پکن از پیونگ یانگ فاصله خواهد گرفت؟
خستگی چینی ها از لجبازی های دوست هسته ای
دیپلماسی ایرانی: پیرو بحث های دیپلماتیک دوجانبه و مناقشات صورت گرفته در سازمان ملل بین چین و کره شمالی درباره سومین آزمایش هسته ای صورت گرفته توسط کره شمالی در هفته گذشته، این پرسش مطرح می شود که آیا روابط پکن و پیونگ یانگ از دوستی به دشمنی تغییر خواهد یافت؟
اتحاد سابقا مستحکم چین و کره شمالی به صورت تاریخی بر مصالح مشترک سیاسی بنیان نهاده شده است. برای کره شمالی از دیدگاه اقتصادی، اتحاد با چین به انرژی و منافع تجاری تعبیر می شود. زیرا چین مهمترین تامین کننده سوخت و بزرگترین شریک تجاری این کشور است. از طرفی کره شمالی برای چین، در سالیان گذشته از دیدگاه اجتماعی- سیاسی نقش حایل استراتژیک بین هزاران نظامی آمریکایی و کره جنوبی را در بالای منطقه غیرنظامی مابین دوکره بازی می کند. منطقه غیرنظامی ای که پس از پایان جنگ دو کره در مدار 38 درجه دو کشور را از هم جدا می کند.
اتحاد آمریکا و کره جنوبی مطابق با محور آسیایی که آمریکا تعریف کرده است، بالاتر از حضور نظامی در ژاپن، گوام، فیلیپین، استرالیا و دیگر مواضع استراتژیک، مترصد فرصت برای حضور نظامی در بالای مدار 38 درجه است. از دیدگاه کره جنوبی نیز در اختیار داشتن حضور نظامی استراتژیک-هرچند در حال کاهش- واقع در ساحل، ضمانت امنیتی نه چندان کاملی از جانب نیروهای آمریکایی و سازمان ملل در صورت تهاجم کره شمالی به اراضی و یا منافع امنیت ملی این کشور به شمار می آید.
در رابطه با تغییرات دیپلماتیک بین چین و کره شمالی و علی الخصوص اینکه چین چگونه باید با همسایه استالینیستی خود رفتار کند می توان چشم اندازهای مختلفی را در نظر گرفت.
1- دیدگاه سنت گرا که اعتقاد دارد روابط دو کشور در زمینه اقتصادی و حمایت ژئوپلیتک باید همانگونه که در گذشته بوده است اکنون نیز ادامه پیدا کند. تاکید این دیدگاه بر تاریخچه اتحاد بین دو کشور و رهبران آنها است.
2- دیدگاه مطلق گرا که بر پایان دادن روابط چین و کره شمالی تاکید دارد. براساس این دیدگاه رفتار کره شمالی به صورت فزاینده ای غیرقابل پیش بینی می شود و شاید مهم تر از آن، به دلیل عدم توان تاثیرگذاری بر همسایه رمزآلود استالینیستی خود باعث سرافکندگی بیش از پیش رهبران پکن می شود.
3- دیدگاه مبتنی بر محاسبه هزینه – فایده که در میانه دیدگاه های سنت گرا و مطلق گرا قرار می گیرد. این دیدگاه اعتقاد دارد که براساس تجزیه و تحلیل هزینه- فایده همه جانبه، روابط چین و کره شمالی می تواند کاملترین اتحاد باشد و یا نباشد. به عبارت دیگر، اگر و تنها اگر منافع حمایت از کره شمالی (که در بالا ذکر شد) بیشتر از هزینه های مرتبط با آن است چین باید به پشتیبانی از کره شمالی ادامه دهد و خود را کاملا با این کشور متحد نماید. در مقابل، هزینه های مورد محاسبه مدام در حال تغییر هستند و ممکن است که نتیجه این محاسبات، حمایت چین از کره شمالی را منتفی کند.
هزینه های مورد اشاره شامل مواردی از قبیل: تاثیر احتمالی و یا واقعی رفتار کره شمالی بر خیزش چین به عنوان یک قدرت سیاسی و اقتصادی جهانی، از دست دادن مشروعیت ژئوپلیتیک چین در دیدگاه جامعه بین المللی به دلیل حمایت از یک کشور یاغی، شرمساری به دلیل توبیخ و یا نادیده انگاشته شدن توسط کره شمالی، تغییر در روابط چین و آمریکا که می تواند منجر به واکنش های سیاسی و یا اقتصادی به صورت های مختلف شود، و نهایتا هزینه تامین سوخت و کمک های اقتصادی که می تواند برای تشکیل اتحادهای واقعی و یا احتمالی در آسیا و فراتر از آسیا به کار گرفته شود. البته باید در نظر داشت که هزینه ها می تواند فراتر از این نیز باشد.
پیونگ یانگ هنوز بر این پیش فرض استوار است که رهبران چین دیدگاه سنت گرایانه را در نظر خواهند داشت. اما حتی اگر دیدگاه سنت گرا در طول دوران جنگ سرد توسط چینی ها به کار گرفته شده باشد، پیش فرض کره شمالی محکوم به شکست است. زیرا در این پیش فرض احتمال تغییر دیدگاه رهبران چین به مطلق گرایی و هزینه-فایده در صورت خسارات ناشی از سیاست های اعمال شده در رابطه با کره شمالی را در نظر نمی گیرد. چنین تغییری ممکن است در صورت ادامه وخامت اوضاع روابط پکن و پیونگ یانگ به خاطر اعمال تحریک آمیز کره شمالی رخ دهد.
و نتیجه اینکه روابط چین و کره شمالی در قرت بیست و یکم -که من آن را قرن چیمریکا می نامم- بر خلاف گذشته ناپایدار است. این امکان در آینده وجود دارد که رابطه چین و کره شمالی به تقابل چین در برابر کره شمالی تغییر پیدا کند.
نویسنده: دکتر جاسپر کیم، بنیانگذار گروه تحقیقات آسیا-پاسیفیک
منبع: گلوبال تایمز ،18فوریه 2013
نظر شما :