جیم والش در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی

آمریکا حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسد

۲۵ شهریور ۱۳۹۲ | ۱۵:۱۸ کد : ۱۹۲۱۲۵۹ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
ایران احتمالا باید غنی سازی را در حد 3.5 درصد محدود کند/حضور ایران در مذاکرات بر سرسوریه ضروری است/تحریم ایران بی دلیل نبوده است/حتی امریکا هم حق غنی سازی اورانیوم ندارد
آمریکا حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسد

دیپلماسی ایرانی - سارا معصومی  :  آیا یخ روابط میان تهران – واشنگتن باز خواهد شد؟ این پرسش از زمان روی کارآمدن دولت حسن روحانی در ایران به اصلی ترین مساله مورد بحث در رسانه های منطقه و غرب تبدیل شده است. مذاکرات هسته ای ایران با غرب نوعی از سکون و سکوت را تجربه می کند. در شرایطی که دولت جدید ایران با سکانداری حسن روحانی دست تعامل خود را به سوی غربی ها دراز کرده و رئیس جمهور بارها در سخنان خود بر امکان حل مشکلات پرونده هسته ای با توسل به شفاف سازی تاکید کرده است هنوز از سوی امریکایی ها خبر تحریم و تشدید فشارها به گوش می رسد. در این میان تحولات منطقه از مصر تا سوریه و عراق نیاز به همکاری میان تهران و واشنگتن را بیش از پیش ضروری می نماید. پروفسور جیم والش کارشناس مسائل امنیت بین الملل و پژوهشگر برنامه مطالعات امنیتی وابسته به موسسه علوم و تکنولوژی (ام. آی. تی) در ایالات متحده آمریکا اعتقاد دارد که تهران و کاخ سفید در سایه اختلاف های فراوان دغدغه های مشترک بسیاری هم دارند. وی که پیش از پیوستن به دانشگاه ام. ای. تی.، مدیریت اجرایی پروژه «مدیریت اتم» را در دانشکده جان. اف. کندی دانشگاه هاروارد ایالات متحده برعهده داشته است با توجه به برنامه هسته ای ایران تاکید می کند که امریکا باید برای عبور از بحران در این پرونده توانمندی هسته ای تهران را به رسمیت بشناسد. این نماینده جمهوری خواه سابق کنگره آمریکا اخیرا در نوشتاری مشترک با ویلیام لوئز  و توماس پیکرینگ به دولت اوباما تذکر داده که فرصت مذاکره با ایران دیگر تکرار نخواهد شد. متن گفتگوی اختصاصی دیپلماسی ایرانی با وی در خصوص برنامه هسته ای ایران ، تاثیر دولت جدید بر این برنامه ، مطالبه های هسته ای واشنگتن از تهران و تحریم های رنگارنگ اعمال شده بر ایران را در زیر بخوانید:

تاثیر روی کارآمدن دولت جدید در ایران بر مذاکرات هسته ای تهران با غرب را چگونه ارزیابی می کنید؟

به گمان من انتخاب آقای روحانی مولود فرصتی جدید برای پشبرد برنامه هسته ای ایران و در نگاه کلان تر رابطه میان ایران و امریکا است. با اینهمه اختلاف های بنیادی میان تهران و واشنگتن وجود دارد که بر این اساس   بالابردن سطح توقعات و تقویت این گمانه زنی که همه چیز به شکل معجزه آسا تغییر خواهد کرد اشتباه بزرگی است. علاوه بر این من با این نگاه که به دلیل انگیزه های سیاسی در برخی سیاستمداران امریکایی وجود دارد دال بر اینکه هیچ چیز در ایران به دنبال انتخابات تغییر نکرده هم مخالف هستم. این پیروزی و این انتخاب مهم است چرا که در مرحله اول آقای روحانی در مسائل مورد چالش میان ایران و غرب تجربه خاص دارد و دوم به این دلیل که وی مرد اعتماد رهبری ایران و مجلس شورای اسلامی است. مزایایی که به نظر من رئیس جمهور پیشین از آنها محروم بود. شما در حال حاضر دولتی متحد و یکدست را در ایران در راس امور قرار داده اید. دولتی که اعتماد مردمی را در اختیار دارد که به پروسه انتخابات اعتقاد داشتند، دولتی که در راس هرم آن رئیس جمهور متبحری ایستاده که افراد ماهری را در کابینه خود جای داده است. این دولت فرصت بسیار جدی برای حل بسیاری از مشکلات است. این مساله که آیا دو طرف از فرصت طلایی بوجود آمده استفاده خواهند کرد یا خیر بحث دیگری است. در رابطه سخت میان تهران و واشنگتن در چند  دهه گذشته هر دو دولت فرصت هایی داشتند که از دست داده اند. اکنون فرصت جدیدی رخ داده و امیدوارم که هر دو طرف راهی برای پیشبرد روابط پیدا کنند.

 من فکر می کنم که در آینده نزدیک ؛ هم پبشرفت ها و هم توافق های دوجانبه در روابط متمرکز و محدود خواهد بود. به نظر من حتی در شرایط مثبت کنونی نیز فضایی برای توافقی بزرگ میان ایران و امریکا وجود ندارد اما اگر بتوانیم با نیل به یک توافق و برداشتن چندین گام اعتمادساز در مسیر درست قدم برداشته و از شک و تردید دوجانبه نسبت به هم دور شویم می توان با کار بر روی این پروسه گام به گام  مقداری جنبش در روابط ایجاد کرد. بر این مبنا دو طرف در دایره ای از روابط صادقانه و تمیز به جای دایره موجود که مملو از خصومت ورزی است قرار می گیرند. در دایره فعلی هر دو طرف هم را با لنزی از بدبینی قضاوت می کنند و هرحرکتی از سوی دو طرف به  شاهدی مستدل بر این بدبینی تعبیر می شود. بنابراین اگر ما بتوانیم این دایره را درست به جهت مخالفی که در حال حاضر وجود دارد سوق دهیم و به دستاورد مثبتی هرچند کوچک دست یابیم ، اندک اندک این موفقیت های کوچک مولود جنبشی خواهد شد که ما را در فضای متفاوتی از روابط دوجانبه قرار خواهد داد.

در آینده نزدیک ؛ هم پبشرفت ها و هم توافق های دوجانبه در روابط متمرکز و محدود خواهد بود. به نظر من حتی در شرایط مثبت کنونی نیز فضایی برای توافقی بزرگ میان ایران و امریکا وجود ندارد

همانطور که مطلع هستید رئیس جمهور در سخنان خود در مراسم تحلیف تاکید کرد که اگر امریکا خواهان گفتگوی با تهران است باید با زبان تکریم و نه با زبان تحریم سخن گوید. به نظر شمال واشنگتن برای تحقق این امر چه گام هایی باید بردارد؟

من با آقای روحانی موافق هستم که هردوطرف باید با زبان تکریم با هم صحبت کنند و می دانم که اختلافی  فرهنگی نیز در این میان وجود دارد.استفاده از سیاست چماق و هویج در میان سیاستمداران امریکایی بسیار رایح است. این مساله برای ما بسیار عادی بوده و ما آن را توهین تلقی نمی کنیم. اما می دانم که این سیاست در دیگر فرهنگ ها نوعی بی احترامی به حساب می آید. بنابراین من گمان می کنم که ما باید زبان خود را تغییر دهیم. به نظر من در بحث تحریم این یک سیاست است و نه یک زبان. من گمان نمی کنم که هیچ کدام از طرفین در سیاست های خود پیش از آغاز مذاکرات تغییر بزرگی دهند. به باور دیپلمات ها، تغییر در سیاست ها پیش از آنکه دور میز مذاکره بنشینید به معنای مذاکره علیه خودتان است. اما به باور من کارهایی است که امریکا باید در راستای به تصویر کشیدن جدیت و آمادگی خود  برای آغاز مذاکرات در فضایی دوستانه انجام دهد. حرکت هایی نمادینی مانند ازسرگیری پروازهای مستقیم میان ایران و امریکا ، ارائه تجهیزات جانبی برای هواپیماهای مسافربری ، صدور مجوز برای دیدار دیپلمات های امریکایی با همتاهای ایرانی خود در سفارتخانه های طرف سوم در جایی جز ایران و امریکا و لغو محدویت عبور و مرور  برای دیپلمات هایی که به منظور شرکت در جلسات سازمان ملل به نیویورک می ایند . در حال حاضر گام های مفید و محترمانه ای که به لحنی مثبت پیش از اغاز مذاکرات تعبیر شود پیش روی امریکا است که می تواند با برداشتن ان به کاهش تنش ها کمک کند

ایران همواره تاکید می کند که به عنوان عضو ان پی تی حق غنی سازی اورانیوم را دارا است. چگونه می توان میان این حق و مطالبه های بین المللی از ایران توازن ایجاد کرد؟

اجازه می خواهم که جوابی شاید نه چندان مورد پسند شما به این سوال بدهم. من به حق غنی سازی جهانی اعتقاد ندارم. من در مسائل هسته ای متخصص هستم و باید تاکید کنم که در معاهده منع تکثیر تسلیحات هسته ای موسوم به ان پی تی ، اشاره ای به حق غنی سازی نشده است. بند چهارم این معاهده تاکید می کند که تمامی کشورها حق استفاده صلح آمیز از  فعالیت های هسته ای را دارند و من نیز مدافع این مساله هستم. اما به باور شخص من – تاکید می کنم شخص من – ان پی تی نمی تواند در جهانی که هرکشوری برای خود حق استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای- به گونه ای که به تولید مواد لازم برای تولید بمب هسته ی دست می یاید-  را قائل است به بقای خود ادامه دهد. بنابراین من اعتقاد دارم که حتی امریکا  هم حق غنی سازی اورانیوم را ندارد. پروسه غنی سازی اورانیوم باید تحت یک قانون واحد بین المللی قرار گیرد و تکنولوژی به این حساسی تنها در خدمت یک کشور نباشد. بر این اساس این فرآیند تحت نظارت بین المللی در اختیار هرکشوری که به آن نیاز دارد ، قرار می گیرد. اما از منظر کاربردی حقیقت این است که ایران هزاران سانتریفیوژ در اختیار دارد و به نظر من امریکا باید وضعیت فعلی هسته ای ایران را بپذیرد . این بدان معناست که امریکا باید بگوید که فعالیت ایران در پروسه غنی سازی را می پذیرد. این به معنای به رسمیت شناختن حق بین المللی غنی سازی – که به نظر من صحیح نیست – نیست. در مقام گامی کاربردی و عملی امریکا می تواند اعلام کند که برنامه ایران را به رسمیت می شناسد. می تواند اعلام کند که ایران در پروسه غنی سازی وارد شده است. در این فضا سوال اساسی این است که با توجه به برنامه هسته ای فعلی ایران ما چه گام هایی می توانیم برداریم؟ گام هایی که به تمام طرفین درگیر این اطمینان را بدهد که برنامه هسته ای ایران همانگونه که دولتمردان این کشور می گویند ، تنها برای مصارف صلح آمیز است. این قوانین برنامه ریزی شده و وظیفه های مشترک به معنای گام های اعتمادساز برای همه است. بنابراین من فکر می کنم که ما می توانیم برنامه هسته ای ایران را به رسمیت بشناسیم اما من لزومی نمی بینم که حق بین المللی که به باور من اصلا وجود خارجی ندارد ، برای همگان در نظر گرفته شود.  

در مقام گامی کاربردی و عملی امریکا می تواند اعلام کند که برنامه ایران را به رسمیت می شناسد. می تواند اعلام کند که ایران در پروسه غنی سازی وارد شده است. در این فضا سوال اساسی این است که با توجه به برنامه هسته ای فعلی ایران ما چه گام هایی می توانیم برداریم؟

به نظر شما طرح خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته ای تا چه اندازه ممکن است؟ اگر با چنین طرحی موافق هستید آیا اسرائیل هم حاضر به واگذاری تسلیحات هسته ای خود است؟

به نظر من تشکیل منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی در خاورمیانه از اهمیت فوق العاده ای برخودار است. این مساله موفقیت مهمی بود که در کنفرانس گذشته ان پی تی مورد توافق همگان قرار گرفت. قطعا ما به مناطق عاری از تسلیحات کشتار جمعی بیشتری نیاز داریم. هیچ منطقه ای به اندازه خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا به چنین مساله ای نیاز ندارد. این پروسه درست مانند دیگر معاهده های تسلیحاتی به پروسه زمانی طولانی مدت نیاز دارد. برگزاری جلسه ای برای توافق در این خصوص در آینده نزدیک بسیار ضروری است اما اسرائیل بی میلی خود برای حضور در این جلسه را اعلام کرده است. برخی هم ادعا می کنند که تهران هم علاقه ای به شرکت در چنین نشستی ندارد اما من اطلاع خاصی در این خصوص ندارم.

 به باور من باید نشست و گفتگو کرد. اسرائیلی ها  – بر مبنای گفتگوهایم با سیاستمداران اسرائیلی – به بحث در مسیری لغزنده و پرتنش عادت دارند. در این قبیل مباحثه ها ما می نشینیم ، ملاقات می کنیم و سپس این اتفاق یا آن اتفاق رخ می دهد. من با این بحث ها مخالفم. طرفین درگیر باید با هم ملاقات کرده و کارهای بسیاری است که باید با هم انجام دهند.امیدوارم  در پایان این پروسه  که چندین سال طول خواهد کشید و به موسسات جدید ، نقشه های راه نو ، تکنولوژی های جدید ، و تعاریف مدرن نیاز دارد ، شاهد پیوستن اسرائیل به آن باشیم. درست مانند افریقای جنوبی یا دیگر کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق که تسلیحات خود را واگذار کردند. حقیقت این است که اسرائیلی ها تا زمان راه اندازی این بنای جدید و تغییرات در محیط سیاسی در این مسیر گام برنخواهند داشت. تنها راه برای رسیدن به چنین مرحله ای آغاز  کار است و ما هنوز جرقه های آغاز را نزده ایم. بنابراین من از آغاز این طرح استقبال می کنم و باور کنید که راه های بسیاری است که باید روی آن کار کنیم . راه هایی که  می تواند مسیر را برای رسیدن به غایت نهایی که در آن واگذاری تسلیحات کشتار جمعی به رویه ای عمومی برای تمام اعضای خاورمیانه است ، هموار سازد. به یاد داشته باشید که منظور از این تسلیحات تنها تسلیحات هسته ای اسرائیل نیست بلکه ما در خصوص تسلیحات شیمیایی در سوریه و مصر و هرنقطه دیگری هم صحبت می کنیم. بنابراین همگان باید بر روی این طرح کار کنند اما این طرح زمان بر است و البته مهم ترین مساله همانطور که گفتم آغاز کار است. متاسفانه هیچ کس در این مسیر گام عملی برنداشته است.

به عنوان کارشناس مسائل هسته ای آیا تحریم هایی که امروز بر ایران تحمل شده با برنامه هسته ای این کشور تطابق دارد ؟

من طرفدار تحریم نیستم. من از طرح لغو تحریم ها به تدریج و در قالب گام به گام همزمان با پیشرفت در مذاکرات دیپلماتیک استقبال می کنم. اما بهتر است با هم صادقانه صحبت کنیم. حداقل برخی از این تحریم ها نه تمامی آنها - چرا که همانطور که می دانید تاریخ تحریم های ایران به سال 1979 باز می گردد – دست پخت امریکا به تنهایی نیستند. تحریم هایی هستند که در شورای امنیت و با رای مثبت حتی روسیه و چپن تصویب شده اند. بر این اساس باید گفت که این قبیل تحریم ها بی دلیل نبوده و دلایلی داشته است. تاسیسات هسته ای در ایران ساخته شده و در حال فعالیت است که پای بازرسان آژانس به انها نرسیده و تحت نظارت نبوده است. اگر آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی هسته ای را بخوانید می بینید که آژانس در همکاری های خود با ایران بسیار ناکام به نظر می رسد.  این گزارش به خودی خود گویای همه چیز است. برخی از این تاسیسات برخلاف قطعنامه های شورای امنیت ساخته شده اند. این تاسیسات همان مناطقی هستند که بازرسان آژانس به آنها  دسترسی ندارند. یکی از آنها راکتور آب سنگین است. پرسش های بیشماری هم در خصوص فعالیت های هسته ای ایران در گذشته وجود دارد. بنابراین دلیلی در پشت این تحریم ها نهفته است و ما باید راهی برای حل کردن آن مسائل پیدا کرده و سپس تمام تحریم های ایران را لغو کنیم. می دانم که نمایندگانی در کنگره هستند که ادعا می کنند حتی با وجود پیشرفت در مذاکرات هم نباید تحریم های ایران را لغو کرد و یا باید بر حجم این تحریم ها افزود اما من با این استراتژی مخالف هستم. من معتقدم که با پیشرفت در  دیپلماسی این تحریم ها باید از میان برداشته شود اما ابتدایی ترین مولفه مورد نیاز پیشرفت است.

شما در مقاله ای با عنوان " چگونه با ایران مذاکره کنیم" ، از سیاست دوران جورج بوش که در آن پرونده هسته ای ایران جدای از مسائلی چون استفاده از ظرفیت ایران در منطقه مورد بررسی قرار می گرفت انتقاد کردید . گمان نمی کنید که با توجه به تحولات متفاوت جاری در منطقه اکنون ایران و امریکا باید در پرونده های متفاوت  سطح متفاوتی از همکاری را تجربه کنند؟

به گمان من در حالی که پرونده هسته ای از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تنها مساله مهم نمی تواند باشد. در حال حاضر مسائل سوریه تبدیل به سرخط اخبار شده است. ایران و امریکا دو کشور متفاوت با منافع متفاوت هستند اما این دو دغدغه های مشترکی هم دارند. هر دو کشور خواهان دولتی باثبات در عراق که شیعه است هستند. ما خواهان ثبات هستیم اما به دنبال افراطیون سنی و عاملان انتحاری که ماشین ها را با بمب های خود منفجر می کنند ، نیستیم. ما خواهان دولتی باثبات در افغانستان هستیم. ما نمی خواهیم شاهد باز احیای جنگ داخلی یا بازگشت طالبان در افغانستان باشیم. بنابراین امریکا و ایران  در افغانستان و عراق غایت های نهایی مشترکی ندارند اما منافع بسیاری دارند و کارهای بسیاری است که دو طرف می توانند در راستای تامین منافع مشترک مانند گذشته انجام دهند. ایران پس از جنگ افغانستان در روی کارامدن دولت کرزی نقش بسیار مهمی داشت. در همان بازه زمانی بود که تهران و واشنگتن با هم مشترکا کار کرده و در بسیاری از موارد مشترک مانند بازسازی افغانستان هم به توافق رسیدند. به نظر من در سوریه ایران حامی دولت بشار اسد است . امریکا در ابتدای داستان تمایلی به مداخله نداشت اما اندک اندک مجموع شرایط به گونه ای پیش رفت که واشنگتن ناجار به استادن در مقابل بشار شد. اما به نظر من حتی در پرونده سوریه هم منافغ مشترکی برای تهران و واشنگتن قابل طرح است. نه ایران و نه امریکا هیچ کدام نمی خواهند که کنترل امور از دستشان خارج شده و به دیگر کشورها سرایت کند. هیچ کدام مایل به توسل طرفین درگیر در سوریه به تسلیحات شیمیایی و تکرار خاطره جنگ میان ایران و عراق نیستند. بنابراین من گمان می کنم که ایران و امریکا هر دو با وجود انکه هرکدام در یک سوی متفاوت جبهه ایستاده اند اما منافع مشترک بسیاری دارند. من از طرح دولت جدید در ایران برای گفتگو در این خصوص بسیار استقبال می کنم. من قویا اعتقاد دارم که اگر امریکا برای حضور در نشست ژنو یا هرجای دیگری در این خصوص دعوت می شود ایران هم باید سر میز مذاکره نشسته باشد. اگر به دنبال راهکاری برای پایان دادن به این جنگ داخلی دردناک هستیم باید هم از ایران هم از روسیه و هم از تمام قدرت های حاضر در این صحنه استفاده کنیم.

اگر به دنبال راهکاری برای پایان دادن به این جنگ داخلی دردناک در سوریه هستیم باید هم از ایران هم از روسیه و هم از تمام قدرت های حاضر در این صحنه استفاده کنیم

آیا امریکا همچنان به دنبال اعمال نسخه سانتریفیوژ صفر با ایران است؟ به نظر شما مطالبه های هسته ای مشخص واشنگتن از تهران چیست؟

همین طور که پرونده هسته ای در کوتاه مدت پیش می رود توجهات به سوی اورانیوم 20 درصد غنی شده رفته و من فکر می کنم همانطور که گزارش های آژانس نشان می دهد ایران روی این موضوع حساسیت دارد.  ایران مقادیر زیادی از اورانیوم غنی شده با خلوص 20 درصد  که  می تواند موجب  نگرانی  برخی تحلیلگران در حوزه عدم گسترش سلاح های هسته ای شود را تولید نکرده است. بر این اساس من معتقدم محدودسازی داوطلبانه از سوی ایران می تواند علامتی مبنی بر اعتماد سازی باشد. با این حال فکر می کنم درصورتی که در یک زمینه به پیشرفت هایی دست یابیم، ایران به دنبال راهی خواهد بود که از غنی سازی بیشتر از 3.5 درصد فاصله بگیرد و فکر می کنم این کشور احتمالا باید غنی سازی را در حد 3.5 درصد محدود کند. همین طور شفافیت بیشتر در این زمینه مثمر ثمر خواهد که به معنای پذیرش و اجرای پروتکل الحاقی و اعطای دسترسی و اطلاعاتی به آژانس است که در حال حاضر وجود ندارد. همچنین روش برخورد ایران با آژانس نیز باید تغییر کند؛ در حال حاضر رابطه مابین ایران و آژانس رابطه خوبی نیست.

دو راه برای عمل کردن به قوانین وجود دارد. یکی این است که در عمل کردن به تعهدات خود مثبت بوده و  نگرش سخاوتمندانه ای داشته باشید . دیگری این است که قوانین را مو به مو اجرا کنید و فکر می کنم از آنجاییکه ایران به دنبال اعتماد سازی است پس باید رویکردی مثبت و سخاوتمندانه اتخاذ کرده  و به دنبال این نباشد که آژانس آن را با تهدید وادار به ارائه هر اطلاعات حتی اطلاعات کوچی نماید.

معتقدم ایران به غنی سازی ادامه می دهد اما آن را در حد 3.5 درصد نگه می دارد و با شفافیت بیشتری عمل می کند و فکر می کنم این کار شدنی است. پس از آن نیاز است که امریکا به این اقدامات با حسن نیت پاسخ دهد و آغاز به لغو تحریم ها از جمله برخی از تحریم هایی که حساس تر هستند کند.  سپس با تحقق این امر اگر هر دو طرف این کار را انجام داده و جدیت خود را با انجام تعهداتشان به معرض نمایش بگذارند آنگاه امکان حرکت به سوی مرحله بعد به وجود می آید که در آن هر کدام از طرفین می توانند اقدامات بزرگتری انجام دهند. ایالات متحده می تواند تحریم هایی بیشتر را لغو  و ایران هم می تواند اقدامات بیشتری برای اطمینان بخشی به جامعه بین الملل انجام دهد. اما فکر می کنم توجهات در آینده نزدیک روی محدود کردن غنی سازی به 5 درصد و اعتماد سازی از طریق شفاف سازی خواهد بود.

انتشار اولیه: پنجشنبه 21 شهریور 1392/ باز انتشار: دوشنبه 15 شهریور 1392

کلید واژه ها: برنامه هسته ای ایران ایران و امریکا


نظر شما :