احمدرشید در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی
احمدی نژاد به مذاکرات منطقه ای تمایل نداشت
دیپلماسی ایرانی - سارا معصومی : با داغ شدن بازار تحولات در خاورمیانه از دو سال پیش تا به امروز ، دیگر کمتر روزی است که نام افغانستان در سرلیست اخبار بین الملل قرار گیرد. 12 سال از روزهایی می گذرد که حمله القاعده به مرکز تجارت جهانی در ایالات متحده جرقه های جنگی را زد که همچنان ادامه دارد. حضور نظامی امریکایی ها در افغانستان به طولانی ترین ماجراجویی نظامی آنها تبدیل شده است. کاخ سفید نشین ها در افغانستان نه راه پیش دارند نه راه پس. جورج بوش رئیس جمهور وقت امریکا در حالی فرمان حمله به افغانستان به منظور نابودسازی هسته های اصلی تروریست را صادر کرد که امروز با گذشت بیش از یک دهه از آن روزها آن هسته های اولیه فعال در افغانستان به پاکستان ، یمن ، لیبی ، عراق و سوریه هم رسیده اند. جنگی که نه تنها ویروس شبه نظامی گری را پراکنده تر ساخت که به تامین امنیت بیشتر امریکایی ها هم منتهی نشد. شمارش معکوس برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان آغاز شده است.2014 که از راه برسد سربازان امریکایی پس از 12 سال راهی خانه می شوند اما داستان شبه نظامی گری در افغانستان هنوز پایان نیافته است. البته که دیگر از اسامه بن لادن خبری نیست اما رهبران جوان القاعده همچنان برای خروج امریکا از افغانستان لحظه شماری می کنند. امریکایی ها از بیش از 2 سال پیش تاکنون تلاش گسترده و پشت پرده ای را برای مصالحه سیاسی با طالبان آغاز کرده اند. طالبانی که با حمله امریکا به افغانستان از قلب قدرت به حاشیه رانده شده بودند اکنون در حاشیه ای شاید پررنگ تر از متن قرار گرفته اند. تامین ارامش نسبی افغانستان پس از 2014 در اختیار گرهی است که تنها به دست طالبان باز می شود. ادامه حضور طالبان در صحنه مبارزه مسلحانه می تواند تمام دستاوردهای نسبی امریکا در حوزه سیاسی و امنیتی در این کشور در یک دهه گذشته را بر باد دهد. از سوی دیگر پیوستن آنها به پروسه سیاسی هم می تواند مولود آرامش خیال بیشتر امریکایی ها حداقل از جانب افغانستان باشد.احمد رشید که قریب به ده سال از عمر خود را در تپه های بلوچستان گذرانده و برای ترتیب دادن اعتراض هایی علیه دیکتاتوری ایوب و یحیی خان تلاش کرده بود سالهاست که راهی دیگر برای مبارزه سیاسی یافته است. این خبرنگار و نویسنده 63 ساله پاکستانی است که توسط مجله سیاست خارجی ( فارین پالیسی) ازجمله 100 متفکر ترین شخصیت جهان شناخته شده است و چندین بار تهدید به مرگ شده یکی از نویسندگان در حوزه سیاست خارجی است که کتابهاش همواره در زمره پرفروش ها قرار گرفته است.مطالب وی در دیلی تلگراف، وال استریت ژورنال ، نیشن ، دیلی تایمز پاکستان منعکس شده است. او که از منتقدان شناخته شده سیاست های جورج بوش در عراق است ایرادهای جدی را بر رویکرد غربی ها در قبال طالبان وارد دانسته است. وی در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی به بررسی وضعیت طالبان امروز ، بررسی دستاوردها و شکست های غرب در افغانستان ، واشکافی بحث مصالحه با طالبان در دوحه و امکان ارتباط میان ایران و امریکا در سال 2014 بر سر افغانستان پرداخته است:
امریکا و متحدان غربی اش در سال 2014 از افغانستان عقب نشینی می کنند. آیا امریکا می تواند پس از این همه سال حضور در این کشور می تواند اعلام پیروزی کند؟
خیر من گمان نمی کنم که امریکا می تواند با ادعای پیروزی از افغانستان خارج شود. امریکا از زمان جنگ ویتنام تاکنون در هیگ کدام از مداخله های نظامی خود نتوانسته ادعای پیروزی را مطرح کند. آنچه که در افغانستان در این سالها شاهد آن بودیم این است که بله امریکایی ها القاعده را نابود کردند اما در تمام این سالها اندک توجهی به طالبانی نداشتند که همچنان به فعالیت های مخرب خود با وجود حضور نظامی امریکا در افغانستان ادامه می دهند. به گمان من امریکا در افغانستان در 3 تا چهار حوزه شکست کامل را تجربه کرده است. نخست بحث ملت سازی بود که جورج بوش وعده ان را داده بود. دوم ساخت و یا احیای افتصاد افغانستان بود . سومین حوزه نبود شفافیت در خصوص انتقال قدرت در آستانه برگزاری انتخابات در سال آتی میلادی است: اگر این انتخابات در موع مقرر برگزار شود آیا منصفانه و سالم خواهد بود؟ آیا تمام افغان ها اجازه حضور در این انتخابات را خواهند داشت؟ اما اخرین مشکل هم در انتقال مسائل امنیتی به نیروهای افغان است که آیا این عقب نشینی به مشکلات بیشتر منجر نخواهد شد؟ طالبان بازگشته و کنترل بسیاری از مناطق در جنوب افغانستان را در اختیار دارد و همچنان هم نیرویی هستند که باید با آنها وارد تعامل شد.
برای طالبان پس از سال 2014 چه نقشی در افغانستان قائل هستید؟ آیا طالبان به پروسه سیاسی وارد خواهد شد؟
همچنان امیدواری هایی وجود دارد که میان طالبان و دولت افغانستان نوعی از گفتگوی سیاسی برقرار شود. هرچند که ما در جریان گفتگوها در دوحه قطر شاهد شکست هایی بودیم اما اخیرا شاهد سفر حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان به پاکستان بودیم که در جریان آن امکان ملاقات برخی رهبران طالبان با مقام های دولت افغانستان فراهم شد. بنابراین ماجراهای سیاسی بسیاری در پشت پرده در جریان است. به گمان من حتی هنوز بحث دوحه نیر کاملا از میان نرفته است چرا که امریکایی ها بی شک به احیای دوحه و احیای روند مذاکرات صلح با طالبان و اعتمادسازی های دوجانبه فکر می کنند. به عنوان مثال نخستین چیزی که می توانند مورد بازبینی قرار دهند همان وعده ای است که در سال 2011 مبنی بر آزادسازی 5 رهبر طالبان از گوآنتانامو دادند. در آن زمان این طرح به دلیل پاسخ منفی کنگره و ناتوانی باراک اوباما در پیشبرد آن به شکست انجامید. اکنون اگر این داستان احیا شود فرصت بسیار خوبی برای احیای دفتر دوحه و روند نیمه کاره مانده مذاکرات با طالبان در آن خواهد بود. بنابراین هنوز پتانسیل ادامه این مذاکرات وجود داشته و اگر این گفتگوها شکل بگیرد نخستین موضوعی که باید مورد بحث قرار گیرد برقراری آتش بس میان طالبان و نیروهای خارجی و البته ارتش افغانستان است. پس از آن مذاکرات سیاسی صلح باید با حضور نمایندگان تمام قشرهای اجتماعی افغانستان آغاز شده تا همگان در این خصوص که روند بازگشت طالبات به جامعه افغانستان چگونه باید باشد به توافق برسند.
طالبان در ده سال گذشته نیروی شبه نظامی بوده است. به نظر شما طالبان امروز با طالبان سال 2001 تفاوتی کرده است؟
بله به گمان من طالبان امروز با طالبان آن روزها بسیار متفاوت است البته این تفاوت هم حوزه های مثبت و هم منفی را شامل می شود. منظور من این است که طالبان امروز صراحتا اعلام می کند که خواهان جدایی از القاعده است. آنها به صراحت اعلام می کنند که با پایان جنگ اجازه نمی دهند که نیروهای خارجی به اشغال خاک کشورشان ادامه دهند. من به یاد دارم که این استراتژی دقیقا همان چیزی است که انها در دهه نود اجرا کرده و به گروه های کشمیری و القاعده و دیگر گروه های فعال در آسیا مرکزی اجازه دادند که از خاک افغانستان استفاده کنند. طالبانی ها دیدگاه های متفاونی نسبت به مسائل زنان ، رسانه و دیگر ازادی های اجتماعی دارند. از سوی دیگر ، آنها هنوز نسبت به برقراری شریعت اسلامی به شکل مدنظر خود پایبند بوده و البته شکاف های بسیاری هم در انها وجود دارد. هنوز هم تندروهایی در میان طالبان هستند که تحت تاثیر القاعده بوده ، برخی هنوز در زندان های گوآنتانامو بوده و برخی هم پس از آزادی باز به سمت طالبان رجعت کرده اند. به یاد داشته باشید که امروز بسیاری از چهره های در راس طالبان بخصوص فرماندهان آنها در صحنه نظامی جوان تر بوده و البته بسیار هم تحت تاثیر تفکر شبه نظامی گری هستند. بنابراین با این توضیحات می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که طالبان امروز هم از بعد مثبت و هم منفی با طالبان سال 2001 تفاوت های بسیاری کرده است.
قریب به یک ماه پیش سخنگوی وزرات امور خارجه افغانستان در خصوص ادامه گفتگوهای صلح با طالبان در عربستان سعودی یا ترکیه سخن گفت. ایا چنین انتقال پرونده ای از دوحه ممکن است ؟ چرا به نام عربستان در این میان اشاره شده است؟
سعودی ها از مدت ها پیش در این پرونده ایفای نقش می کردند. این مساله به سال های 2007 و 2008 بازمی گردد زمانی که نخستین ارتباط ها میان طالبان و دولت کرزی در هنگام مراسم حج عمره برقرار شد. اما اگر بخواهم صریح حرف بزنم حقیقت این است که گمان نمی کنم که ال سعود در این فضا مایل به ایفای نقش خاصی باشد. آل سعود با توجه به اینکه تجربه شکست مذاکرات در دوحه را پیش روی خود دارد تمایلی به حضور در این پروسه نداشته باشد. حتی اگر کرزی هم مایل به ایفای نقش عربستان باشد باز هم آل سعود تمایلی به دخالت در آن ندارند. باید به یاد داشته باشید که مذاکرات احیای روابط جاده ای دوطرفه است. هردو طرف باید مایل به حضور در این پروسه باشند. در حال حاضر اصلی ترین موضوع بازگرداندن طالبان به پای میزمذاکره است و به باور من همچنان امکان احیای دوحه وجود دارد . دومین مساله هم متقاعد کردن حامد کرزی به فرصت دادن به این مذاکرات است چرا که آخرین بار این عملکرد کرزی بود که مذاکرات را به تعویق انداخت. کرزی هم باید در این مسیر از برخی مطالبه های خود بگذرد.
ترکیه چطور؟ آیا شما برای ترکیه هم در این داستان نقشی قائل هستید؟
ترکیه در سطح منطقه ای نقش بسیار مهمی ایفا می کند و کشورهای منطقه را تحت عنوان پروسه استانبول دور هم جمع کرده است. این مساله هند و ایران را هم شامل می شود که بخشی از این پروسه هستند. اما با توجه به اینکه ترکیه در سوریه و مصر درگیر بوده و بحث بحران سیاسی داخلی هم در این کشور همچنان ادامه دارد گمان نمی کنم که به دنبال تعریف مسئولیت جدیدی برای خود در افغانستان باشند. اما من گمان می کنم که ترکیه هرآنچه که بتواند برای درکنارهم نشاندن کشورهای منطقه در راستای عدم دخالت در افغانستان در آینده به کار خواهد گرفت. با اینهمه به نظر من ترکیه در روند بازسازی مذاکرات صلح وارد نخواهد شد.
ایران همسایه دیوار به دیوار افغانستان است اما در این سالها هیچ کس نامی از تهران به عنوان میانجی میان طالبان و دولت کرزی نبرده و هیچ گاه بحث میزبانی ایران برای مذاکرات صلح هم مطرح نبوده است. چرا ؟
به گمان من اصلی ترین دلیل مخالفت امریکا با این مساله است. افغانستان همچنان تحت اشغال امریکا است. این امریکایی ها هستند که در هر مساله ای که بحث سربازان امریکایی یا هرگونه عملیات نظامی را شامل می شود حرف نخست را می زنند.بخصوص اگر امریکایی ها در افغانستان باقی بمانند و پایگاه هایی هم برای بعد از 2014 در این کشور درنظر گرفته شود دیگر واشنگتن به هیچ وجه اجازه برگزاری مذاکرات صلح در خاک ایران را نخواهد داد. امریکایی ها به شدت نگران رابطه خوبی هستند که کرزی با ایران دارد و البته این مساله که چگونه کرزی توانسته در تمام این سالها همزمان با پاکستان ، ایران و امریکا رابطه حسنه ای داشته باشد همچنان برای واشنگتن نشین ها سوال است. به نظر من امریکایی ها ترجیح می دهند که کرزی موضع سختگیرانه ای تری نسبت به ایران داشته باشد. بنابراین من گمان نمی کنم که ایران در پروسه احیای صلح میان دولت مرکزی در افغانستان و طالبان نقشی بازی کند. با اینهمه من فکر می کنم که ایران می تواند نقش بسیار مهمی در روند صلح منطقه ای بازی کند. حمایت ایران مولفه ای ضروری است. تمام همسایگان افغانستان که ایران مهم ترین انها است باید در کاری گروهی به پروسه برقراری صلح در این کشور کمک کنند.متاسفانه دولت قدیمی در ایران هیچ علاقه ای به حضور در هیچ پروسه مذاکراتی با هیچ کس نداشت. امیدوارم که دولت جدید بیش از قبلی به گفتگو با همسایگان ، کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه بیندیشد و بر میزان تاثیرگذاری تهران بر برقراری صلح و ثبات در منطقه هم کمک کند.
آیا شما گمان می کنید که امریکا پیش از ترک افغانستان در سال 2014 میلادی از کانال مخفی برای مذاکره و گفتگو با ایران استفاده کند؟
من احتمال این مساله را بسیار زیاد می دانم و شاید در حال حاضر هم چنین کانالی وجود داشته باشد. ما می دانیم که سوئیس چنین نقشی را قبلا بازی کرده و همچنین عمان هم پیش از این در این قبیل کارها دستی داشته است. این مساله با در نظرگرفتن سفر اخیر سلطان قابوس به ایران معنای بیشتری هم می یابد. این احتمال وجود دارد که امریکا و ایران به کمک یک میانجی نفر سوم مباحث مربوط به افغانستان را با هم در میان بگذارند. امیدوارم که در صورت نبود این کانال در حال حاضر در آینده شاهد شکل گیری آن باشیم چرا که این مساله از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
نیم نگاهی هم به پاکستان داشته باشیم. آیا گمان می کنید که از زمان انتخاب نواز شریف تفاوت هایی در سیاست داخلی و خارجی پاکستان بخصوص در حوزه مصالحه با طالبان رخ داده است؟
شریف با لحن بسیار مثبتی در خصوص افغانستان صحبت می کند و به تازگی هم میزبان حامد کرزی بوده که پس از 18 ماه راهی اسلام آباد شده است. در 18 ماه گذشته کابل و اسلام آباد رابطه بسیار متشنجی را با هم تجربه کردند. البته ما شاهد هیچ گونه پیشنهاد خاصی از سوی شریف به کرزی نبودیم. برخی امیدوار بودند که شریف وعده آزادی رهبران طالبان را که در این کشور بازداشت هستند و آزادی آنها می تواند روند مصالحه میان کرزی و طالبان در افغانستان را تسریع کند ، بدهد. با این اوصاف می توان اینگونه تاکید کرد که حضور شریف مولود اتفاق خاصی تاکنون نبوده است اما به گمان من وی می تواند به احیای رابطه میان دو کشور کمک شایانی بکند.
برخی تحلیل گران از برنامه شریف برای محدودسازی قدرت آی اس آی و ارتش سخن می گویند. آیا شما با چنین تعبیری موافق هستید؟
خبر من با این نگاه موافق نیستم. به گمان من شریف تلاش می کند تا با ارتش و آی اس آی به گونه ای تعامل کند که منتهی به برقراری صلح در این کشور شود. فکر نمی کنم که وی برنامه خاصی برای مقابله با ارتش در حال حاضر داشته باشد. او می خواهد ارتش را در کنار خود و به عنوان یک شریک داشته باشد و نه در مقابل خود و در جامه یک رقیب.
انتشار اولیه: یکشنبه 17 شهریور 1392/ باز انتشار: پنجشنبه 21 شهریور
نظر شما :