مرسی یونیفورم پوش ها را کیش و مات کرد
ماهی گیری مرسی از آب گل آلود امنیتی
دیپلماسی ایرانی : محمد مرسی رئیس جمهوری مصر لحظه ای دست از شوکه کردن افکار عمومی ، نظامیان و البته قدرت های منطقه ای و بازیگران بین المللی دست برنمی دارد. پس از جدال با دادگاه قانون اساسی مصر بر سر انحلال پارلمانی که اکثریت آن را اخوان المسلمین بر عهده دارد، نوبت به برکناری رئیس اطلاعات مصر به دنبال حادثه کشته شدن مرزبان های مصری در صحرای سینا رسید. اما زنگ خطرها برای یونیفورم پوش های مصری 48 ساعت پیش به شکل ممتد به صدا درآمد. آقای رئیس جمهور در حکمی وزیر دفاع یعنی محمد طنطاوی را از کار برکنار کرده و جانشین او را هم منصوب کرد. اکنون اصلی ترین سوال این است که هدف محمد مرسی از این قدرت نمایی چیست؟ این عضو سابق اخوان المسلمین از لغو متم قانونی اساسی چه غایتی را دنبال می کند؟ دیپلماسی ایرانی با دکتر زامل سعیدی،کارشناس مسائل خاورمیانه در خصوص طوفان های اخیر در مصر گفتگویی داشت که در زیر می خوانید:
اقدامات اخیر مرسی را از چه زاویه ای می توان تفسیر کرد؟ آیا مرسی قصد قدرت نمایی دارد؟
محمد مرسی رئیس جمهوری مصر از روزی که انتخاب شده است به دنبال فرصتی بوده تا قدرتی را که مردم مصر با انتخاب خود به او داده اند، اعمال کند. به قول یکی از تحلیلگران مصری هدف مرسی این نبوده که صرفا به عنوان ریاست جمهوری دست یابد، بدون آنکه قدرتی داشته باشد.
بنابراین در شرایطی که نظامیان مصر سعی کردند برای حفظ وضعیت موجود و حفظ منافع موسسه نظامی همه سرنخ های قدرت را در اختیار داشته باشند، رئیس جمهور منتخب مردم مصر همیشه سعی بر آن داشته تا این وضعیت نامتعادل را که از حقوق او به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم کم می کند، تغییر دهد. در این شرایط وضعیت را به نفع خود تغییر داده و به نوعی اعمال قدرت کرده تا از امتیازات قانونی خود به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم استفاده کند.
به عبارت دیگر می توان گفت محمد مرسی به دنبال فرصت بوده و این فرصت را حادثه هفته گذشته شمال صحرای سینا و حمله ای که به یک یگان مرزبانی مصر شد، در اختیار او قرار داده است. در این حادثه بدون هیچ گونه درگیری، 16 نیروی نظامی مصر بدست مهاجمان مجهول الهویه کشته شدند. در چنین شرایطی محمد مرسی اولین حرکتی که انجام داد این بود که رئیس ضد اطلاعات ارتش مصر را برکنار کرد. به عبارت دیگر پس از این حادثه فرصتی برای مرسی فراهم شد و در حقیقت دیروز 22 مرداد (برابر با دوازدهم آگوست 2012) محمد مرسی به قیام مردمی مصر جامه عمل پوشاند، یعنی این اقدامات در مسیر قیام مردم مصر پس از 18 ماه، نقطه عطفی به حساب می آید.
محمد مرسی دیروز توانست چند تصمیم مهم اتخاذ کند که:
1. مارشال حسین طنطاوی را از وزرات دفاع بازنشسته کرده و سمت مشاور به وی داده است
2. ژنرال سامی عنان رئیس ستاد مشترک ارتش را نیز بازنشسته کرده است و او را همچنین مشاور نظامی رئیس جمهور کرد
3. اقدام مهم دیگر طرح قانون اساسی مصر بود که شورای نظامی به شکل تحمیلی پیشنهاد داده بود و تمامی اختیارات را از رئیس جمهور سلب می کرد. محمد مرسی این طرح را ملغی کرد و تصمیم گرفت برای تشکیل مجلس موسسان جدید به عنوان رئیس جمهور از اختیارات خود استفاده کرده و پیش نویس جدیدی برای قانون اساسی تهیه کند. این قانون اساسی به گونه ای تنظیم خواهد شد که سرنخ های قدرت در دست رئیس جمهور باشد و نه آنطور که شورای نظامی تصمیم گیری می کند. در حقیقت پیروزی حقیقی قیام مصریان از دیروز آغاز شده است و باید منتظر باشیم که مرسی در روزهای آینده در جهت تحکیم موقعیت خود چه اقداماتی خواهد کرد.
آیا مرسی برای جلوگیری از شورش نظامیان پیش از اعلام این برکناری ها و انتصاب ها با ارتش وارد توافق شده بود؟
این اقدامات وی بسیار زیرکانه انجام گرفته است، چراکه با هماهنگی نظامیان انجام شده تا از عکس العمل احتمالی ارتش جلوگیری کند. یعنی برکناری این نظامیان با هماهنگی بوده تا به شکل کودتا تفسیر نشود. به عنوان مثال عبدالفتاح السیسی که وزیردفاع جدید است و دیروز سوگند وفاداری ادا کرد، رئیس ضد اطلاعات ارتش مصر است. به عبارت دیگر تمامی تحولات اخیر با هماهنگی کامل تشکیلات نظامی این کشور صورت گرفته است. همچنین شخصی که امروز جایگزین رئیس ستاد کرده نیز فرمانده ارتش سوم مصر است.
ارتش سوم در تاریخ مصر یعنی جنگ 1973 و محاصره کانال سوئز. در آن دوران ارتش سوم چند ماه در محاصره ارتش رژیم صهیونیستی بود. به معنای دیگر ستون فقرات ارتش مصر،ارتش سوم است. امروزه فرمانده ارتش سوم، رئیس ستاد ارتش مصر شده است، در نتیجه این اقدامات با هماهنگی با فرماندهان ارتش صورت گرفته و بنابراین عکس العمل منفی نظامیان محتمل به نظر نمی رسد.
بازتاب این حرکت مرسی میان موافقان و مخالفانش را چگونه تفسیر می کنید؟
در چنین شرایطی خطری از جانب نظامیان محمد مرسی را تهدید نمی کند و هیچ عکس العملی نخواهند داشت، چراکه مرسی اقدامات خود را با همکاری با نظامیان و سازمانی به نام ارتش مصر هماهنگ کرده است و افرادی که منصوب شده اند هم اکنون کنترل امور را در اختیار دارند.تکیه گاه محمد مرسی رای مردم مصر است، یعنی ایشان در قالب یک جامعه دموکراتیک در حال انجام وظیفه است.
درباره احزاب سیاسی هم باید گفت که هیچ کدام از این احزاب در موقعیتی نیستند که بتوانند سرنوشت ساز باشند و یا عکس العملی از خودنشان دهند. تنها اقدامی که این احزاب لائیک می توانند انجام دهند این است که باید باهم متحد شده و به عنوان یک اپوزسیون قوی در پارلمان در چارچوب قالب های دموکراتیک موقعیت خود را نشان دهند که این اقدام نیز زمان بر است، چراکه احزاب لائیک چندین گرایش دارند همانند لیبرالیست، ناسیونالیست، چپ و غیره که باهم وحدت نظر ندارند. بنابراین از نظر تشکیلات سیاسی قدرت جدی وجود ندارد.
مسائلی که در صحرای سینا رخ داد در حقیقت به نفع محمد مرسی بود و همین مساله جرقه ای برای این تغییرات بوده است؟
دقیقا نقطه ضعفی که از ارتش مصر گرفته شد همانطور که رئیس ضد اطلاعات برکنار شد و رئیس ستاد ارتش و وزیر دفاع وظایف خود را به نحو احسن انجام ندادند، که حتی از این اتفاق به عنوان فضیحت یاد می شود. در نتیجه محمد مرسی از این فرصت استفاده کرد و این تغییرات را ایجاد کرد. مرسی پس از انجام این تغییرات دیشب به مسجد الازهر رفت و سخنرانی داشت. او خاطر نشان کرده است که اقداماتش در جهت حفظ منافع عالی دولت و ملت مصر بوده و با هیچ فردی خصومت ندارد و این اقدام به هیچ وجه انتقام گیری و برکنار کردن شخص خاصی نبوده است.
در این شرایط سیاسی مصر، مسائل اقتصادی هم یکی از معضلات اصلی کشور شده است. روابط اقتصادی و کمک مالی اخیری که قطر به این کشور کرده را تا چه اندازه موثر می دانید؟
روز یازده اوت امیر قطر دیدار یک روزه از مصر داشت و در مذاکراتی که با مرسی انجام داد، قرار بر این شد که قطر مبلغ دو میلیارد دلار به عنوان سپرده پشتوانه ای در اختیار بانک مرکزی مصر قرار می دهد تا برای اقتصاد بیمار مصر کمک باشد. همانطو ر که می دانید به دلیل تغییر و تحولات اخیر اوضاع اقتصادی این کشور متزلزل شده و حتی در ماه ژوئیه اعلام شد برای اولین بار در طول سه دهه اخیر مجموع ذخایر ارزی مصر به مبلغ 14 میلیارد و 422 میلیون دلار رسیده که این میزان کمترین مبلغی بوده که درطول سه دهه اخیر ثبت شده است. در نتیجه قطر این مبلغ را در اختیار بانک مرکزی قرار داده تا پشتوانه ای برای متعادل کردن وضعیت اقتصادی مصر باشد. پیش ازاین در 25 ژانویه 2011 که قیام مردم مصر آغاز شد ذخایر ارزی مصر 36 میلیارد دلار بود. در نتیجه این کاهش بسیار زیاد بوده که زنگ خطری برای اقتصاد مصر است.
البته این اولین اقدام قطری ها نیست، بلکه در ماه اکتبر 2011 حدود ده ماه پیش نیز قطری ها 500 میلیارد دلار برای جبران کسری بودجه مصر هدیه کردند. پیش از این نیز در ماه می 2011 قطری ها اعلام کردند که برای پشتیبانی از اقتصاد مصر حاضر هستند 10 میلیارد دلار در سیستم اقتصادی مصر وارد کنند. همچنین قطر در حال حاضر از طریق 155 شرکت قطری مبلغ 572 میلیون دلار در بازار مصر سرمایه گذاری کرده که از این نظر قطر چهارمین کشور از جهت سرمایه گذاری در مصر است و بعد از امارات،عربستان سعودی و کویت قرار دارد.
انگیزه قطری ها از این کمک ها و سرمایه گذاری چیست؟
انگیزه قطر این است که این کشور برعکس حجم کوچک خود سعی دارد تا در سیاست های منطقه ای نقش بزرگ تری از حجم خود بازی کند. به عبارت دیگر حاکمان قطر به این فکر هستند که نقش منطقه ای بزرگی برای خود تعریف کرده و در بسیاری از مسائل همچون سودان، سومالی و حتی در بحران سوریه قطری ها نقش ایفا می کنند. در نتیجه قطری ها این نقش را در مسائل منطقه ای برای خود تعریف کرده اند که در راستای آن این کمک اقتصادی را به مصر می کنند. تحولاتی که امرزه هم در مصر شاهد آن هستیم، مسلما قطر را تشویق می کند تا همکاری بیشتری با مصر کند. از سوی دیگر باید به چارچوب اخوانی مصر نگاه کنیم و همچنین دقت داشته باشیم که قطر در سال های اخیر همکاری بیشتری با گروه های اسلامی، از جمله حماس داشته است. چراکه قطر سعی می کند با تعریفی که از نقش خود در منطقه دارد، تمایلات محسوسی به گروه های اسلامی ابراز دارد.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه: سه شنبه 24 مرداد 1391/ بازانتشار: دوشنبه : 30 مرداد 1391
نظر شما :