عواملی که باید در مذاکرات در نظر گرفت
اما و اگرهای نزدیکی تهران - واشنگتن
دیپلماسی ایرانی: عواملی بسیاری وجود دارند که مانع از مذاکرات ایران و امریکا با یکدیگر می شوند که بارزترین آنها نبود صداقت است که باعث می شود روابط دو طرف برای همکاری و مشارکت و شاید حتی هم پیمانی بر اساس مصالح مشترک شکل نگیرد. مذاکرات ایران و امریکا نیاز به زمینه های دیگری نیز دارد که بارزترین آنها عبارتند از:
1- وجود خطوط قرمز که هر دو طرف می گویند که نمی توانند از آنها عبور کنند. از جمله این خطوط اسرائیل است. امریکا امنیت و سلامت و وجود آن را مصلحتی حیاتی و استراتژیک برای خود می داند در حالی که ایران آن را دشمن خود تصور می کند. اما با آن هم به طور مستقیم نمی جنگد مگر این که بخواهد به آن تعدی کند و حرکت نظامی علیه آن انجام دهد و الا ایران نه آن را به رسمیت می شناسد و نه حاضر است که با آن همکاری کند و نه هیچ کدام از کشورهای عربی را از آن منع می کند. از جمله کشورهای نفتی و کشورهایی که با آن ارتباطات تجاری دارند. ثالثا، سلامت حکومت اسلامی برای جمهوری اسلامی ایران از هر چیزی مهمتر است. کاخ سفید با نقش منطقه ای ایران موافق است اما اصرار دارد حدود آن را بداند. ایران در حجم سیاسی و جغرافیایی اش مبالغه نمی کند، کما این که امریکا نیز در بزرگ نمایی آن اغراق نمی کند و تقریبا پذیرفته است که ایران به همراه کشورهای بزرگ دنیا در منطقه صاحب جایگاه باشد. در همین راستا، تاییدکنندگان سیاست های تهران می گویند که ایران حق دارد به دنبال نقش خود در همه جا باشد و وجود فعلی اش در حال حاضر در همه جا مشروع است. اما مخالفان سیاست های تهران ایفای نقش آن را رد می کنند و می گویند که اقلیت ها به دنبال ایران هستند در حالی که اکثریت با نقش آن مخالفند. در عین حال بسیاری نیز بر این اعتقادند که گسترش نفوذ ایران در منطقه هجومی نیست بلکه دفاعی است. جهان اسلام سنی که بیشتر به دنبال خواست های مذهبی خود است پرچم فلسطین را بر افراشت اما تا کنون نتوانسته است که کاری برای آن از پیش ببرد و فلسطین را پس بگیرد. حماس از این پیمان خارج شده و سوریه نیز بخش کوچکی از این پیمان محسوب می شود. و این مساله می تواند بر حزب الله تاثیر بگذارد. برای همین به مصلحت ایران است که حضور خود را در همه جا تثبیت کند تا بتواند از مصالح حیاتی خود محافظت کند.
2- با شناخت متضرران از مذاکره و توافق میان ایران و امریکا هم در داخل ایران هم در داخل امریکا می توان دریافت که هر کدام از آنها به دنبال بهره برداری از افکار عمومی و رسیدن به دستاوردهایی است که ضامن منافعشان باشد. هم زمان مخالفتی هم ندارند که تحرکات خود را با اتخاذ تصمیم های جنون آمیز پیش ببرند. امریکایی ها اگر ادعا می کنند که مخالفتشان به ایران به دلیل مسائل دموکراسی است باید گفت که ایران کشوری دموکراتیک با اصول ثابت است که به هیچ نمی توان دموکراتیزه بودن آن را زیر سوال برد.
3- پافشاری به تفاهم بر اساس گام های کوچک و اجرای آنها با هدف پایان بخشیدن به بحران عدم بی اعتمادی میان ایران و امریکا و ممانعت از بهره برداری دیگران از مذاکرات اساسی دو طرف و همچنین کاشت بذر جدید اعتماد در روابط دو طرف می تواند در کوتاه مدت و میان مدت و همچنین طولانی مدت ثمربخش باشد. تلاش های باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا که البته تا کنون موفق نبوده است، در قانع ساختن کنگره بر عدم تشدید تحریم ها علیه ایران یا عدم اعمال تحریم های جدید علیه آن می تواند موثر باشد و دستاوردهای مطلوبی به دنبال داشته باشد.
4- مذاکرات گروهی از جمله از نوع مذاکرات مجموعه 1+5 با ایران بر سر پرونده هسته ای اش بسیار مهم است، در عین حال دیدارهای دو جانبه امریکایی ها و ایرانی ها در حاشیه این مذاکرات نیز بسیار مهم به حساب می آید، چرا که می تواند زمینه ساز مذاکرات مستقیم بر سر همه قضایای اختلافی شود. به مصلحت هر دو کشور است که مذاکرات را بر سر این قضایا به نحوی آغاز کنند و به طور جدی و علمی و ثمربخش گفت وگوها را ادامه دهند. شاید بهتر این باشد که همه این گفت وگوها به دور از رسانه ها باشد تا به نتیجه های مطلوب برسد.
منبع: النهار/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :