استراتژی پشتیبانی از دیکتاتورها برای حفظ ثبات
چرا جمهوریخواهان از دیکتاتورهای عرب حمایت میکنند؟
نویسنده: پیتر بینارت
دیپلماسی ایرانی: روزی روزگاری رهبران جمهوری خواه می گفتند که ایالات متحده باید خاورمیانه را به سوی دموکراسی هل دهد چون دیکتاتورهای عرب، تروریست های عرب را پرورش می دهند. در دولت جورج دبلیو بوش مبارزه با تروریسم از طریق ایجاد دموکراسی دنبال می شد و حرف نامفهوم جدیدی به نام «ثبات» به وجود آمد.
دونالد ترامپ به طور علنی از سقوط صدام حسین و معمر قذافی اظهار ناراحتی می کند. تد کروز به دولت اوباما حمله می کند که اقدامات کافی برای حفظ دولت حسنی مبارک در قدرت انجام نداد. دیک چنی، معاون بوش گفته بود: «مردم مصر از این که ارتش در یک کودتای وحشتناک روی کار آمده خوشحال هستند.»
جب بوش، برادر جورج هم که گروه های حامی اش در انتخابات حداقل از دو لابی عربستان سعودی پول دریافت کرده اند، گفته است رئیس جمهور بعدی باید «اعتماد را احیا کند و با مهمترین شریک آمریکا در ریاض همکاری نزدیکی کند.»
پیدا کردن دلیل این که چرا کاندیداهای جمهوری خواه فضائل دیکتاتورهای عرب را کشف می کنند، کار آسانی است. سقوط صدام و قذافی توسط آمریکا موجب شده است تا کشورهایی شکست خورده پدید بیایند که هم اکنون تا حدودی در اختیار داعش هستند. قسمت عمده ای از قلمروی بشار اسد در سوریه هم تحت کنترل داعش قرار دارد.
پس از آن که مبارک از قدرت برکنار شد، مصری ها به اخوان المسلمین رای دادند. علاوه بر این قدرتمندترین اقتدارگرایان عرب -سیسی و ملک سلمان- هنوز در قدرت هستند و از ایران می ترسند. در این میان کاندیداهای پیشتاز جمهوری خواه به دنبال یهودیان جنگ طلب آمریکایی هستند.
اما یک مشکل وجود دارد: جورج دبلیو بوش کاملاً اشتباه نمی کرده است. اقتدارگرایان بسیاری که جمهوری خواهان هم اکنون آنها را به خاطر ثبات مورد ستایش قرار می دهند، در واقع مخالفان را پرورش داده اند.
به تحولات روزهای اخیر نگاه کنید. حکومت سعودی، نمر النمر، فعال حقوق شیعیان که مدت های طولانی مخالف حکومت بود را به جرم اعمال خشونت آمیز -البته آنها هیچ مدرکی ارائه ندادند - اعدام کرد. به احتمال زیاد جرم اصلی وی تحقیر شاهزاده نایف بن عبدالعزیز بود که پسرش محمد بن نایف هم اکنون وزیر کشور عربستان است و شاهد اعدام نمر بوده است.
پس از اعدام شیخ نمر، ایرانی ها سفارتخانه عربستان در تهران را به آتش کشیدند. براساس گزارش نیویورک تایمز مقامات ایران برای جلوگیری از بالا گرفتن تنش ها 40 نفر حمله کننده به سفارت را بازداشت کردند و رئیس جمهور حسن روحانی این حملات را غیرقابل قبول نامید و به وزرای کشور، دادگستری و اطلاعات دستور داد که از مقامات سعودی حفاظت کنند.
اما سعودی ها کاهش تنش ها را رد کردند. آنها روابط دیپلماتیک و تجاری با ایران را قطع کردند. این در حالی است که برقراری صلح در سوریه بدون ایجاد تفاهم میان تهران و ریاض بر سر آینده اسد، غیرممکن است. این قبیل رفتارهای جسورانه عربستان از زمانی که ملک سلمان و محمد بن نایف در سال گذشته به قدرت رسیدند، تبدیل به مولفه سیاست خارجی عربستان شده است.
سیسی، رئیس جمهور مصر، متحد نزدیک عربستان کسی است که کاندیداهای جمهوری خواه اغلب وی را مورد تمجید قرار می دهند. سیسی از طریق خشونت وحشتناک، «ثبات» را به کشورش آورده است. در تنها یک روز در سال 2013، نیروهای وی بیش از 800 معترض شامل زن و کودک را کشتند. اقدامی که به تعبیر ووکس «یکی از مرگبارترین کشتارهای دسته جمعی در یک روز در تاریخ معاصر است.»
کاندیداهای جمهوری خواه برخلاف اوباما به دنبال سختگیری بیشتر علیه ایران هستند و به عربستان سعودی برای انجام اقدامات جسورانه ای که می خواهد چک سفید داده اند. کریس کریستی در پاسخ به اعدم شیخ نمر گرفت که «هیچ گونه همدردی با ایرانی ها ندارد.» مارکو روبیو گفت: «واکنش ما باید این باشد که در کنار متحدینمان باشیم.» منظور وی از در کنار شاهزادگان ریاض بودن این است که نیروهای ویژه ایالات متحده را برای کمک به آنها در جنگ یمن اعزام کنیم.
از نظر جمهوری خواهان امروزی «اسلام رادیکال» همان نقشی را ایفا می کند که «محور شرارت» برای بوش در یک دهه پیش ایفا کرد. همان طور که در سال 2003 سیاستمداران تندرو با استفاده از این مفهوم به دنبال دستیابی به اهداف و نیازهای خودشان رفتند، هم اکنون جمهوری خواهان معتقدند که ایران و اخوان المسلمین مظهر شرارت هستند و اگر با آنها برخورد نشود، حداقل باید دوری شود. از نظر آنها ملک سلمان، ژنرال سیسی و بنیامین نتانیاهو آدم های خوبی هستند و شایسته حمایت بی قید و شرط هستند و اقدامات مخرب آنها اهمیتی ندارد.
منبع: آتلانتیک/ مترجم: حسین هوشمند
نظر شما :