصمیم سازی های کلان سیاسی دولتمردان تاثیر گذاشته اند.

بااین حال، به استثنای فیلیپین که رای دهندگان آن در انتخابات ریاست جمهوری ماه گذشته به رودریگو دوترته، کاندیدای پرهیاهوی ضدتشکیلاتی رای دادند، تمایل عمومی در اقتصادهای نوظهور هنوز به سوی نخبگان سیاسی موجود است. و این چیزی است که می تواند به خوبی گردش از چپ به راست در آمریکای لاتین را توضیح دهد.

اکنون به نخبگان سیاسی (راستگرای) آمریکای لاتین بستگی دارد که به علل این خشم عمومی پاسخ موثری دهند یا مانند همتایان خود در آمریکا و اروپا، در نهایت با خطر ظهور جنبش های ضدتشکیلاتی روبه رو شوند. که در این صورت با توجه به پیچیدگی های چشم انداز سیاسی در این منطقه، ظهور چنین جنبش های ضدتشکیلاتی می تواند دامنه فعالیت دولت ها را در حوزه های اقتصادی و سیاسی بیش از پیش محدود کند.

منبع: پراجکت سیندیکیت/ ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ ۳۰

کلید واژه ها: آمریکای لاتین برزیل دیلما روسف


نظر شما :