انتخاب در واشنگتن، محاسبه در مسکو
زهره خان محمدی، پژوهشگر مسائل سیاسی روسیه و قفقاز مرکز تحقیقات استراتژیک
دیپلماسی ایرانی: انتخابات ریاست جمهوری در امریکا طی روزهای اخیر از مباحث حائز اهمیت در سطح بینالمللی است و اهمیت آن از حیث نتیجه ای است که ممکن است، سبب تغییر رویکرد این کشور در عرصه داخلی و صحنه بین المللی شود. روسیه در زمره کشورهایی قرار دارد که روابط آتی خود با ایالات متحده را منبعث از نتایج این انتخابات برمی شمارد و اهمیت این امر را باید در روابط فعلی دو کشور مورد بررسی قرار داد. مسکو و واشنگتن در سالهای اخیر نازلترین سطح روابط میان خود را پس از جنگ سرد شاهد بوده اند که ریشه این مسئله به اهداف آنها در نفوذ به منطقه خاورمیانه پس از خیزشهای مردمی و به ویژه بحران سوریه و نقش طرفین در تضعیف یکدیگر بازمیگردد. گرچه همگام نبودن سیاستهای کرملین مبنی بر حمایت از دولت مرکزی دمشق با سیاستهای غرب، زمینه شکاف طرفین را ایجاد کرد اما وقوع بحران در اوکراین و انضمام کریمه از جانب روسیه به خاک خود اسباب گسست هر چه بیشتر کرملین و کاخ سفید را فراهم آورد که این موضوع نیز با اعمال تحریمها از سوی بازیگران غربی به اوج خود رسید. از اینرو شاید بتوان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را پایانی بر روابط فعلی دو کشور که به نوعی "شبه جنگ سرد" تلقی می شود، دانست.
سیاست خارجی روسیه،گرچه طی سالهای اخیر حاکی از همراهی وی با بازیگران منطقه غرب آسیا بوده است و به موازات آن سردی روابط با غرب را به دنبال داشت اما این مسئله نباید ذهن تحلیلگران را از نکته ای حائز اهمیت مبنی بر اینکه روسیه همراهی با بازیگران منطقه را فرصت و همکاری با بازیگران غرب به ویژه ایالات متحده را اولویت تلقی می کند، دور کند. مواضع اخیر این بازیگر در قبال بحران سوریه که با کمرنگ کردن نقش بازیگران منطقه و طرف قرارگرفتن ایالات متحده در مذاکرات همراه بود را میتوان مؤید این نکته دانست که کرملین درصدد نشان دادن چراغ سبز به کاخ سفید و تمایل خود به احیای روابط با این کشور است. بر این اساس انتخابات ریاست جمهوری در امریکا پیامدهای حائز اهمیتی را برای مسکو به دنبال خواهد داشت که مهمترین آن را شاید بتوان احیای روابط طرفین دانست و این امر در اظهارات ولادیمیر پوتین- رئیس جمهور روسیه- نیز آشکار است. وی اعلام کرد که مسکو آماده همکاری با هر یک از کاندیداها به عنوان منتخب مردم خواهد بود؛ هرچند تعارضاتی میان دو کشور وجود دارد اما دستورکارهای مشترکی هم موجود است که زمینه های همکاری را ایجاد خواهد کرد.[1]
روابط آینده دو کشور تنها در نزد روسیه مهم قلمداد نمی شود بلکه موضوع "بررسی سیاست آتی امریکا در قبال روسیه" در لیست موضوعاتی که کاندیداهای ریاست جمهوری امریکا بدان پرداخته بودند نیز قرار داشت که این مسئله نشان از اهمیت کرملین و چگونگی رفتار آن در صحنه بین المللی نزد کاخ سفید دارد. مواضع دو نامزد اصلی انتخابات یعنی هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ سبب شده است تا تحلیلهای تقلیل گرایانه ای از رویکرد روسیه نسبت به این افراد ارائه شود. برخی معتقدند که دیدگاه خوش بینانه همراه با مدح پوتین از سوی ترامپ سبب نگاه ترجیحی کرملین به این گزینه انتخاباتی شده است اما واقعیت مسئله برخاسته از این امر میباشد که بی اطلاعی وی از صحنه روابط بین الملل و عدم ارائه تحلیل های مبتنی بر واقعیت سبب شد تا رهبران و نخبگان سیاسی روسیه دریابند در صورت روی کار آمدن دونالد ترامپ با اتخاذ سیاست هایی نه چندان هزینه بر قادر به احیای روابط خواهند بود و این امر در حالیست که با انتخاب هیلاری کلینتون به عنوان رئیس جمهور آینده امریکا ممکن است این امر به سادگی محقق نشود. اما از سویی رهبران حاضر در کاخ کرملین بر این موضوع واقف هستند که کلینتون سیاستمداری است که در دولت اوباما مسند کلیدی این کشور را در دست داشت و تجربه وی برگرفته از دولتی است که سیاست احیای روابط با سایرین را دنبال کرد. از اینرو به نظر میرسد روسیه ترجیح می دهد تا با یک سیاستمدار مبتنی بر واقعگرایی روبه رو باشد تا فردی که منطق وی بر مبنای لمپنیسم است، حتی اگر نیاز باشد به منظور احیای روابط خویش هزینه بیشتری بپردازد.
در یک نگاه کلی می توان گفت که وضعیت کنونی روسیه (تضعیف وضعیت اقتصادی به دلایلی چون: کاهش بهای نفت، اعمال تحریم ها از سوی غرب و به تازگی نیز بازیگری امریکا در صحنه انرژی، درگیری وی در بحرانهای بین المللی از جمله سوریه، تمایل این بازیگر به افزایش نقش بیشتر در حوزه بالکان و همچنین نگرانی از گسترش ناتو به سمت شرق) سبب شده است تا این بازیگر نیاز خود به احیای روابط با ایالات متحده را بیش از پیش لازم بداند، از اینرو انتخابات آتی ریاست جمهوری این کشور را بستری مناسب جهت تحقق این امر تلقی کرده و چراغ سبزی را در خلال بازیگری خود در خاورمیانه به واشنگتن نشان داده است که این امر میتواند دلالت هایی را برای بازیگران منطقه به دنبال داشته باشد. از این رو توجه به این نکته که روس ها جهت نیل به اهداف خود به ویژه در عرصه سیاست خارجی با کارت سایر بازیگران بازی خواهند کرد تا اولویتهای خویش را محقق سازند، بسیار حائز اهمیت است و سیاستگزاران را در اتخاذ سیاستهای صحیح و موثر در قبال مسکو در صحنه بین الملل رهنمون خواهد ساخت.
نظر شما :