از دگردیسی تا کنشگری و نهادسازی
دگرگونی منطقهای شرق آسیا چگونه روی داد؟
دیپلماسی ایرانی: یکی از پرماجراترین و در عین حال آموزهترین مناطق دنیا، شرق آسیاست. توجه به شرق آسیا مخصوصاً در عصر خیزش آسیایی، بسیار پرنکته و پرعبرت است. بیش از ۵۰ سال پیش شرق آسیا خونینترین منطقه دنیا بود. شرق آسیا بود و دود و خون و کشتار میلیونها انسان در این منطقه سرسبز در رقابتهای جهانی تحمیل شده در جنگ سرد بین کشورهای این منطقه و همچنین رقابتهای درونی در بین کشورهای منطقه شرق آسیا نابود شدند. اما پنج دهه است این منطقه از آرامش و رشد اقتصادی قابل توجهی برخوردار است. آخرین تنش خونین این منطقه تنش ویتنام و چین در ۱۹۷۹ بود و از بعد از آن علیرغم افزایش توجه جهانی مخصوصاً بروز رقابت استراتژیک بین چین و آمریکا، شرق آسیا همچنان از آرامش و رشد برخوردار است. چگونه میتوان ماهیت این دگردیسی منطقهای را فهمید؟ در پاسخ باید گفت عوامل و متغیرهای گوناگونی در برپائی این شرایط قابل شناسائی هستند که ماهیتهای متفاوت جهانی، منطقهای و ملی در کشورهای این حوزه دارند. اما از بین آنها سه پدیده که در درون خود بسیاری از این متغیرها و عوامل را جای میدهند جلب توجه میکنند: «نهادسازی منطقهای»، «فرهنگ منطقهای» و «نظریهپردازی منطقهای».
شرق آسیا توانسته، نهاد منطقهای مؤثر، پایدار و البته کم سروصدایی نسبت به سایر گردهماییهای منطقهای را بسازد و این نهاد، در بههم پیوستگی، کنترل مناقشات و ایجاد توازن منطقهای نقش بسزایی داشته است: این نهاد، آسهآن یا اتحادیه کشورهای شرق آسیاست. آسهآن، متشکل از ۱۰ کشور جنوب شرقی آسیاست که در ۱۹۶۷ (۱۳۴۶)، در اوج جنگ سرد با دیده کاهش تنش و برقراری ثبات منطقهای راهاندازی شد. برای تشکیل آن، ابتدا در قالب غیررسمی بین نخبگان منطقهای که در آتش میسوخت، گفتگو صورت پذیرفت. این روند که از آن بهعنوان دیپلماسی کانال دوم یاد میشود، نهایتاً به تشکیل سازمان منطقهای انجامید که در ابتدا محور حمله چین و شوروی قرار گرفت ولی تصمیم این کشورها، به کنشگری و انتخاب همکاری بجای منازعه، به مرور سازمانی که ابتدا، با پنج عضو راه افتاده بود را به مسیر تعامل منطقهای بیشتر به پیش برد و تعداد اعضاء دو برابر شد زمانی اهمیت این کنشگری بیشتر میشود که در نظر بگیریم، از شرق آسیا بهعنوان بالکان غیرغربی یاد میشود. اشاره به اینکه بالکان، پیوسته در قاره اروپا، کانون تنش و درگیری بوده است. جنگ جهانی اول در آنجا آغاز شد و در دهههای بعد این تنش آفرینی ادامه یافت و بعد از پایان جنگ سرد به بالکان دوباره انفجاری شد و دهه خونینی را پشتسر گذاشت .اما شرق آسیا، بهخاطر نهادسازی منطقهای که با درایت و حوصله و بر این باور شکل گرفته بود که حتی در سختترین شرایط تنش آفرین میتوان تنشزدایی کرد و سامانه نوینی را راهاندازی کرد، در دوران پسا جنگ سرد، به آرامترین منطقه دنیا تبدیل شد. فراتر آسهآن از ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) به روند جدیدی را آغاز کرد که از آن بهعنوان «آسهآن بعلاوه» یاد میشود و آن همکاری با سه کشور چین، کرهجنوبی و ژاپن است. این روند افزایش همکاری از ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) به هند، استرالیا، نیوزلند، روسیه و آمریکا هم تسری یافت.
اما این نهادسازی را باید همراه با فرهنگسازی و توجه به عناصر مثبت همکاری بخش منطقهای مورد توجه قرار داد. متخصصین امور آسهآن مجموعهای از هنجارهای فرهنگی و اجتماعی را در پایداری آسهآن مؤثر میدانند. یکی از آنها هنجاری است که در زبان اندونزی به مشاورت و مکافات شناخته میشود میباشد و آن مشورت بنیادی و اجماع سازی است. دیگری به تعبیر آمیتا آچاریا، ترکیبی از احتیاط، هم اندیشی، غیررسمی گرایی، عملگرایی، مصلحتاندیشی و چانهزنی غیرتهاجمی است. مجموعه این ارزشهای فرهنگی که شناسائی و تقویت شده است، ذهنیت اعضای آسهآن در کنش و واکنش بین خود و همینطور در تعامل با دیگران را از ذهنیت همه یا هیچ و بازی با حاصل جمع صفر به سمت بازی با نتیجه مثبت برای همه سوق داده است. این فرهنگ جواب داده و در پایداری آسهآن مؤثر بوده است.
اما در کنار این پدیدهها، باید به واقعیت دیگری هم توجه داشت و آن ایجاد ظرفیت نظریهپردازی منطقهای و میدان یافتن نظریهپردازی است که به آسهآن هویت خاصی در منطقه و جهان دادهاند. مهمترین نظریهپرداز محبوبانی، دیپلمات و دانشور سنگاپوری است که دهها مقاله و چندین کتاب، در پردازش هویت آسهآن و فرموله کردن روش و تنش آسهآنی تولید کرده است. در یکی از بهترین کارهای معاصر او میتوان به آخرین مقاله او در شماره آخر (مارس و آوریل ۲۰۲۳) مجله امور خارجی اشاره کرد که با عنوان «راه سوم آسیائی» نشان میدهد که کشورهای آسهآن در دام تنش آمریکا و چین نیافتهاند و با درایت این منش را در چارچوب منافع خود مدیریت کردهاند. او فراتر رفته و نشان میدهد که شیوه و روش آسهآن، برای کشورهای حوزه جنوب جهانمیتواند متضمن درسهایی باشد و جالب آنکه تأکید میکند، در عصر نوین روابط بینالمللی در مجموع، کشورهای جهان سوم و یا جنوب جهانی، پختهتر از دوران گذشته، تنش بین قدرتهای بزرگ، مدیریت میکنند و این همان روح کنشگری و اعتماد به نفس است که بنیاد دیپلماسی منجمله دیپلماسی چندجانبه منطقهای در شرق آسیا را تشکیل میدهد./اطلاعات
نظر شما :