نهمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
اروپا حرف زیاد می زند در حالی که به امریکا متکی است
دیپلماسی ایرانی: برای پنجمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت های را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شوند که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در ادامه بخش نهم این یادداشت ها می آید:
مسئول عالی رتبه سابق در کاخ سفید که در حال حاضر مسئولیت مهم و بزرگی در یکی از مراکز مطالعات جدی در واشنگتن دارد، در پاسخ به این سوال که باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا با موضوع هسته ای ایران چه خواهد کرد، گفت: «رئیس جمهور بعد از آن باید به ایران بگوید که خیلی خوب این هم طرح توافق اگر جدی هستی اجرایش کن. از خلال آن مطالباتت را محقق کن که بارزترین آنها رفع تحریم ها است و همچنین مطالبات و ما مطالبات دنیا که بارزترین آنها عدم تمایلت برای دستیابی به سلاح هسته ای است را برآورده کن. و از مطالبات ما که جلوگیری از به هم خوردن مطالبات منطقه ای است، دفاع کن. کاری که می تواند رقابت تسلیحات هسته ای میان تو با عربستان و مصر و ترکیه و دیگران را رقم بزند.»
نظر دادم: «آن چه می گویی صحیح است. اما علاوه بر آن لازم است که عملا بر سر حامی هم مذاکره کند، به ویژه که جبهه های متعددی باز هستند و می تواند از آنها بر شما تنها از سوی ایران فشار وارد کند. من دنبال درگیری مستقیم امریکا نیستم. امریکایی ها، آن طور که من می دانم اوباما را دوباره انتخاب کردند برای این که برنامه اش بر عقب نشینی نیروهای ارتش امریکا از عراق و افغانستان تاکید داشت. برای همین من هم در این زمینه بر سر ایران با شما بحث نمی کنم، بلکه بحث من از زاویه عملی و علمی مساله است. این را می دانیم که این حزب جمهوریخواه بود که امریکا را وارد جنگ نظامی با عراق کرد و بعدا مشخص شد که بهانه ای که برای حمله آورده بود دروغ بود و سلاح های کشتار جمعی در عراق وجود نداشت. اما در افغانستان، ورود نظامی سال 2001 به بهانه عملیات تروریستی 11 سپتامبر در نیویورک و واشنگتن بود. نظرسنجی های اخیر در امریکا نشان می دهند که 70 درصد مردم امریکا شاید هم بیشتر همچنان مخالف دخالت نظامی امریکا چه در سوریه چه در هر جاهای دیگر جهان هستند. اتفاقا در همه این نظرسنجی ها، افرادی که از آنها سوال شده هم از حزب جمهوریخواه بودند هم از حزب دموکرات. بنابراین جمهوریخواهان چگونه می توانند امروز به دنبال انجام عملیات نظامی مستقیم امریکا یا به نوعی درگیری نظامی در منطقه باشند؟»
جواب داد: «من با (Boots on the ground) نیروهای نظامی امریکایی نیستم. اما امریکا که می تواند حملات هوایی به فرودگاه های نظامی و جنگنده ها و کاروان های سلاحی که برای حزب الله فرستاده می شوند، انجام دهد، دقیقا مثل همین عملیاتی که علیه داعش و غیره انجام می دهد؟»
نظر دادم: «به اعتقاد من به مصلحت منطقه، همه کشورهای آن و حتی امریکا و جهان نیست که قضایای مختلف منطقه ای را با ایران در مذاکرات جاری هسته ای اش ربط دهند. حالا چه این مذاکرات به توافق ختم شود چه نشود. مذاکرات باید شامل همه قضایا و مشکلات انفجارآمیز منطقه در حجم بین المللی (یا بازیگران بزرگ) و نقش آنها باشد. به مصلحت ایران است که وارد این مذاکرات شود، ایران با وجود بزرگی از لحاظ جغرافیایی و دموگرافی و پیشرفت مدنی و نظامی همچنان در اقلیت است. همه شیعیان جهان تنها 15 درصد از مسلمانان جهان را شامل می شوند. این مساله سبب می شود به امریکا و دنیای مبارزه با تروریسم واقعا تندروی سنی نیاز داشته باشد. همچنین امریکا و جهان را نیز نیازمند آن دقیقا به خاطر همین هدف می کند، این مساله می تواند قلعه بزرگ و قدرتمندی در قلب جهان اسلام ایجاد کند. البته این به آن معنا نیست که کشورهای عربی و اسلامی را کنار بزنند برای این که برای موفقیت مبارزه با تروریسم به همکاری همه نیاز دارند. اما وضعیت چالش ها در برابر توافق به خصوص که از جانب خود امریکایی ها است اوباما و کاخ سفید و حتی منطقه و به همراه آن دنیا را آزار می دهد. می تواند همه چیز را به حال خود رها کند تا جنگ مذهبی سختی در بگیرد که خون شیعه و سنی را برای سال ها بریزد.»
در پایان این دیدار طولانی از این مسئول عالی رتبه سابق درباره روسیه و سیاست های فعلی آن به ویژه در قبال امریکا و غرب و اروپا پرسیدم، جواب داد: «پوتین دیوانه است. روی حمایت 80 درصد ملت روسیه از او حساب کرده است. برای همین این مساله او را به انجام کارهای جنون آمیز می کشاند. از تهدید ناتو گرفته تا کشورهای اروپایی که باعث شد امریکا نیرو به کشورهایشان بفرستد. اروپا حرف زیاد می زند اما از لحاظ نظامی به امریکا تکیه کرده است. ناتو نمی تواند ساکت بنشیند. این را هم که می دانی وضع پوتین از لحاظ اقتصادی بد شده است، البته از لحاظ مردمی نه، از این بابت وضع او خیلی خوب است، اما از لحاظ اقتصادی تعریفی ندارد به ویژه بعد از کاهش 50 درصدی قیمت نفت آن هم ظرف یک ماه که درآمدهای روسیه را به شدت کاهش داد.»
ادامه دارد...
تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :