چرا فرانسه بازی را بهم زد؟
*نویسنده: دکتر علیرضا سلطانی
نهایی نشدن توافق هسته ای ایران و 5+1 پس از سه روز مذاکرات فشرده، سخت و پیچیده ، موجب ارائه تحلیل های متفاوت در بروز چنین نتیجه ای گردید. اگرچه تحرکات لابی صهیونیستی برای توقف مذاکرات پای ثابت همه تحلیل هاست و این ناشی از واقعیت های موجود است اما انگشت اشاره اتهام بسیاری از تحلیل گران و رسانه ها چنانچه در خلال مذاکرات هم آشکار بود، به سمت وزیر امور خارجه فرانسه و نقش تعیین کننده آن در ناکامی مذاکرات نشانه رفته است. فرانسوی ها نیز از اینکه به چنین نقشی متهم شوند ابایی نداشتند چه اینکه در پایان مذاکرات فابیوس علنا اعتراف کرد که پاریس قادر به همراهی با دیگر متحدین برای توافق هسته ای با ایران نیست. اینکه چرا فرانسه در این مرحله حساس بازی را بر هم زده سوالی است که مورت توجه بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ای است. قبل از اینکه به چرایی نقش منفی فرانسه در بازی پرداخته شود باید به دو نکته توجه کرد: اول اینکه، فضا، ظرفیت و شرایط برای بازی منفی فرانسه و ناکام گذاشتن مذاکرات در مجموعه 1+5 فراهم بود چراکه از یک طرف این مجموعه هنوز آمادگی کنارآمدن با ایران در یک مقطع زمانی کوتاه پس از یک دوره بی اعتمادی متقابل 10 ساله را ندارد . از طرف دیگر با توجه به نقش پررنگ و فعال فرانسه ، دیگر اعضای 1+5 فضا و امکان مانور فرانسه برای جهت دهی به مذاکرات را فراهم ساختند چراکه در بسیاری از موارد آلمان و انگلستان و بعضا امریکا مواضع و حساسیت های فرانسه را قبول کرده و از آن حمایت علنی و پنهانی داشتند. در غیر این صورت این توان وجود داشت تا آنها با رایزنی فرانسه را مجاب به همراهی در مذاکرات نمایند. نکته دوم هم تحرک ویژه لابی های اسرائیل در میدان فرانسه بود. بر خلاف دورهای گذشته مذاکرات، تمرکز محافل سیاسی و اقتصادی صهیونیستی برای ناکامی مذاکرات هسته ای ایران و 1+ 5 در دور اخیر بر فرانسه متمرکز بود به عبارت دیگر فرانسه از ظرفیت بیشتری برای تاثیرپذیری از لابی اسرائیلی ها با توجه به نکته ای که در ذیل این مطلب می آید برخوردار بود. فرانسوی ها نیز علنا این مساله را بر زیان رانده و خواهان درنظر گرفتن منافع اسرائیل و کشورهای عرب منطقه در مذاکرات و توافق هسته ای احتمالی با ایران بودند. این مساله نیز از قبل مشخص بود و هیات دیپلماتیک ایران نیز با درک مساله حساب ویژه ای را برای فرانسوی ها در مذاکرات باز کرده بودند. دیدار روسای جمهور ایران و فرانسه در حاشیه اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک و همچنین سفر وزیر امورخارجه به فرانسه و دیدار با وزیر خارجه این کشور قبل از ورود به ژنو در این راستا قابل ارزیابی است.
در تحلیل عملکر فرانسه در قبال مذاکرات اخیر ژنو، علاوه بر در نظر گرفتن مجموعه ای از عوامل سیاسی مختلف که برخی در بالا اشاره شد، یک عامل اساسی و بنیادی را نباید نادیده گرفت و آن رفتار سیاسی سنتی فرانسوی ها در قبال شرکا و رقبای منطقه ای و بین المللی آنهاست. فرانسوی ها همواره در گذار تاریخ سیاسی معاصر تلاش داشته اند رفتاری متفاوت و از موضع بالا در اروپا و عرصه بین المللی بازی کنند. این رفتار ریشه در تعصب خاص فرانسوی ها نسبت به فرهنگ، سابقه تاریخی و زبانی آنها دارد که در مقطعی از زمان در رقابت با رقبای منطقه ای آنها یعنی انگلستان و آلمان و در زمانی دیگر در قبال قدرت های جهانی مانند آمریکا برزو و ظهور پیدا کرده است. رفتار شناسی فرانسه پس از جنگ جهانی دوم در فرایند شکل گیری اتحادیه اروپایی و همچنین حوزه یورو قابل توجه است. در این فرایند هر زمان فرانسه میدان دار بوده است، روند شکل گیری اتحادیه تقویت شده اما هرزمان فرانسه در موضع ضعف و در حاشیه قرار می گرفت، این روند تضعیف شده است. شاقول رفتار فرانسه در این تحولات نیز قدرت مانور انگلستان در معادلات منطقه ای و بین المللی بوده است. بنابراین هرجا پاریس قدرت برتر بوده، نقش مثبت در روند تحولات بازی کرده است اما هرجا در حاشیه بوده، سعی در اختلال و برهم زدن بازی داشته است. این نوع رفتار البته ماهیت حاکمان فرانسه نیز بستگی داشته به گونه ای که در دوره سارکوزی تعامل میان پاریس و واشنگتن با توجه به روحیه تعامل گرای راستگرایان بالا بود اما در دوره اخیر با حاکمیت چپ گرایان و روحیه ناسیونالیستی بالای آنها، این تعامل در قبال انگلستان و ایالات متحده کمرنگ شده است.
با این تحلیل و با توجه به میدان داری آمریکا در مذاکرات هسته ای ایران، روح فرانسوی در مقامات این کشور حلول کرده است. اخلال مقامات پاریس در مذاکرات ژنو بیش از آنکه مبتنی بر منافع واقعی این کشور باشد بیشتر در راستای روح متکبرانه و اثبات خود است. مساله ای که به خوبی از سوی محافل صهیونیستی و دولت های مرتجع عرب منطقه شناسایی شده و آنها از این رفتار فرانسوی ها با تطمیع و تشویق سیاسی و اقتصادی نهایت بهره برداری را کرده اند. اگرچه تجربه ثابت کرده که این رفتار نمی تواند پایدار باشد اما تلاش در جهت مهار و کنترل این رفتار با تقویت لابی های اقتصادی و سیاسی در کوتاه مدت می تواند موثر باشد.
نظر شما :